eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
8.6هزار ویدیو
993 فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
Moghadam-Shab19Ramazan1397[02].mp3
5.65M
▪️میگن بهم قبول داری تو این حرفو▪️ 🎤 سبـک : شــور 🗓مراسم : شب 19 رمضان المبارک 1397
🔻پیام فرمانده کل ارتش در پي شهادت تعدادي از دريادلان نيروي دريايي ارتش 🔹شهادت جمعی از رزمندگان سپیدپوش نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران را به محضر فرمانده معظم کل قوا (مدظله العالی)، خانواده معظم شهدا و همه همرزمان عزیزم تبریک و تسلیت عرض می کنم 🔹از درگاه خداوند بزرگ برای آن عزیزان که اینک در جوار رحمت پروردگار آرام گرفته اند، علو درجات و برای خانواده معظم آنها صبر و اجر مسئلت می نمایم
🔻ارتش فدای ملت 📌 گوشه‌ای از فداکاری و رشادت‌های ارتش جمهوری اسلامی ایران
. دوا درمون من ، سر و سامون من به خدا جون من بسته به نام علیست بی تو بی قیمتم ، همه ی عزتم دل بی طاقتم کفتر بام علیست شَه نام آور حیدر ذکر مسیحایی بَه چه مولایی حیدر یه تنه غوغایی تو فقط کُفو حضرت زهرایی ... علی مولا علی (2) ، حق علی یا مولا ... من همون سائلم ، تویی آب و گِلم ضربان دلم نام امیر نجف آره مدیونتم ، من که مجنونتم سگ مِیخونتم از تو گرفتم شرف تو یداللّهی شاهی حیدر کراری ولی اللّهی شیر عرصه ی پیکاری اسداللّهی مرد جگر داری ... علی مولا علی (2) ، حق علی یا مولا ... علی رمز نجات ، علی آب حیات علی صوم و صلاة ، حق علی مولا علی علی حبل المتین ، به دو عالم نگین امیرالمؤمنین کاشف غمها علی شَه لولاکی حیدر تو یَل بی باکی کل قرآنی مولا تو پدر خاکی بنده ای اما صاحب افلاکی ... علی مولا علی (2) ، حق علی یا مولا ... 👇
Moghadam-Shab19Ramazan1397[05].mp3
4.09M
▪️دوا درمون من ، سر و سامون من▪️ 🎤 سبـک : تــک 🗓مراسم : شب 19 رمضان المبارک 1397
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دلبر دلش گرفته، دلدار گريه كرده عاشق هميشه وقت، ديدار گريه كرده به آشتى بنده ، مشتاق تر خدا بود از توبه گنهكار ، غفار گريه كرده درد مريض را جز، درد آشنا نفهميد گاهى طبيب هم با، بيمار گريه كرده شرمنده از گناهان، دانى مثال ما چيست؟ خانه خراب زيرِ، آوار گريه كرده شب زنده دارها را، طورى دگر خريدند طوبى برآنكه تا صبح، بيدار گريه كرده يك شهر را دعاى، يك مست زنده كرده مستى كه در مناجات، هشيار گريه كرده در كسوت گدايى، حرفى بلد نبوديم سائل هميشه جاىِ، اصرار گريه كرده با گريه طفل هرچه، كه خواسته گرفته حاجت گرفته كودك ، هربار گريه كرده مارا فقط دعاى، زهرا نجات داده مادر براى طفلش، بسيار گريه كرده بر حال مادر ما، در بين آتش و خون ديوار دم گرفته ، مسمار گريه كرده كفاره ی گناهِ، مارا حسين داده ارباب بين گودال، خونبار گريه كرده يك ياحسين گفته، وا كرده روزه اش را آن تشنه كه زمانِ، افطار گريه كرده آب فرات آخر، تا خيمه ها نيامد با مشك از خجالت، صدبار گريه كرده كف مى زدند لشكر ، قلب رباب مى سوخت او بينِ خنده هاى، اغيار گريه كرده زير عبا چه چيزى، پنهان نموده ارباب سرخ است چشمهايش، انگار گريه كرده گهواره بعد اصغر ، در دست ابن سعد است گهواره در حراجِ، بازار گريه كرده .
بسم الله الرحمن الرحيم 🌹شعر روضه (ع) ▶️ هر طپش میل تشنگی دارد هر که در راه سید الشهداست ماهِ «مهمانی» و "عطش" یعنی رمضان ماه سید الشهداست مثل ماه محرمش سی شب می رود قلب ما ته گودال خود بی بی رقیه در روضه سفره را پهن می کند هر سال اینکه مهمانی خداست، قبول ما برای حسین آمده ایم اینکه ماه عبادت است، درست به دعای حسین آمده ایم تشنه ماندن تقرب محض است پیش لبهای خشک طفل رباب یا اباالفضل هر کجا گفتند بعد افطار هم نخوردیم آب چند ساعت که تشنه می مانی دیده ات تار می شود کم کم تشنه باشی و گرم هم باشد ضعف بسیار می شود کم کم تشنگی در جگر نفوذ کند بی رمق می شود تمام تنت زخم شمشیر و نیزه هم بخوری دیگر از دست می رود بدنت آب دیدی دلت شکست بگو: السلام علیک یا عطشان تا که دیدی لباس پاره بگو: السلام علیک یا عریان ⏹
4_5771461736787871097.ogg
472.8K
💠 ٥ 🌙 نكته اي ناب از ◀️ ⁉️چرا از مناجات لذت نمي بريم و اصلا ناراحت هم نيستيم ◀️ چرا انسانهاي بي گناه هم توبه مي كنند⁉️
. انا لله و انا الیه راجعون 🏴 تعدادی از نیروهای ارتش جمهوری اسلامی را در حادثه ی ناوچه کنارک تسلیت عرض میکنیم. @emame3vom .
. اذان شیر حق در کوفه با خود یک خبر دارد که مولا با دلی خون در جهان عزم سفر دارد دو دستش بر دو گوش است و دو چشمش بر سما آری به هر الله اکبر در گلو بغضی دگر دارد به شوق وصل جانان می کند بیدار قاتل را برای تیغ پیشانی خود را سپر دارد چه با تعجیل آید سوی محراب دعا امشب یقین دارم که از صبح وصال خود خبر دارد نه تنها او دلش گردیده تنگ همسرش زهرا که زهرا هم دو چشمش در ره و بر او نظر دارد گرفته دست خود را بر محاسن ذکر می گوید تو گویی انتظار صبح در وقت سحر دارد عدو بر خواسته از خواب و مولا رفته در سجده لبی خندان دلی آرام در موج خطر دارد ندای قد قتل را بشنوید ای مردم کوفه عدالت شد یتیم و گریه از داغ پدر دارد شب قدر است هر کس روی سر بگرفته قرآن را علی از فرق از هم وا شده قرآن به سر دارد علی افتاده محرابی دعا دریای خون گشته حسن کو تا پدر را از روی سجّاده بر دارد رفیق نخل های کوفه را کشتند در مسجد که هر نخلی به جای میوه از داغی ثمر دارد به «میثم» سوز دل دادند از داغ علی امشب که سوز شعر او بر سنگ خارا هم اثر دارد استاد حاج غلامرضا سازگار .
Babolharam_Narimani 1.mp3
5.85M
روضه ویژۀ شهادت امیرالمومنین و 19 ماه مبارک رمضان با نوایِ سید رضا نریمانی•✾•
. |⇦• روضه ویژۀ شهادت امیرالمومنین و 19 ماه مبارک رمضان با نوایِ سید رضا نریمانی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ مثه امشبی امیرالمومنین مهمونِ دخترش بوده. میگه اینقدر به آسمان نگاه میکرد؛ هی میومد تو حیاطِ خونه قدم میزد ، به سمت آسمان نگاه میکرد ، هی دست رو دست میزد، «انا لله و انا الیه راجعون»... چه خبره بابا؟ چرا اینقدر به سمتِ آسمان نگاه می‌کنی و دست رو دست میزنی؟ این قصه برا امیرالمومنین تکرار شده ست ، این آقا یه جای دیگه هم به سمت آسمان نگاه کرده. (میدونی کجا)؟! آدم وقتی مضطر میشه به آسمون نگاه میکنه .. آدم وقتی کسی رو نداشته باشه به آسمون نگاه میکنه .. هی میگه خدا من کسی رو ندارم ... سی سال پیش هم امیرالمومنین هی به آسمان نگاه میکرد ..(میدونی کی رو میگم؟) اون شبی که کنار قبرِ فاطمه‌اش نشسته بود یه نگاه داخل قبر یه نگاه به این بدن دید محرمی نداره ، کسی نیست کمک علی کنه .. یهو نگاهش به سمت آسمون رفت؛ خدایا علی کسی رو نداره .. مَحرمی ندارم می‌خوام بدن خانومم رو تو قبر بذارم .... امشبم تو کوفه نگاه به آسمون کرد ، تو مدینه هم نگاه به آسمون کرد. اما آی نوکرا من یه آقایِ دیگه رم سراغ دارم، تو کربلا هی نگاه به آسمون می‌کرد؛ (میدونی کِی ارباب منو تو به آسمون نگاه می‌کرد؟!) اون لحظه‌ای که این بچه رو تو بغلش گرفته .. نمیدونه میخواد چیکار کنه ، عبارو رو این بچه کشید ، یه نگاه به سمت آسمون .. خدایا چیکار کنم؟! یه قدم میره سمت خیمه‌ها ، یه قدم برمیگرده .. نمیدونه چیکار کنه .. بگم صدا ناله ت بلند شه .. یه مرتبه همه دیدن راهش و عوض کرد ، پشت خیمه‌ها رو زمین نشست .. شروع کرد یه قبر کوچولو رو بکنه ، نگاهش به سمت آسمان ... اما میخوام یه حرفِ دیگه بزنم ، روضه م تموم فقط یه جمله .. اما تو همین کربلا یه خانمی هم یه نگاه به آسمون کرد ... (می‌دونی کجا؟!) اون لحظه‌ای که یه مرتبه همه دیدن: سری به نیزه بلند است در برابر زینب .. همه دیدن زینب داره به سمتِ آسمان نگاه میکنه .. ای حسین .... دستِ گدایتُ بالا بیار امشب باید یه جور دیگه ناله بزنیم شاید امشب شبِ قدر باشه .. بالحسین الهی العفو .. .
|⇦• روضه ویژۀ شهادت امیرالمومنین و 19 ماه مبارک رمضان با نوایِ سید رضا نریمانی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بيا نگار آشنا ، شب غمم سحر نما مرا به نوكریِ خود شها تو مفتخر نما ای گل وفا حسين معدن سخا حسين میكشی مرا حسين .. شاعری از شیعیان برا امیرالمومنین شعری گفت این نکته رو اشاره کرد که خود امیرالمومنین (ع) فرمودند: یه وقتی که زمام امور در دست ما بود کار ما عفو و بخشش بود ، وقتی کار دست ما بود همه رو می‌بخشیدیم. اما وقتی کار دست کس دیگه افتاد بچه‌هایِ مارو کشتن .. خونشون رو زمین ریختن .. اون شاعر برای همین مضمون شعر گفت؛ که وقتی زمام امور دستتون بود کار شما بخشش بود ... بعد از فتح مکه ، پیغمبر زمام امور رو به دست گرفت. همچین که شهر رو در دست گرفت مشرکین پناه آوردن به مسجدالحرام . میترسیدن ، وحشت داشتن ، گفتن پیغمبر دستش به ما برسه همه‌مون رو میکشه. خونمون رو میریزه ، حقم داره خیلی ما اذیتش کردیم. فلذا همچین که پیغمبر اومد تو مسجد، دید اینا همشون جمع شدن، میترسن، وحشت دارن. یکیشون پا شد، گفت: آقا تو خیلی کریمی، اگه مارو ببخشی و عفو کنی در اختیارتیم ، اگر هم مارو بکشی حق داری، حرفی نمیتونیم بزنیم. تو الان همه چی در اختیارته. روایت میگه پیغمبر در اون لحظه اشک ریختن، گریه کردن، فرمودن: "اِذْهَبُوا فَأَنْتُمْ الطُّلَقَاء" برید، همتون آزادید ... یکی از شیعیان خواب امیرالمومنین رو دید؛ عرضه داشت: آقا! چرا شما انقدر کریم بودید که وقتی زمام امور دستتون بود همه رو می بخشیدید، عفو می‌کردید. ولی برام سوال شده چرا با شمایی که اینجوری بودین این کار رو کردن؟ آقا تو ‌خواب به اون مرد فرمودن: برو این سوال رو از اون شاعر بپرس. اومد درِ خونه اون شاعرُ زد که شعر عربی رو گفته بود ، همچین که بهش گفت امیرالمومنین رو خواب دیدم، چون کسی اطلاع نداشت که این شعر رو گفته. نوشتن تا شنید غش کرد اون شاعر از هوش رفت.... (حالا چی میخوای بگی این همه داری مقدمه می چینی؟!) امام زمان من رو ببخش .. آخه بی‌بی انقدر دلش سوخت ، انقدر از کربلا به کوفه ، از کوفه به شام تو این منزل‌هایِ مختلف ، تو کوچه‌ها، خیابون‌ها، بازارها. همچین که رسید تو مجلس اون نامرد، پاشد صدا زد: "اَمِن العدلِ يا ابنَ الطُّلَقاء" آیا این از عدله، ای پسر کسی که آزاد شدی، بخشیدنتون. اینکه زنها و کنیزهای خودت تو پرده باشن، نیاریشون در انظار. اما ما که بچه‌های پیغمبریم رو از این کوچه به اون کوچه، از این شهر به اون شهر دارید می برید و گذر میدید ... .
Babolharam_narimani 2.mp3
7.65M
روضه ویژۀ شهادت امیرالمومنین و 19 ماه مبارک رمضان با نوایِ سید رضا نریمانی•✾•
babolharam_narimani 3-1.mp3
11.87M
|⇦• روضه ویژۀ شهادت امیرالمومنین و 19 ماه مبارک رمضان با نوایِ سید رضا نریمانی
|⇦• روضه ویژۀ شهادت امیرالمومنین و 19 ماه مبارک رمضان با نوایِ سید رضا نریمانی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ دل زینب امشب خیلی به‌هم ریخته بود. توو خونه که نشسته بود، هی با خودش میگفت چی شده؟ امشب بابام چش بود؟ هی از اتاق میزد بیرون، توو حیاط می‌چرخید: "إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُون".. هی به آسمون نگاه میکرد؛ دارم میام فاطمه جان ... تا سحر این خانم بیدار بود ، دلش شور میزد ، نمی‌تونست بخوابه ، دختره دیگه ... سحر که شد در آسمانها در عرش صدایی پیچید : "اَلا یَا اَهلَ الْعالَم، قَدْ قُتِلَ عَلِیِّ المُرْتَضَی" .. پا شد بهم ریخت .. حسنم داداش پاشو ببین اینا چی میگن ؟.. میگن بابامون رو کشتن .. امام حسن پا شد ، مضطر خودشُ رسوند تو مسجد دید عجب غوغاییه ... امیرالمومنین فرمود: حسن جان من رو رها کن ، امیرالمومنین از هوش رفت، امام حسن شروع کرد اشک بریزه، این اشکا ریخت رو صورت مولا ، مولا به هوش اومد؛ حسن جان نبینم گریه کنی ... دوتایی زیر بغلای علی رو گرفتن ، دوباره اینجا حسن عصا شد .. دوباره اینجا حسن زیر یه بغل‌ُ گرفت .. یه بارم تو کوچه زیر بغل مادرُ گرفت ... تا درِ خونه دوتایی با اباعبدالله زیر بغلای مولا رو گرفتن ، همچین که دم درِ خونه رسیدن آقا امیرالمومنین صدا زد : حسن جان ، حسین جان ، زیر بغلام رو رها کنید می‌خوام با پاهای خودم بیام تو خونه .. آقا نمیشه ، خیلی خون از شما رفته ، طاقت ندارید ، نمیتونید رو پا وایستید _نه ، الان تو خونه دخترم منتظرمه .. نمی‌خوام فرق خونیم رو ببینه ... فرق مرا تو طاقت ديدن نداشتي هجده سرِ بريده ببينی چه ميکني اين جا همه به گريۀ تو گريه مي کنند خنده به اشکِ ديده ببيني چه ميکنی اومد تو گودال ... نیزه‌ها رو کنار زد ، اما حسینُ نشناخت خودش رو رویِ جسم حسینِ بی‌سر انداخت با گریه بوسه میزد ، رگهایِ حنجرش رو میشنید با آه و زاری ، صدای مادرش رو با لب تشنه کشتنت ، غریب گیر آوردنت رحمی نکردن به تنت ، غریب گیر آوردنت غارت شده پیراهنت ، غریب گیر آوردنت خودم دیدم که ... یکی زره یکی هم ، عباتو در میاورد یه نانجیبی آمد پیرهن پارَ‌تو برد یه صحنه بین گودال ، این قدخمیده رو کشت دیدم که با خودش برد ، انگشترُ با انگشت تو رو با نیزه میزدن، حسین من، حسین من ای کشتۀ صد پاره تن، حسین من حسین من برات نذاشتن یه کفن، حسین حسین من .