•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈
#خطبه192
من در اعمال و رفتار جهانیان نظر دوختم، هیچ کس را نیافتم که بدون علت درباره چیزی تعصب ورزد،جز با دلیلی که با آن نا آگاهان را بفریبد ، و یا برهانی آورد که در عقل سفیهان نفوذ کند،جز شما! زیرا درباره چیزی تعصب می ورزید که نه علتی دارد و نه سببی...
#سوال 1⃣ : در #خطبه192 ، فراز 12 ،
در این فراز منظور از، شما، چه کسانی هستند؟
#سوال 2⃣: در جامعه ما که مدعی است چرا اینهمه شاهد تشتت آرا و احزاب مخالف هم هستیم. ایراد کار کجاست و درمان چیست؟
#جواب:
✅ این خطبه خطاب به مردم کوفه اند در پایان حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام که دچار تفرقه شده بودند.
✅✅مهم ترین دلیل این تشتت ها و حزب گرایی ها دو چیز است:👇👇
⭕️جهل و نسیان مردم نسبت به عواقب تفرقه گفتمانی که با اشاعه فرهنگ نهج البلاغه خوانی قطعاً برطرف می شود.
⭕️هواهای نفسانی احزاب و تمایل آنها در ایجاد بدعت در جامعه به منظور رسیدن به آمال و اهداف حزبی خود.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈؛
┄┅═══✼🍃🌼🍃✼═══┅┄
#خطبه191
... آن کس را که تقوا بلند مرتبت کرد خوار نشمارید، و آن کس را که دنیا عزیزش کرد گرامی ندارید.
#سوال 1⃣ : اگر کسی ، با تقوا، بلند مرتبه شود؛ مگر نه این است که خداوند او را در چشم مردم عزیز میگرداند؟
پس چگونه مردم او را خوار شمارند؟
#جواب:
✅چند نکته در باب تقوا و آثار آن وجود دارد :
🔴۱. در نهج البلاغه تقوا آثار دنیوی و اخروی دارد .
👈همانطور که حضرت در همین خطبه هم فرموده اند: تقوا امروز( دنیا) سپر بلا و فردا ( آخرت )راه رسیدن به بهشت است .
💯اما آثار اخروی آن بیشتر است و توشه اصلی آخرت است .
🔴 ۲. در ابتدای همین فراز حضرت ابتدا می فرمایند:" در برابر دنیا ، خویشتن دار و در برابر آخرت دلباخته باشید ."
⏪ یعنی متقی را در آخرت بنگرید که چه علو درجه ای دارد و او را به خاطر ظاهری که شاید از دنیا طلبی نشانه ای و از دنیای حرام شما بهره ای ندارد ، خوار نسازید .
📢 چون در ادامه همین فراز حضرت می فرمایند: و آن را که دنیا عزیزش کرد ( از متامع دنیایی و بهره های مادی چیزی دارد ) گرامی ندارید .
↩️ در این جا به یکی از خطبه ها که آثار اخروی و دنیوی تقوا در آن بیان شده اشاره می کنم :
📣 آگاه باشید ، آن کس که تقوا پیشه کند و از خدا بترسد ، (در دنیا ) از فتنه ها نجات یابد و با نور هدایت از تاریکی ها می گریزد .
💬 و( در آخرت ) به بهشت و آنچه دوست دارد ،جاودانه دسترسی پیدا می کند .
✳️ این قسمت خطبه فوق العاده است و انسان رو از هرچه دنیا و احترام اهل دنیا دور می کند .
🔰خدا او را در منزل کرامت خویش مسکن می دهد ( درجه ای و مرتبه ای بالاتر از این ) ، خانه ای که مخصوص خداست . سقف آن عرش پروردگاری و روشنایی آن از جمال الهی و.... #خطبه183 ( بقیه اش را مراجعه بفرمایید.)
... برق درخشنده دنیا شما را خیره نکند، وسخن ستاینده دنیا را نشنوید . به دعوت کننده دنیا پاسخ ندهید، و از تابش دنیا روشنایی نخواهید...
#سوال2⃣: منظور حضرت از اینکه فرمودند:« از تابش دنیا روشنایی نخواهید » چیست؟
#جواب:
✍ شما از سراب انتظار رفع عطش و خنکای سایه بانی رو دارید ؟ قطعا خیر.
📣 حضرت می فرمایند: برق درخشنده دنیا ( یعنی ظواهر فریبنده دنیا و مال و جاه آن و عشوه گری های آن ) شما را خیره نکند، .... واز تابش دنیا روشنایی نخواهید .
⬅️ یعنی تابش و روشنایی دنیای حرام بی فروغ است و شما را به راه سلامت و سعادت نخواهد رساند ، چرا که اصلا نوری وجود ندارد و سرابی بیش نیست .
🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع
┄┅═══✼🍃🌼🍃✼═══┅┄
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈
#خطبه190
...پس ای بندگان! خدا را! خدا را! پروا کنید ، که دنیا با قانونمندی خاصی میگذرد. شما با قیامت به رشته ایی اتصال دارید، گویا نشانه های قیامت ، آشکار میشود...
#سوال1⃣: در این خطبه ، منظور از اینکه دنیا با قانونمندی خاصی می گذرد چیست؟
#سوال2⃣: در این خطبه منظور حضرت از اینکه فرمودند:« شما با قیامت به رشته ایی اتصال دارید » چیست؟
#جواب:
✅منظور سنت های الهی است.
✅✅سرانجام عمر فرزند آدم در این دنیا حتی اگر سالها و قرنها باشد ، مرگ و کوچ و هجرت به آخرت است و راه گریزی از مرگ ندارد .
...ناگهان مرگ وحشتناک سر می رسد، که دیگر بازگشتی در آن نیست، و از لغزشها نمی توان پوزش خواست..
#سوال3⃣: اگر کسی بفهمد مثلا یک هفته دیگر بیشتر زنده نیست ، آیا اگر پشیمان شود ، باز هم توبه او قابل پذیرش نیست؟
#جواب:
✳️ در #حکمت417 حضرت شرایط پذیرش توبه و استغفار را فرموده اند :
⭕️۱. پشیمانی از گذشته
⭕️۲. تصمیم به عدم بازگشت
⭕️۳. پرداختن حقوق مردم
⭕️۴. به جا آوردن واجبات ضایع شده
و...
هم چنین در #حکمت299 حضرت می فرمایند:
📣 آنچه که بین من و نارواست ، اگر انجام دهم و مهلت دو رکعت نماز داشته باشم که از خدا عافیت طلبم ، مرا اندوهگین نخواهد کرد .
↩️ با این دو حکمت اگر پشیمانی باشد ، فارغ از زمان و... اجازه نامیدی از بخشش و غفران الهی را نباید داشت ( دقت بفرمایید بخشش و غفران را با هم آوردم ،یعنی هم پذیرش توبه و جبران از طرف خدا )
... سربازان! بر جای خود محکم بایستید، در برابر بلاها ومشکلات استقامت کنید ، شمشیرها و دستها را در هوای زبانهای خویش به کار مگیرید ،و شتاب نکنید در آنچه که خداوند شتاب در آن را لازم ندانسته...
#سوال4⃣: منظور حضرت از این که فرموده اند:« شتاب نکنید در آنچه که خداوند شتاب در آن را لازم ندانسته » چیست؟
#جواب:
✅منظور :
⭕️ ۱. عمل به موقع و به اندازه است ( حتی در کارهای خداپسندانه مثل جهاد ، پیش قدم شدن در شروع جنگ )
⭕️ ۲.راضی به تقدیر الهی بودن و تدبیر نکردن برای مقابله با تقدیر الهی است که طبق #حکمت16 موجب هلاکت میشود .
🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈؛
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈
#خطبه189
و درود خدا بر او فرمود:« ایمان بر دو قسم است: یکی ایمانی که در دلها ثابت و برقرار ، و دیگری در میان دلها و سینه ها ناپایدار است(تا سرآمدی که تعیین شده است.) پس اگر از کسی بیزارید، او را به حال خود گذارید تا مرگ او فرا رسد، پس در آن هنگام وقت بیزاری جستن است.
#سؤال
1⃣: در این خطبه، منظور مولا چگونه بیزاری جستنی در آن لحظه است؟
#جواب:
✅برائت در مقابل ولایت است.
‼️ما همانگونه که باید نسبت به خاندان رسالت و دوستان آنها ولایت و مودت داشته باشیم باید نسبت به دشمنان آنها، برائت و نفرت داشته باشیم.
⏪اما از آنجا که محتمل است افراد تا قبل از فرارسیدن اجل، از نظر ایمانی دچار تحول و تغییر می شوند؛ لذا ما حق نداریم از مؤمن بیزاری و برائت بجوییم.
↩️مگر آنکه در لحظه مرگ ایمانش از قلبش بیرون برود و بدون محبت و ولایت اهل بیت بمیرد.
⚠️که در این صورت، برائت از او جایز است.
🔰بند اول:
ایمان دو قسم است...
2⃣:لطفا کمی توضیح دهید.
#جواب:
✅بر اساس گفته مولا:
👈دوگونه ایمان داریم؛
🔴ایمان ثابت و مستقر،
🔴و ایمان مستودع و عاریهیی.
⬅️ایمان عاریهیی هم ایمان است؛ نه اینکه آن شخص، منافق است؛ ایمانش راسخ نیست؛ لذا زود زایل میشود.
⬅️ایمان ثابت و مستقر: یعنی جای گرفتهی در قلب، تکیه کردهی به یک استدلال و یک بینش عمیق، و پشتیبانی شدهی با عمل صالح.
⏪نوع دیگر ایمان این است که با احساسات پیدا شده، با منطق پیدا نشده؛ انسان پای آن، عمل صالح نگذاشته؛
‼️یعنی این ایمان با عمل صالح آبیاری نشده؛ این میشود ایمان عاریهیی.
📣حضرت میفرماید: «و منه ما یکون عواری بین القلوب والصّدور الی اجل معلوم».
🔵آن وقتِ معلوم چه هنگام است؟
⚠️تا این ایمان، عاریهیی است؛ تا وقتی که این ایمان از او زایل شود؛ گنجشکی که در سینهی خودش حبس کرده، بپرد و برود.
🚫چون این ایمان جزو وجود او نشده است.
⁉️در چه مواقعی اینگونه ایمان زایل میشود؟
⭕️وقتهای امتحان و لحظات هوای نفس. هر کدام از ماها لغزشگاهی داریم.
↩️منظور حضرت این است تا لحظه ای که انسان در معرض هوای نفس و امتحان الهی است و فرصت هایی برای صعود یا سقوط دارد ، قضاوتی درباره ایمان و عاقبت افراد نکنید .
✔️بیزاری جستن یعنی دوری کردن و قطع رابطه.
‼️دقت بفرمایید حضرت نفرمودند ، عدم ایمان( کافر یا منافق یا فاسق ) بلکه فرمودند ایمان عاریه ای و متزلزل .
3⃣:یعنی اگر از فرد «مومنی که ایمانش عمیق نشده» بخواهیم بیزاری بجوییم، تا زمان مرگش صبر کنیم؟
4⃣:این «به حال خود گذاشتن تا مرگش فرا رسد»، حاکی از همین مفهوم است که کاری به کارش نداشته باشید و منتظر مرگش باشید؟
5⃣:«پس در آن هنگام وقت بیزاری جستن از اوست»؟
یعنی وقتی میمیرد بگوییم که از او؛متنفریم؟ از کجا معلوم خدا به او عنایت نکرده و عاقبت بخیرش نکرده است ؟
#جواب:
✳️اتفاقا منظور امیرالمؤمنین که صریحا از الفاظ حکمت بر می آید همین است ، می خواهند بفرمایند تا وقتی لحظه مرگ کسی نرسیده است معلوم نیست که ایمان از قلبش برود.
↩️بنابراین چون برائت و بیزاری جستن از مؤمن جایز نیست.
⚠️اگر نسبت به کسی به هر دلیلی غصه و کینه ای داشتید که میخواستید برائت از او بجوئید صبر کنید تا لحظه وفات او برسد اگر در لحظه وفاتش ایمان داشت که اجازه نداریم از مؤمن برائت بجوییم.
💯اما اگر از دایره ایمان خارج شد و به دایره کفار و منافقین پیوست اون موقع مجاز هستیم از منافق یا کافر برائت و بیزاری بجوییم.
🔰بند دوم :
«...و نام مستضعف در دین بر کسی که حجت بر او تمام شد و گوشش آن را شنید و قلبش آن را دریافت کرد صدق نمیکند (و معذور نیست)...
6⃣:یعنی کسی که حجت بر او تمام شد و گوشش آن را شنید اما قلبش آن را دریافت نکرد ، مستضعف است؟!
7⃣:آیا منظور این است که اگر کسی در منطقه ای چنان شد که حجت بر او تمام گردد و... آنگاه هجرت نکند ، مستضعف نیست و مورد عتاب خدا و فرشتگان در قیامت قرار میگیرد که «آیا ارض الله واسعه نبود؟!»؟
#جواب:
❇️بله همین طور است، یعنی اگر کسی ندای حق و منادیان حق را شنید و فهمید یعنی توانست درک بکند و بپذیرد دیگر بعد از آن هیچ عذری ندارد و حجت بر او تمام شده است .
❎حالا اگر در آن منطقه وظیفه اش هجرت بوده تا از آن محیط فاسد نجات پیدا کند و بتواند ایمانش را حفظ کند و نکرده است ، دیگر به او مستضعف فکری یا فرهنگی نمی گویند به او می گویند مقصر.
⚠️یعنی کسی که از روی عمد و با اختیار خودش در محیط فسق و فجور مانده است و ایمان او ضربه دیده است.
↩️ادامه دارد...
🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈؛
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈؛
#خطبه189
🔰بند دوم :
«...هرکس حجت خدا را شناخت و به امامت او اقرار کرد مهاجر است...»
8⃣:آیا صرفا با شناخت حجت خدا و اقرار به امامت ایشان، عنوان مهاجر به انسان تعلق میگیرد درحالی که ممکن است هجرت کند ویا ممکن است اصلا نیاز به هجرت نداشته باشد؟
#جواب:
❇️محل بحث در این مورد است که مهاجر حقیقی کیست؟
⁉️مهاجر کاذب و اعتباری کیست؟
❓آیا کسی که صرفا از خانه و شهر و دیارش خارج بشود با هر قصد و نیتی مهاجر محسوب می شود؟
📣حضرت می فرمایند: نه! شرط لازم برای صدق عنوان " مهاجر الی الله"
⬅️معرفت حجت و اقرار به امامت اوست وگرنه همواره در صف مهاجران حقیقی عده ای نفوذی و منافق هم رخنه می کنند.
🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#سؤال: در خطبه 188 بند سوم
منظور از عبارت «نعمت های خدا را بر خود تمام گردانيد» استفاده درست و صحیح از نعمتهاست ؟
#جواب:
✍🏻یعنی همانگونه که خداوند نعمت های دنیایی را برای شما تمام و کامل عطا فرموده است، شما هم با بندگی خداوند و عبادت؛ زمینه اتمام و اکمال نعمت های اخروی را که جز با ایمان و عمل صالح به دست نمی آیند، فراهم کنید.
🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿؛
🌹🌿؛
🌿؛
#خطبه186_بند_اول:
«...کسی که کیفیتی برای خدا قائل شد یگانگی او را انکار کرده است...»
#سؤال1⃣:در پاورقی آمده که حتی توصیف هم شامل این موضوع میشود... آیا اگر قائل به صفات خدا مثل رحمانیت و رحیمیت و ...باشیم هم یگانگی او را انکار کرده ایم؟
#جواب:
✍ برای فهم دقیق این نکته راهی بهتر از مراجعه به تبیین خود نهج البلاغه نمی شناسم در #خطبه1 فرمود:
⏪سرآغاز دين، معرفت و شناخت اوست
🔻و کمال معرفتش تصديق به ذات پاک اوست.
🔻و کمال تصديق به او همان توحيد اوست
🔻و کمال توحيدش، اخلاص براى اوست.
🔻و کمال اخلاص براى او، نفى صفات ممکنات از اوست.
✅چرا که هر صفتى (از اين صفات) گواهى مى دهد که غير از موصوف است و هر موصوفى (از ممکنات) شهادت مى دهد که غير از صفت است.
↩️پس هر کس خداوند سبحان را (با صفاتى همچون صفات مخلوقات) توصيف کند؛
⬅️او را با امور ديگرى قرين ساخته و آن کس که او را با چيز ديگرى قرين کند دوگانگى در ذات او قائل شده
⬅️و کسى که دوگانگى براى او قائل شود اجزايى براى او پنداشته.
⏪و هر کس براى او اجزايى قائل شود به راستى او را نشناخته است.
⏪و کسى که او را نشناسد به او اشاره مى کند
⏪و هر کس به او اشاره کند او را محدود شمرده.
‼️و هر کس او را محدود بداند او را به شمارش درآورده است (و در وادى شرک افتاده است)
#بند_اول :
«...از ابزار و وسایل کمک نگرفته است...»
2⃣: آیا خلقت آسمانها توسط آبی که خدا در فضا خلق کرد و سپس طوفانی بر آن افکند و از ابتدایش برمیداشت و به انتهایش میریخت و سپس کفی درست شد پس از آن، هفت آسمان پدید آمد، استفاده از اسباب نیست؟
#جواب:
✍ وسیله عبارتست از چیزی خارج از اراده و مخلوقات خدا که خدا بخواهد از آن استفاده کند تا اراده خودش را محقق سازد.
✅مثل توسل ما به وسایل و وسائط اما آیا آسمان و زمین و جن و انس و ملک و .... خارج از دایره اراده و مخلوقات باری تعالی هستند؟
#بند_سوم:
«...نمیشود گفت بین خدا و پدیده ها جداییست.. تا سازنده و ساخته شده ، همانند تصور شوند و خالق و پدید آمده، به یکدیگر شبیه گردند...»
3⃣: پس نسبت خدا و پدیده ها چگونه است؟
#جواب:
✍ نسبت خدا به مخلوقاتش نسبت غنی به فقیر است.
🔴نسبت عالم به معلوم است به علم حضوری.
↔️یعنی همه هستی محضر خداست و مخلوقات همه در محضر و مرآ و مسمع اویند.
هو معکم اینما کنتم
اینما تُوَلّوا فَثَمَّ وَجهُ الله
🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌿
🌹🌿
🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈؛
#خطبه185
#بند_اول:
طبق عبارت «وَ بِاشْتِبَاهِهِمْ عَلَى أَنْ لَا شَبَهَ لَهُ» : و با همانند داشتنِ مخلوقات، ثابت شد که خدا همانندی ندارد.
1⃣:چرا حضرت با توجه به گوناگونی و تفاوت در پدیده ها و مخلوقات و حتی تفاوت در خود یک پدیده به تنهایی ، از این عبارت برای نشان دادن بی مانند بودن خداوند استفاده فرمودند؟
2⃣:جدای از این مطلب طبق آیه « وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ » و برتری انسان بر سایر موجودات و یا آیه ۷۲ سوره احزاب،
به نظر میرسد حضرت با این بیان همانند بودن مخلوقات ، انسان را هم رده با بقیه مخلوقات قرار داده اند ، لطفا توضیح بفرمایید.
#جواب:
✅اما همانند بودن انسان با سایر مخلوقات منافاتی با تکریم بنی آدم ندارد.
⏪زیرا وجه همانند سازی آن ها از حیث مطلق وجودشان است.
‼️ولی وجه تکریم و برتری دادن به آنها از حیث دیگری.
↩️ضمن اینکه انسان تکریم نشده است بلکه بنی آدم تکریم شده اند.
#بند_دوم:
3⃣: برای عبارت بِوُجُوبِ الْحُجَجِ
که مرحوم دشتی « حجت های الزام کننده » بکار بردند ، ترجمه بهتر و روان تری موجود نیست ؟
مثلا آیت الله مکارم « حجت های لازم » بکار بردند.
#جواب:
✅معنای روان " ارسله بوجوب الحجج" این ست که خداوند رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را همراه حجت هایی فرستاد که پذیرش حق را واجب و گریزناپذیر می کرد.
⏪پس بهتر است بگوییم: او را همراه با حجت های الزام کننده فرستاد.
‼️در واقع مقصود این است که حجتهایی که پیامبر برای اثبات دینش ارائه می کرد اعم از معجزات، آیات قرآن، برهان منطقی و ... چنان محکم و قاطع و روشن بود که هچ منصفی نمی تواند آنها را نپذیرد.
⬅️بلکه این حجتها، پذیرش حق را الزام آور می کردند.
#بند_سوم:
4⃣:در جمله « همه موجودات سنگین و سبک ، بزرگ و کوچک ، نیرومند و ضعیف در اصول حیات و هستی یکسانند »، منظور از هستی یکسان چیست؟
5⃣:و آیا یکسان بودن هستی و اصول حیات ، تایید کننده نظریه تکوینی داروین و آغاز خلقت با یک انفجار بزرگ (بیگ بنگ) نمی باشد؟ لطفا این تناقض را توضیح دهید.
#جواب:
✅درباره دلالت شباهت مخلوقات بر عدم شبه و شبیه برای خداوند سبحان باید عرض کنم :
🔴اولا: خداوند بی نهایت یعنی نامحدود است
🔴ثانیا: اگر برای خداوند شبیهی وجود داشته باشد، لاجرم آن هم باید مثل خداوند نامحدود باشد.
🔴ثالثا: دو نامحدود نمی توانند با هم وجود داشته باشند؛ زیرا لازمه اش این است که یکدیگر را محدود کنند در حالی که فرض این است که هر دو نامحدودند!
⏪پس خداوند نمی تواند شبیهی داشته باشد؛ چون در اینصورت همدیگر را محدود می کنند و خدایی که محدود باشد، خدا نیست.
🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈
#خطبه185
#بند_پنج:
6⃣: آیا عبارت « يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً» کلمه «کرهاً » و همچنین عبارت « از روی ترس و بیم ، زمام اختیار خود را به او میسپارند » اشاره به جبر ندارد ؟
7⃣:لطفا درباره طَوْعاً وَ كَرْهاً (خواه و ناخواه ) توضیح بفرمایید.
#جواب:
✍🏻عبارت یسجد له .... اشاره به مالکیت و حاکمیت مشیت الهی در عالم دارد.
‼️همه موجودات چه بدانند و چه ندانند، چه بخواهند و چه نخواهند در طرح کلی پروردگار عالم بازی می کنند.
⚠️حتی ابلیس هم ندانسته و نخواسته، در واقع کارگزار خداست ولو در ظاهر سعی می کند اراده خدا را نفی و خواست خدا را وارونه کند.
⁉️ولی همین که انسان را وسوسه می کند و زمینه ای فراهم می کند تا قدرت انتخاب و اختیار انسان امتحان شود، دارد خواست خدا را انجام می دهد ولی نه طوعاً بلکه کُرهاً.
⏪خداوند به انسان و جن اختیار و اراده داده است که در چارچوب سنت الهی، تصمیم بگیرد و اقدام کند.
↩️ابلیس به تصریح قرآن کریم " کان من الجنّ" انسان هم مختار است.
🚫حالا ابلیس با اراده و اختیار خودش، انسان مختار را اغوا می کند.
‼️یعنی فقط وسوسه می کند نه اینکه اختیار او را از وی بگیرد و مجبورش کند به کفر و عصیان.
🔴انسان در مقابل وسوسه شیطان تصمیم می گیرد که راه خیر را در پیش بگیرد یا راه شرّ .
⬅️پس با اراده خودش یا گناه می کند یا ترک گناه.
↩️هر طرف را با اراده خودش برگزیند در دستگاه سنت های الهی قرار دارد.
🔰این گونه نیست که اگر گناه کرد کار از دست خدا خارج شده و برخلاف علم الهی باشد.
💯مَثَل ما و اختیار ذیل اراده الهی مثَل بازیکنان فوتبال در زمین فوتبال است نسبت به قوانین فیفا.
✅از قبل قانون آفساید، خطای هند، خطای هل دادن، اوت و.... تعیین شده ولی در داخل زمین بازیکنان با اختیار و اراده خود بازی می کنند اگر با رعایت قوانین فیفا بازی کنند، در چارچوب فیفا هستند نه مجبور و اگر تخلف کنند هم در چارچوب قانون فیفا هستند نه آزاد و رها و این منافاتی با اختیار ندارد.
🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈؛
┄┅═══✼🍃🌼🍃✼═══┅┄
#خطبه184
با توجه به متن خطبه؛ خطاب به برج بن مسهر:
1⃣:منظور حضرت از این خطاب ها چیست ؟
2⃣: آیا ما هم میتوانیم هر منافق و ستمکاری را اینگونه مورد خطاب قرار دهیم ؟
#جواب:
✍ بُرج بن مُسهِر کیست؟
✳️ابن ابى الحدید، بُرج بن مُسهر را یکى از شعراى مشهور خوارج مى شمرد و نسب او را به یعرب بن قحطان مى رساند.
👈ولى بعضى معتقدند که برج بن مسهر شاعر، شخص دیگرى است.
🔴او از افرادى بود که در زمان جاهلیت مى زیست (احتمالا عصر ظهور اسلام را نیز درک کرده) و ابوتمام ابیاتى از شعر او را در الحماسة نقل کرده است.
🔰و بُرج بن مُسهر طایى خارجى که مورد تحقیر على(علیه السلام) قرار گرفته، شخص گمنامى است که در کتب معروف رجال، نامى از او به میان نیامده است.
‼️تعبیر امیرمؤمنان على(علیه السلام) که تو شخص ناچیز و گمنامى بودى و یاراى سخن گفتن نداشتى نیز مؤید همین است.
⚠️ما جز در مواردی که اولا کاملا و با اطلاعات متقن منافقی را بشناسیم و ثانیا او و دار و دسته اش عملا وارد اقدام علیه حکومت حاکم عادل اسلامی بشوند (مانند سران فتنه 88)در موارد دیگر حق نداریم اینگونه برخورد کنیم همانطور که سیره حضرت در برخورد با خوارج همین گونه بود.
❎با دقت در سوابق این مرد و گروه هم عقیده او و شرایط موجود آن زمان، روشن مى شود که برخورد سختگیرانه و خشن امام(علیه السلام) و تعبیرات کوبنده و تحقیرآمیز آن حضرت بسیار بجا و حکیمانه بوده است و اگر این کار نمى شد بیم آن مى رفت که افراد ناآگاهى تحت تأثیر شعار ظاهر فریب آنان قرار گیرند.
🔴خوارج گروهى قشرى، متعصب، نادان و کم عقل بودند که مشکلات عظیمى براى مسلمین به وجود آوردند.
⏪بى رحمى و قساوت آنها در تاریخ اسلام، کم نظیر است.
♨️خوشبختانه در طول تاریخ، جامعه اسلامى آنها را شناخت و عقب زد و هم اکنون شاید گروه کمى وابسته به آنها وجود داشته باشند که آنها هم تظاهر به اعتقاد باطل خود نمى کنند.
🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع
┄┅═══✼🍃🌼🍃✼═══┅┄
═════ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ════
#خطبه183
#بند_اول
« ...خدارا ستایش می کنم چنان که خود از بندگان خواسته و برای هرچیزی اندازه ای قرار داده و برای هر اندازه ای مدتی مقرر کرده و هر مدتی را حسابی مقرر داشته است»
1⃣: برای هر اندازه ای(قدر)،مدتی معین کرده ، یعنی چه؟
مگر در توضیح #حکمت149 نفرمودید که ما با هدف اصلاح خودمان نهج البلاغه بخوانیم تا به خودشناسی برسیم و اندازه خودمان را بشناسیم...؟ پس قدر و اندازه ی انسان، ماهیتش دچار تغییر می شود که حضرت فرمودند برای هر قدری مدتی تعیین فرمود؟... یا این فرمایش اشاره به مرگ دارد؟
#جواب:
✍ مقصود از اندازه در این خطبه، همان قَدَر در عبارت قضا و قَدَر است.
✅یعنی پدیده های عالم همه به دقت اندازه گیری شده اند مانند مقدار عمر من و شما، رزق من و شما و .... نه اینکه ارزش انسان اندازه گیری بسته شده است و قابل رشد و تغییر نیست.
↩️بنابراین اصلاً عرصه و مقوله دو موضوع تفاوت دارد.
✔️یکی مقوله ی قضا و قدر است.
✔️و دیگری مقوله ی ظرفیت بی نهایت انسان برای کمال است.
#بند_دوم:
«خدا چیزی از دینش را پنهان نکرده و آنچه مورد رضایت یا خشم او بود، وا نگذاشته است جز آنکه نشانه ای آشکار و آیتی استوار برای آن قرار داده است....پس خشنودی و خشم خدا در گذشته و حال یکسان است».
2⃣: آیا منظور حضرت از اینکه خدا چیزی از دینش را پنهان نکرده، احکام فقهی است ؟
#جواب:
✅ با توجه به قبل و بعد این عبارت معلوم میشود مقصود امیرالمؤمنین علیه الصّلاة و السّلام همان احکام فقهی است.
💯یعنی آنچه که باعث میشود با انجام دادنش رضایت خدا را جلب کنیم و ترک آن غضب الهی را بیاورد یا آنچه که انجام آن غضب الهی را به دنبال دارد و ترک آن رضای خدا را به دنبال دارد.
‼️اما جامعیت هم میشود از آن فهمید یعنی اینکه قرآن کریم عقائد حقه که مورد رضایت خدا است را بیان کرده و چیزی را پنهان نکرده است.
🚫و عقائد باطل را که سبب خشم خدا میشود بیان کرده ، اخلاقیات و ارزش های اخلاقی و ضد ارزش های اخلاقی را هم بیان کرده .
↩️بنابراین از عبارت امیرالمؤمنین همه موارد قابل فهم است.
🔁منتها به تناسب آنچه که قبل و بعد از آن فرموده اند ؛ قاعدتاً نقطه تأکید احکام شرعی بوده است.
#بند_سوم :
.... برای ثبت اعمال فرشتگان بزرگواری را گمارده که نه حقی را فراموش کرده و نه باطلی را ثبت می کنند .
3⃣:منظور حضرت از اینکه باطلی را ثبت نمی کنند چیست ؟
#جواب:
✍ یعنی اشتباه ثبت نمی کنند.
⚠️هرچه از اعمال زشت و زیبای عبد که ثبت می کنند حق و حقیقت است و او حتماً مرتکب آنها شده است.
#بند_سوم:
«... آگاه باشید آنکس که تقوا پیشه کند و از خدا بترسد ، از فتنه ها نجات می یابد و با نور هدایت از تاریکی ها می گریزد و آنچه که دوست دارد جاودانه دسترسی می یابد . خدا او را درمنزل کرامت خویش مسکن می دهد خانه ای که مخصوص خداست...»
4⃣:منظور از خانه ای که مخصوص خداست چیست؟
#جواب:
✍ کرامت از کرم گرفته شده و کرم اولاً و بالذات، مخصوص خداوند است.
#بند_آخر :
و فرمود کیست به خدا قرض نیکو دهد ، تا خداوند چند برابر عطا فرماید و برای او پاداش بی عیب و نقصی قرار دهد . ...
5⃣:آیا منظور از قرض در اینجا همان بخشش است ؟
#جواب:
✍ قرض دادن به مستمند برای رضای خدا چنان اهمیت و ارزش دارد که خداوند آن را قرض دادن به خود خدا تعبیر کرده است.
⏪در واقع این نوعی تأکید بلیغ بر اهمیت والای قرض الحسنه است.
🔴شبیه آن درباره صدقه هم هست که صدقه قبل از آنکه به دست فقیر برسد اول به دست خدا می رسد!
↩️لذا گاهی برخی از بزرگان دین وقتی صدقه می دادند دست خودشان را می بوسیدند که اینکار تأویلی عرفانی دارد که مجال بیانش اینجا و الآن نیست.
#بند_آخر
بند_پنج حضرت در مورد بخشش صحبت می کردند؛ در بخشش به خدا بخل نورزید.
و فرمود کیست به خدا قرض نیکو دهد ، تا خداوند چند برابر عطا فرماید و برای او پاداش بی عیب و نقصی قرار دهد . ...
6⃣: آیا منظور از قرض در اینجا همان بخشش است ؟
#جواب:
‼️این عبارت کیست که بخدا ... عین آیه قرآن است و مرادش همانطور که در بالا عرض شد قرض الحسنه است.
🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع
═════ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ════
════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══
#خطبه182
#بند_سوم:
.... خداوندی که ذات او را فکرها و عقل های ژرف اندیش نتوانند بشناسند و با نیروی اندیشه اندازه ای نتوانند برای او تصور کنند ......
ای کسی که برای توصیف پروردگارت به زحمت افتاده ای ! اگر راست می گویی جبرییل و میکائیل و لشکرهای فرشتگان مقرب را وصف کن ، که در بارگاه قدس الهی سر فرود آورده اند و عقلهایشان در درک خداوند سرگردان و درمانده است . ....
1⃣: با توجه به اینگونه فرمایشات حضرت امر شناخت پروردگار کاری سخت و تقریبا غیر ممکن بنظر میرسد . در این باره توضیح مختصری بفرمایید .
#جواب :
✍حضرت نمی خواهند بفرمایند که راه شناخت خداوند بسته است بلکه می خواهند ما را از این خطا و انحراف که بخواهیم خدا را با عقل ناقص و گرفتار هوا و هوس خود بشناسیم برحذر دارند.
‼️و به ما بفهمانند که توحید حقیقی شناخت خدا با خداست نه با غیر خدا.
⚠️به عبارت دیگر مشاهده پدیده ها و مخلوقات دنیا حداکثر می تواند به ما خبری بدهد از اینکه این مخلوقات، خالقی حتماً دارند و آن خالق چقدر دانا و حکیم و قادر است!
↔️برهان عقلی هم می تواند همان را با جزئیاتی بیشتر و اتقانی بیشتر اثبات کنند.
🔴هر دوی این روشها لازم است اما آیا ما را خداشناس می کند؟
✔️نه ، آنچه برای شناخت حقیقی خود و شهود حضور و وحدت و اشراف مطلق و ولایت مطلقه او در هستی لازم است جز از طریق خدا و پیامبر و امامان هدایتگر قابل دریافت نیست.
💯آنان هستند که قلب انسان را با حقیقت توحید مرتبط می کنند.
💢لذا در #خطبه91 به کسی که انتظار داشت با عقل و ذهن خود بتواند خداشناس حقیقی شود حضرت با عصبانیت برخورد کردند و مطالب بی نظیری فرمودند که ان شاءالله به آن خواهیم رسید.
#بند_پنجم:
در وصف حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف )؛
زره دانش بر تن دارد ، و با تمامی آداب و با توجه و معرفت کامل آنرا فرا گرفته است . حکمت گمشدهٔ اوست که همواره در جستجوی آن می باشد ، و نیاز اوست که در بدست آوردنش می پرسد . ...
2⃣:مگر حضرت مهدی به عنوان امام معصوم تمام علوم را از پدران بزرگوار خود به ارث نبرده اند و در قلب شریفشان نهفته ندارند که نیازشان حکمت است و به دنبال آن سؤال میکنند ؟
#جواب:
✅از آنجایی که علم و حکمت از صفات ذاتی خداوند هستند، این ها هیچ وقت تمام نمی شوند و بی نهايت هستند.
⏪بنابراین اهل بیت علیهم السلام و انبیا هم می توانند دائما در حال رشد باشند و از حکمت و علم الهی بیشتر دریافت می کنند.
↩️لذا مسیر و باب حکمت و علم هیچ وقت پایان پیدا نمی کند تا ما بگوییم
چون حضرت معصوم هستند همه چیز را دارند.
🔊نه خداوند در قرآن کریم دائما به پیامبر اشاره می کند که ما به تو علم یاد می دهیم و حکمت می دهیم.
↔️یعنی بر اساس ظرفیت و سعه وجودی که دارد بیشتر از دیگران علم و حکمت دارد .
♻️اما باز هم نسبت به آنچه که در خزانه علم خداوند هست چیزهای زیادی هست که می تواند فرا بگیرد.
🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع
════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══