#ف_فیروزجایی
(مامان #ریحانه ۱۰/۵ ساله، #علی ۷ ساله، #محمدحسین ۵/۵ ساله، #سجاد ۲ ساله)
چند روزی بود که دعوای بچهها و حرف بد زدناشون خیلی اذیتم میکرد.
از مامانم پرسیدم: «وقتی قاطی میکنن دیگه حواسشون به حرفایی که میزنن نیست. چی کار کنم؟»
مامانم گفتن: «بهشون بگو به جای حرف بد بگن گوجه، خیار»
رفتم تو فکر. طرح خوبی به نظر میرسید.👌🏻
اما برای ماندگاریش باید یه کار اساسی میکردم. اولین باری که بعد از این سوال و جواب عصبانی شدم بدون هیچ خویشتن داری داد میزدم: «سیب، خیار، هلو»
بچهها با چشمای گرد نگاهم میکردن و احتمالاً پیش خودشون میگفتن مامان چی داره میگه؟😳 که علی گفت: «مامان حالت خوبه؟»
منم خیلی راحت گفتم: « اصلاً از دست شما بچههای خیار حالم خوب نیست»😜
بعد که دید الان سوال پرسیدن فایده نداره بیخیال شد.
اما مگه من بیخیال میشدم!؟
گفتم: «ازین به بعد شما هم به جای حرفای بد فقط میگین :سیب، خیار، گوجه»
اونا هم حرفمو جدی نگرفتن و از خنده روی زمین پهن شدن.😂
بالاخره نوبت دعوای بچهها رسید. علی بدون اجازه مداد ریحانه رو گرفته بود و تو دفترچهش تمرین حروف الفبا کرده بود. و حالا با فوران آتشفشان ریحانه، گدازههای حرفِ زشتی، نوک زبونش بود که گفتم:« خیار، گوجه»
اونم ادامه داد: «خیار، گوجه، کیوی، آلوچه»
علی هم پشت سرش ادامه داد: «گوجهٔ گندیده، خیار گندیده...»🤭
من که از این ابتکار خندهم گرفته بود نتونستم خودمو کنترل کنم و زدم زیر خنده. از خندهٔ من بچهها هم خندهشون گرفت و همین به یه بازی لفظی تبدیل شد.
پ.ن۱: شاید نشه جلوی بعضی رفتارها سد زد، اما میشه هدایتشون کرد به یه مسیر دیگه.
پ.ن۲: ناگفته نماند که بعد از هر دعوا محمد حسین و سجاد دم یخچال صف میکشیدن و گوجه میخواستن.🤦🏻♀️
#سبک_مادری
#مادری_به_توان_چهار
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif