eitaa logo
کانون مداحان
25.6هزار دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
20.2هزار ویدیو
188 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
بین عبا مانده بین عبا مانده جسمی که حتما آه زیر دست و پا مانده مقتل چه خواهد گفت؟ از یک جوان ارباً اربای رها مانده از آن جوانی که صوت اذانش در فضای کربلا مانده وای از دل ارباب ذبح عظیمش، بعد ذبحش در بلا مانده فرقش اگر پاشید این ارث برپیشانی‌اش از مرتضی مانده بابا نگفت اما در حنجرش انگار یک ذره صدا مانده ای واااای انگشتش – از دست و دست از شانه‌های او جدا مانده تنها نه که انگشت از هم تمام عضوهای تن سوا مانده بر جسم صد چاکش این سهم شمشیر است، سهم نیزه‌ها مانده حیران شده مقتل حتی دهان زخم‌هایش نیز وا مانده این جسم کامل نیست از پاره های پیکر او چند تا مانده یک تکه روی خاک یک تکه هم بر نیزه و شمشیر جا مانده برخیز خوش غیرت زینب میان یک سپاه بی حیا مانده حامد تجری ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
آه بابا "السّلام" خوب بنگر بر زمین مثل اینکه میگذارد پا پیمبر بر زمین عرش اگر عرش خداست چونکه ساییده به پایش بارها سر بر زمین او رجز میخواند و لرزه میاندازد از فریاد حیدر بر زمین پس برای خویش ساخت دشمنش با دست خود قبری محقر بر زمین از حریفان نبرد قبل از این که سر بیفتد خورده پیکر بر زمین تیغ را چرخانده و بیسر افتادهست لشکر روی لشکر بر زمین □□□ دشت شد دریای نور با قدی قم آمده خورشید محشر بر زمین مثل اشک فاطمه آسمان لرزید تا افتاد اکبر بر زمین زخم شد پیشانیاش تا کشد او را شبیه مرتضی دربر زمین نیزه بالا رفته است بگذریم از اینکه پهلویش به زهرا رفته است جام میریزد به هم چهرهی ساقی در این هنگام میریزد به هم او سراپا مصطفی ست پس اگر ریزد بههم به اسلام میریزد به هم راه را گم میکند آه از آن ساعت که اسب رام میریزد به هم زود تا ذبحش کنند پیش بابایش سپاه شام میریزد به هم وای اگر بادی وزد تکّه های پیکرش آرام میریزد به هم بسکه از هم ریخته وقت تشییع تنش احکام میریزد به هم آه بابا `السّلام” خیمهها را با همین پیغام میریزد به هم زود میآید حسین روی زانویی که در هر گام میریزد به هم روی نعش یک جوان پیرمردی بشنود دشنام میریزد به هم قصد قربت میکند با علی اکبرش اینگونه صحبت میکند: حرز مادر گم شده جوشنت هم در تنت آه ای دلاور گم شده با کمربند علی آمدی میدان و حالا ارث حیدر گم شده در تمام پیکرت لابهلای زخم نیزه زخم خنجر گم شده در دهانت آنقدر خاک و خون رفته صدایت بین حنجر گم شده از تن صد پارهات هرچه پیدا کردهام صدها برابر گم شده سخت کامل میشوی بسکه در این دشت از تو پاره پیکر گم شده وای انگشت کجاست از گلم انگار گلبری معطر گمشده تکهای از صورتت زیر پای تیغهای تیز لشکر گم شده دست و پا دیگر نزن رحم کن بر حال این بابای سردرگم شده اکبرم شد اصغرم عاقبت از آنچه میترسیدم آمد بر سرم  حامد تجری ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
تو صبح امیدی تو صبح امیدی علی اکبری سرفرازی رشیدی خدا خواست اما خودت را به دست خودت آفریدی چو دیدی خودت را خودت دستهای خودت رابریدی کلید است قاسم تو باب الحوائج تری شاکلیدی مراد است زینب تو در مکتب عمه جانت مریدی شبیه ابالفضل تو در رزم ماضی خیلی بعیدی به هنگام پیکار از اسم علی رونوشت جدیدی دوتا ابرویت را اگر کج کنی سر ز دشمن بریدی عجب جایگاهی که بین بنی هاشم اول شهیدی چنان پاکشیدی که اندازه ی کربلا قد کشیدی شکسته نشسته پدر پیش نعش تو خسته نشسته گسستی تو،بابات؛ هم ازین جهان دل گسسته نشسته وتا دسته تیغ است که در جسم تو دسته دسته نشسته سنان ایستاده زنی روی تل چشم بسته نشسته چه کردی که بابات به سمتت می آید نشسته نشسته خمیده بریده پدر تا به جسمت رسیده بریده نه دیده،ز جانش؛ توراهر کسی هم ندیده بریده خدا دست خود را؛ شبی که تو را آفریده بریده نفسهای بابا به دنبالت از بس دویده بریده شدی خوشه ای که تو را دشمن از سر نچیده بریده چنین بوده صحنه توراتیغ دیده ،پریده ،بریده ومقراض بعدش رسیده ،کشیده، جویده ،بریده شدی ارباً اربا بریده بریده بریده بریده مهدی رحیمی زمستان ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
ولدی هیچ بابایی نبیند انچه را من دیده ام من جوانم را غریق موج اهن دیده ام مثل باران می چکید از دست هایم پیکرش هستی ام را روی دستم اربن اربن دیده ام یک تنه میرفت بر جنگ علی نشناس ها وقت برگشتن تنش را چند صد تن دیده ام لشکری دستش به خون لاله ام رنگین شده قاتلش را یک نفر نه جمع دشمن دیده ام بی دفاع از کوچه های سنگ و اهن می گذشت مادرم را در وجودش خوب روشن دیده ام هر چه با غم ناز رویش را کشیدم برنگشت خون مانده در گلویش را کشیدم برنگشت  حسن کردی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
تن مجروح تو پدرت با تن مجروح تو تنها مانده پدری پیر که در بهت تماشا مانده حق بده خیره به این قامت پاشیده شوم چیزی از پیکرت ای یوسف بابا مانده؟ اربن اربایی ات از دور به چشمم امد یک نشانی ز تو هر گوشه ی صحرا مانده چند تا نیزه کشیدم ز تنت با این حال چند تا نیزه شکسته به تنت جا مانده خم شدم بوسه ای از زخم سرت بردارم در همین حال کمانی کمرم تا مانده ای جوانان کمک این پدر پیر کنید بر تن خاک تن اکبر لیلا مانده قطعه قطعه بسپارید بدن را به عبا جمع شد پیکرش از دشت؟ نه...حالا مانده چقدر کم شده ای یا که مکسر شده ای ای که نزدیک ترین روضه به مادر شده ای  حسن کردی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
اربأ اربا به قدش دوخته او چشم ترش را خیلی جلب کرده نگه او نظرش را خیلی زد به میدان و کشیده است علی وار علی به رخ لشگر کوفه هنرش را خیلی تا رجز خواند و شنیدند که هم نام علی ست هدف سنگ گرفتند سرش را خیلی بعد از آن ضربه که منقذ به سر اکبر زد هی گرفتند همه دور و برش را خیلی اربأ اربا تر از او نیست میان شهدا داده آزار همین غم پدرش را خیلی هر کجا دست کشیده است تن اکبر بود آه،سوزانده مصیبت جگرش را خیلی پیکرش را نتوانست خودش جمع کند آخر این داغ شکسته کمرش را خیلی در عبا چید به سختی بدن اکبر را داشت تا خیمه هوای پسرش را خیلی... محسن صرامی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
نور چشمم نور چشمم، شبه پیغمبر، نکش پا بر زمین آمدم بابا! علی اکبر(ع)، نکش پا بر زمین کینه نام ِ تو را دارند این سرنیزه ها شد عجب دور و برت محشر، نکش پا بر زمین تیرهایش شد تمام و دید جان داری هنوز بر تنت شمشیر زد بدتر! نکش پا بر زمین بسکه با سرنیزه ها بر سینه ات ضربه زدند از نفس افتاده این حنجر، نکش پا بر زمین خشکی لب های خود را غرق خون بر هم نزن پیش من بیتاب و مضطر پا نکش روی زمین إرباً إربا یعنی افتاده ست از تو رویِ خاک- تکّه تکّه هایی از پیکر، نکش پا بر زمین رحم کن بر سنّ و سالم، جان سپردم تا تو را... جمع کردم در عبا...دیگر نکش پا بر زمین! مرضیه عاطفی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
شبیه حضرت پیغمبر امروز از همیشه پریشان تری چقدر داری دوباره از همه دل می بری چقدر دیدم که بر فراز عقابت نشسته ای حالا شبیه حضرت پیغمبری چقدر با دیدن جمال تو میگفت جبرئیل پیغمبر خدا ؛ تو علی اکبری چقدر با این شکوه واین قد وقامت قیامتی با آن لبان غرقه به خون،محشری چقدر شیرازه های لشکریان را به هم بریز لازم به ذکر نیست که جنگ آوری چقدر ای آن که تشنه آمدی وتشنه میروی جام بلاست در کف من میخری؟ چقدر؟ در لحظه ی مکاشفه دیدم به چشم خویش بر روی نیزه از همه سرها سری چقدر حالا درنگ کن که بنی هاشم آمدند حالا نگاه کن به خودت پرپری چقدر  احمد علوی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
یوسف من چاه یوسف من چاه را با نیزه ها حس کرده ای پنجه ناپاک صدها گرگ را حس کرده ای چشم هایم را تماشای تو غافل گیر کرد عضوهای اربأ اربایت پدر را پیر کرد چشمهایت در میان موجی از خون غرق بود بین زخم پهلویت با زخم هایت فرق بود دیدمت جسم تو را بر نیزه ها اویختند ذره ذره پیکرت را بر زمین می ریختند تا تنت را لمس کردم غصه ها اغاز شد هر کجا دستم رسید انجا شکافی باز شد پیکرت با تیغ های داغ جراحی شده هر کدام از عضوهایت یک طرف راهی شده قاتل تو نیزه ها و قاتل من خنده ها لااقل برخیز با عمه بگو اینجا میا  حسن کردی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
ولدی ولدی واژه ها در هیجان اند علی گفتن را صرف کن بر لب من خواهش فهمیدن را ای که واداشته مدحت به سخن دشمن را بنویسید غلام علی اکبر من را از هیاهوی جهان نوکری ات ما رابس قحط عشق است،ولی دلبری ات ما را بس چشم عالم مگر از روی تو بهتر دیده ست؟ در تو دیده ست هرآنچه به پیمبر دیده ست یا که در چشم تو پیغمبر دیگر دیده ست آینه مانده علی،یا علی اکبر دیده ست تاب گهواره ی تو روزی جبراییل است شعر لالایی تو قسمت میکاییل است از دو سر سلسله توفیق سیادت داری حسنی هستی و معیار کرامت داری چون ابالفضل هر آیینه شهامت داری بر سر گم شدگان دست عنایت داری از مزامیر جهان لحن اذانت بوده پدرت بند دلش بند به جانت بوده آتش بام تو فانوس بیابان ها بود خانه ات در قرقِ خنده ی مهمان ها بود دست بخشنده ی تو مصدر احسان ها بود گرمْ اغوش تو مأوای پریشان ها بود شعر بخشندگی ات ورد زبان ها میشد چشمهایت غزلی فوق بیان ها شده میشد آمده مرد مسیحی به تماشای نبی خواب دیده است مسلمان شده در پای نبی هست در او عطش دیدن سیمای نبی ناگهان شهر نشان داد تو را جای نبی مستِ مبهوتِ علی اکبری ات را عشق است اشهدُ انکَ پیغمبری ات را عشق است هم جوار پدرت مقصد میقات شدی چون ابالفضل تو هم قبله ی حاجات شدی نفس طاهایی و بی معجزه اثبات شدی بر لب خواهش ما ذکر مناجات شدی در بنی هاشمیان مظهر احساسی تو کاشف الکرب مسیحایی عباسی تو سر تعظیم تو در پیش پدر دیدنی است طرز جنگ آوری ات وقت خطر دیدنی است چرخش تیغ به دستت چقدر دیدنی است بر لب دشمن تو اَینَ مَفر دیدنی است آیه های رجزت داغ تر از شمشیر است در کمان خم ابروت هزاران تیر است گرد باد است چنین پا به رکابت باشد دشت در سیطره ی چنگ عقابت باشد صولت مصطفوی پشت نقابت باشد لشکر کینه زده خانه خرابت باشد کوه با چرخش تیغت ز کمر می شکند چقدر گردش چشمان تو سر می شکند گره خورده ست نگاهت به نگاه پدرت سایه ات مثل ابالفضل پناه پدرت تیغ ابروی کجت بود سپاه پدرت رفتی و رفت به دنبال تو اه پدرت نا امیدانه نگاهی ز پی ات می دوزد دست بر اشک محاسن زده و می سوزد ای که ممسوس خدایی کمی اهسته برو پیری ام را تو عصایی کمی اهسته برو بر دلم عقده گشایی کمی اهسته برو دلبر کرب و بلایی کمی اهسته برو می روی و ... ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
چه بهم ریخته اند پسرم پیرهنت را چه بهم ریخته اند باغ من یاسمنت را چه بهم ریخته اند تو خلاصه شده بودی به حسین و به حسن هم حسین و حسنت را چه بهم ریخته اند شبه پیغمبرم من، شد تنت ارباً اربا شکل اعضای تنت را چه بهم ریخته اند حیدری صولت من، ای تو اذان گوی حرم نیزه داران دهنت را چه بهم ریخته اند ناله ی یا ابتای تو کشیده شده است صوتِ ناله زدنت را چه بهم ریخته اند عمه ات آمده برخیز علی، جانِ پدر تا نگوید که مَنَت را چه بهم ریخته اند با عبا می بَرَمت سمت خیام ای اکبر اُف به دنیا کفنت را چه بهم ریخته اند  مجتبی دسترنج ملتمس ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
جوانمُرده پیشِ چشمانِ همه دست به زانو اُفتاد خواست تا پاشود ای وای که با رو اُفتاد باید او پاشود از  خاک جگر جمع کُنَد یک عبا پَهن کُنَد تا که پسر جمع کُنَد پیرمَرد است عصا خواست ولی خندیدند او کم آورد  عبا خواست ولی خندیدند این اَنارِ حرم است آه چرا ریخته است چقدر حضرت اکبر به عبا ریخته است تا علی رفت   به دنبالِ دلش راه اُفتاد قبلِ شهزاده ببین رویِ زمین شاه اُفتاد یک `پدرجانِ”دگر از پسرش خواست نَشُد این جوانمُرده پس از این کمرش راست نَشُد پیشِ چشمان همه دست به زانو اُفتاد بغلش کرد ولی حیف که بازو اُفتاد هیچکَس زیرِ بغلهایِ پدر را نگرفت دست تنهاست کسی جایِ پدر را نگرفت نیزه‌ای خورد تکان ، از جگرش داد کشید دست بر سینه که زد با پسرش داد کشید غارتِ قامتش اینجا صلواتی شده بود بدنش با شن و شمشیر چه قاطی شده بود ساعتی از بدنش از بدنش تیغ کشید با دو انگشتِ خودش از دهنش تیغ کشید لَخته لَخته زِ دهانش چقدر خون آوَرد تکیه میداد به آن نیزه که بیرون آوَرد بِینِ آغوش کشیدش  تَنِ او بند نَشُد خواست تا بوسه بگیرد همه دیدند  نَشُد کاش سمتِ حرم اکبر نَبَرَد برخیزد عمه‌اش دست به معجر نَبَرَد برخیزد از علمدار کمک خواست که خواهر را بُرد خواهری آمد و با خود دو برادر را بُرد پیشِ چشمان همه دست به زانو اُفتاد دید پَهلویِ علی را و به پهلو اُفتاد به عبا جمع نمود و به عبا پَهنَش کرد بُرد در خیمه کنارِ شهدا پَهنَش کرد عصر شد خیمه‌ی آتش زده با دختر سوخت هم عبا سوخت و هم خیمه و هم اکبر....  حسن لطفی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
پیمبر کشتن دیگر استاد شده دشمن‌مان در «کشتن» آخرین شیوه‌ی قتل است، پیمبر کشتن کوفیان درس گرفتند، از «ابن ملجم» تا رسیدند، در این جنگ، به «حیدر کشتن» مشقِ این قوم، سرِ کشتنت «ارباً ارباست» با تو آموخته شد «چند برابر کشتن» سرِ جان دادنِ من پای تنت؛ باور شد پدری را تَهِ مقتل نه؛ جلوتر کشتن قصدشان کشتنِ من بود، چه فرقی دارد ؟! علی‌اصغر کشتن؛ یا علی‌اکبر کشتن پهلوی زخم، به دستم چه گریزی داده روضه‌ی «دستِ پدر بستن و مادر کشتن» اولِ راهِ جدایی؛ پسرم را کشتند با سرم می‌رسد این قوم، به «دختر کشتن» رضا قاسمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام آقا سلام آقای مهربون گل زمین و آسمون از بس که گریه می کنی چشات شده کاسه ی خون سلام آقای با صفا فدای اون شال عزا امشبو آقا یه سری تو جمع نوکرات بیا دهه داره تموم میشه گریه نکردم دل سیر تو رو به جون مادرت جونمو تو روضه بگیر سلام آقای مضطرم عشق و پدر و مادرم یه کاری کن که اربعین بشم مسافر حرم سلام آقای مهربون گل زمین و آسمون آقا جونم یه شب بیا برای ما روضه بخون سلام شهید بی کفن آقای مهربون من سلام من به اون دمی که تو رو با نیزه زدن سلام من به اون بدن که موند میون قتلگاه سلام من اون تنی که ارباً اربا شده آه سلام من به اون بدن که شد جدا جدا حسین تیکه به تیکه اکبرو چیدی روی عبا حسین وحید محمدی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
آخ علی اکبرم قبل رفتن سری به حرم بزن سری به خیمه عمه هم بزن هی از این خیمه به اون خیمه برو جلوی چشام یه کم قدم بزن چجوری راهی مقتلت کنم؟ به خدا باید محولت کنم من هنوز از دیدنت سیر نشدم کاش میشد یه کم معطلت کنم اگه قد و قامتت رشید شده همه محاسنم سفید شده راه کشتن حسینو میدونن تو شهید شی پدرت شهید شده خدایا پیمبرم داره میره اشک چشم خواهرم داره میره همه اهل حرم دارن میگن آخ علی اکبرم داره میره یکی شمشیر روی بازوت میزنه یه نفر پنجه به گیسوت میزنه مادرت فاطمه رو صدا نزن نیزه دار نیزه به پهلوت میزنه بمیرم محاصره شدی علی دیگه محتاج زره شدی علی تو خودت گره‌گشای عالمی پس چرا گره گره شدی علی؟ چقدر از بدنت خون اومده پسرم پاشو باباجون اومده نگا کن این اولین باره علی عمه از خیمه‌ها بیرون اومده  آرش براری ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
جگرم سوخت علی دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی پاره های بدنت را جگرم سوخت علی ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی چه کنم عمه نبیند بدن حمزه ای اَت مُثله دیدم بدنت را جگرم سوخت علی لخته خونی که برون از گلویت آوردم ریخت خون دهنت را جگرم سوخت علی باورم نیست که جسمت ز نظر پنهان است نیزه بینم کفنت را جگرم سوخت علی یوسفم ،کاش که می شد به میان حرمت ببرم پیرهنت را جگرم سوخت علی آن لبانی که اذان گفت، بهم ریخته است خُرد بینم دهنت را جگرم سوخت علی داغ پرپر شدنت جای خود، امّا بینم داغ بی سر شدنت را جگرم سوخت علی این همه نیزه میان بدنت گم شده است با که گویم محنت را جگرم سوخت علی از همان دور شنیدم رجزت را پسرم این حسین و حسنت را جگرم سوخت علی نعره حیدری و ناله یا زهرایت می شنیدم سخنت را جگرم سوخت علی نشد آخر لب عطشان تو را آب دهم چه کنم سوختنت را جگرم سوخت علی گر نیایند جوانان حرم یاری من که بَرَد خیمه تنت را جگرم سوخت علی محمود ژولیده ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
یا علی اکبر(ع) نامش علی و اوست سرتا پا محمد باید علی او را بخوانم یا محمد؟ خُلق عظیمش را همینکه خَلق دیدند خواندند با هر منطقی اورا محمد وقتی که روی دوش بابایش حسین است رفته به معراج خدا گویا محمد دلتنگ پیغمبر شده که ناخودآگاه اورا صدا زد باز هم بابا محمد تا رفت میدان، گفت لشکر وای بر ما هیهات از جنگیدن ما با محمد دیدند لشکر که شده در وقت پیکار ذکر لب او یا علیُ یا محمد لرزید پشت لشکر دشمن سراسر تا گفت در میدان جنگ الله اکبر هنگام رفتن شد رها از هر تعلق ممسوس ذات حق شده از پای تا سر نحن و بیت الله اولی باالنبیِ نزدیک تر از ما نباشد با پیمبر طوری شده راهی به سمت قلب میدان انگار حیدر کرده عزم فتح خیبر با ذوالفقار خود شده مشغول پیکار آنگونه که یک سر نمانده روی پیکر آمد به خیمه تا برای آخرین بار از کام بابایش شود لبهای او تر از تو جدا کردم همه اهل حرم را انداختم سمتت نگاه آخرم را ای خاک عالم بر سر دنیای بی تو آتش زده داغت تمام پیکرم را من روی زانو آمدم بالا جسمت میبینی آیا حال و روز مضطرم را؟ هی هلهله کردند و خندیدند بابا! تا دشمنان دیدند چشمان ترم را چشمان نامحرم کجا و عصمت الله برخیز ،برگردان به خیمه خواهرم ر ا باید جوانان بنی هاشم بیارند تا خیمه ها جسم علی اکبرم را  احمد جواد نوآبادی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
حضرت آینه حضرت آینه در خانه پیمبر دارد خوش به حال پدری که علی اکبر دارد دست این طایفه از عرش فراتر رفته پسر ارشد این خانه به حیدر رفته چقَدَر نسل اسد شیر دلاور دارد کعبه شک کرده و میخواست ترک بردارد پسر حضرت خورشیدی و چون ماهی تو گاه پیغمبری و گاه ید اللهی تو ساحل امنی و دریا به شما رو بزند کوه جا دارد اگر پیش تو زانو بزند آنقدر نور پیمبر به تو واصل شده است فکر کردیم که قرآن به تو نازل شده است در ازل دور تو گشتیم که حج ساخته شد ذوالفقار از خم ابروی تو کج ساخته شد قامتت در دل عباس قیامت کرده آسمان را به تماشای تو دعوت کرده تا که هستی دو قدم پیش پدر راه برو بیشتر در نظر باش پسر ! راه برو پدرت بی تو یقیناً کمری خم دارد به خودش آمده و دید تو را کم دارد باید از نیزه و شمشیر تو را جمع کند کار سختی ست تو را بین عبا جمع کند  امیر حسین آکار ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
مثل صدفی پوچ به گوهر نرسیده آن دل که به مهر علی اکبر نرسیده در خواهشت ای سائل درمانده چه خیری ست وقتی که به پابوسی این در نرسیده هی قافیه در قافیه افتاد به پایش از شوق غزلهای به دفتر نرسیده از خیمه برون آمد و آمد به تماشا هرکس به تماشای پیمبر نرسیده با اشک پدر گفت که برخیز موذن هرچند که هنگام اذان سر نرسیده یکبار شهادت بده حق با چه کسی بود تا آتش تردید به باور نرسیده آرام برو مایه ی دلگرمی بابا آرام برو قصه به آخر نرسیده میرفت؛ نگاهش به پدر بود کماکان دلتنگ پدر بود به مادر نرسیده با تیغ دو ابروی کجش مثل اباالفضل مشغول قتال است به لشگر نرسیده گفتند که بغضا لعلی زود بیاید هرکس به مصاف یل خیبر نرسیده بر گرد ضریح زرهش در دل لشگر جز تیر و سنان زائر دیگر نرسیده ای کاش که میشد پدرش زود بیاید تا کار به غارت شدن سر نرسیده از اسب نگاهی به علی کرد حسین و سمت پسر افتاد به پیکر نرسیده معلوم شد از آینه کاری شدن دشت سمت حرم این جمع مکسر نرسیده ابوالفضل عصمت پرست ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
ارباً اربا دیگر استاد شده دشمن‌مان در «کشتن» آخرین شیوه‌ی قتل است، «پیمبر کشتن» کوفیان درس گرفتند، از «ابن ملجم» تا رسیدند، در این جنگ، به «حیدر کشتن» مشقِ این قوم، سرِ کشتنت «ارباً ارباست» با تو آموخته شد «چند برابر کشتن» سرِ جان دادنِ من پای تنت؛ باور شد پدری را تَهِ مقتل نه؛ جلوتر کشتن قصدشان کشتنِ من بود، چه فرقی دارد ؟! علی‌اصغر کشتن؛ یا علی‌اکبر کشتن پهلوی زخم، به دستم چه گریزی داده روضه‌ی «دستِ پدر بستن و مادر کشتن» اولِ راهِ جدایی؛ پسرم را کشتند با سرم می‌رسد این قوم، به «دختر کشتن»  رضا قاسمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
بگو!بگو! :"بابا" لخته خون مانده در گلویت علی؟ بی تو دق میکنم گل لیلا التماس تو میکنم پسرم علی اکبر! بگو!بگو! :”بابا” پسرم زیر دست و پا ماندی اربا اربا شد از درون بدنت به همین اکتفا نکرد عدو روی هر نیزه گیر کرده تنت جلوی خیمه منتظر مانده روی دوشت رقیه را بنشان چشم نامحرمان به ما خیره ست عمه ات را به خیمه برگردان هر چه مابین نیزه ها گشتم باز پیدا نمیشوی پسرم آنقدر پیکر تو پخش شده در عبا جا نمیشوی پسرم  امیر حسین آکار ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
والا علی اکبر والا علی اکبر زیبا علی غوغا علی رعنا علی اکبر باد موافق را با گیسویش انداخته ازپا علی اکبر اصلا به جای زلف پیچیده دور سر شب احیا علی اکبر با تیغ ابرویش جمعِ عدو را میکند منها علی اکبر یا مظهر الوالی یا مصطفی، یا مرتضی و یا علی اکبر تکثیر شد حیدر اینجا علی آنجا علی هرجا علی اکبر اعلان ختم جنگ؛ می شد اگر می تاخت با سقا علی اکبر پس خُلقاً و خَلقاً پیغمبری گویاست پس گو...یا علی اکبر الدَّهرُ یومان است: امروز علی اصغر و فردا علی اکبر بابا زدنیا و می برد هرلحظه دل ازبابا علی اکبر بعد از تو بابا گفت ای خاک عالم بر سر دنیا علی اکبر! این آخر روضه ست مثل علی اصغر شده حالا علی اکبر  مهدی رحیمی زمستان ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
خیر الانام آل حیدر بین سپاه شب زده ذکر سحر افتاد کم‌کم‌ رکاب از عشق خالی شد گوهر افتاد مویی که زینب شانه میزد سخت خاکی شد خیر الانام آل حیدر دست شر افتاد اول پدر بر روی مرکب بی تعادل شد بعدش کنار خیمه ی دشمن پسر افتاد شاید پدر در بین لشگر کوچه می دیده انگار کن بر روی زهرا باز در افتاد بین عبا جسم علی چون بید می لرزید وقتی به قد حضرت زینب نظر افتاد از درد غیرت روی نی بر خویش می پیچید در راه شام و کوفه هم صد بار سر افتاد حسین واعظی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
داغ جوان یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید یا که بردید به تشییع پدر را نبرید پدری داغ جوان دید ملامت نکنید روی زانو اگر افتاد شکایت نکنید چون‌رمق نیست تکانی بدهد پایش را پس بگیرید همه زیر بغل هایش را نکند ناله که زد طبل برایش بزنید جلوی چشم همه زشت صدایش بزنید آی مردم جگر سینه زنان غم دارد غم سنگین شب هشت محرم دارد غم ان لحظه که ارباب به شهزاده رسید ولدی گفت نشست و ز جگر ناله کشید.. ای جوانمرد، جوانمرگ شدی یا نشدی؟ پیش پای پدر خویش چرا پا نشدی خنده ها بیشتر و جسم تو کمتر شده است نیستی و همه دشت، پیمبر شده است زرهت حرز علی داشت،دریدند چرا گرگها چنگ به روی تو کشیدند چرا  داغ سنگین تو را شانه من تاب نداشت تشنه بودی، پدر تشنه تو آب نداشت  قوت چشم تر من، کمرم را نشکن حرمت ریش من و اهل حرم را نشکن نیزه نگذاشت که آه تو پایان برسد جان به لبهای تو ای محتضر آسان برسد مانده ام با تو و اینگونه گرفتار شدن رشته رشته شده ای مثل عبای تن من آیه ها چیده شد افسوس که کوثر نشده  نه هنوز این تن پاره علی اکبر نشده زخم های تنت از موی سرت بیشتر است بردن پیکر تو کارهزاران نفر است چشم زد قامت طوبای تورا چشم حسود پای جسم تو می افتادم  اگر عمه نبود سید پوریا هاشمی *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*