2. قسمت دوم.mp3
5.35M
قسمت دوم :
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#جناب_آقای_گنجی
امام زمان (عج) فرمودند من برای مصیبتی گریه میکنم ، که عمه ام زینب رو با دست های بسته وارد مجلس شراب ...
زینب کجا و
مجلسِ نامحرمان کجا ؟
یک ذره حق بده
نشود باورم « حسین »
#شاعر_حسین_صیامی
مرحوم میرزای شیرازی نشسته بودند که روضه خوانی رفتند بالای منبر ، تازه داره مقدمات روضه رو فراهم میکنه ، یه جمله گفت : دَخَلَتْ زَيْنَبُ عَلَي ابنِزِيادٍ وَ عليها اَرْذَلُ ثِيابِها وَ هِيَ مُتَنَکِّرَةٌ « منبع : ارشاد شیخ مفید » ...
یه وقت دیدند این مرجع تقلید داره به سرو صورتش میزنه ، آقاجان هنوز که حرفی نزدم ، فرمود شما نمیدونید کدوم زینب ؟ بگم ناله ات رو بلند کن ، همون زینبی که ، وقتی میخواست برا زیارت جدش رسول الله ص بره ، امیرالمومنین میفرمود حسن جان ، حسین جان ، جلوتر بروید ، چراغ های اطرافتون رو خاموش کنید ، چرا ؟ نمیخام کسی قدو بالای زینب رو ببینه ... حسیییین ...
همه رفتگان و گذشتگان فیض ببرند ، یاصاحب الزمان ... این همون زینبه ، ... در مجلس ابنِ زیاد اون نانجیب نشسته بود بالا ، سرِ حسین را با یک طشت داخل مجلس کردند ، این زن و بچه ها با دستان بسته ... با چوب خیزران ، آنقدر بر این لب و دندان زد ...
یا مزن چوب جفا را
بر لب و دندان من
یا بگو بیرون روند
از مجلست طفلان من
#شاعر_استاد_سازگار
دشمنت کُشت ولی
نور تو خاموش نگشت
آری آن جلوه که فانی نشود
نور خداست ...
#شاعر_فواد_کرمانی
#امام_حسین
.
#روضه_شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم
( علیه السلام )
#کربلایی_سید_احمد_امیری
کوفه لبریز بلا گشته
میا کوفه حسین
قسمتم سنگ جفا گشته
میا کوفه حسین
شب اول مُحرم ، بریم در خانه ی غریب کوفه ،آقامون مسلم بن عقیل ، ببین چطوری با اربابش حسین داره درد دل میکنه :
کوفه ای که پدرت
حاکم آن بود قدیم
عاری از شرم و حیا گشته
میا کوفه حسین
غریب و تنها ، توی کوچه های شهر کوفه ، داره با اربابش ابی عبدالله ، درد دل میکنه... حسین جان ...آقا ، « نگران گلوی طفل توام چون اینجا » آقای من ...
نگران گلویِ طفل توام
چون اینجا
مملواز حرمله ها گشته
میاکوفه حسین
تنها و غریب توو کوچه های شهر کوفه ، اومد کنار یک خونه ای ایستاد ، تکیه داد به دیوار غریبی ، یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا ، مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره... اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد ، خانوم ، میشه برام آبی بیاری ؟ ( قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم ) این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد ، وقتی آقا آب رو نوشید ، دوباره این پیر زن نگاه کرد ، صدا زد آقا مگه نمیگن این روزها شهر کوفه امنیت نداره ، برای چی هنوز ایستادید ؟ یه دفعه آقا مسلم بن عقیل صدازد : کجا برم ؟ من که توو این شهر خونه ای ندارم ، من توو این شهر غریبم ... این پیر زن به سیمای نورانی آقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد ، عرضه داشت ، آقا جان ، مگه شما کی هستید ؟ حضرت فرمودندمن مسلم بن عقیلم ، سفیر ابی عبد الله ... تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه... صدا زد... آقا... جانم به فدای شما... این خانه ، خانه ی شماست ، منم کنیز شمام ، ای کاش مردم کوفه ، به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند ، هر طوری بود ، نانجیبها خبردار شدند ، نزدیکی های صبح ، خونه ی پیرزن رو محاصره کردند ، تا مسلم ابن عقیل از خانه بیرون اومد ، جنگ نمایانی کرد ، خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد ، اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند ، خدا لعنتشون کنه ، آقارو بردن بالای دار الإماره ، حالا میخواهی گریه کنی بسم الله ، مردم کوفه دارن نگاه میکنند ، هر کسی یه حرفی میزنه ، یکی میگه حتما آقا رو آزاد میکنند ، یکی میگه نه ، دیگه آقا رو به شهادت میرسونند ، همه دارن نگاه میکنند ، یه دفعه دیدن سر از تنِ آقا جدا کردند ، ای وای ، ای وای ، غریبانه ، بدن بی جان مسلم را از بالای دارالإماره به زمین انداختند ...
یاصاحب الزمان (عج) ، میخوام بگم اینجا ، سر از تنِ آقا مسلم بن عقیل جدا کردن ، بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند ، اما ، دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن ، دیگه دختر بچه اش نبود ببینه ، بمیرم برات حسین ، جلو چشمان زینب ،جلو چشمان بچه های حسین ، صدا زدند ، اسبهاتون رو نعل تازه بزنید ، آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا ، اسب دواندند ، تمام استخوان ها شکست ، هر کجا نشستی صدا بزن : « یاحسین ... »
دشمنت کُشت ولی
نور تو خاموش نشد
آری آن جلوه که فانی نشود
نور خداست ...
#شاعر_فواد_کرمانی
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ ، سوره: شعراء آیه : 227)
.👇
1. کاش جانم.mp3
3.21M
#نوحه_امام_حسین( علیه السلام )
#سید_رضا_نریمانی🎤
کاش جانم بود قابل
تا فدایت می شدم
کاش دستم می گرفتی
خاکِ پایت می شدم
کاش بودم گَردِ ره
تا می نشستم در بَرَت
کاش بودم خاک ،
تا خاک سرایت می شدم
کاش مُلکِ عالم
از من بود و می کردم رها
ناز می کردم به شاهان و
گدایت می شدم
کاش جسمم دفن می شد
در زمینِ کربلا
خاک زوآرِ حریمِ
با صفایت می شدم
کاش خاکم را
قضا می ریخت گِردِ قتلگاه
تا به وقتِ سجده
مُهرِ کربلایت می شدم
#شاعر_استاد_سازگار
#شعر_دوم
ای که به عشقت اسیر
خِیلِ بنی آدمند
سوختگانِ غمت
با غمِ دل خُرَّمند
هر که غمت را خرید
عِشرت عالم فروخت
با خبرانِ غمت
بی خبر از عالَمند
یوسفِ مصرِ بقا
در همه عالَم تویی
در طلبت مرد و زن
آمده با دِرهمند
تاجِ سرِ بوالبشر
خاکِ شهیدانِ توست
کاین شهدا تا ابد
فخرِ بنی آدمند
#شاعر_فواد_کرمانی
#ذکر_پایان
بر مشامم میرسد
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا ...
تشنه یِ عشقِ حسین
ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل
قبرِ شهید کربلا ...
.
1. کاش جانم.mp3
3.21M
#نوحه_امام_حسین( علیه السلام )
#سید_رضا_نریمانی🎤
کاش جانم بود قابل
تا فدایت می شدم
کاش دستم می گرفتی
خاکِ پایت می شدم
کاش بودم گَردِ ره
تا می نشستم در بَرَت
کاش بودم خاک ،
تا خاک سرایت می شدم
کاش مُلکِ عالم
از من بود و می کردم رها
ناز می کردم به شاهان و
گدایت می شدم
کاش جسمم دفن می شد
در زمینِ کربلا
خاک زوآرِ حریمِ
با صفایت می شدم
کاش خاکم را
قضا می ریخت گِردِ قتلگاه
تا به وقتِ سجده
مُهرِ کربلایت می شدم
#شاعر_استاد_سازگار
#شعر_دوم
ای که به عشقت اسیر
خِیلِ بنی آدمند
سوختگانِ غمت
با غمِ دل خُرَّمند
هر که غمت را خرید
عِشرت عالم فروخت
با خبرانِ غمت
بی خبر از عالَمند
یوسفِ مصرِ بقا
در همه عالَم تویی
در طلبت مرد و زن
آمده با دِرهمند
تاجِ سرِ بوالبشر
خاکِ شهیدانِ توست
کاین شهدا تا ابد
فخرِ بنی آدمند
#شاعر_فواد_کرمانی
#ذکر_پایان
بر مشامم میرسد
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا ...
تشنه یِ عشقِ حسین
ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل
قبرِ شهید کربلا ...
.https://eitaa.com/madahanpirbakran