⚫آجرک الله یا بقیة الله⚫
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#ه_محمدی
(مامان #محمد ۵ساله و #حسین ۲ساله)
🔹 موقع غذا خوردن:
چند لقمهٔ اول: با ولع سر سفره مینشیند و تو باید همچون شاطر، نانها را در تنور بچسبانی.
کمی بعد:
«حسین آقا بیا این لقمه رم بخور برو.
حسین خطاب به داداشش: آبلا (بیا از رو مبل بپریم😃)»
بعدتر؛
وقتی که لقمههای وسط بدو بدو هم جواب نمیدهند:
«آقا محمد بیا اینو بذار دهن داداششت...😚
حسین حالا که اومدی اینو ببر بده به داداشت...»
به این ترتیب غذایشان تمام شده و در نهایت سفره جمع میگردد.🙋🏻♀️
🌿🌿🌿
🔹 موقع بازی:
یهدفعه سرم را برمیگردونم، میبینم محمد حسینو سوار قابلمه کرده و روی سرامیکهای آشپزخونه میچرخونه.
بیتفاوت برمیگردم و به کارم ادامه میدم.
دفعهٔ دیگه در حال ریختن اسباببازیها داخل کمد لحاف تشکها.
ایرادی نداره.🤷🏻♀️
دفعهٔ بعد در حالیکه پشتیها و بالشها روی زمینه، در حال پریدن روی اونها. (همون آبلا)
بذار خوشحال باشن.😍
دفعهٔ دیگه در حال تمرین پشتک زدن. برای اینکه زیرشون نرم باشه، تشکی هم رو زمین پهن کردن.
ماشاءالله خوب پشتک میزنه.😀
من در چه حالی؟
احتمالاً در حال شستن ظرفها، درحالیکه: هندزفری تو گوشمه،
گوشی رو گذاشتم روی جامایعی،
و دارم همزمان، فیلم درسی میبینم و هر از گاهی صدا رو قطع میکنم تا به حرفهای محمد گوش بسپارم.
یا احتمالاً درحال جمع و جور کردن خونه، تا برای اومدن بابای خونه مرتب باشه.
🌿🌿🌿
🔹 موقع حرف زدن:
قانون شماره یکصد و شونصدم مادری:
«هر بچهٔ ۵ ساله نیاز به یه بچهٔ ۲ ساله و هر بچهٔ ۲ ساله، نیاز به یک بچهٔ ۵ ساله دارد»
چرا؟
چرا نداره مادر!!
حالا به یه عبارت دیگه میگم معلوم میشه!
هر بچهٔ ۵ ساله، دو گوش برای شنیدن لازم داره تا حرفهای یه ریزشو بشنونه
و هر بچهٔ دو ساله، یک نفر میخواد براش حرف بزنه تا حرف زدن یاد بگیره.
و به این ترتیب در و تخته با هم جور میشوند و مسئولیت شنیدن و حرف زدن تا حد زیادی از دوش بنده برداشته شده و به خودشان محول میگردد.
فک کنم حسین بزرگ شه باید بگه زبان برادری!😁
چون علیرغم تلاش من برای حرف زدن، بیشتر لغاتش رو از داداشش یاد گرفته!!
🌿🌿🌿
🔹 موقع خواب:
خوب بچهها وقت خوابه. بپر بپر دیگه ممنوع، بیاین مسواک بزنین.
آقا محمد بیا مسواکتو بزن.
بعد از پنج شش بار گفتن و پنج شش دقیقه معطلی بالاخره مسواک میزند.
حسین آقا بیا مسواکتو بزنم.
بعد از پنج شش دقیقه تلاش، باز هم موفق نمیشوم!!
خنده کنان میدود که یعنی نمیذارم مسواکمو بزنی.👶🏻
و بالاخره فن آخر😌: آقا محمد بیا مسواک داداشی رو بزن.🙂
ترفند به سرعت جواب میدهد و هر دو مسواک زده به رخت خواب میروند.😏
به این ترتیب بنده به عنوان یک مادر نمونه😌 از خود این طفلکان برای انجام کارهای همدیگه استفاده نموده و بار خودم را خالی مینمایم.😎
البته ناگفته نماند که گاهی در کنار این همکاریها، نوازشهای برادرانه و خشونتآمیزی هم رد و بدل میشود که آن هم طبیعی است.☺️
#روزنوشت_های_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
در این شب پر فضیلت در حق یکدیگر دعا کنیم✨
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
سلام به همه مادران شریف ایران زمین✋🏻
اهالی ماه پرنور رجب🤩
یه شرایط ویژه پیش اومده که برای ما میتونه یه فرصت باشه😍
میتونیم دست به دست هم بدیم، برای حل مشکل یه خانوادهی نیازمند...
مادر جوانی هستن که خودشون سرپرست خانوادهاند و سه فرزند کوچیک دارن که آخرینشون تنها سه ماهشه❤️ و باید خیلی زود اثاثکشی کنند.
خیریه فردای سبز که از بچههای دانشگاه شریف هستند، پیگیر تهیه ودیعه مسکن برای این عزیزان شدن.
کافیه مبلغ ۲۰ میلیون تومان تا ۱۷ بهمن فراهم بشه.
اگر هر کدوم از جمع ما فقط ۵۰۰۰ تومان کمک کنیم، خیلی زود مبلغ مورد نیاز ایشون فراهم میشه.
پس بسم الله بگید و ۵ تومنیهاتون رو به این شماره کارت واریز کنین:
6037998177323069
به نام پگاه بهروزی
پ.ن۱: نیازی به اعلام مبلغ واریز شده نیست. کارت برای همین منظوره.❤️
پ.ن۲ : اگر مبلغ بیش از نیاز ایشون جمع شد، صرف خانوادههای نیازمند دیگری خواهد شد.
پ.ن۳: لطفا این پیام رو برای دوستانتون بفرستید و اونها رو هم در این کار خیر شریک کنید.❤️
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
سلام عزیزان🥰
چطور میتونیم شکرگزار نعمت همراهی شما مادران بزرگوار باشیم؟!
خداروشکر با کمک شما عزیزان، خیلی زود مبلغ مورد نیاز جمع شد.✨
انشاءالله رزق روزافزون مادی و معنوی نصیبتون بشه.🤲
تنتون سلامت💝
🍀🍀🍀
*کانال مادران شریف ایران زمین*
@madaran_sharif
سلام دوستان عزیز 🌹
پویش کتابخوانی سلیمانی عزیز ۱ و ۲ دیروز به پایان رسید و در مجموع ۴۷ نفر توی این پویش شرکت کردن.👏🏻
از بین این عزیزان قرعه کشی کردیم و ۴ نفر به قید قرعه برندهی جایزهی ۵۰ هزار تومانی شدن🥳
🔶 خانمها:
۱. ریحانه گودرزی
۲. مهتاب ابراهیمی
۳. زهرا رحیمی پور
۴. مرضیه حق خواه
بهشون تبریک میگیم و انشاءالله تا فردا جوایزشون رو تقدیم میکنیم. 🎁
اما
بریم سراغ پویش کتاب بعدیمون... 👇🏻
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
🔆 مادران شریف ایران زمین برگزار میکند:
📚 پویش کتابخوانی «پاییز آمد»
خاطرات فخرالسادات موسوی
همسر سردار شهید احمد یوسفی
سلام دوستان 🌹
این ماه میخوایم با هم یک کتاب عاشقانهی زیبا بخونیم. خاطرات یک زندگی پر از عشق و فداکاری از زبان همسر شهید، خاطرات زوجی که سعی کردن برای دفاع از اسلام و انقلاب با همهی توانشون جهاد کنن و از عزیز ترین فرد زندگیشون به خاطر خدا بگذرن...
بخشی از متن کتاب رو در ادامه بخونید👇🏻
✅مهلت شرکت در پویش: ۸ تا ۳۰ بهمنماه
🎁 ۴ هدیهٔ ۵۰ هزار تومانی به قید قرعه
تقدیم میشه به عزیزانی که کتاب رو کامل مطالعه کنن یا گوش بدن.
🔷 یک گروه همخوانی برای کتاب «پاییز آمد» در پیامرسان ایتا داریم که مختص خانمهاست. برای عضویت در گروه اول کتاب رو تهیه کنید و بعد این فرم رو پر کنید (لینک عضویت در پایان نمایش داده میشه):
b2n.ir/Hamkhanipaeez
🔶 برای اطلاع از اطلاعیههای پویش از طریق این پیوند وارد کانال پویش کتاب مادران شریف بشید:
🔗 eitaa.com/madaran_sharif_pooyesh_ketab
☘️
📚روش تهیهٔ کتاب «پاییز آمد» :
👈🏻 خرید نسخهٔ الکترونیکی از نرمافزار فیدیبو:
کد تخفیف ۴۰ درصدی midnight (هر شب تا ۷ صبح قابل استفاده ست)
www.fidibo.com/book/141938
👈🏻 خرید نسخهٔ صوتی از نرمافزار فیدیبو :
کد تخفیف ۴۰ درصدی midnight (هر شب تا ۷ صبح قابل استفاده ست)
www.fidibo.com/book/141938
👈🏻 خرید نسخهٔ چاپی با ۲۰ درصد تخفیف از کتابرسان با کد تخفیف madaran :
b2n.ir/Paeezz
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
📚 برشی از کتاب «پاییز آمد»
خاطرات فخرالسادات موسوی
همسر سردار شهید احمد یوسفی
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#گزارش_خیریه
تمام مبلغ جمع شده توسط جمع ما، تحویل خیریه فردای سبز شد.
(همونطور که گفتیم مابقی مبلغ هم توسط خیریه فردای سبز جمع شده و الان ۲۰ میلیون تومان کامله.)
انشاالله وقتی فردای سبز، مبلغ رو تحویل این خانواده دادن، گزارش اون رو هم میذاریم.
خدا به همه شما عزیزان خیر بده و عافیت و سلامتی نصیب خودتون و خانوادهتون بکنه❤️
خدا میدونه وقتی این خانواده متوجه شدن پول ودیعهشون داره با کمکهای ما جمع میشه، چقدر خوشحال شدن.
مادر خانواده پیام داده بودن که پسر بزرگم کلی ذوق کرده و میگه مامان یعنی دیگه میتونیم بریم یه خونه دیگه؟😍
دیگه آقای بنگاهی سرت داد نمیزنه؟🥺💔
#قبول_باشه_ازتون
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
سلام به عزیزانی که تازه به جمع مادران شریف ایران زمین پیوستند✋
خیلی خوش اومدید🥰
۱۴ آبان ۱۳۹۸ یعنی بیش از سه سال پیش این کانال متولد شد.✨
میتونید یه سر برید ابتدای کانال تا با حال و هوای کانال آشنا بشید.👇
https://eitaa.com/madaran_sharif/3
البته با عرض پوزش از اینکه عکسهای قدیمی باز نمیشن🙏🏻
و این توضیح مفصلتری از اینه که مادران شریف چه مدل پستهایی داره.
و تو پست بعدیش، اسامی افرادی که برای آماده سازی پستهای مادران شریف زحمت میکشن گفته شده.
این پست برای تولد دوسالگی مادران شریف بود.
۵ تا بچهی قدونیمقد روی تخت بالاپایین میپریدن و میگفتن:
ما اعتراض داریم! خواهر نیاز داریم!😁
دیری نپایید که من شدم ششمینِ آن پنج نفر و البته تنها دختر خانواده!
سال ۷۱ و در خانوادهای پرجمعیت و پرمشغله در تهران دیده به جهان گشودم!👶🏻
مادرم چهلساله بودن، اونموقع ایشون پزشک و هیئت علمی دانشگاه تهران بودن
...
چند خطی که خوندید مربوط به یکی از جذاب ترین تجربه های اینجاست.🤩
تجربه زندگی بانویی که مثل مادرشون، پزشکی خوندن، سه فرزند دارن و انتخاب های ویژه ای در زندگیشون داشتن.👌
از شرایط متفاوت کودکی و نوجوانی تا ازدواج و خرید جهیزیه و درس خوندن با بچه هاشون...
قسمت اول از این تجربه ده قسمتی رو اینجا بخونید 👇🏻
https://eitaa.com/madaran_sharif/976
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#ز_محمدی
(مامان امیرعلی ۱۳، نرگس ۸، سارا ۵.۵، حدیثه ۴ ساله)
از بچگی دلم میخواست چهار تا بچه داشته باشم.😄
تو رویاهام میدیدم که بچههام چقدر با هم خوبن، باهم بازی میکنن، کنار هم همیشه شادن و حامی و پشتیبان همن... به قول معروف یه آبجی میگن ده تا از دهنشون میریزه.😁
و هیچوقت هیچوقت هم با هم بحث و دعوا نمیکنن.😍
غافل از این که و قالو سلاما سلاماا فقط مال بهشته و خواهر و برادرها رقیبهای طبیعی هم هستن.
وقتی دعواشون میشد، مستأصل میشدم و نمیدونستم چیکار کنم.
گاهی حس میکردم ایراد از بچههامه که انقدر با هم دعوا میکنن.😕
و گاهی حس میکردم مشکل از منه... لابد من مادر بدی هستم که بچههام این شدن!🤦🏻♀️
دوست داشتم رابطهشون بهتر بشه ولی چجوری؟!🤔
رفتم سراغ کتابهای تربیتی و کلاسهای آموزشی...
اونجا بود که فهمیدم نه من بدم نه بچههام معیوب! و این بحث و جدلها هم طبیعیه و بخشی از رشد بچههاست.
به قول یه استادی اگر خواهر برادرا روزی چند بار کتک کاری نکردن، تو سلامتشون شک کنید.😂
بچهها توی دعوا با خواهر و برادرهاشون یاد میگیرن از حقشون دفاع کنن،
گاهی گذشت کنن،
گاهی باهم کنار بیان و کلا تعاملات اجتماعی رو رو یاد میگیرن.
👈🏻 و این یعنی رشد...رشد در روابط اجتماعی.
در کنارش یاد گرفتم وقتی نوازش خشانت آمیز میکنن🤪 به جای دعوا کردن با اونی که زده،
بیشتر با صحبت کردن با اونی که ضربه دیده، بدون حمله به شخصیت اون یکی، همدردی کنم.
✔️ میگم دردت اومد؟ میدونم! (با چاشنی بغل و بوس)
❌ نمیگم آبجی دختر بدیه!
✔️ میگم زدن کار بدیه.
👈🏻 باید از زبونتون استفاده کنید.
به جای دیدن و پررنگ کردن بداخلاقیهاشون، تا کار خوب کنن و محبتی به هم کنن تشویق میکنم. اینجوری برای جلب توجه دنبال دعوا نمیرن.👌🏻
برای این که بدونن همه رو دوست داریم، برای هر کدوم گاهی ویژه وقت میذاریم و توجه میکنیم به خواستههاشون تا کمتر حسادت پیش بیاد و زمینهٔ دعوا کمتر بشه.
ولی خب قطعا حذف نمیشه که! فقط میشه مدیریت کرد.🤪
#سبک_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#پ_عارفی
(مامان #فاطمه ۲ساله)
یه روز سر ناهار بودیم؛
یه لقمه غذا میخورد.
یه دور، دور ما میچرخید.
دوباره غذا،
دوباره چرخش،
و یکدفعه!
گررررریه
و دهن خونی فاطمه.😢
تو دور آخر متاسفانه ضربه فنی شد و با سر به پایین مبل برخورد کرد و نتیجهش شد کبود شدن بالای لب، زخم شدن لب بالا و یه زخم داخل دهن که فکر میکردیم زود و بیدردسر خوب میشه...
چند روز اول راحت غذا میخورد... در واقع مثل قبل... با بازیگوشی و نه چندان با میل... هنوز شیر خوردن به راه بود و میدونست اگه غذا نخوره شیر هست.🤦🏻♀
چیزای ترش رو نمیخورد، زخمش رو میسوزوند. تیلیت میخورد ولی بعد هر لقمه میگفت آاااااخ و آب میخورد... کمکم وضع بدتر شد.
عروسی شهرستان دعوت بودیم و رفتیم. اونجا دیگه اذیت زخمش به اووووجش رسید. به طوریکه حتی یه دونه (بدون اغراق😢) برنج هم نمیتونست بخوره. یکی دو بار که امتحان کرد، خورد به زخمشو جیغ و گریه😞... دستشو میبرد میزد به زخمش و جیغ میکشید و میگفت اووووخ و گریه میکرد.
فقططططط شیر میخورد... تمام زمان مراسم رو بغل من بود و حتی بغل بابا هم نمیموند. گرسنه میشد و دوست داشت غذا بخوره، ولی نمیشد.
به پیشنهاد عمهٔ فاطمه، براش بستنی گرفتیم. خداروشکر خورد😭 بعد دو روز و نیم غذا نخوردن واقعا جای شکر داشت.
برگشتنی هم یه کم تونست کیک بخوره و ما ذوق زده بودیم از دیدن غذا خوردنش.😭
برگشتیم و زخم دهنش کمکم خوب شد. ولع داشت به همهٔ غذاها... مدام از ما درخواست غذا (همممممم) داشت. این برای ما که خیلی کم پیش میاومد خودش درخواست کنه، عجیب بود.😳
و عجیبتر اینکه خیلی کم میاومد سراغ شیر!
منی که اونقدر مستأصل شده بودم سر از شیر گرفتنش و یه بار هم قبل دو سالگی شروع کردم بودم کمش کنم، ولی نشده بود، دیدم که:
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.
گفتم بذار یه قرار بذاریم باهم که فقط واسه خواب شیر بدم...
وقتی هم که طی روز درخواست شیر میکنه، میگم هر وقت خواستی لالا کنی شیر میدم... اونم میگه باشه😄 حتی گاهی شده چون سیر بوده خودش خوابیده، نیازی به شیر نبوده.😜😃
هنوز این فرایند از شیرگیری😥 کامل نشده ولی خیلی این لطف خدا بعد اون زخم، شیرین بود... انقدری به شیر وابسته بود که فکرشم نمیکردم حتی بتونم کمش کنم بدون کشمکش.🤦🏻♀ ولی خب بدون اینکه من حواسم باشه، از یه زخم و حال بد، یه راهحل خوب برای شرایطمون جور شد.
شکر که نخوایم هم حواست بهمون هست.❤️
#روزنوشت_های_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
ولادت ابن الرضا، حضرت جوادالائمه (علیه السلام) مبارک باد💛
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif