eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
هنگامى كه طوفان ها بیش‌از تحمل توانایى من شدت مےگیرند؛ علی را در نظرم مجسم مےڪنم. دردهاے او و رنج‌های او تنهایى او و ناله‌ها و سوز و گدازهای درونى او، طوفانهاى حوادث كه یكى پس از دیگری او را محاصره كرده بود. همه را به یاد می‌آورم... و آنگاه تسكین مى یابم 📚خدایا به سوی تو می آیم دست‌نوشته های 🌃
خسته ام از بس که فکر روزی و نانم فقط هرچه میسازم ولی از پایه ویرانم فقط . دست و پا را بسته ام به خواهشات نفس خود جای آزادی به فکرِ خلق زندانم فقط . عمر من رفت و سراشیبی تندش پیش روست کوله ام خالیست از بس گیج و نادانم فقط . آنچنان دل بسته ام به این جهان که گوییا رفته از یادم که روزی چند مهمانم فقط . بس که درجا میزنم دور خودم یعنی دریغ در مسیر عاشقی ام دورِ میدانم فقط . این همه نعمت به من داده ولی شکرش کجاست؟ جای شکر و حمد او از غصه نالانم فقط . این مسیرِ زندگی، که راه دین و عشق نیست من درون برگه ی اسمم، مسلمانم فقط . .
. اَلسّلامُ علَیَ صاحِبِ الزّمان! " دلْ نوشته ى مهدوى " من که باشم؟ که ادّعا بکنم: بی قرارِ فراقِ مُنتظَرم چند بیتی، سروده می‌خوانم: از زبانِ رفیق مُنتظِرم اولینْ حرف ِ بعد بیداری: " اَلسّلامُ علیكَ یا مَهدي! " آخرینْ حرف، قبلِ خوابیدن: " کُلُّ قَلبي لَدَیكَ یا مهدي! " نيّتم وقتِ رفتنِ سرِ کار: کسبِ توفیق خدمت مولا همه‌ی فکر و ذهنِ من، شب و روز: جلب حُسنِ رضايتِ مولا ضربانم که می زند دائم... بر سرِ خوانِ صاحِبُ الْاَمرم بر سرِ سفره‌ی معاش و طعام... غرق احسان صاحِبُ الْاَمرم بهر جلب نگاه رحمتِ او... سخت، مشغولِ دست و پا زدنم دست خالی، سر قنوتِ نماز... " رَبّ ِ عجّل... " نیفتد از دهنم طولِ ماه رجب به استغفار صلوات است همدمم، شعبان سر کنم با دعا برای فرج... کلّ ماه مبارک رمضان در دل کهفِ استغاثه به او... وقت لغزش، پناه می‌گیرم نکند گر برایم " استغفار " من به حالِ گناه، می‌میرم! صبح، یاد صباحِ آمدنش ظهر، یاد ظهور جانانم لحظاتم معطّر است به او شام، محزونِ شام هِجرانم اصلِ سرمایه اَم در این عالَم: عزم خدمتگزاری ام باشد قلبم آرام می‌شود وقتی... شاهدِ بی قراری ام باشد در طُمأنينه‌ ام به دامانش! بی امام زمان، حَرَج دارم طبقِ متنِ صریح توقيعش: با دعا بر فرج، فرج دارم ✍ سه شنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۱ .
. . ✍ آقا بيا که روضه ی موسي بن جعفر است چشمانمان ز داغ مصيباتشان تر است جامه سياه بر تن و بر جان شرار آه دلها به ياد غصه او پر ز آذر است افتاده است بي کس و تنها ، غريب وار مردي که با تمامي خلقت برابر است مرثيه خوان حضرت کاظم ، خود خداست باني روضه ،حضرت زهراي اطهر است زندان نگو ، که گرم مناجات با خداست غار حراي حضرت موسي بن جعفر است مرغي که در قفس ، نفسش تنگ آمده از وي به جاي مانده فقط يک بغل پر است از تازيانه خوردن حضرت نگو دگر ارثيه اي رسيده به ايشان ز مادر است باشد هميشه ورد زبانم به هر نفس لعنت به آن يهودي بي دين که کافر است اي من فداي شال عزاي شما شوم آقا بيا که روضه موسي بن جعفر است ◼️ یا صاحب الزمان، آجرک الله آقا جان... .
1. الهی به دل غم گرفته.mp3
6.24M
( علیه السلام ) 🎤 ( خلصنی الهنا ... یارب ) تکرار الهی به دل غم گرفته الهی به دل ماتم گرفته الهی به نفس های بریده الهی به دل در خون طپیده خدا خدا خدا میخوام حاجت بگیرم همین الان بمیرم خدا خدا خدا ( خلصنی الهنا ... یارب ) تکرار
2. زهرا بیا به بغداد.mp3
5.13M
( علیه السلام ) زﻫﺮا ﺑﯿﺎ ﺑﻪ ﺑﻐﺪاد زﻧﺪاﻧﯿﺖ ، ﺷﺪ آزاد زﻧﺪاﻧﯽ ﻏﺮﯾﺒﺖ زﯾﺮﺷﮑﻨﺠﻪ ﺟﺎن داد ( ايﻣﺎدر اﻣﺎﻣﺖ ، زﻫﺮاﺳﺮت ﺳﻼﻣﺖ .. ) تکرار آﺧﺮ ﮐﻨﺎر زﻧﺪان ﺣﻖ نبی ادا ﺷﺪ در زﯾﺮ ﺗﺎزﯾﺎﻧﻪ ﻓﺮزﻧﺪ او ﻓﺪا ﺷﺪ ( ايﻣﺎدر اﻣﺎﻣﺖ ، زﻫﺮاﺳﺮت ﺳﻼﻣﺖ .. ) تکرار ﺑﺎ اﺷﮏ ﻣﺨﻔﯿﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﭘُﺮ ﺳﺘﺎره از زﻫﺮِ ﮐﯿﻦ ، دﻟﺶ ﺷﺪ ﻗﺮآن ﭘﺎره ﭘﺎره ( ايﻣﺎدر اﻣﺎﻣﺖ ، زﻫﺮاﺳﺮت ﺳﻼﻣﺖ .. ) تکرار ﻣﺮﻏﯽﮐﻪ از ﺑﺮاﯾﺶ زﻧﺪان ﺷﺪ آﺷﯿﺎﻧﻪ ﺑﺮ ﭘﯿﮑﺮش ﻋﯿﺎن ﺑﻮد آﺛﺎر ﺗﺎز ﯾﺎﻧﻪ ( ايﻣﺎدر اﻣﺎﻣﺖ ، زﻫﺮاﺳﺮت ﺳﻼﻣﺖ .. ) تکرار ﻗﺎﺗﻞ ﮐﻨﺎر زﻧﺪان ﺑﺮ ﮔﺮدﻧﺶ ، ﻏﻞ اﻧﺪاﺧﺖ از ﺣﻠﻘﻪ ﻫﺎي زﻧﺠﯿﺮ زﺧﻢ ﺗﻨﺶ ، ﮔﻞ اﻧﺪاﺧﺖ ( ايﻣﺎدر اﻣﺎﻣﺖ ، زﻫﺮاﺳﺮت ﺳﻼﻣﺖ .. ) تکرار ﺣﻤﻞ ﺟﻨﺎزه ي او ﻏﻮﻏﺎي ﻣﺤﺸﺮي ﺑﻮد ﺗﺎﺑﻮت او ﺑﻪ ﺷﺎﻧﻪ از ﺗﺨﺘﻪ ي دري ﺑﻮد ( ايﻣﺎدر اﻣﺎﻣﺖ ، زﻫﺮاﺳﺮت ﺳﻼﻣﺖ .. ) تکرار ﭘﺮواﻧﻪ ﻫﺎ ﺑﺴﻮزﯾﺪ ﺷﻤﻌﯽ دﮔﺮ ﻧﻤﺎﻧﺪه از ﻃﺎﯾﺮ وﻻﯾﺖ ﺟﺰ ﻣﺸﺖ ﭘﺮ ﻧﻤﺎﻧﺪه ( ايﻣﺎدر اﻣﺎﻣﺖ ، زﻫﺮاﺳﺮت ﺳﻼﻣﺖ .. ) تکرار
1. داروی هر درد ما.mp3
8.83M
( علیه السلام ) 🎤 داروی هر درد ما از دم تو می رسد حک شده بر سینه یا بابِ حوائج مدد میرود از ، زندانش با بدن ، بی جانش ارض و سما ، گریانش ، گریانش گریانش دختر یتیمش ، می زد صدایش میرسد صدای ، گریه یِ رضایش داروی هر درد ما از دم تو می رسد حک شده بر سینه یا بابِ حوائج مدد تا که رها ، موسی شد هر دو جهان ، غوغا شد چشم فلک ، دریا شد ، دریا شد ، دریا شد مرغ پر شکسته ، از قفس رها شد قبله یِ حوائج ، حاجتش روا شد سوی خدا رفتم ای نور خدا را ببین گریه یِ معصومه و حال رضا را ببین با جگر ، صد پاره گشته رباب آواره نیزه شده گهواره گهواره ، گهواره رفته روی نیزه رو به روی مادر رفته نیزه انگار در گلویِ مادر از دل عالم گِره دست تو وا میکند غنچه ی لب تشنه یا بابِ حوائج مدد ای علی لای لای علی گوشه ی این ویرانم تا تو شوی مهمانم منتظرت می مانم می مانم ، می مانم در پِی ات دویده ، با قد خمیده دختر یتیمت ، ای سرِ بریده مجلس دار الشفا روضه ی تو می شود دختر ارباب یا بابِ حوائج مدد وقت جدایی رسید باد مخالف وزید از شرر داغ تو پشت برادر خمید پشت و پناهم شکست پشت سپاهم سکست فاطمه در کربلا علقمه در خون نشست از جان خود سیرم ای خدا من بی او میمیرم ای خدا حسین حسین حسین ...
1. دستی رسید.mp3
7.45M
( علیه السلام ) دستی رسید ، بال و پرم را کشید و رفت از بالِ من شکسته ترین آفرید و رفت خونِ گلوی زیر فشارم که تازه بود ... با یک اشاره ، روی لباسم چکید و رفت بدکاره ای به خاک مناجات سر گذاشت وقتی صدای بندگی ام را شنید و رفت راضی نشد به بالش سختی که داشتم زنجیرهای زیر سرم را کشید و رفت شاید مرا ندیده در آن ظلمتی که بود با پا به روی جسم ضعیفم دوید و رفت روزم لگد نخورده به آخر نمی رسید با درد بود اگر شب و روزم رسید و رفت دیروز صبح با نوک شلاق پا شدم پلکم به زخم رو زد و در خون طپید و رفت از چند جا ضریح تنم متصل نبود پهلوی هم مرا وسط تخته چید و رفت وقتی که نام فاطمه را از لبم شنید یک حرفی از کنار دهانش پرید و رفت تابوت از شکستگی ام کار می گرفت گاهی سرم به گوشه ی دیوار می گرفت
1. دوراز شعاع.mp3
9.47M
( علیه السلام ) زآتش دلِ من صحبتي نكن نامرد سكوت سبز مرا غيرتي نكن نامرد بزن تمام تنم را كبود كن اما به نام فاطمه بي حرمتي نكن نامرد ...
29.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موجیم و پرخروش و روان ایستاده ایم ... شعرخوانی در جلسه ویژه در دوشنبه نهم آبان ماه ۱۴۰۱ . ایستادہ ایم موجیم و پرخروش و روان ایستاده ایم باغیم و روبه روی خزان ایستاده ایم یک عمر در مقابل طوفان فتنه ها چون کوه با تمام توان ایستاده ایم غافل نمی شویم دمی از دسیسه ها ما مثل تیر پشتِ کمان  ایستاده ایم بار نهال و نخل کهنسال ما یکی است با ریشه ایم و پیر و جوان ایستاده ایم در ما شکوه نعره ی الله اکبر است مثل مناره های اذان ایستاده ایم همواره زنده ایم و دمادم تپنده ایم باور مکن که از ضربان ایستاده ایم گفتند با گذشت زمان خسته می شوید ماروی شانه های زمان ایستاده ایم دشمن به نیش و دوست به زخم زبان زند با هر چه نیش و زخم زبان ، ایستاده ایم دشمن خیال خواری ما را به گور برد تا مرگ پای عزتمان ایستاده ایم گاهی همین گذشتن ما ایستادگی است وقتی گذشته ایم ز جان ایستاده ایم گاهی خروش و گاه سکوت است رزم ما یعنی که آشکار و نهان ایستاده ایم ما عاقبت به چشمه ی خورشید می رسیم هر لحظه هر کجای جهان ایستاده ایم ✍ .