eitaa logo
مادران شریف ایران زمین
8.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
137 ویدیو
27 فایل
اینجا پر از تجربه‌ست، تجربهٔ زندگی مامان‌های چند فرزندی پویا، «از همه جای ایران»، که در کنار بچه‌هاشون رشد می‌کنند. این کانال، سال ۱۳۹۸ به همت چند مامان دانش‌آموختهٔ دانشگاه شریف تاسیس شد. ارتباط با ما و ارسال تجربه: @madaran_admin تبلیغات: @tbligm
مشاهده در ایتا
دانلود
چشمامو که باز کردم دیدم وقت نماز صبحه📿 نمازمو خوندم و با دلِ قرص دوباره خوابیدم.💤‍ از دیشبش اومده بودن خونه‌ی ما و یکی دو روز می‌موندن تا بابام از سفر برگردن. خوابیدم که خستگی در کنم و در طول روز که زهرا رو به مامانم می‌سپرم، به کارام برسم.💪 ۳۰ آذر بود و باید تا آخر شب رو تحویل می‌دادم 💻 که هنوز یه بخشیش مونده بود. نزدیک ظهر از بیدار شدم.🙈 تا سفره‌ی صبحونه رو بچینم، برای مامانم ردیف کردم؛ ✅من بعد از صبحونه می‌رم تو اتاق یه کار فوری دارم. ✅بعدشم... سر سفره مامانم گفتن من می‌رم، عصری یه دارم و شب برمی‌گردم.😊 انگار آبِ یخ ریختن رو سرم☹ هیچی نگفتم چون حس کردم براشون کلاس مهمیه که این تصمیم رو گرفتن😪 ‌ چند دقیقه بعد از این مکالمه، من موندم یخ زده وسط اتاق، با زهرا و کلی برنامه‌ی هوا شده.🎈 به هم ریختم...😫 با زهرا شدم! بی‌حوصلگیم داشت می‌ریخت روی زبونم و غر و می‌شد سر دخترکم.😞 می‌رفت سراغ کابینت خطرناک ادویه‌ها که تازه کشف کرده بود و من هیچ تعامل سازنده‌ای رو باهاش نداشتم.😡 تو یه لحظه تصمیم گرفتم رو کنم.🤔 آب بازی دو نفره!💦 رفتیم تو حموم و تا حال داشتیم جیغ و آب بازی👩‍👧 ماشین لباسشویی رو روشن کردیم و با هر صدا و چرخش یه قاشق غذا خوردیم🍝 حالا دیگه عصر شده بود و وقت خوابِ زهرا😴 بلکه منم یه کم به پروژه‎م برسم 😪 بعد از نیم ساعت تلاش...⏰ مامان لالا نه؟😥 نَ😬 لالا؟😭 نَ🤗 و چراغا روشن💡 ظرفای شیشه‌ای رو از کابینت درآوردم و زهرا رفت سراغ . یادم افتاد شب یلداست🍉، دو تا دونه اناری که داشتیم رو مادر دختری دون کردیم، یه کَمِش رو با کثیف کاری خوردیم و شعر خوندیم. 😊 ‌ زهرا رو نِشوندم روی کابینت که یاد بگیره😎، من پوست می‌کندم و زهرا اَه اَه‌‌هاشو می‌ریخت یه کم توی سطل و یه کم از اون بالا کفِ زمین و هر دو راضی بودیم😍 ماشین لباسشویی دینگ دینگ کرد و خاموش شد. زهرا لباسارو با ذوق می‌انداخت روی بندِرخت👖👚 و دست می‌زدیم👏 و هورا می‌کشیدیم 😊و شد. من و زهرا یه "روز یلدایی" داشتیم، که توش چند ساعت بیشتر کنار هم بودیم.💕 پ ن ۱: یه دقیقه‌ بیشترِ دیشب رو اختصاص دادم به پروژه‌م و تا پاسی از شب انجامش دادم💻⌛ پ ن ۲: 🙏 به امید روزی که زهرا با خواهر برادراش مشغول بازی باشه 👧👶🧒👧و تنها که همه‌ی اوقاتشو باید پر کنه، مامانش نباشه. ۹۲ 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
تا روز بیستم تولد امیرعلی، با همسرم بودم❤️ ولی بعدش قم و تهران رفتن‌هاشون شروع شد. چند روز قم و تهران بودن و چند روز همدان. وقتی قرار بود برن قم، یه روز قبلش می‌رفتیم فروشگاه و کلی خرید می‌کردیم🛒 و من موندم و کلی و یه کولیکی... باید تمام طول روز تو خونه راه می‌رفتم تا آروم باشه. به حدی جییغ می‌زد که گلوش می‌گرفت😟 حتی وقت نمی‌کردم غذا بخورم🍛😟 ولی گذشت...😊 الان امیرعلی سه ماهشه👶 کولیکش خوب شده و یه پسر آروم و به شدت خنده‌رو😄 هم‌چنان پدرش مشغول درس، و من با پسرم خونه تنها. ولی ادامه می‌دیم💪 پسرم با ذوق به توی دستم نگاه می‌کنه و من تمام مطالب رو بلندبلند براش می‌خونم📖 تا جایی که با صدای درس خوندن مامانش، پستونک به دهن، خوابش می‌بره😴 روزهایی که دارم، یه شیشه شیر و امیرعلی تو کریر، تحویل مامان داده می‌شه و بدو بدو میرم سر جلسه امتحان😀 با خیلی از استادا صحبت کردم سر کلاس کمتر برم؛ و خدا خیرشون بده قبول کردن☺️ کلی تو گوشیم دارم؛ و وقتی امیرم داره تو بغلم چرت میزنه، مطالعه می‌کنم و کپی می‌کنم😊 هم، که همسرم تو ماشین برای منو امیرعلی می‌ذاره، جدیدی تو ذهنم ایجاد می‌کنه💡 کلی بهشون فکر می‌کنم و خودمو تو گوشیم ثبت می‌‌کنم✅ یه بار رفتم کتاب فروشی تا یکی از کتابام رو بخرم؛ کتاب ۶۰۰ صفحه، با فونت خییییلی ریز بود با یه قیمت گزاف که من این‌جوری شدم😫😶😖 پی‌دی‌اف کتاب رو پیدا کردم ک اونم به شدت زیاد بود😟 و من وقت این همه خوندن نداشتم😒 رو پیدا کردم و برای امتحان با گوشیم خوندم و شکر خدا قبول شدم😄 هر چند نمره ام آش دهن‌سوزی نشد😅 روزهایی ک قراره برم، اگه خونه باشه، با بچه، تو ماشین، پشت در دانشگاه، با یه شیشه شیر، منتظر من می‌شن👶🍼🚗 و اگه نباشه مثل همیشه زحمت می‌کشن و امیرعلی رو نگه می‌دارن😊 البته وقتی می‌رسم خونه، قیافه‌ مامان و خواهر کوچیکم، از خستگی این‌جوریه😖😫😣 و امیرعلی که پیروز میدان شده، این‌جوریه👶 زندگی با تموم روزای سختش داره برای من می‌گذره😊 و فقط و عشقی که بین منو همسرم هست، برام یادگاری می‌مونه❤️ برام مهم نیست که پسرم باهوشه یا یه آدم معمولی☺️ تموم سعی‌ام بر اینه که یه مرد و باشه؛ که این‌جوری به همه‌جا خواهد رسید انشاالله❤️ ۹۳_امام_صادق 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif