eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.6هزار دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
14.1هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: حضرت عشق زحمتی را که پدر از کار طفلان می‌کشد.. گرچه باشد سخت!با شوق فراوان میکشد پای لنگان و مسیر سخت و شیطان در کمین.. زحمت کار مرا شاه خراسان میکشد.. سرگذشت بی وفایی های من از حد گذشت شانه ام جای غم تو غصه نان میکشد معدن حکمت! کجا آخر به تو من میرسم؟! حسرت فیروزه را ریگ بیابان میکشد! زائر پرادعا درآرزویش حبس شد قصر باز است و گدا جارو به زندان میکشد.. خرج ما دور وبری ها را سوا از خود مکن نازقرآن راهمیشه جلدقرآن میکشد سائلم مرد کریمی راکه درظرف غذا... آب ونان بنده را با خویش یکسان میکشد.. تاج شاهی مال مردم! خاک پایت مال من.. حسرت این پای بوسی را سلیمان میکشد..  حسین قربانچه  سید پوریا هاشمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
. دم غروبای مدینه کنج بقیع میره میشینه این که میگه لا تدعونی ام الادب ام البنینه توسلش بوده همیشه به مادر حسین و زینب میگه خودم با چهار تا بچه م فدا سر حسین و زینب تا میاد صداش یا حسین رو لباش همه گریه میکنن با صدای ناله هاش وای.           حسین بند دوم باز روی خاکا قد خمیده تصویر چند تا قبر کشیده ویلی علی شبلی می خونه این مادر چهار تا شهیده میفته رو پای رباب و غروب پیش سکینه میره به یاد مشک پاره پاره میخواد حلالیت بگیره میخوره زمین شده ام بی بنین میگه بچه مو زدن با عمود آهنین وای.          حسین هر جا که می‌ره پا می‌زاره ابر بهار میشه میشه می باره از صبح تا شب حرفش همینه مردم حسین مادر نداره شنیده سر ها رو بریدن شنیده معجرا رو بردن شنیده توی کوچه بازار چجوری دخترا رو بردن از کفن میگه واسه مرد و زن میگه از جای پاهای اسب روی یک بدن میگه وای.       حسین ✍ .👇
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روضه‌ای که تو خوشت میاد کجاست؟ نوکری که تو خوشت میاد کیه؟ معکم فی الدنیا والاخرة به از این چه زندگی چه مرگیه غرق آتیشم ولی به کار میام هیزم غذای روضه هات میشم باز به من فرصت عاشقی بده من خودم فدای بچه‌هات میشم دلمو نبین چقدر سیاهه سینه‌مو ببین برات کبوده به جون مادرم این گناهام از روی یاغی گریم نبوده رهام کنی من تباه میشم نگام کنی رو به راه می‌شم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با این آلودگی‌ تا میگم حسین جونی که روی لبم میاد ببین چشماتو رو کم و کاستی‌هام ببند کم این نوکر تو زیاد ببین من که خیلی خاطر تو رو می‌خوام یا امام حسین بگو شما چطور؟ رفیقایی که دارم خوبن ولی تویی تنها رفیق به درد بخور هنو آبرومو برمی‌داری هنو رنگ گنبدت همونه دل من گیره تو باب قبلت منو بیرون نکن از تو خونه کرم حسین محترم حسین منو ببر تا حرم حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/89148 👇
. اگه جاریه اشکای چشمام دوباره با غم ماجرا داره اگه باز گرفته دل تنگم بهونه واسه سامرا داره آه ای حرم سنگینه خیلی وقته بال و پرم کی میخوره به گنبد چشم ترم آه ای حرم ای مهربون قربون اون ضریح شش گوشه تون هر چی اراده تونه میشه همون ای مهربون خورشید خونواده ی جوادی قربون غصه هات امام هادی تو رو غصه دادن تو سن کم چقدر از خدا مرگ طلب کردی چقدر روضه ی مادرو خوندی از این بد ترم هست مگه دردی زخمه تنت از بس با دست بسته می بردنت آخر تورو غریبونه کشتنت زخمه تنت تبعیدی و حرفای بد شنیدی لرزیدی و آخر تو هم شراب خوارو دیدی و تبعیدی و ذکر حسین میگفتی جون می دادی قربون غصه هات امام هادی تو رو مستا به مهمونی بردن حالا خوبه ناموس نبود اونجا یه مهمونی هم زینبو بردن همه صورتش شد کبود اونجا دل ها شکست حتی سر بریده چشماشو بست خولی که روبروی زینب نشست دل ها شکست وای از شراب جایی که آستین زن ها شد نقاب حتی زن یزیدم داشته حجاب وای از شراب یاد شام و بلای اون بلادی قربون غصه هات امام هادی ✍ 👇
👆 حق مارا سر هر قصه که میشد خوردند علیه السلام گرچه بعد از غم تو طی شده دورانی چند ما ندیدیم دراین شهر رفیقانی چند شهر من نان مرا خورد و نمک‌گیر نشد هیچکس مثل من از زندگی اش سیر نشد حق مارا سر هر قصه که میشد خوردند قاتل مادر من‌ را روی منبر بردند باخبر نیست درعالم کسی از حال حسن قنفذ از کوچه ما رد شد و خندید به من آن چهل مرد که آتش‌زن جنت بودند در صف اول هر وعده جماعت بودند شیر غرّان جمل بودم و تاوان دادم سالها قبل درآن کوچه بد جان‌ دادم سوختن چاره ی این خسته ی غم پرور بود از عسل آتش این زهر گواراتر بود مادرم از دل آزرده ی من باخبر است مرگ از دیدن قنفذ به خدا خوب‌تر است مثل آن پهلوی زخمی گرفتار شده جگر پاره ی من پاره ی مسمار شده کاش ثانی عوض فاطمه من‌ را میزد جای مادر لگدش را به تن ما میزد کاش میشد که به بالای سرم شب برسد خبر طشت مبادا که به زینب برسد چشم من تا دم مرگ است به دنبال حسین روضه طشت کجا روضه گودال حسین؟!
👆 حق مارا سر هر قصه که میشد خوردند علیه السلام گرچه بعد از غم تو طی شده دورانی چند ما ندیدیم دراین شهر رفیقانی چند شهر من نان مرا خورد و نمک‌گیر نشد هیچکس مثل من از زندگی اش سیر نشد حق مارا سر هر قصه که میشد خوردند قاتل مادر من‌ را روی منبر بردند باخبر نیست درعالم کسی از حال حسن قنفذ از کوچه ما رد شد و خندید به من آن چهل مرد که آتش‌زن جنت بودند در صف اول هر وعده جماعت بودند شیر غرّان جمل بودم و تاوان دادم سالها قبل درآن کوچه بد جان‌ دادم سوختن چاره ی این خسته ی غم پرور بود از عسل آتش این زهر گواراتر بود مادرم از دل آزرده ی من باخبر است مرگ از دیدن قنفذ به خدا خوب‌تر است مثل آن پهلوی زخمی گرفتار شده جگر پاره ی من پاره ی مسمار شده کاش ثانی عوض فاطمه من‌ را میزد جای مادر لگدش را به تن ما میزد کاش میشد که به بالای سرم شب برسد خبر طشت مبادا که به زینب برسد چشم من تا دم مرگ است به دنبال حسین روضه طشت کجا روضه گودال حسین؟!
. یادت بماند عهد و پیمانم ابالفضل دست تو و دست یتیمانم ابالفضل امشب همه دیدند زهرا سه پسر داشت جانم حسن جانم حسین جانم ابالفضل پاشو از امشب ساقی این خاندان باش آبی بیاور سخت عطشانم ابالفضل جان تو ، جان زینبم ،دور و برش باش خدشه نیفتد روی قرآنم ابالفضل ای وای از وقتی که می‌گوید به صحرا کاری بکن که سوخت دامانم ابوالفضل این کوفه خولی و سنان و شمر دارد دلواپس فردای طفلانم ابالفضل امشب دو چشمم خیس و بارانیست عباس بازار کوفه جای زن‌ها نیست عباس وقتی که ناموس خدا می‌آید اینجا در کوچه‌ها جشن و چراغانیست عباس هم با سر تو ،هم حسینم بین زن‌ها در کوچه‌ها آیینه گردانیست عباس زینب که سفره‌دار کوفه است ، آه ،آن روز در پیش رویش نان مجّانیست عباس وقتی که می‌بندند بر نیزه سرت را بی روسری راهی مهمانیست عباس درکوفه خیلی چیزها می‌بینی اما آنچه نمی‌بینی مسلمانیست عباس ۱۴۰۳ علیه_السلام .
. طفلم و دورم از پدر ،چندنفربه یک نفر آب شدم سرِ گذر ،چندنفر به یک نفر شمر مرا کتک زده ،زجر مرا لگدزده عمو بیا مرا ببر چند نفر به یک نفر نه مانده قوّتی به پا نه مانده زیوری به دست نه مانده روسری به سر چندنفربه یک نفر از آن طرف سپاهشان ازین طرف نگاهشان خسته شدم من ازسفر چندنفربه یک نفر ✍ .