.
#رباعی حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
رباعیات اول مجلسی شب هشتم
پیغمبر اسلام که جاویدان است
فرموده نجات عترت و قرآن است
فرموده به پاکیزگی ات دقت کن
یک اصل نظافة و مِن الایمان است
تطهیر کند حسین دل را ز گناه
خوش عطر و سفید میکند جُونِ* سیاه
هر کس که رسیده دعوتی زهرا ست
زهرا به دل شکستهاش کرده نگاه
با ذکر و خلوص و پرتوان روضه بیا
تا پیر نگشتهای جوان روضه بیا
جز محفل ارباب نباشد خبری
در زیر تمام آسمان روضه بیا
دربارحسین صاحبش مادر اوست
رحمت به کسی که خادم محضر اوست
لیلای دروغین هم جا هست جوان
لیلا به خدا فقط علیاکبر اوست
اکبر که جوانها به فدای مویش
لیلا شده مجنون خمِ گیسویش
افتاد پدر حزین و جسم خود را
بر نعش علی کشید با زانویش
دوبیتی شهادت علیاکبر علیهالسلام
قد و بالات بههمریخته عزیزم
عزیز قدبلند ریز ریزم
سر نعش تو محکومم به مردن
دارم با مرگ پیشت میستیزم
سرم رو رو سر خونیت میزارم
بهجز مردن دیگه راهی ندارم
بازم بابا صدام کن از تو حلقت
خودم لخته خونا رو در میارم
پاشو ای سرو خورده تیغ و تیشه
میمونه رو دلم داغت همیشه
تنت تا دور دورا پخشه پخشه
تنت هیچ جوری جمعوجور نمیشه
نمیشد باورم ای نازنینم
تو رو یک روز اینجوری ببینم
باید جسم تو رو توی عبایی
شبیه جورچینی من بچینم
به موهای سفیدم خنده کردند
باداغت قلبم و آکنده کردند
با قیچی افتادن انگار به جونت
تن پاکت رو رَنده رَنده کردند
#مجتبی_صمدی_شهاب ✍
*حضرت جُون غلام سیاه امام حسین علیه السلام
.
.
#رباعی #حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
رباعیات شب نهم اول مجلسی
دنیای بدون عشق نافرجام است
صدسالهء بیعشق جوانی خام است
فرموده بزرگی که در این دار فنا
هر کس که نرفته کربلا ناکام است
ایکاش شویم کشته در راه حسین
گردیم فدای حضرت ماه حسین
عباس بگیرد و رهایش نکند
دستی که دراز است به درگاه حسین
عاشق زحرام ذره، گردی نخورد
جز یاد حسین آب سردی نخورد
دستی که به سینه نخورد بهر حسین
ایندست برای ما به دردی نخورد
با دست به روی سینه و سر بزنیم
تا جان به بدن هست مُکرّر بزنیم
همراه حسین پیش نعش عباس
بر سر ز عزای این برادر بزنیم
بادا به فدای دست ساقی سرها
که داده شفا به مؤمن و کافرها
دستان عمو همینکه بر خاک اُفتاد
شد دست درازی بسوی معجرها
دوبیتی حضرت ابوالفضل علیهالسلام
پاشو غم از دلم بردار عباس
بدون تو شدم بی یار عباس
بهسختی من رسیدم رو سر تو
داداش خوردم زمین صدبار عباس
پاشو ای سرفراز سر به زیرم
پاشوای قدبلند مثل شیرم
ببین دارم میلرزم مثل بیدم
دارم دق میکنم دارم میمیرم
الهی حق واسه دشمن نسازه
بسوزن توی آتیش و گدازه
فرود اومد به فرقت چه عمودی
سرت تا زیر چونه بازه بازه
چه خوبه نیست اینجا مادرتو
ببینه غرق خونه پیکر تو
واسه این چشم زخمت خون چشمام
سه شعبه رفته تا عمق سر تو
رسیده مادرم قبل من اینجا
میاد از صورت تو بوی زهرا
بهزودی توی خیمه بیتو میشه
سر گوشواره و خلخال دعوا
مجتبی صمدی شهاب✍
.
.
#شب_ششم_محرم
#غزل_مصیبت #حضرت_قاسم
حاج مجتبی صمدی ✍
عسل از خون لبانت شده جاری قاسم
جای سالم به تن از زخم نداری قاسم
گل خشکی شده بودی ز سر بی آبی
ز تو بگرفت عدو عطر بهاری قاسم
سیزده ساله بدی و قد تو کوچک بود
ز چه اکنون قد افراشته داری قاسم؟
با زمین جسم تو ای وای که هم سطح شده
تن مدفون شده در گرد و غباری قاسم
پدرت سوخت ز زهر و تو هم از اوج عطش
دست و پا می زنی و غرق شراری قاسم
می کشی پا به زمین چون پسر ابراهیم
تا که یک چشمه بجوشد ز شیاری قاسم
دگر از زندگی و عمر تو نومیدم من
زخم شمشیر به جسمت شده کاری قاسم
کاش زینب نگذارد که ببیند نجمه
کند از کینه سرت نیزه سواری قاسم
«مجتبی صمدی»
.
.
#زمزمه
#شب_هفتم_محرم
بابا رو حلال کن ای گل بهارم
مث حلق تو گره خورده به کارم
حتی من از دشمنات منت کشیدم
ولی هیشکی آب نداد برات بیارم
من یه دفعه شوکه شدم دقیق زدن به حنجرت
تیر از تو حلقت رد شد و چسبید به کتف پدرت
از رو تنت پرید سرت
تیر به دل بابا زدن صید روی هوا زدند
این همه جا کجا زدند
((لای لای علی لای لای علی ))
کاش نمی آوردمت میون لشگر
تا نشی رو دست من لا له ی پرپر
تیر پهلوون کش زدن به حلقت
کاش می مردی از عطش رو دست مادر
سرگردونم چیکار کنم شده چه خاکی به سرم
با بی قراری مادرت منتظره دم حرم
وای پسرم وای پسرم
نبود ببینه که عموت هم نمیاد زخم گلوت
حیروون شدم قسم به موت
…
مادرت آرزو داشت تو پا بگیری
واسه مادر بشی عصای پیری
توی میدونا مث عموت بجنگی
هظ کنن همه بگن چه بچه شیری
تا مادرت نیومده میرم یه گوشه عزیزم
تا که نشی نیزه نشین رو قنداقت خاک میریزم
از درد و غصه لبریزم
مثل من آخرش بابا میری رو نیزه ها بالا
میوفتی بین کوچه ها
مجتبی صمدی
....................
#زمزمه #حضرت_رقیه سلام الله علیها
کلبه ی تاریک من صفا گرفته
رو لبم خنده دوباره جا گرفته
با سر زخمی بابا تا که رسیدی
همه زخمام انگاری شفا گرفته
من به تو رو زدم بیا تو نزدی رومو زمین
حالا مث یه عروسک رو پای دخترت بشین
تو این دمای وا پسین
داره میلرزه دهنم یاری نمیده دهنم
که خوب باهات حرف بزنم
بابا حسین
خوشم که از اینکه اومدی کنارم
از خوشیه بابا دارم بال درمیارم
عمه رو دیدم که تو گودال چیکار کرد
مثل او لب به روی رگات میذارم
فقط منم سه ساله ای که خیری از دنیا ندید
تو بیابون دنبال تو تاول پاهام ترکید
رقیه خیلی غم کشید
این شامیا خیلی بدن منو واسه خنده زدن
یتیم کشی رو بلدن
میخوام از تو بگیرم بابا اجازه
تا بگم از غصه هام که کثل رازه
از موهام منو گرفت یه آدم بد
رو خاک کشید منو مثل جنازه
بذار یواشکی بگم بابا چی اومده سرم
خودت ببین دیگه موهام نمیرسه تا کمرم
من دیگه بی بالو پرم
رنگین کمونه سر تا پام در نمیاد دیگه صدام
مثل لب تو شد لبام
مجتبی صمدی
.........
زمزمه #طفلان_حضرت_زینب
روتو برنگردون از گلای خواهر
التماس من کن از چشای خواهر
التماست میکنم من اونقدر تا
بذاری سهمی کنار برای خواهر
پیش چشم اهل حرم نذار خجالت بکشم
من حاضرم هزار دفعه پیش تو منت بکشم
تا بار مهنت بکشم
ندارم آروم قرار به خواهرت محل بذار
تحفه هامو نزن کنار
حسین من
نیگاه کن که بچه هام یه پارچه مردن
بعد قاسم بعد اکبر پر دردن
مثل پروانه دلم میخواد سراشون
روی نی دور و بر سرت بگردن
دلم میخواد اونوقتیکه سنگ میزنن سفت تو سرت
جلو سر تو باشن و بشن شبیه سپرت
برات بمیره خواهرت
تموم زندگیم فدات طفلام فدای بچه هات
بسته جونم به یک نگات
حسین من
وقتیکه قرار من برم اسیری
دیگه معنی نمیده خرده بگیری
یعنی تو دلت میاد دوتا پسرهام
ببینند من و تو مجلس حقیری
راضی نشو تا ببینند منو با چکمه میزنن
نذار بمونن ببینند گوشواره هامو می کنن
بذار برن فدات بشن
یادمه تو کوچه ها مادرمون پیش بابا
افتاد به زیر دست و پا
مجتبی صمدی
👇
record009.mp3
1.93M
سبک: نکنه روبرومی
بارون غصه و غم رو دل می شینه امشب
پیکرای شهیدا نقش زمینه امشب
زن ها و بچه ها هم با معجرای سوخته
امشب عزا گرفتن تو خیمه های سوخته
توی دل زینب
غم نشسته بی اندازه
وای از این نعل های تازه
دلگیره زینب
خدا بده صبری
پیکرا مونده تو صحرا
رفته کوفه سرِ آقا
می میره زینب
خدا کنه زینب سر و روی نیزه نبینه
خدا کنه برادر و روی نیزه نبینه
داداش حسین، داداش حسین، ای آروم جونم
امشب دلا غمینه غصه به دل می شینه
پیکر پاک ارباب الان روی زمینه
پیکرا پاره پاره ان بدنها سر ندارن
زنها و بچه ها هم بی تاب و بی قرارن
شام غریبونه
کربلا دریای خونه
آسمون نوحه می خونه
دل غرق آهه
بارونِ غم داره
چشمای حضرت زینب
فکر کنم مادرش امشب
تو قتلگاهه
امشب دلش غرق غمه، دل پریشونه زهرا
تو قتلگاه پیش حسین روضه می خونه زهرا
مظلوم حسین، مظلوم حسین، ای مظلوم عالم
مهدی شریفی
#شام_غریبان #محرم #حضرت_زینب
PTT-20220801-WA0016.opus
482.8K
شب چهارم حرّبن یزید ریاحی
رو سیاه و رو سیاهم یا حسین
بی پناه و بی پناهم یا حسین
جان زهرا مادرت خیر النسا
کن حلالم یا حسین در کربلا
نادِم و شرمنده ام (۲)
راه رابستم به تو سلطان عشق
بد نمودم بر تو و ماه دمشق
آمدم با خون خود جبران کنم
جان فدا در مکتب قرآن کنم
نادِم و شرمنده ام (۲)
اذن میدانم بده طوفان کنم
جان فدایت سیّد خوبان کنم
اشتباه کردم ولی باز آمدم
من به سویت گوهر راز آمدم
نادِم و شرمنده ام(۲)
عفو نما این نوکر شرمنده را
مُهر کن تو یا حسین پرونده را
میروم میدان به اذن شاه دین
میدهم من جان به اذن شاه دین
نادِم و شرمنده ام(۲)
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
7.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اصلا درستش هم همین است که دخترکوچولوها برای حضرت رقیه(س) روضه بخونن
🔻حالا که اومدی...
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_خامنه_ای
#فاخته_۱۱۰
.
#شور
#روز_دهم_محرم
#امام_حسین_شور
#عاشورا_شور
#قتلگاه_شور
ای کشته ی فتاده به هامون
شده پُر خون ، بدنِ تو
وی صید دست و پا زده در خون
شده هامون، کفن تو
من دوست دارَمت (۲)
چون چاره نیست میروم و میگذارمت
من دوست دارَمت (۲)
ای پاره پاره تن به خدا میسپارمت
بودند دیو و دد همه سیراب
ولی ارباب ، عطشان بود
بر روی ریگ و رمل بیابان
بدن او ، عریان بود
خاکم شده به سر (۲)
تنهای کشتگان همه در خاک و خون نگر
خاکم شده به سر (۲)
زینب چه بایدش بکند با بریده سر
ای کشته ی حسادت دنیا
تک و تنها ، ته گودال
ای تشنه ی مقطع الاعضا
ز تو مانده ، تن پامال
اعدا چه میکنند(۲)
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
اعدا چه میکنند(۲)
سر نیزه را میان دهان تا که میکنند؟
موجی به جنبش آمد و برخاست
زخیامِ ، حرم تو
عرش آن زمان به لرزه در آمد
که زمین خورد ، علم تو
ای پاره پاره تن (۲)
یک تکه بوریا شده از بهر تو کفن
ای پاره پاره تن (۲)
در پیش چشم من تو دگر دست و پا نزن
#محمدصادق_باقی_زاده
#روح_الله_نوروزی
👇
.
#شب_چهارم_محرم
#دودمه طفلان حضرت زینب سلام الله علیها"
ما دو تا شیر نر زینب کبرای توائیم
یار سقای توائیم
باده نوش قدح اکبر لیلای توائیم
یار سقای توائیم
#محرم
#طفلان_حضرت_زینب
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#شب_پنجم_محرم
حضرت عبدالله بن الحسن علیهالسلام
من اشک روان بر رخ این اهل خیامم
بگذار بیفتم سر دامان امامم
بر خال لب دوست گرفتارترینم
مانند کبوتر پی این دانه و داممم
در خیمه بمانم شب اول چو هلالم
بر دامن خورشید روم ماه تمام
برخاسته سردار جمل از جگر من
لا حول ولا قوه الا به قیامم
از نعره من میسره تا میمنه پاشید
شد جلوه ای از حیدر کرار کلامم
هم فاطمه ام هم علی ام هم حسنم من
حیران شده آیینه نداند که کدامم
در رکعت آخر نکند فاصله افتد
هنگام تشهد شده و وقت سلامم
دستش همه عمر نوازشگر من بود
دستم سپرش گر نشود باد حرامم
من حاضرم این زلف مرا دست بگیرند
دستی نرسد بر سر گیسوی امامم
من روزه ام ای پست مزن سنگ لبش را
بگذار شود این رطب افطار صیامم
از فاطمه آموختم اینگونه بجنگم
بازو عوض تیغ کشیدم ز نیامم
حالا که در آغوش عمویم بزنیدم
در خلوت خاصم خبری نیست زعامم
هر موی تنم داده اذان حی علی العشق
بر تیر سه شعبه یر سانید پیامم
بر دامنش آویخته دستم چه شکوهی
جبریل برد رشک بر این شان و مقامم
ای تیر بچرخان لب من را به لب یار
تا این دم آخر شود ایامم به کامم
با تیغ و سه شعبه پس از آن سم ستوران
هرگونه بخواهند شهید تو مدامم
#موسی_علیمرادی
.