#شیرخوارگان اباعبدالله
#مقتل تحقیقی
▪️🍂▪️🍂▪️🍂▪️🍂
بسمالله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک یابن رسولالله، السلام علیک یابن امیرالمؤمنین و ابن سیدالوصیین و رحمةالله و برکاته.
شیرخوارگان اباعبدالله در کربلا
یکی از شهدای بزرگوار کربلا یا بهتر است بگوییم دو تن از شهیدان مظلوم کربلا دو فرزند شیرخواره هستند که منسوب به امام حسین هستند. در تاریخ، نام دو پسر شیرخواره برده شده؛ یکی به نام علیاصغر و دیگری به نام عبدالله که پدرشان امام حسین است و هر دو در کربلا به شهادت رسیدند. این یک بحث اختلافی است که آیا دو پسربچه شیرخواره بودند یا یکی؟ لازم است مستحضر باشید که حتّی بعضی اعتقاد دارند که سه فرزند شیرخوار وجود داشته امّا بیشتر منابع طوری بیان کردهاند که استفاده میشود یک فرزند شیرخواره چند ماهه و یک فرزند شیرخوار چند روزه در کربلا حضور داشتند.
علیأیحال امام حسین، دو فرزند شیرخوار(یکی چند روزه و یکی چند ماهه) داشتند که هر دو در کربلا به شهادت رسیدند که به هر دو فرزند در زیارت ناحیه مقدسه اشاره بلکه تصریح شده است.
حضرت ولیعصر، در زیارت ناحیه مقدسه اینگونه سلام میدهند، در یک فراز سلام مختصری میدهند:
«السلام علی علیٍّالکبیر» سلام بر علی بزرگ که علیاکبر است. «السلام علی الرضیع الصغیر» سلام بر شیرخواری که کوچک است.
در جای دیگر اینطورسلام میدهند:
«السَّلَامُ عَلَى عَبْدِاللَّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ الطِّفْلِ الرَّضِيعِ» سلام بر عبدالله بن حسین، آن طفل شیرخواره «الْمَرْمِيِّ الصَّرِيعِ» طفلی که تیر خورد، به خاک و خون کشیده شد «الْمُتَشَحِّطِ دَماً» آن فرزند شیرخواری که در خون خودش غلطید و غوطهور شد. «الْمُصَعَّدِ دَمُهُ فِي السَّمَاءِ» آن فرزند شیرخواری که خونش در آسمانها بالا رفت. «الْمَذْبُوحِ بِالسَّهْمِ فِي حَجْرِ أَبِيهِ» آن فرزندی که با تیر در دامان پدرش ذبح شد.«لعن الله رامیَه حرملة بن کاهل الاسدی» لعنت خدا بر حرمله که با تیر بر گلوی او زد. آنقدر تیر با سرعت به گلوی نازک فرزند امامحسین نشست که مثل کسی که چاقو به گلوی او بگذاری و با چاقو سر از بدن او جدا کنی سر از بدن آن طفل شیرخواره جدا شد.
امام زمان در زیارت ناحیه مقدسه اینگونه بر عبداللهبنحسین سلام میدهد و از مقتل عبدالله پردهبرداری میفرماید.
خداوند متعال توفیقات تک تک عزیزان را روز افزون بفرماید.
و السلام علیکم و رحمةالله و برکاته
- المزار الکبیر، ص 496، حدیث نهم.
- المزار الکبیر، ص 486.
#شیرخوارگان اباعبدالله
#مقتل تحقیقی
▪️✨▪️✨▪️✨
بسمالله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک یابن رسولالله، السلام علیک یابن امیرالمؤمنین و رحمة الله و برکاته.
شیوه شهادت حضرت علیاصغر به نقل سیدبن طاووس
دو تن از شهدای کربلا فرزندان شیرخوار امام حسین هستند. یکی به نام عبدالله و دیگری به نام علیاصغر. منابع تاریخی به شهادت هر دو بزرگوار اشاره کردهاند.
مرحوم سید بن طاووسرضواناللهتعالیعلیه شهادت یکی از این فرزندان را در کتاب نفیس لهوف اینگونه بیان میفرماید:
«لَمَّا رَأَى الْحُسَيْنُ مَصَارِعَ فِتْيَانِهِ وَ أَحِبَّتِهِ» وقتی امام حسین شهادت دوستان و جوانانش را دید «عَزَمَ عَلَى لِقَاءِ الْقَوْمِ بِمُهْجَتِهِ» تصمیم گرفت خودش آماده شود و به میدان برود «وَ نَادَى هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رسولالله» صدا زد: آیا مدافعی هست تا از حرم پیغمبر دفاع کند؟ «هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ يَخَافُ اللَّهَ فِينَا» آیا موحدی هست که در ارتباط با ما از خدا حساب ببرد؟ «هَلْ مِنْ مُغِيثٍ يَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا» آیا کمککنندهای هست که به امید خداوند به ما کمک کند؟ «هَلْ مِنْ مُعِينٍ يَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِي إِعَانَتِنَا» آیا یاریدهندهای هست که با امید به آنچه که نزد خدا است به ما کمکی برساند؟ «فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِيلِ» صدای ناله زنها از خیمهها بلند شد «فَتَقَدَّم إِلَى باب الْخَيْمَةِ» حسین به سمت درِ خیمه قدم زد تا در مقابل در خیمه قرار گرفت «وَ قَالَ لِزَيْنَبَ: نَاوِلِينِي وَلَدِيَ الصَّغِيرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ» به زینب فرمود: آن فرزند صغیر مرا بیاور تا با او خداحافظی و وداع کنم. «فَأَخَذَهُ وَ أَوْمَأَ إِلَيْهِ لِيُقَبِّلَهُ» فرزندش را به دستش گرفت و به فرزند شیرخوارهاش اشاره کرد برای این که او را ببوسد «فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ الْكَاهِلِ الْأَسَدِيُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِسَهْمٍ» حرمله ملعون تیری رها کرد «فَوَقَعَ فِي نَحْرِهِ» این تیر بر گودی گلوی علی نشست «فَذَبَحَهُ» سر از بدن فرزند جدا کرد و او را ذبح کرد. «فذبحه» یعنی چنان این تیر را زد که این فرزند را ذبح کرد، سر از بدن او جدا کرد. «فَقَالَ لِزَيْنَبَ خُذِيهِ» حسین رو به زینب کرد و صدا زد: این فرزندم را نگهدار. «ثُمَّ تَلَقَّى الدَّمَ بِكَفَّيْهِ فَلَمَّا امْتَلَأَتَا رَمَى بِالدَّمِ نَحْوَ السَّمَاءِ» امام حسین دو مشت مبارکش را زیر خون گلوی علی گرفت، هر دو مشت را از خون علی پُر کرد و به آسمان پاشید. «ثُمَّ قَالَ هَوَّنَ عَلَيَّ مَا نَزَلَ بِي أَنَّهُ بِعَيْنِ اللَّهِ» همین که میبینم این مصیبتی که بر من نازل شده در مقابل دیدگان خداوند متعال است بر من آسان است.
«قَالَ الْبَاقِرُ: فَلَمْ يَسْقُطْ مِنْ ذَلِكَ الدَّمِ قَطْرَةٌ إِلَى الْأَرْضِ» حضرت باقر فرمود: حتّی یک قطره از این خون بر روی زمین ریخته نشد. خونی که امام حسین از گلوی علیاصغر به آسمان پاشید حتّی یک قطرهاش به زمین ریخته نشد. این خونها را به آسمان بردند و حتّی یک قطرهاش را زمین نتوانست تحمل کند.
درود خدا و انبیاء و ملائکه بر روح بلند فرزند شیرخوار اباعبداللهالحسین.
و السلام علیکم و رحمةالله و برکاته.
الملهوف علی قتلی الطفوف، سید بن طاووس، ص168.
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه ایتا👇
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#شیرخوارگان اباعبدالله
#مقتل تحقیقی
▪️🍁▪️🍁▪️🍁▪️🍁
بسمالله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علی الحسین و علی علیّ بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین و رحمةالله و برکاته.
شیوه شهادت عبدالله رضیع به نقل شیخ مفید
یکی از بخشهای مرثیه جانسوز و جانگدازِ فرزند شیرخوار امام حسین آن بخشی است که مرحوم شیخمفیدرضواناللهتعالیعلیه در کتاب نفیس «الارشاد« پیرامون شهادت فرزند شیرخوار امام حسین نقل فرمودهاند میباشد. ایشان اینگونه مینویسند:
«جَلَسَ الْحُسَيْنُ أَمَامَ الْفُسْطَاطِ» امام حسین جلوی خیمه نشست «فَأُتِيَ بِابْنِهِ عَبْدِاللَّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ هُوَ طِفْلٌ» پسرش عبداللهبنحسین را که طفل کوچکی بود برای او آوردند. «فَأَجْلَسَهُ فِي حَجْرِهِ» امام این فرزند را در دامان خودشان نشاندند، «فَرَمَاهُ رَجُلٌ مِنْ بَنِي أَسَدٍ بِسَهْمٍ» مردی از بنیاسد تیری رها کرد. «فَذَبَحَهُ» این تیر چنان بر گلوی این فرزند نشست که او را ذبح کرد. تیر مثل چاقو گلوی عبدالله را بُرید. «فَتَلَقَّى الْحُسَيْنُ دَمَهُ» امام حسین خون عبدالله را در مشت گرفت. «فَلَمَّا مَلَأَ كَفَّهُ» وقتی مشت مبارکش پُر شد«صَبَّهُ فِي الْأَرْضِ» به سمت زمین ریخت، امّا این خون به سمت زمین نرفت. «ثُمَّ قَالَ: رَبِّ إِنْ تَكُنْ حَبَسْتَ عَنَّا النَّصْرَ مِنَ السَّمَاءِ» سپس عرضه داشت: خدایا اگر کمک آسمانیات را از ما دریغ کردی، از آسمان بر ما کمکی نرسید، ما نخواستیم «فَاجْعَلْ ذَلِكَ لِمَا هُوَ خَيْرٌ» این کمکی که از آسمان به ما نشد، این کمک را برای جای بهتر قرار بده. «وَ انْتَقِمْ لَنَا مِنْ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» انتقام ما را از این قوم ظالم و جنایتکار بگیر. «ثُمَّ حَمَلَهُ حَتَّى وَضَعَهُ مَعَ قَتْلَى أَهْلِهِ» سپس این فرزند شیرخوار را حمل کرد تا این که در کنار کشتههای خانواده خودش قرار داد.
مرحوم شیخ مفیداینگونه از این فرزند یاد میکند.
شیوه شهادت عبدالله رضیع به نقل سبط بن جوزی
در کتاب «تذکرة الخواص»، پیرامون شهادت فرزند شیرخوار اباعبدالله اینگونه مینویسد:
«لمّا رآهم الحسينُ مصرّين على قتله» وقتی حسین دید مردم کوفه اصرار بر کشتن او دارند «أخذ المصحف و نَشَرَه» قرآن را گرفت و باز کرد «و جعله على رأسه» قرآن را بر سر مبارکش قرار داد «و نادى بيني و بينكم كتاب اللّه و جدي محمد رسولالله» با صدای بلند صدا زد: بین و بین شما مردم کوفه کتاب خدا و جدّم پیغمبر قضاوت کند و شاهد باشد. «يا قوم بِمَ تستحلّون دمي» ای مردم کوفه! شما به چه جرمی ریختن خون مرا حلال میدانید؟ «فالتفت الحسين فاذاً بطفلٍ له يبكي عطشاً» حسین رو به خیمهها کرد، ناگاه چشمش به فرزند شیرخواری افتاد که از تشنگی گریه میکند. «فأخذه على يده» حسین او را روی دستش گرفت «و قال يا قوم إن لم ترحموني فارحموا هذا الطفل» صدا زد: ای مردم اگر به من رحم نمیکنید به این طفل شیرخوار رحم کنید «فرماه رجل منهم بسهم فذبحه» یک مردی از دشمن تیری رها کرد، این تیر چنان بر بدن فرزند نشست که او را ذبح کرد «فجعل الحسين يبكي» حسین گریه میکرد «و يقول: اللهم احكم بيننا و بين قوم دعونا لينصرونا فقتلونا» و صدا میزد: خدایا تو خودت بین ما و بین این مردمی که ما را دعوت کردند تا به ما کمک کنند امّا ما را کشتند قضاوت کن. «فنودي من الهوى» ناگاه صدایی از آسمان شنیده شد، «دعه يا حسين، فانّ له مرضعاً في الجنة» حسین! این فرزند را رها کن که شیردهندهای در بهشت آماده است برای این که این فرزند را سیراب کند و شیر بنوشاند.
خداوند متعال معرفت ما به مقامات ملکوتی و نورانی اولیاء خودش بهتر و بیشتر بفرماید.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
الارشاد، شیخمفید، ج 2، ص 108.
- تذکرة الخواص، سبط ابن جوزی ،ص 252.
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه ایتا👇
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#شب_هفتم_محرم
#شیرخوارگان
شاید که نه حتما رباب هم یرای اصغرش لالایی میخونده:
لالایی
لالالالاگل دشتی همه رفتن توبرگشتی
خداونداتوپیرش کن زیارت رانصیبش کن
لالالالاگل زردم نبینم
داغ فرزندم
خداونداتوپیرش کن کلام الله نصیبش کن
لالالالاگلم باشی بزرگ شی همدمم باشی
خداونداتوستاری همه خوابن توبیداری
به حق خواب وبیداری عزیزم رانگه داری
لالالالاگل خشخاش بابات رفته خداهمراش
__
لالایی علی اصغر
لالالالاگل دشتی
همه رفتن توبرگشتی
لالالالاگلم باشی
بزرگ شی همدمم باشی
لالالالاگل زردم
نبینم داغ فرزندم
لالالالاگل لاله
یه گل دارم به گهواره
لالالالاگل مینا
گل نازم گل زیبا
لالالالاگل صدپر
بخواب ای نازنین دلبر
لالالالا گل زیره
گلم خوابش نمیگیره
لالالالاگل بادوم
گل نازم بگیرآروم
لالالایکی یه دونه ی من
لالالاگل گلخونه ی من
لالالاگلم ماهم امیدم
لالالاگل سرخ وسفیدم
لالایی ماه ومهتابه
لالایی اصغرم خوابه
چشای خسته ی اصغر
نگاهی مهربون داره
لالایی این گل نازم
لالایی آسمون داره
گل ورنگین کمون داره
گلویی پرزخون داره
.
1_1663692551.mp3
3.57M
#شیر_خوارگان
#نوحه
#حضرت_علی_اصغر
لالا لالا بخواب آروم قهر نکن من طاقت ندارم
لالا لالا گل تشنه از کجا مادر آب بیارم
لالا لالا بخواب آروم تا نگیره دشمن سراغ تو
لالا لالا گل تشنه میسوزم از لبهای داغ تو
لالا لالا علی لای لای علی لای لای
لالا لالا بخواب آروم مشک ساقی شد پاره پاره
لالا لالا گل تشنه آسمون هم ابری نداره
لالا لالا علی لای لای علی لای لای
از گریه های اصغر دلم داره میگیره
یه قطره آب بیارید بچم داره میمیره
ای اهل کوفه رحمی این طفل جان ندارد
خواهد که آب گوید اما زبان ندارد
دیشب به گاهواره تا صبح ناله میزد
امروز روی دستم بنگر توان ندارد
هنگام گریه کوشد تا اشک خود بنوشد
اشکی که تر کند لب دور دهان ندارد
ای حرمله مکش تیر یک سوفکند کمان را
یک برگه گل که تاب، تیر و کمان ندارد
حسین غریب حسین غریب ثارالله حسین غریب حسین غریب ثارالله
🖤😭😭🖤
مادحین عزیز درمصرع هنگام گریه کوشدتا ...(کوشد) را بافتحه بخونین نه ضمه
کوشد به معنای تلاش کردن
#شیرخوارگان
#شب_هفتم_محرم
.
#روضه_حضرت_علی_اصغر علیه_السلام
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
لالایی عموش بیاد،مشک و علم به دوش بیاد
گلم با بوسه ی عمو ،خدا کنه به هوش بیاد
لالایی باباش بیاد، سوار ذوالجناش بیاد
صدای خنده گلم ،برای عمه هاش بیاد
لالایی بارون بیاد، خوشی به خیمه مون بیاد
عمو نره سمت فرات، ابرا تو آسمون بیاد
▪️وقتی بچه خوابه،میدونی چرا خوابه؟ شکمش سیره،گرسنه اش نیست،خدا کنه همه بچه ها خواب باشند امشب،میدونی چرا خوابه؟تشنه اش نیست،میدونی چرا خوابه؟ تازه تو بغل مادرش بوده، بچه ای رو نیم ساعت دست به دست کنی بیدار میشه،یه ساعت هرکی تو خیمه بغلش کرد،آروم نشد.
لالایی بارون بیاد؛ خوشی به خیمه مون بیاد
عمو نره سمت فرات، ابرا تو آسمون بیاد
همش گفتیم بیاد،بیاد،حالا این یکی نیاد،چی نیاد؟
لالایی خزون نیاد، حرمله با کمون نیاد
آتیش به جونمون بسه، آتیش به خیمه مون نیاد
▪️ناله میزنی بگم؟یا بچه رو حسین عمودی گرفته که لشکر ببینه،یا بچه رو دو دست گرفته بغل کنه،خداحافظی کنه،در هر دو صورت:
لالایی خدا کنه ،تو خیمه سرصدا نشه
هرچی میخواد بشه بشه، سر از تنت جدا نشه
وای…حسین..
اینی که مقتل میگه:
فذبحوه من الأُذن الی الأُذن
یه بچه شش ماهه رو در نظر بیار،ببین از گوش تا گوش چقدره،ببین یه سر اگه از گوش تا گوشش بریده بشه،چی میمونه؟وای حسین…شماها مَردید،این همه سال گذشته،من دارم برات تعریف میکنم،داری گریه میکنی،حالا ببین مادر چه کرده کربلا، فذبحوه من اذن الی اذن،می خوام یه جایی ببرمت،شب هفتم،خیلی از مریض ها التماس دعا گفتند،آورد علی رو پشت خیمه ها،بمونه حسین چه بلایی سرش اومد،بخدا روضه علی اصغر پاره شدن گلو نیست،اینها پاره گلو زیاد داشتند،روضه علی اصغر اینه،کسی که تکلیف عالم رو معلوم میکنه،کارش به جایی رسید،هی یه قدم میرفت،برمیگشت،متحیر،یه نگاه میکرد،میدید زنها جلو در خیمه اند،رفت پشت خیمه،نشست رو خاک،بچه رو آروم آروم گذاشت،دید علی دست انداخته تیرو گرفته،تیر و کشید بیرون،سر داره جدا میشه،سر و آروم آروم کنار بدن گذاشت،حسین…….
نماز صبر خوند،استعینو بالصبر و الصلوة
تا اومد علی رو بذاره،الله اکبر،اومد آروم سرُ چسبوند،به بدن،پارگیِ گلو پیدا نشه،مادر داره میاد،رباب خودش رو رسوند،یه نگاه به علی کرد،میخوام یه حرفی بزنم باید ناله بزنی،داد بزنی،ان شاءالله که گلوی بریده رو ندید مادرش،حنجر بریده رو ندید،حسین سر رو یه جوری گذاشت،مادر نبینه سه شعبه چه کرده،ای وای،می خوام از رباب بگم،اولشم گفتم،اینجا،حنجر بریده ندید،ندید،میدونی کی حنجر بریده دید
▪️لااله الا الله،راوی نقل میکنه،میگی وقتی داشتن با چوب میزدن رو لبها،دیدن یه زنی از تو اُسرا دوید،رفت،سر حسین رو بغل کرد،دید رگُ بریده،چقدر بریزه تو خودش،دید دیگه الان وقتشه،یه دل سیر ناله بزنه،سر بریده رو بغل کرد،رباب برات بمیره،حسین…….
#شیر_خوارگان
#شیرخوارگان
#شب_هفتم_محرم
.👇
.
هدیه به حضرت رباب. حضرت خدیجه. حضرت آمنه. حضرت ام البنین حضرت فاطمه صلوات
اللهم. صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
#زمینه
#شور
#واحد
#شب_هفتم
#حضرت_علی_اصغر_ع
بند اول
علی جون
می بینی پر از غصه و اضطرابم
علی جون
منم مثل تو تشنه ی جرعه ابم
علی جون
غم تشنگی تو میده عذابم
لالابی
بخواب ای گله خوشگله من
لالایی
بخواب ای عزیزه دله من
لالایی
بخواب عمر من حاصله من
لالایی. لالایی لالایی. لالایی. لالایی. لالایی
بند دوم
خدایا.
چی میشه که چند قطره بارون بیاره
خدا یا
آخه اصغرم تاب موندن نداره
خدایا
می ترسم من و دیگه تنها بزاره
می ترسم
که غنچم بشه پر پر اخر
می ترسم
بشم بی علی اصغر آخر
می ترسم
عزیزم بشه بی سر آخر
می ترسم.
لالایی لالایی لالایی لالایی لالایی لالایی
بند سوم
می بینی
بابات دیگه چاره نداره علی جون
غم تو
داره گریمو در میاره علی جون
رو دستم
تو موندی با حلقوم پاره علی جون
رو دستم
همش در پی رفتنی تو
رو دستم
داری دست و پا می زنی تو
عزیزه
دلم داری جون می کنی تو
علی جون
هنوز یادمه خنده ی آخره تو
علی جون
چراروی نی بند نمیشه سر ه تو
علی جون
هنوز می چکه خون از اون حنجره تو
می خنده
بهم حرمله بین لشگر
می خنده
از این شاده که هستی بی سر
می خنده
به چشمای غمگینه مادر
شعر. کاری مشترک
#رضا_نصابی✍
حسین جبرئیل نژاد دلجو✍
#شیرخوارگان
.
.
#واحد
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
توی خیمه ها رباب ، شده خیلی نگرون
واسه بچش میخونه ،لالایی با دل خون
هرکاری که میکنم عزیزمن نمیخوابه
خیلی گرمش شده بچم تشنه ی جرعه آبه
بچم و نبر حسین بیرون خیمه آفتابه
چرا بارون نمی باره آسمون
شیرخارمون نداره دیگه توون
لالا لالا لالالالا لالایی
...................................................
#بند_دوم
اینجوری نگام نکن،قربون نگات علی
التماس دشمن و ،میکنم برات علی
آرزوم موند تو دلم یه بار بگی به من بابا
حالا روی دست من سرت شده از تن جدا
باچه رویی ببرم تور علی به خیمه ها
سرتوشد به یه پوستی آویزون
اناالله والیه راجعون
لالالالا لالالالا لالایی
#بند_سوم
پر غنداقت و من ،توی آغوش میگیریم
اونقدر لالا ، میخونم تا بمیرم
زیر آفتاب صورتم بی تو علی سوخت عزیزم
نانجیب من و که دید فکر کرد که مادر کنیزم
تا ابد از فراق تو پسرم اشک می ریزم
جشن یک سالگیت و من میگیرم
تا ابد از عشق تو من اسیرم
لالالالا لالالالا لالایی
___
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
کمی آهسته برو ، شبه پیغمبرمن
دل من پیش توئه، علی اکبر من
برو میدون پسرم خدا بشه پشت وپنات
لحظه های آخری عوض شده طرز نگات
تومیشی فدای من منم میشم بابا فدات
لب خشکت و می بوسم اکبرم
اضطرابی افتاده توی حرم
علی اکبر علی اکبر پسرم
.................................................
#بند_دوم
خون روی سرتو ، ریخته شدروی چشات
مسیرت عوض شدو، رفتی پیش دشمنات
بین اون نانجیبا گیرافتادی تو پسرم
اومدم بالا سرت شبیه یک محتضرم
عصای پیری من بودی علی اکبرم
دونه های تسبیه من شدجدا
رو زمین کربلا پخش وپلا
علی اکبر علی اکبر پسرم
___
#واحد #شب_تاسوعا
مشکت و رو دوشت بگیر، برو ای برادرم
می شینه منتظرت ، توی خیمه دخترم
می بینی که از عطش خشکه لبای اصغرم
برو عباس زود بیا امید این اهل حرم
توی کربلا شدی عزیزمن آب آورم
چش به راهه توئه چشمای رباب
داره امید که میای بامشک آب
عباس من عباس من داداشم
#بند_دوم
حرمله امیدت و ،ناامید کرده چرا
چی شده علمدارم،افتادی روی خاکا
بی تو دشمن میکنه چشماش و به خیمه ها تیز
تا الان رقیه حتی نشنیده لفظ کنیز
این سنان دائم الخمر داره خیلی چش هیز
ضربه ی عمود روفرقت کاری شد
چه قدر از تن تو خون جاری شد
پاشو عباس پاشوعباس داداشم
___
#واحد #شب_عاشورا
شب عاشورا همش، شبای مناجاته
هرکسی شهیدبشه،پای تو سعادته
یه جوره دیگه رباب علی رو میگیره بغل
میگه قاسم شهادت برام شیرینترازعسل
میریزه از چشای اکبر تو همش غزل
مکن ای صبح طلوع داداش غریبی
برای اهل وعیالت حبیبی
امون از این غریبی و جدایی
.............................................
#بند_دوم
چه قدر سخته برام ،من باتو ودا کنم
حنجرت رو می برن ،من فقط نگا کنم
سرت و بالا بیار تا که ببوسم حنجرت
جدایی سخته برام فدای کهنه پیرهنت
الهی که نبینم نیزه میره تو دهنت
تو غریب مادرم هستی حسین
خیلی فکرمعجرم هستی حسین
امون از این غریبی و جدایی
____
#واحد #شام_غریبان_امام_حسین
توی گودال عزیزم ، شلوغه دوروبرت
داره میرسه بگوش،یا غریب مادرت
پیش چشمام چه قدر نیزه زدن روی پرت
پیش چشمام با عصا میزنه روی بدنت
پیش چشمام شده غارت عزیزم انگشترت
باکف پا میزنن رو دهنت
دریدن گرگا عزیزم پیرهنت
قتلگاه یا قتلگاه یا قتلگاه
#بند_دوم
روی خاک کربلا ، دلیل ماتم شدی
واسه دِرهمی داداش، چه قدر درهم شدی
حلالم کن که توی گودال غم گیرافتادی
حلالم کن زیر تیغ و دشنه ها تو جون دادی
تورو میزنن داداش قصد ثواب
من و میزنن توی بزم شراب
کربلا یاکربلا یا کربلا
_
#شیرخوارگان
#شیر_خوارگان
#رسول_ملکی_حسرت✍
👇
.
#زمزمه #شور_روضه
#شب_هفتم_محرم
🔹 حضرت علی اصغر علیه السلام
____
لالایی ، غنچه ی پرپرم
از رو نی نیفتی پسرم
قرار بود عصای دستم شی
نگا کن خم شده کمرم
گهواره ات ، رو اینا شکستن
سرت رو ، به روی نی بستن
میترسم بیفتی رو زمین
آخه این نیزه دارا مستن
(لالا ، عزیز دلــم)
____
خدایا چه کنم با این غم
کاش از تشنگی جون میدادم
تا بودی نداشتم شیر اما
حالا که آب خوردم شیر دارم
رو دستای بابا جون دادی
از اسمت ترسیدن زیادی
ناله ی بابات تا بلند شد
یک لشکر کردن باهم شادی
(لالا ، عزیز دلــم)
____
#زمزمه #شیرخوارگان
#شور
#حضرت_علی_اصغر
#محرم۱۴۴۵
#میلاد_پرازده ✍
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
👇👇
1_1663692551.mp3
3.57M
#شیر_خوارگان
#نوحه
#حضرت_علی_اصغر
لالا لالا بخواب آروم قهر نکن من طاقت ندارم
لالا لالا گل تشنه از کجا مادر آب بیارم
لالا لالا بخواب آروم تا نگیره دشمن سراغ تو
لالا لالا گل تشنه میسوزم از لبهای داغ تو
لالا لالا علی لای لای علی لای لای
لالا لالا بخواب آروم مشک ساقی شد پاره پاره
لالا لالا گل تشنه آسمون هم ابری نداره
لالا لالا علی لای لای علی لای لای
از گریه های اصغر دلم داره میگیره
یه قطره آب بیارید بچم داره میمیره
ای اهل کوفه رحمی این طفل جان ندارد
خواهد که آب گوید اما زبان ندارد
دیشب به گاهواره تا صبح ناله میزد
امروز روی دستم بنگر توان ندارد
هنگام گریه کوشد تا اشک خود بنوشد
اشکی که تر کند لب دور دهان ندارد
ای حرمله مکش تیر یک سوفکند کمان را
یک برگه گل که تاب، تیر و کمان ندارد
حسین غریب حسین غریب ثارالله حسین غریب حسین غریب ثارالله
#شیرخوارگان
#شب_هفتم_محرم
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#زبان_حال_حضرت_رباب_س
#محاوره
بهمناسبت مراسم شیرخوارگان حسینی (اولین جمعه دهه محرم)
کاش میشد با لالا آرومت کنن
یا که بی سرصدا آرومت کنن
تو همینجا بمون و هی گریه کن
نکنه نیزهها آرومت کنن
اخلاق تو و باباتو میشناسم
نالههای آشناتو میشناسم
نگو این صدای گریهی تو نیست
من صدای گریههاتو میشناسم
خیمهخیمه با شتاب رفتم علی
هرطرف خونهخراب رفتم علی
هفت دفعه هاجر دوید، به آب رسید
صددفعه دنبال آب رفتم علی
راستی خندون شدنت مبارکه
مرد میدون شدنت مبارکه
گریه کردی و همه کِل کشیدن
آخ رَجَزخون شدنت مبارکه
از کسی سه شعبه خوردی انگاری
بازه چشمات ولی مردی انگاری
عجله داشتی برا بزرگ شدن
سه تا دندون درآوردی انگاری
ی خبر فقط برام بیاد بسه
خیلی نه! یه خط برام بیاد بسه
حالا که بابات میره پشت خیام
بند قنداقت برام بیاد بسه
کاش بشه تیر و یه گوشه چال کنم
زبون سپاه شام و لال کنم
من اگر هم که ببخشم همه رو
محاله حرمله رو حلال کنم
حالِ من، بی تو دیگه جا نمیاد
سر تو پیشم با دعوا نمیاد
من دلم خوش بود هنوز نَفَس داری
نفساتم دیگه بالا نمیاد
اومدم پشت حرم خاکت کنم
یه گوشه با قد خم خاکت کنم
بابا میگه دیر شده خاک و بریز
چه کنم نمیتونم خاکت کنم
روی دست دلاوری کردی علی
مث جدت حیدری کردی علی
آبرومو خریدی بین زنا
روت سفید، چه محشری کردی علی
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#شیرخوارگان
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
#شب_هفتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شیرخوارگان
السلام علیک یا اباعبدالله
▪️دل را برای روضه ی اشکت مذاب کن
▪️ما را برای نوکری ات انتخاب کن
▪️ای نالهی گلوی تو ،معراج اولیاء
▪️با داغ خود، به سینهی ما انقلاب کن
▪️عمری گذشت و ما حرمت را ندیدهایم...
از امام صادق پرسید آقا کربلا مشرف شدم آقا،فاصله ی زیارت بعدیم چقدر باید باشه، فرمود یک ماه...
کربلا ندیدنش یه درده، اما دیدنش هزار درده
یک ماه هم ک از کربلا فاصله بگیری یه عمره ...
▪️عمری گذشت و ما حرمت را ندیدهایم
▪️این کهنه آرزو ز کرم مستجاب کن
حالا اومدی خودتو به ابی عبدالله عرضه کنی اینجا بازار تجارت حسینه
▪️ما را فقط میان عزای تو میخرند
بلدی خودتو بفروشی به ابی عبدالله
▪️ما را فقط میان عزای تو میخرند
▪️پس لااقل به خاطر زهرا ثواب کن
▪️لب تشنگان جرعه ی اشک غم توئیم
▪️آقا بیا و دیده ی ما را پر آب کن
▪️ای صاحب کرم, شه بی غسل و بی کفن...
از کی میخای بگیری؟
▪️ای صاحب کرم, شه بی غسل و بی کفن...
چی میخای؟
▪️ما را گدای طفل رضیع رباب کن
حسین....
باید حقشو ادا کنی امروز،
تو برا روضه اومدی
کمیت رسید خدمت امام صادق، روضشو که شروع کرد خانوم ها هم پشت پرده بودند،
شروع کردند ضجه زدن،
یه خانمی از پشت پرده ،
یه بچه شیرخوار داد تو بغل امام صادق،
دیگه امام نتونست خودشو کنترل کنه،
تازه میلیونها بچه شیرخواره ی ما فدا یه تار موی شیرخواره ی حسین،
پیغمبر داشت نماز میخوند نماز جماعت دیدن سریع نمازشو تموم کرد
گفتند یا رسول الله اتفاقی افتاده؟
فرمود
أَما سَمِعتُم صُراخَ الصَّبیّ،
از پشت پرده مگه نشنیدید گریه ی بچه رو،
تازه او بچه، حسین نبود که،
وقتی قافله وارد دمشق شد
اهل بیت رو توی خرابه جا دادند
دیدند یه آهویی سراسیمه آمد
کوچه پس کوچه های شام رو با عجله داره میره،
مردم دنبالش کردند هیاهو کردند،
دیدند اصلا آهو کاری با هیاهوی مردم نداره ،
انگار داره به یه مقصد معینی میره،
آمد محضر زین العابدین،
امام عالم ب همه زبانهاست،
با زبان خودش جمله ای گفت و گریه کرد ،
حضرت دنبال آهو رفت
فرمود صیادی بچش رو صید کرده و بناست فردا بچش رو بفروشه، نه بکشه،
امام آمدند در خانه ی صیاد،
با اعجاز الهی، مشتی خاک برداشتند تبدیل به جواهر شد
فرمودند اینا رو بگیر بچه آهو رو بده به من،
حضرت بچه آهو رو تحویل گرفتند، آوردند دادند به این مادر،
بچه تا رسید بغل مادر،
شروع کرد شیر خوردند،
از گوشه ی لب بچه آهو شیر مادر میریخت، یه مرتبه دیدند صدای ناله ی زنی بلند شد
حضرت فرمود چه خبره؟
گفتند رباب شیرخوردن این بچه آهو رو دید یاد بچه ی خودش افتاد....
امروز روز ساکت بودن نیست
یه ناله ی یا حسین بزن
اونایی که توی خواب غفلتند بیدار بشند
بدونند امروز بچه هامون رو کجا آوردیم
این ذائقه ی بچه های دهه ی هشتادی و نودی هم نیست
بچه های چند روزه و چند ماهه ی ماست
همشون رو آوردند فدای ابی عبدالله و بچه ی حسین کنند
حسین....
▪️ببینید رویِ دستم بیقراره
▪️سراغ آب رو با چشماش میگیره
▪️همه درّنده ها سیرابند اما
▪️داره از تشنگی بچه ام میمیره
▪️یه جوری حرمله زد با سه شعبه(۲)
▪️سر نازِش رویِ دوشم افتاد
▪️صدایِ شیون از خیمه اومد
▪️گمونم مادرش افتاد و جون داد
▪️جسمت رو دستمه ولی
▪️روم نمیشه برم حرم
فهمیدی یا نه
▪️جسمت رو دستمه ولی ،روم نمیشه برم حرم
▪️جواب مادر تو رو ، چی بدم من ای پسرم
یه قدم میرفت میدوند.
یه قدم بسمت خیمه ها،
ندا اومد حسین این بچه رو رها کن...
حسین....
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
به نام خدا
سینه_زنی_ترکی
حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
✍شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
🎶سبک:مهربان بالام لای لای...
صؤد اَمَربالام لای لای
دیده تر بالام لای لای
صؤد یِرینَه قان ایچَن
خون جگربالام لای لای
لای لای اصغریم لای لای(۲ بار)
خسته پراولان لای لای
گؤزلَری دولان لای لای
اؤچ گِئــجَه قــالان تشـــنَه
گؤل کیمـی صُولان لای لای
لای لای اصغریم لای لای(۲ بار)
تشنه لب ئؤلَن لای لای
قلبیمی بؤلَن لای لای
اؤچ پر اوخ دَیَن وقتده
لب لَری گؤلَن لای لای
لای لای اصغریم لای لای(۲ بار)
دیلسیزاصغریم لای لای
نازلی پروریم لای لای
گؤردؤم اوخ یاراسین من
سیندی شهپریم لای لای
لای لای اصغریم لای لای(۲ بار)
سن سیزآغلارام لای لای
قلبی داغلارام لای لای
تا ئؤلؤنجَه من باشَه
قارَه باغلارام لای لای
لای لای اصغریم لای لای(۲)
گؤلدی لب لَرون لای لای
ئؤلدی مادرون لای لای
اُولدی چُوخ منَه نیسگیل
باغلی اللرون لای لای
لای لای اصغریم لای لای(۲)
✍رقیه سعیدی (کیمیا)
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شیرخوارگان
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─