eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.4هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
صاحب الزمان عج الله این من و هجر تو و حال به هم ریخته ام رحم کن بر من و احوال به هم ریخته ام منم آن عاشق جامانده ی روز عرفه سر به زیرم سر اعمال به هم ریخته ام آرزو داشتم امسال بیایم عرفات گریه دار از غم هر سال به هم ریخته ام هر دل آشفته پی هم نفسی می گردد چند وقتی است به دنبال به هم ریخته ام به گمانم که قرار است نبینم رویت با غمت خورده رقم فال به هم ریخته ام درد، بالاتر از این نیست برایم انگار دوری از توست در اقبال به هم ریخته ام خوش به حال شهدایی که سبکبال شدند به پریدن نرسد بال به هم ریخته ام همه دلشوره ی من ماه محرم باشد مادرت با خبر از حال به هم ریخته ام به تو و گریه هنگام غروبت سوگند فکر جدّ تو و گودال به هم ریخته ام چه کنم دست خودم نیست دلم بی تاب است وقت آوارگی قافله ی ارباب است : قاسم_نعمتی
سلام(بخوانیدوارسال کنید): 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 یه رشته حبل المتين بعد نبي جانشين معني اکمال دين گفته خدا احمد نيکو سرشت بر در دلها نوشت معني باغ بهشت شاه ولا آنکه ز خلقش خدا گفته به خود مرحبا حضرت مشکل گشا شير خدا بر همه مولاست او شافع فرداست او قبله دلهاست او رمز دعا خاک درش تاج سر گشته به اهل نظر رهبر و مولاي هر شاه و گدا گل شده خوش رنگ و بو از نفس پاک او کوري چشم عدو رهبر ما حب علي دين من مظهر آيين من اي دل مسکين من مهر و وفا دارو ندار نبي باغ و بهار نبي ياور و يار نبي در همه جا سينه غم مي درد ناز تو را مي خرد آنکه تو را مي برد کرب و بلا 🌺 و ولایت مبارک باد ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
🎤🎤 جواد مقدم ❤️ ترانه و شور بسیار زیبا ❤️ یه سه شنبه شب دوباره توی راه جمکرانم ❤️ مهدوی 👆👆👆
✅ ادامه تمرین و... 🔷مرحله اول()⚠️ ✍روزی بیست دقیقه نرمش کنید(..دویدن ،طناب زدن،کوهنوردی،بالارفتن ازپله و..)وقتی به نفس نفس زدن افتادیدنفس عمیقی بکشیدوداخل ششها(ریه)ذخیره کنیدوتاجای ممکن نگه داریدودرهمان حال که نرمش راادامه میدهیدنفس رابصورت ضربه ای ازریه هاخارج کنید. این کارباعث میشودکه ریه های شماکاملا جابازکند.وهوای بیشتری رادرخودذخیره کند. ادامه دارد... @amoozeshemadahi
♻️⚜ تمرین و 🔴اعضایی که خداوندبه مابرای خواندن عنایت نموده چندین عضوهستنتد که هرکدام نیازبه پرورش دارد. این اعضا شامل موارد زیرمیشود.. 1.فضای ششها(ریه)ودیافراگم 2.نای 3.تارهای صوتی ولوله حنجره 4.حفره حلق 5.زبان کوچک 6.زبان بزرگ 7.دندانهاوفکها 8.لب ها 9.بینی 10.سینوسها 11.گوشها 🔵هرکدام ازاین اجزانیازبه تمرینات مختص خودداردکه هرروزبه یکی ازاین مواردمی پردازیم... @amoozeshemadahi🎤🎤🌺✅
سلام(بخوانیدوارسال کنید): قصه را زودتر ای کاش بیان می‌کردم قصه زیباتر از آن شد که گمان می‌کردم برکه‌ای رود شد و موج و شد و دریا شد با جهاز شتران کوه احد برپا شد و از آن آینه با آینه بالا می‌رفت دست در دست خودش یک تنه بالا می‌رفت تا که بعثت به تکامل برسد آهسته پیش چشم همه از دامنه بالا می‌رفت تا شهادت بدهد عشق ولی‌الله است پله در پله از آن ماذنه بالا می‌رفت پیش چشم همه دست پسر بنت اسد بین دست پسر آمنه بالا می‌رفت گفت: این‌بار به پایان سفر می‌گویم "بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم" راز خلقت همه پنهان شده در عین علی است کهکشان‌ها نخی از وصلهء نعلین علی است گفت ساقی من این مرد و سبویم دستش بگذارید که یک شمه بگویم دستش هر چه در عالم بالاست تصرف کرده شب معراج به من سیب تعارف کرده واژه در واژه شنیدند صدا را اما... گفتنی‌ها همگی گفته شد آنجا اما سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد آنکه فهمید و خودش را به نفهمیدن زد می‌رود قصهء ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام 🔸شاعر: _______________________ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): سر می آورد او اگر،ما سرورش را داشتیم هرچه رو می کرد او،بالاترش را داشتیم زاهد بی عقل می گفت از عذاب روز حشر ما گنه کاران شفیع محشرش را داشتیم از خدا می گفت،می خندید دل در خلوتش چون درون خویش نوع دیگرش را داشتیم از پیمبر گفت خنده رفت بالاتر که ما؛ هم وصی و هم خود پیغمبرش را داشتیم گفت دین غیر از محبت نیست پس کامل شدیم چون که از اسلام حُب حیدرش را داشتیم حُب حیدر که به جای خویش ما با چشم خود احترام خاک پای قنبرش را داشتیم گفت از نهج البلاغه،غافل از این بود که ما حساب خطبه های منبرش را داشتیم گفت از دُرّ نجف از جایگاه لوکَشَف او نمی دانست ما انگشترش را داشتیم گفت و گفت و گفت زاهد،ما محبان اینچنین با علی از هرکه دم زد بهترش را داشتیم 🔸شاعر: _______________________ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): نخواهد ماند دیگر شبهه در دین بعد از این نقطه که بالا می رود دست تو تا بالاترین نقطه به اذن الله یاری از تو می جوییم و می گوییم: ایاک نعبد نقطه ، ایاک نستعین نقطه تویی آن نقطه ای که رفته زیر باء بسم الله که اسرار الهی جمع باشد در همین نقطه اگرچه خطبه ی بی نقطه یا که بی الف داری پر است این آستینت از الف ، آن آستین نقطه فراوان است جای زخم و پینه بر تنت اما نداری از ریا یا سجده بر بت در جبین نقطه تویی اول ، تویی آخر که در محشر سوالی را جوابی نیست جز نام : امیرالمومنین . 🔸شاعر: ________________________ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): دلاورمرد می خواهد از این باده ننوشیدن سپر را‌ روبروی تیغ ابرویش نپوشیدن بسان شیر شرزه بر صفوف خصم جوشیدن که دارد زهره ی آنکه جگر از عبدود گیرد به روی کفر شمشیر هوالله احد گیرد که هست این صف شکن یل شیرآهنکوه جز حیدر که هست این بیرق در آسمان نستوه جز حیدر که هست این در وجود مصطفی چون روح جز حیدر علی حُبّهُ جُنّه، قسیم النار و الجَنّه وصی مصطفی حقا، امام الانس والجِنّه به زیر باء بسم الله نقطه مرتضی باشد و این یعنی علی چیزی نمانده تا خدا باشد یداللهی که چون خالق به خلقت آشنا باشد کدامین مکتب توحید دینی اینچنین دارد فقط شیعه امیرالمومنینی اینچنین دارد زمین دیده است خاک زیر پاهایش گهر می شد به هر سنگی نظر می کرد عیسی وار زر می شد زمان جنگ با کفار اول او سپر می شد اگر چه شاه مردان، صف شکن؛ مولی الموالی بود دم سهم غنیمت جای او بد جور خالی بود علی شیر خدا بود از خطر کردن نمی ترسید به وقت فتنه ها می ایستاد اصلان نمی ترسید درون غار پیش مصطفی چون زن نمی ترسید خدا بر حیدر خود لا فتی الا علی گفته شب لیل المبیت آقای ما جای نبی خفته علی در خلوت قرب خدا با حق هم آغوش است حقیقت دور او همچون غلامی حلقه در گوش است زبیر و طلحه باشی، شمع بیت المال خاموش است علی اول خودش را با عدالت روبرو می کرد لباس و کفش او پاره اگر می شد رفو می کرد خدا می خواست مردم قیمتی باشند، جیفه نه نبی فرمود بعد از من غدیر آری، سقیفه نه علی خانه نشین و هر کسی باشد خلیفه نه مدینه با سقیفه دین خود را پای شرکش داد علی را هر که پس زد فاطمه فتوای شرکش داد 🔸شاعر : ________________________ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
هدایت شده از مسجد جامع غدیر خم
- مسابقه تجلی امامت در پرتو غدیر«زیارت غدیریه« در کلام امام هادی علیه السلام.pdf
236.2K
👆👆👆👆👆👆 #مسابقه #مسابقه فایل کتاب و سوالات مسابقه 🔹"تجلی امامت در پرتو غدیر "🔹 جهت آشنایی با نحوه ورود به مسابقه و زمان ارسال پاسخنامه , لطفا توضیحات درون فایل را بادقت مطالعه کنید. ◀فقط تا 24 مرداد ماه فرصت باقیست. جهت ورود به مسابقه از طریق لینک داده شده اقدام نمایید. مسجد جامع غدیرخم @masjed_ghadirkhom
روضه حسین(ع) -( روضه ی داغ، سه جا درحرمت می طلبد ) روضه ی داغ، سه جا درحرمت می طلبد هرشب جمعه دعا درحرمت می طلبد گریه زاری گدا در حرمت می طلبد آنقدر کرببلا خواستم از مشهد که بردن نام رضا در حرمت می طلبد سینه زن های تواز بس که زپا می افتند غالباً بودنِ پا در حرمت می طلبد سمت شش گوشه و گودال وَشاید هم تل ّ روضه ی داغ، سه جا درحرمت می طلبد پنج شنبه دم مغرب همه جا غلغله است چون می آید خود مادر، حرمت می طلبد دخترت دست گرفته به کمر این شب ها از خدا مرگ چرا در حرمت می طلبد؟ وا شده در حرمش پنجه ي نامحرم ها بس که زخمی است دوا در حرمت می طلبد تا دوباره حرم عمه مان باز شود هرشب جمعه دعا در حرمت می طلبد شاعر:
نوحه خروج کاروان امام حسین علیه السلام از مکه به سمت کربلا میرَوَد قافله به سوی وعدهٔ دیدار تا شود مَحرم و مُحرِم حریمِ دلدار رزق این ها شهادت و اسارت کار دشمن جنایت و جسارت یا حسین یا حسین مظلوم حسین جان... آهِ اهل زمین و سَما با سوز و ناله است بِین این کاروان یکی دخترِ سه ساله است کاش او نبیند سوز و شرر را بین طشت طلا سرِ پدر را یا حسین یا حسین مظلوم حسین جان... روزی این کاروان کند رَجعَت به مدینه با امام سجاد،با رباب و با سکینه با دلی غصّه دار و زار و غمگین نزد زینب بُوَد لباس خونین یا حسین یا حسین مظلوم حسین جان...
آخر نشد شبیه شهیدان دعا کنم با ناله های خویش دلت را رضا کنم احرام بسته اَت نشدم مثل حاجیان دل را چگونه با عرفه آشنا کنم ای کاش مَحرم جَبَل الرحمه اَت شوم تا در رکاب آیم و در خون شنا کنم تَرویه چیست روز گرفتاری شماست کاش ای غریب درد شما را دوا کنم یک عمر از عطای تو حاجت روا شدم روزی رسد که حاجتتان را روا کنم آخر گدای سامره مَرد خدا شود یعنی به جای غیر ، شما را صدا کنم آقا منم غلام سیاه سپاه تو ناقابل است جان من ، اما فدا کنم آنانکه بر علیه تو شمشیر بسته اَند با اذن تو سر از تن آنها جدا کنم هرگاه تو اجازه دهی می زنم به خط کز مشرکین برائت خود بر ملا کنم عمری است ، من که گریه کنِ بی کفن شدم حیف است بهر خود کفنی دست و پا کنم با روضه های قافله دل های خسته را ارباب اگر اراده کند ، کربلا کنم
🔹ذکر توسل کوتاه ویژۀ عرفه و شهادت حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام _حاج مهدی سماواتی_97↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ *جاداره اشاره کنم ایام مسلمیه هم هست ... بالای دارالعماره دیدن داره گریه میکنه ؛ گفتن : مسلم! باید فکر اینجا رو هم می کردی ... فرمود: گریه ام برای خودم نیست برای اون آقاییِ که به دعوت شما دستِ زن و بچشُ گرفته داره میاد* نوایِ بانوان کاروان هردم به گوش آید به حالِ زینبُ و این کوچه بازار میگریم نوشتم نامه یابن عم بیا کوفه ، نیا کوفه ولی صد حیف بگذشت کار از کار میگریم حسین جان! اینجا به همه حرمله با دست نشان داد تیری که جدا کرده برای پسر توست ... غوغاست برای زدن چشم ابالفضل🖕🖕🖕🖕 اینجا همه خارند برای قمرِ تو .. فایل صوتی 🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕🖕
یاد دارم روزی از ماه صیام ماه قرآن و دعا و اهتمام ماه استغفار و عفو و بندگی ماه صبر و ماه مهر و زندگی ماه وصل عاشقان با صفا ماه مهمانی ذات کبریا ماه کسب علم و عرفان و شعور ماه ترک کبر و عصیان و غرور مات و حیران بودم از افکار خویش دل ز سودای محبّت ریش ریش ناگه از الطاف خلاّق ودود گوش جان از هاتفی رازی شنود صبح بود و وقت ترک خواب ناز وقت کشف راز و هنگام نماز دیدم آنگه سرخوشان وصل یار آن قلندر مشربان کردگار جمله بودند از تحیر در قیام مست انوار خدای لاینام صف بصف اندر نیاز و در نماز غرق حیرت در جمال بی نیاز پیش آنان سرور و سلطان دین ساقی کوثر امیرالمؤمنین‌ بود سرگرم مناجات خدا محو توحید و برون از ماسوا آنچنان مست جمال یار بود سرخوش و دلدادۀ دلدار بود گو که فارغ بود از کون و مکان آن امام بی‌کلام انس و جان عین عین‌ الله با عین بصیر شاهد انوار خلاّق قدیر نغمۀ «وَجَّهت وجْهش» هر زمان پیچد اندر محفل لاهوتیان بگذرد آوای تکبیرش عیان از حجابات زمین و آسمان از قیامش انجم و افلاک و ماه بل تمام کاینات از ماه و چاه سرخوشند از ساغر صهبای او مستِ مست از جام استغنای او جملۀ ذرّات مست ساز او آفرینش بود هم آواز او ناگهان آن مظهر بود و نبود کرد آهنگ رکوع، وآنگه سجود از سجودش قدسیان حیران شدند ساکنان عرش دست افشان شدند در سجودش رازها بنهفته بود کشف آن باید نمود اهل شهود تا شهنشاه عزیز سر فراز رأس خود برداشت از مهر نماز لرزه بر اندام اهل دل فتاد آتش اندر جان آب و گل فتاد ابن ملجم آن شقّی الأَشقیا کرد خونین وجهِ وجه‌الله را از جفای تیغ آن ملعون خوار آیت شقّ‌القمر شد آشکار هیکل توحید شد نقش زمین زد به سر در آسمان روح الامین نغمۀ «فزت و ربّ الکعبه» را بر زبان آورد شاه اولیا غرق خون گردید محراب امام روز شد در چشم او ظلمات شام یادم آمد سرزمین کربلا وقت جنگ پور شیر لافتی آن زمانی که عمود آهنین خورد بر فرق یل امّ‌البنین آن ابوالفضل‌ آن علی‌ را نورعین آن که بودی طاقت جان حسین‌ روز شد در چشم او ظلمات شام گشت آن شیر عرین آهوی رام دشمنان را گشت جرأت بیشتر تاختند آن روبهان بر شیر نر آن ستمکاران اشرار زمان دشمنان کینه جوی بی‌امان آن سیه بختان بنموده فرار باز برگشتند بهر کارزار ماند سقّای حرم آن نور عین در میان دشمنانش بی‌معین گفت ناگه از دل ادرکنی اخا ای امام بی معین ما سوا ای ضیابخش تمام کاینات علّت ایجاد کلّ ممکنات خود به‌فریادم رس ای جان جهان ای مرا روح و روان، آرام جان بس کن ای «» حدیث غم فزا سوختی زین ناله جان ماسوا خواستند این نغمه از من اهل دل آن برادرهای بر حق متّصل «یوسف و بهرام» آن گلهای پاک آن دو یار، همچو گوهر تابناک هر دو از فیض ولایت کامکار هر دو از درد ولایت اشکبار بارالها از عنایات و کرم وارهان ما را از این ظلمات غم در طریق اهل عرفان ای جلیل باش ما را تا قیامت خود دلیل عفو فرما جملۀ جرم مرا بر تمام انبیا و اولیا «» و «بهرام» و «یوسف»را زِجان وارهان از فتنۀ آخر زمان
🔹دعوتنامه 🌺همزمان با دهه امامت و ولایت 📱اولین همایش هم افزایی رسانه ای و فضای مجازی شهرستان فلاورجان ویژه کلیه مدیران گروه ها و کانال های فضای مجازی شهرستان شهدای خط شکن ۲۴ مرداد ساعت ۹ صبح شهرداری کلیشاد و سودرجان