eitaa logo
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
480 دنبال‌کننده
856 عکس
117 ویدیو
41 فایل
مادرانه، تلاشِ جمعیِ مادران؛ برای بالندگیِ خود، فرزندان، خانواده و ایران اسلامی. از طریق شناسه‌ی @madaremadari در پیام‌رسان‌ بله با ما مرتبط شوید. https://ble.im/madaremadary
مشاهده در ایتا
دانلود
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
روایت امانت کتابها: برای پویش تصمیم گرفتیم‌که پویش ماه رو با کتاب ماه پیوند بزنیم،در نتیجه هشت جلد کتاب تاوان عاشقی رو تهیه کردیم ،و صفحه اول کتاب توضیحات وقف در گردش رو نوشتیم. چرا خواستیم که این کتاب به مردم معرفی بشه،چون رمان بود و آن هم یک رمان روان و جذاب و قابل فهم برای همه مردم. از همه قشری سعی کردیم سوژه های مورد نظر رو انتخاب کنیم. یه دختر خانم دانشجو یه خانم خانه دار مانتویی یه معلم با پوشش مانتو یه دانش آموز دبیرستانی یه خانوم ورزشکار براشون قضیه کتاب وقف در گردش رو توضیح میدادیم و همشون با اشتیاق میگفتن به نظر میاد کتاب جالبی باشه و حتما وقتی خوندمش امانت میدم به یکی دیگه ،اینقدر دور و برمون هستند که بخوان بخونند. بعضیهاشون میپرسیدند یعنی پولی نیست؟ خانوم معلم میگفت چه کار خوبی کردین ،این‌کار وقف در گردش چه کار جالبیه،به دانش آموزان معرفی میکنم کتاب رو،چقدر خوبه که موضوعش غزه هست. خانوم خونه دار میگفت من دوست داشتم در مورد فلسطین بخونم ولی آدم دوست داره یه چیزی هم باشه که جالب باشه براش. البته که به بعضی از دبیرستانیها پیشنهاد میدادیم کتاب رو بخونند،میگفتن ما اهل مطالعه نیستیم بیشتر همون با گوشی چیز میخونیم. تشویقشون کردیم بریده هایی از کتاب رو بخونند،یکیشون خوند،خوشش اومد و کتاب رو گرفت. آخه ما بریده هایی از ‌کتاب رو چاپ کرده بودیم و روی دیوار نصب کرده بودیم. خلاصه که مردم دوست دارند کتاب خوب بهشون معرفی بشه.❤️ *"مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
امروز بنا شد که میز امانت کتاب داشته باشیم در محله،اما نه محله مجازی مادرانه و یا حضوری اون،به معنای واقعی محله ای که در اون زندگی میکنیم با توجه به عملی کردن بحث امید است که بشود مادرانه محله رازی را با خود محله رازی پیوند داد. بازار محله رو انتخاب کردیم که هفته ای یکبار برگزار میشه و محل تردد مردم است. کمابیش خانمها میومدند و از کتابهای روی میز دیدن میکردند،یکیشون میگفت چه کتابی به درد من میخوره؟،یکی دیگه میگفت کدوم کتاب رو ببرم بهتره؟یکی هم میگفت چقدر وقت داریم که بخونیم و بیاریم پس بدیم؟ یکی هم کتابی رو بر میداشت و میگفت :این موضوعش چیه یک کم برام توضیح بده !و مسئول کتاب با حوصله و شمرده شمرده و متین به همه سوالات پاسخ میداد،مخاطبمون مادرها بودند و کتاب‌هایی رو انتخاب میکردند و یا خوششون میومد که از زبان مادران نوشته شده بود.مثل منم یه مادرم و یا خانه ای برای همه من هم بیکار ننشستم و در بازارچه دوری زدم و غرفه کتاب رو به فروشنده ها معرفی کردم و زمانی رو که اونجا هستیم رو گفتم ،یکی پرسید:یعنی میشه ازتون امانت بگیرم بخونم تا شب پس بدم؟گفتم ما دو ساعت بیشتر نیستیم ،هفته آینده میتونید بیارید؟گفت آها پس روزهای دیگه هم که تو بازارهای یگه هستم هم دستم باشه؟ یکی پرسید:جچور کتابایی دارین؟با توجه به ظاهرم گفت من اهل کتابهای مذهبی نیستم،گفتم شما در چه زمینه ای علاقه دارین؟من رمان و تاریخی و مخصوصا کتابای انگیزشی دوست دارم.گفتم اتفاقا الان رمان داریم ،اما بقیشو هفته دیگه داشته باشیم تو این زمینه ها میاریم. خب فکر کنم چند جلسه دیگه بیایم ،کارو بارمون بهتر هم میگیره و چقدر که همه میگفتن چه کارجالبی دارین شما😊 خیلی خوبه اینجور کارها. مسئول مسجد و بازار محله هم استقبال کردند و چند راهنمایی خوب برای بهتر شدن کارمون کردند،اینکه بنر داشته باشیم و بهترین جای بازارچه رو به ما دادند☺️ دم در ورودی جای رفت و آمد مردم و داخل دروازه فوتبال،دیگه 😄که برای نصب بنر و پوستر یا ریسه کتاب چهارچوب دروازه مهیا هست. جاتون خالی دو فنجان چای ☕️همراه باشکلات در هوای سرد بسی چسبید. راستی اسم کتابخونه سیارمون رو چی بزاریم؟😉 کتابخونه دروازه فوتبال خوبه؟!🤭 ✍راوی:شهربانو هماورد *"مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *