سلام(بخوانیدوارسال کنید):
شبه پیغمبر
نور چشمم، شبه پیغمبر، نکش پا بر زمین
آمدم بابا! علی اکبر(ع)، نکش پا بر زمین
کینۂ نام ِ تو را دارند این سرنیزه ها
گر چه شد دور و برت محشر، نکش پا بر زمین
تیرهایش شد تمام و دید جان داری هنوز
بر تنت شمشیر زد بدتر، نکش پا بر زمین
بسکه با سرنیزه ها بر سینه ات ضربه زدند
از نفس افتاده این حنجر، نکش پا بر زمین
خشکی لب های خود را غرق خون بر هم نزن
پیش من بیتاب و مضطر، پا نکش روی زمین
إرباً إربا یعنی افتاده ست از تو رویِ خاک
تکّه تکّه هایی از پیکر، نکش پا بر زمین
رحم کن بر سنّ و سالم، جان سپردم تا تو را...
جمع کردم در عبا... دیگر نکش پا بر زمین!
مرضیه عاطفی سمنان
#دهه_اول_محرم #شعر_روضه #شعر_شب_هشتم_محرم #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر #ش #شعر_مرثیه #مرضیه_عاطفی
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
ولدی ولدی
مگر از عمر پدر غیر پسر میماند
که جوان در نظر او به جگر میمانَد
سالها بود کنار تو فقط میگفتم
که برای من از این عمر پسر میمانَد
خواستم راه رَوی یک دو قدم ، میدیدم
ساعتی بعد برایم دو سه پَر میمانَد
زودتر از نفس اُفتادهام از تو که بگویند همه
که جوانمُرده در این دشت مگر میمانَد؟
پسری را که روی چشم بزرگش کردم
بر عبا نیز به اما و اگر میمانَد
کاش میشد که مرا جمع کنی میخندند
خواستم پا بشوم حیف کمر میمانَد
اکبری داشتم و حال چرااکبرهاست
که تنِ تو به تن چند نفر میمانَد
رفتم از هر طرفی جمع کنم قدت را
نیمهای در بغل و نیمِ دگر میمانَد
بازوی مادرم و بازوی تو مثل هم اند
زخم پهلوی تو بر ضربهی در میمانَد
میکشم از بدنت نیزه و تیغ و مِقراص
باز بر سینهی تو چند تبر میمانَد
میکشندم ز روی خاک عموهایت وای
عمه با جمعیّتی شوم نظر میمانَد
حسن لطفی
#حسن_لطفی #دهه_اول_محرم #شعر_روضه #شعر_شب_هشتم_محرم #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
پایِ غمت
حیف دلی صرفِ انتظار نکردیم
کار زیاد است و ما کار نکردیم
زحمت ما با تو بوَد حضرتِ رحمت
غیر گِره رویِ شانه بار نکردیم
این عرقِ شرمِ ماست ریخت که محسن
رفت و سَری خرجِ اقتدار نکردیم
خسته شدم پایِ غمت پیرغلامی...
گفت که یک کار از هزار نکردیم
کاش که پیش تو بگوییم بنامت
هرچه که کردیم اگر ، قمار نکردیم
اهل مناجات برد فیضِ ملاقات
سعی کمی هم پِیِ دیدار نکردیم
مَرکب ما نه که ما مَرکب اوییم
نَفس نگون را چرا مهار نکردیم
مرقد جدّت دلِ گریه کنان است
وای اگر سینه را مزار نکردیم
علتش این بود مادرِ تو حرم بود
این شب جمعه اگر هوار نکردیم
نالهی شهزاده بود شاه زمین خورد
گفت که زخم تو در شمار نکریم
وضع تو پیداست از گفتن دشمن:
هیچ کسی را چنین شکار نکردیم
پیکر تو آخرش به روی زمین ماند
آه علی جان بگو چه کار نکردیم
حسن لطفی
#حسن_لطفی #دهه_اول_محرم #شعر_روضه #شعر_شب_هشتم_محرم #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
شبه پیغمبر
نور چشمم، شبه پیغمبر، نکش پا بر زمین
آمدم بابا! علی اکبر(ع)، نکش پا بر زمین
کینۂ نام ِ تو را دارند این سرنیزه ها
گر چه شد دور و برت محشر، نکش پا بر زمین
تیرهایش شد تمام و دید جان داری هنوز
بر تنت شمشیر زد بدتر، نکش پا بر زمین
بسکه با سرنیزه ها بر سینه ات ضربه زدند
از نفس افتاده این حنجر، نکش پا بر زمین
خشکی لب های خود را غرق خون بر هم نزن
پیش من بیتاب و مضطر، پا نکش روی زمین
إرباً إربا یعنی افتاده ست از تو رویِ خاک
تکّه تکّه هایی از پیکر، نکش پا بر زمین
رحم کن بر سنّ و سالم، جان سپردم تا تو را...
جمع کردم در عبا... دیگر نکش پا بر زمین!
مرضیه عاطفی سمنان
#دهه_اول_محرم #شعر_روضه #شعر_شب_هشتم_محرم #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر #ش #شعر_مرثیه #مرضیه_عاطفی
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
خیر الانام آل حیدر
بین سپاه شب زده ذکر سحر افتاد
کمکم رکاب از عشق خالی شد گوهر افتاد
مویی که زینب شانه میزد سخت خاکی شد
خیر الانام آل حیدر دست شر افتاد
اول پدر بر روی مرکب بی تعادل شد
بعدش کنار خیمه ی دشمن پسر افتاد
شاید پدر در بین لشگر کوچه می دیده
انگار کن بر روی زهرا باز در افتاد
بین عبا جسم علی چون بید می لرزید
وقتی به قد حضرت زینب نظر افتاد
از درد غیرت روی نی بر خویش می پیچید
در راه شام و کوفه هم صد بار سر افتاد
حسین واعظی
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_اشبه_الناس_به_پیغمبر #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
عبای دوش حسین
برای مرگ پدر رفتنش جواز شده
کنون که کشتن پیغمبران مجاز شده
چقدر چشم به راه پدر نشسته علی
که زخم های تنش مثل دیده باز شده
کم است پیکر او را عبای دوش حسین
یکی خبر برساند عبا نیاز شده
موذنی که فرو ریخت در تمامی دشت
تمام کرب و بلا گوشه ی حجاز شده
بدا به حال دل اهل خیمه ها زین پس
صدای شمر میاید گه نماز شده
کجاست اکبر لیلا که زینب کبری
سوار ناقه ی بی محمل و جهاز شده
حسین واعظی
#حسین_واعظی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
خِس خِس سینه ات انداخت ز پا بابا را
به زمین هِی نکش آنقدر عزیزم پا را
پیرمردم!همۀ دلخوشی من برخیز
برنمیخیزی اگر باز کن این لبها را
دشت پُر گشته ز تو یا که تو از دشت پری؟
به زمین ریخته ای مینگرم هر جا را
سهم آهوی من از زندگی اش صیاد است
بست با نیزه به رویش ره این صحرا را
پهلویت آمدم و پهلویت آزارم داد
باز دیدم وسط آتش در، زهرا را
خُنکای جگرم بی تو نمیخواهم من
به خدا لحظه ای از زندگی دنیا را
تو تجلای غم پنج تنی یا ولدی
که به هر زخم به تصویر کشیدی ما را..
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
ولدی
قطعه هایی از تنش قطع یقین پیدا نشد
دشت را گشتند و اکبر بیش از این پیدا نشد
تیر ها اجزای اکبر را به صحرا دوختند
اسب زخمی شد،رکاب افتاد ،زین پیدا نشد
تا عقیقی که سلیمان داشت افتاد وشکست
بر رکاب سبز پیغمبر نگین پیدا نشد
ناگهان شیرازه اش پاشید از هم بعد از آن
شرحی از آیات قرآن مبین پیدا نشد
هر دو عالم را ملایک زیر و رو کردند و هیچ
سرزمینی برتر از این سرزمین پیدا نشد
گشته ام اما برای زائر کویش شدن
بهتر از حال وهوای اربعین پیدا نشد
کربلا را از علی هایش فقط باید شناخت
جز علی در این جهان حبل المتین پیدا نشد
صفحه صفحه بارها تاریخ را خواندم ولی
غیر حیدر یک امیر المومنین پیدا نشد
احمد علوی
#احمد_علوی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
جوانان بنی هاشم بیایید
نامش علی و اوست سرتاپا محمد
باید علی او را بخوانم یا محمد؟
خُلق عظیمش را همینکه خَلق دیدند
خواندند با هر منطقی اورا محمد
وقتی که روی دوش بابایش حسین است
رفته به معراج خدا گویا محمد
دلتنگ پیغمبر شده که ناخودآگاه
اورا صدا زد باز هم بابا محمد
تا رفت میدان، گفت لشکر وای بر ما
هیهات از جنگیدن ما با محمد
دیدند لشکر که شده در وقت پیکار
ذکر لب او یا علیُ یا محمد
لرزید پشت لشکر دشمن سراسر
تا گفت در میدان جنگ الله اکبر
هنگام رفتن شد رها از هر تعلق
ممسوس ذات حق شده از پای تا سر
نحن و بیت الله اولی باالنبیِ
نزدیک تر از ما نباشد با پیمبر
طوری شده راهی به سمت قلب میدان
انگار حیدر کرده عزم فتح خیبر
با ذوالفقار خود شده مشغول پیکار
آنگونه که یک سر نمانده روی پیکر
آمد به خیمه تا برای آخرین بار
از کام بابایش شود لبهای او تر
از تو جدا کردم همه اهل حرم را
انداختم سمتت نگاه آخرم را
ای خاک عالم بر سر دنیای بی تو
آتش زده داغت تمام پیکرم را
من روی زانو آمدم بالا جسمت
میبینی آیا حال و روز مضطرم را؟
هی هلهله کردند و خندیدند بابا!
تا دشمنان دیدند چشمان ترم را
چشمان نامحرم کجا و عصمت الله
برخیز ،برگردان به خیمه خواهرم ر ا
باید جوانان بنی هاشم بیارند
تا خیمه ها جسم علی اکبرم را
احمد جواد نوآبادی
#احمد_جواد_نوآبادی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
کربلا دشتِ بلا
کربلا دشتِ بلا خوانده و نامیده شده
دلم از داغِ علی(ع) خون شده! رنجیده شده
قامتِ تازه جوانم شده با خاک؛ یکی
جای-جایِ بدنش رفته و ساییده شد
نیزه ها آب-نداده پسرم را کشتند
با لب تشنه به خون خفته و غلتیده شده
روی پیشانی اش افتاده چه ردّ شمشیر
لبش از فرطِ عطش خشک و چروکیده شده
گلِ لیلا شده پرپر، چه به هم ریخته است
نه که با دست! که با تیر و کمان چیده شده
میگذارم نگران! صورتِ خود را با اشک...
به روی صورتِ زیبایِ خراشیده شده
شیشۂ عمر علی اکبرِ(ع) من خورد زمین
کمرم خم شده و... وای چه پاشیده شده
می برم بینِ عبا دار و ندارِ خود را
با همان دست که یخ کرده و لرزیده شده!
مرضیه عاطفی
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر #مرضیه_عاطفی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
علی اکبرم
بِهَم آنقدر میآمد نمازم با اذانِ تو
گره عمری بِهَم خورده توانم با توانِ تو
تمامِ تو از آنِ من تمامِ من از آنِ تو
بمان پیشم که میمیرد بهارم با خزانِ تو
همیشه با تو میگفتم کنارم اکبرم که هست
چه غم از پیریَم وقتی نگاهِ آخرم که هست
کنارش گرچه لیلا نیست اما خواهرم که هست
دلت در گیسوانِ من دلم در گیسوانِ تو
به تو گفتم برو اما پدر پشتت به راه اُفتاد
نگاهِ بر نگاهِ تو ، لبم اما به آه اُفتاد
صدای شیونِ عمه میانِ خیمهگاه اُفتاد
کمان اَبرویِ ما رفتی حرم شد قَدکمانِ تو
از این بدتر نمیگردد که اسبت اشتباهی رفت
از این بدتر نمیگردد که چشمانت سیاهی رفت
میان حلقهی جمعِ سپاهی بی پناهی رفت
انارِ فاطمه دیدم اناری شد لبانِ تو
سبکتر گشتهای اما شبیه پَر نمیمانی
چرا بر رویِ دستانم علیاکبر نمیمانی
چرا حرفی نمیگویی مگر دیگر نمیمانی
کدامین خشکتر بوده زبان من زبانِ تو
علیجان زندگانی از جوانمرده نمیآید
توانِ راه رفتن از زمین خورده نمیآید
نفَسهای مرا داغِ پسر برده نمیآید
لبت بوسیدم و خون شد دهانِ من دهانِ تو
زمین خوردی زمین خوردم پدر گفتی پدر گفتم
بهَم خوردی بهَم خوردم جگر گفتی جگر گفتم
مفَصل نیزهها خوردی ولی من مختصر گفتم
چرا با فاصله مانده تمامِ استخوانِ تو
نگاهم تار میبیند کجا چیدم کجا چیدم
کشیدم دست بر خاک و تو را رویِ عبا چیدم
هزار و نهصد و اندی کنارِ هم تو را چیدم
ولی خیره به من مانده نگاهِ مهربان تو
تمام زخمهای تو تَرک خورده نمک خورده
شدی مانند زهرایی که در کوچه کتک خورده
فقط تنها تویی که ضربههای مشترک خورده
رسیده عمه و حالا کم آوردم به جان تو
حسن لطفی
#حسن_لطفی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
عصای پیریِ بابا
گرفتهاند، جواندارها جوان مرا
شکستهاند، کماندارها نشان مرا
به ساقهی گلِسرخم زدند، اما نه
تبر زدند شکستند، استخوان مرا
غروبِ ظهرِ دَهم را زمینیان دیدند
به خاکِ سرخ کشیدند، آسمان مرا
به روی برگِ درختم قدم زدند، همه
بهارِ لِه شدهی من ! ببین خزان مرا
عصای پیریِ بابا ! نلرز، میلرزم
ببین ستونِ ترکدارِ زانوان مرا
شکستن از تو؛ صدای شکستنت با من
کنار آینهات گوش کن فغان مرا
دواتِ خونِ تو جاریست روی دفترِ خاک
چقدر نیزه نوشتهست، داستان مرا
تمام زندگیام را کنار هم چیدم
بغل گرفته عبایم تمامِ جان مرا
دهان سرخ زمین گفت، همنوا با من
خدایِ من بکُشد مَردمِ زمان مرا
نمازِ مغربمان را بهشت میخوانیم
مؤذنِ صفِ محشر ! بگو اذان مرا
رضا قاسمی
#رضا_قاسمی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بدنی پاره پاره
سپاه شمر رسیدند درهمش بکنند
به تیغ و نیزه سپردند تا کمش بکنند
قرار بود که باشد مقطعه بدنش
عیان که شد نوه ی فاطمه ست می زدنش
خدا کند پدرش در زمان خود برسد
به احتضار غریب جوان خود برسد
صدای آه شنید و غرور شاه شکست
رمق نداشت به پایش، به زانو آمده است
به یاری اش که نشد، پس به جستجو برسند
کشیده آه، جوانان به داد او برسند
به آسمان عبایش ستاره می چینند
کنار هم بدنی پاره پاره می چینند
هنوز علی نشده بس که درهم آمده است
گمان کنم دو سه تا تکه اش کم آمده است
هوای بی کسی او هوای بی پسریست
بلند کردن او از زمین چه دردسریست
حسین کرده سفارش به پاره های تنش
که از عباش نریزد به خاکها بدنش
ناصر دودانگه
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
صبر کن ای سروقامت
بچهها با گریه میگیرند پاهای تو را
بوسهباران میکند عمه سروپای تو را
قبل رفتن از حرم بابا کمی قرآن بخوان
عمه خیلی دوست دارد صوت آوای تو را
صبر کن ای سروقامت که خرامان میروی
صبر کن تا که ببینم قد و بالای تو را
بین این جنجال پیدا کردنت دشوار نیست
از هجوم نیزه پیدا میکنم جای تو را
چشمزخم از کافران خوردی رسول الله من
کاش که پوشانده بودم روی زیبای تو را
چشم دنیا دید همتای پیمبر را ولی...
بعد از این دیگر نخواهد دید همتای تو را
گفته بودی با تو اشکم را نمیبیند کسی
ای پسر رفتی و دیدند اشک بابای تو را
بیجوانان بنیهاشم نمیشد یک تنه...
...برد سمت خیمه جسم ارباًاربای تو را
از دم شمشیرها و نیزهها و تیرها
یک به یک جمعآوری کردیم اعضای تو را
یارسول الله شاهد باش این بیرحمها
زجرکش کردند فرزندان زهرای تو را
آرش براری
#آرش_براری #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
ولدی
لبی که تشنه ترین بود را به اکبر داد
مکید آن لب و شد عشق ، التیام علی
به دید لشگریان گر چه بود ، پیغمبر
تمام بغض عدو بود ، بهر نام علی
«هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید»
زدند فرق علی را به انتقام علی
تنش به خاک و به خون تا که از جفا افتاد
رسید عطر خوش مهر بر مشام علی
به روی ماهِ خودش روی شاه را حس کرد
فتاد حضرت صیاد هم به دام علی
برای اینکه نباشد خجل از آن لبها
ز بغض دیده رساند اشک را به کام علی
نمی دهد به بهشت آن بهشتِ مدفن را
که زیر پا شده جای علی الدوام علی
حامد آقایی
#حامد_آقایی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
ولدی
صحنهٔ روضه در این جمله مجسم باشد
پشت هر قدّ رشیدی دو قد خم باشد
من و لیلا به روی چشم بزرگت کردیم
عمر ما قدوبالات منظم باشد
مادری تر زهمه ؛راه برو؛کیف کنم
دیدن قامت تو لذت عمرم باشد
در پی ات آمدم از خیمه محاسن بر دست
بسکه شان تو در این رتبه معظم باشد
بازمین خوردن تو زندگیم ریخت بهم
حق بده تا به قیامت کمرم خم باشد
از کجا تا به کجا پیکر تو ریخته است
هرچه می چینم عزیزم بدنت کم باشد
تاکه زانوم زمین خورد همه خندیدند
باغمت شادی این قوم فراهم باشد
چه کنم پیکر تو از بغلم می ریزد
صد و ده تا پسر امروز به دستم باشد
تو چه گفتی که چو مادر دهنت را بستند
دنده خورد شده شاهد حرفم باشد
کوچه ای باز شد و از دوطرف می خوردی
جای صد ضربه به روی بدنت هم باشد
پای ناموس ؛وسط آمده برخیز علی
عمه ات بی من و تو بی کس و محرم باشد
قاسم نعمتی
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
کنار تو
کار من نیست تنت را ز زمین بردارم
مثل این است که از خاک نگین بردارم
عضو های تو در این بادیه تکثیر شدند
همه ی گرگ صفت ها ز تنت سیر شدند
تا کنار تو مرا محتضر و گریان دید
پدری در صف دشمن پسرش را بوسید
من کنار تو شکستم همه این را دیدند
نیزه ها یک به یک اعضای تو را دزدیدند
شده یک تیر ولی چند نشان کشتن تو
مجلس ختم حسین است کنار تن تو
خیز از جا و ببین سخت ترین مرحله ها
از حرم آمده عمه وسط حرمله ها
نیزه ها از کمر تا شده اش دور شوید
هر چه از جسم علی برده به من پس بدهید
ترسم این است که در دشت تنش گم بشود
نکند زینتیِ نیزه ی مردم بشود
حسن کردی
#شعر_روضه_محرم #شعر_شب_هشتم_محرم #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
جانم علی
دق ام دادند جانم را گرفتند
همه تاب و توانم را گرفتند
جوانی داشتم خوش قدّ و بالا
فلک دیدی جوانم را گرفتند ؟
فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد
علی اکبر ؛ علیِ اصغرم شد
برایش کوچه واکردند ای وای
چقدر اکبر شبیه مادرم شد
به چشم خود خزانش را نبیند
غم آرام جانش را نبیند
دعا کردم سر نعش جوانم
کسی داغ جوانش را نبیند
مبادا گلشنی پژمرده باشد
که بی گل باغبان افسرده باشد
کسی میفهمد از حال دل من
که در غربت جوانش مرده باشد
” گلی که خود بدادم پیچ و تابش
به اشک دیدگانم دادم آبش
در این گلشن خدایا کی روا بود
گل از من دیگری گیرد گلابش
زمین خوردی خزانی شد بهارت
نزارم میکند حال نزارت
ندارد قوتی پاهایم اما
می آیم با سر زانو کنارت
امان از ضربه با شدت علی جان
تو را کشتند با سرعت علی جان
شبیه فاطمه مادربزرگت
زمین خوردی تو با صورت علی جان
ترک خورده شبیه من لبانت
شبیه تکه چوبی شد زبانت
رمق دیگر ندارد دست هایم
بگیرد لخته خون را از دهانت
همین حس و همین حال ات مرا کشت
همین زخم پر و بالت مرا کشت
نمانده جای سالم در سر تو
همین لبهای پامالت مرا کشت
چه آهنگین چه با آواز کشتند
تو را یک عده تیر انداز کشتند
اسیر لشگر جرّاحه بودی
تو را با چندتا مقراض کشتند
علی اکبرم ! دردت به جانم
نبی دیگرم! دردت به جانم
نکش پا بر زمین در پیش بابا
عزیز پرپرم دردت به جانم
” به هرجا بنگرم تنها تو بینم
نشان از روی زیبای تو بینم
به هر جا ردی از جسم تو پیداست
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم
بنازم لحن باباگفتنت را
نکش از دست بابا دامنت را
نشستم روی خاک و باتحیر
تماشا میکنم جان کندنت را
فراقت میکند پیرم همین جا
به من باشد که میمیرم همین جا
ندارم پای رفتن سوی خیمه
کنار تو زمینگیرم همین جا
نخواهد کرد داغ تو رهایم
بلرزد مثل دستانم صدایم
پس از وقتی که تابوت تنت شد
گرفته بوی تو دیگر عبایم
علیرضا خاکساری
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
یا علی اکبر
لبی که تشنه ترین بود را به اکبر داد
مکید آن لب و شد عشق ، التیام علی
به دید لشگریان گر چه بود ، پیغمبر
تمام بغض عدو بود ، بهر نام علی
«هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید»
زدند فرق علی را به انتقام علی
تنش به خاک و به خون تا که از جفا افتاد
رسید عطر خوش مهر بر مشام علی
به روی ماهِ خودش روی شاه را حس کرد
فتاد حضرت صیاد هم به دام علی
برای اینکه نباشد خجل از آن لبها
ز بغض دیده رساند اشک را به کام علی
نمی دهد به بهشت آن بهشتِ مدفن را
که زیر پا شده جای علی الدوام علی
حامد آقایی
#حامد_آقایی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
حاصلِ عمرم
ای علی هایی که اطرافم تجلّا می کنید
چشم های خسته ام را مثلِ دریا می کنید
قطعه قطعه بر زمین افتاده اید و با ادب
مرگِ بابای ز پا افتاده ..امضا می کنید
یک علی ارسال کردم ..صد علی شد ای جوان
ای علی ها!!... قامتم را از چه رو تا می کنید؟
یک عبا دارم برای بردنِ ای قطعه ها...
روضه خوانی پیشِ من از ارباً اربا می کنید
حاصلِ عمرم شده چندین نفر روی زمین
ای علی ها!!..گردِ هم آئید...نجوا می کنید؟
دشت را پُر کرده اید از تکّه های این بدن
این همه پاشیدگی ..در قلب غوغا می کنید
عنقریباً جان دهم پای شماها تک به تک
ای علی هایی که اطرافم تجلّا می کنید
محسن راحت حق
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
عمه چرا اينجاست
دریاب بابا این زمانی را که داری
پنهان نکن اشک نهانی را که داری
در خود نریز اینقدر درد و داغ و ماتم
بیرون بریز آتش فشانی را که داری
محکم بغل کن اکبر خود را دوباره
از خاک بردار این جوانی را که داری
بگذار روی صورتم تا جان بگیرم
دستان گرم و مهربانی را که داری
جای وداعی که نشد دلچسب باشد
بوسه بزن باغ خزانی را که داری
عمه چرا اینجاست،اینجا بین لشگر
ابری کن اینجا آسمانی را که داری
کم کم مرا بین عبا بگذار دیگر
بابا صدا کن دوستانی را که داری
تو وعده داری با خدا باید رسانی
تا قتلگاهت نیمه جانی را که داری...
محسن صرامی
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
ولدی
به گمانم به سرت هست مهیا بشوی
پیش بابای خودت گرم تمنا بشوی
لحظه ای صبر کن و پیش نگاه پدرت
دو قدم راه برو تا که تماشا بشوی
تا بدانی دل بابات چرا می لرزد
کاش آنقدر زمان بود که بابا بشوی
با قد و قامت طوبات کجا می دیدم
که تو در بین عبای پدرت جا بشوی
این چه پاشیده شدن بود، گمان می کردی
که تو را جمع کنم باز تو منها بشوی
محسن ناصحی
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
ولدی علی..
نگاهت کردم اما درهمی تو
میان لخته خونها مبهمی تو
تورا قطعه به قطعه چیدم اما
چرا هرجور میچینم کمی تو
سرت را ابن ملجم ها شکستند
و پهلوی تو را با پا شکستند
جوانم مرد و پیشم کل کشیدند
سر پیری غرورم را شکستند
مشو راضی که با خجلت بگردم
دراین صحرا به صد زحمت بگردم
زمان بردنت دلشوره دارم
نیوفتی از عبا دورت بگردم
کنارت عمر من سرآمد اکبر
ز خیمه عمه مضطر آمد اکبر
ز جا برخیز تا برخیزم از جا
دوباره حرف معجر آمد اکبر
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*