eitaa logo
تبیان مهدوی
2.8هزار دنبال‌کننده
15 عکس
15 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ : «...و آفرینش پدیده های نو ، بر ازلی بودن او گواه است...» ⃣ : نو بودن نسبت به چه زمان؟ وقتی ما از عدم ، به هستی رسیدیم، پس از زمان ِ ماقبل مان خبری نداریم که نو یا تکراری بودن پدیده ها را تشخیص دهیم. ⃣:نو بودن پدیده ها چه ارتباطی به ازلی‌بودن خدا دارد؟ : ✍ نو بودن یعنی حادث بودن یعنی قبلاً نبود و الان بود شد! ⁉️خب ! سؤال پیش می آید که اگر چیزی سابقه عدم داشته است برای به وجود آمدن نیاز به علتی دارد که او را به وجود بیآورد و چیزی که نیاز به چیز دیگری داشته باشد که نمی تواند خدا و واجب الوجود باشد. ↩️پس طبق برهان خلف! چون خدا محتاج غیر نیست پس محال است که دوره ای نبوده باشد و بعد بود شده باشد و این یعنی ازلی است و بی آغاز است. : «...آنکه خدا را به شمارش آورد، ازلیت او را باطل کرده است» ⃣ : منظور از به شمارش در آوردن خدا چیست؟ ⃣:به شمارش آوردن چه ارتباطی به ابطال ازلیت دارد؟ : ✍ کلام مولا را باید با قبل و بعدش فهمید می فرمایند: هر کس خدا را وصف کند او را محدود کرده است چرا؟ ‼️جواب را در داده اند که هر صفتی شهادت می دهد که غیر از موصوفش است و همچنین هر موصوفی گواهی می دهد که با صفتش فرق دارد. ↩️پس موصوف یک چیز می شود و صفت چیز دیگری آن گاه صفت ، موصوف را محدود می کند مثلاً اگر گفتید کفش قهوه ای یعنی دیگر مشکی و زرد و ... نیست. ⬅️و اگر خدا را با توصیف محدود کردید او را قابل شمارش کرده اید یعنی گویا گفته اید خدا یکی و فلان صفت یکی دیگه و فلان یکی دیگر و .... 👌و اگر چیزی قابل شمارش شد و در عِداد چیزهای دیگر قرار گرفت و محدود شد نمی تواند ازلی باشد چون قبل از ان معدود دیگری قابل تصور است. ♨️ مثلاً اگر ۳ عدد باشد قبل از آن هم عدد دیگری قابل فرض است و قبل از آن هم باز عدد دیگری و ... بدون انتها و این یعنی ازلیت ندارد . : «...خداوند گروهی را به گروهی‌تبدیل و روزی را برابر روزی قرار داد...» ⃣ : منظور چیست؟ : ✍ یعنی با ظهور اسلام خداوند آقایی و سیادت را از گروهی که شایسته آن نبودند(مشرکین و کفار) گرفت و به گروهی که لایق آن بودند داد (اهل بیت و مؤمنان) ⬅️و روزی برابر روزی یعنی روز پیروزی اهل ایمان را در مقابل روز گردنکشی مشرکین قرار داد. 🔊یک روز فریاد می زدند : لات و هُبَل لات و هبل اما یک روز فقط این ندا به گوشها می رسید که الله اعلی و اجل . : «اسلام، ظاهرش علم و باطنش حکمت است» ⃣ : آیا مرتبه ی حکمت ، نزد خداوند بالاتر از علم است؟ ⃣ :چرا علم به ظاهر اختصاص داده می شود؟ ⃣ :آیا به علمی که به فعلیت رسیده میتوان گفت حکمت؟ : ✍ بله حکمت از علم بالاتر است زیرا حضرت درباره اش در نهج البلاغه فرموده است گاهی حکمت در سینه منافق است ولی آنجا قرار نمی گیرد آنقدر خلجان می کند تا از سینه منافق خارج شده و در سینه مؤمن قرار و آرام می گیرد. ‼️اما منافق می تواند به علم ظاهر برسد حتی به علم فقه و تفسیر و عرفان و ... ✅حکمت آن مرتبه ای از مواجهه با حق است که با قلب شهود شود و به یقین متصف گردد. ⏪ محل ظهور و قرار حکمت، است و اگر در دلی قرار داده شد به او خیر کثیر داده شده است. ◀️یوءتِ الحکمهَ من یشآء و من یؤتَ الحکمه فقد اوتِیَ خیراً کثیرا : «مرزهایش محفوظ و چراگاه هایش را خود نگهبان است » ⃣ : مرز همان حدود الهی(واجبات و محرمات) است؟ اگر بله ، آیا بهتر نبود می‌فرمودند مرزهای آن آشکار است؟(چون این مرزها از طرف‌ مسلمانان گاهی محفوظ نیست) ⃣1⃣: منظور از چراگاه چیست؟ : ✍ آنچه در عبارت عربی آمده این است قد اُحمَی حماه و این تعبیر استعاری یعنی حمایت هایش قطعی است به این معنا که هر کس خود را در حمایت قرآن قرار بدهد حمایت کردن قران از او قطعی است و بهتر بود مرحوم دشتی از واژه مرز استفاده نمی کردند تا با حدود شرعی اشتباه نشود. 👌البته برای ترجمه ایشان هم می شود توجیه خوبی درست کرد و آن این است که وقتی شما وارد حد و مرز یک دژ و قلعه بشوید در واقع با خیال راحت در حمایت و حصن ان قرار گرفته اید. ↔️مراد از چراگاه همان است که در خود خطبه امده آنجا که فرمود :" در قرآن برکات و خیرات چونان سرزمین های پر اب و گیاه در اول بهار، فراوان است." ⃣ : «...هربی نیازی را در طلب، کافیست» یعنی چه؟ ✍ عبارت عربی این است و کفایه المکتفی یعنی قرآن برای کسی طالب چیزی باشد که امور و احتیاجاتش را تأمین کند، کفایت می کند. 🖊 حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 ،: «شما ای عربها هدف تیرهای بلا هستید که نزدیک است از مستی نعمت ها بپرهیزید و از سختی عذاب الهی بترسید و بگریزید...» ⃣ : آیا جهان اسلام تنها عرب بوده که امام ، آنها را هدف تیر بلا می شمرند؟ ⃣ :آیا این هدف تیر بلا و عذاب بودن به علت عدم یاری امام بوده است؟ ⃣ : منظور از فتنه و سختی عذاب، حکومت فاسد بنی امیه است؟ : ✍ جهان اسلام فقط اعراب نبوده اند اما به دلیل گستردگی جغرافیای امت اسلام حضرت در مناطق مختلف مثل ایران و آذربایجان و آفریقا و ... نمایندگانی را حاکم فرموده بودند و با مردم آن مناطق از طریق حاکمان منصوب و ... ارتباط داشتند ولی با مردم کوفه و بصره و مدینه و مکه و ... مستقیما گفتگو می کردند لذا تعبیر به اعراب کرده اند. ✅بله علت آن فتنه ها همانطور که در متن خطبه آمده یکی مستی نعمت ها بود و دوم عدم پرهیز از عذاب الهی. ↩️مراد از فتنه ای که در این خطبه توصیف فرموده اند، فتنه بنی امیه است. : «...در فتنه های درهم پیچیده، به هنگام پیدایش نوزاد فتنه ها و آشکارشدن باطن آنها، و برقرارشدن قطب و مدار آسیای آن، با آگاهی قدم بردارید...» ⃣ : این قدم برداشتن با آگاهی، به گونه ایست که در فرمودند؟ یا آگاهی های دیگری هم نیاز است؟ : ✍ امام(علیه السلام) در این عبارت گاه، فتنه را به جنینى تشبیه مى کند که به طور پنهانى پرورش پیدا مى کند و ناگهان متولّد مى شود و گاه همانند آسیابى مى شمرد که نخست قطب و محور آن را برپا مى سازند و سپس سنگ آسیا به چرخش در مى آید. ‼️تجربیات تاریخى نیز نشان مى دهد که واقعاً فتنه ها چنین اند؛ مراحل کمون و شکل گیرى دارند که بر اثر عوامل مختلف اجتماعى شکل مى گیرد. ♨️ناگهان انفجارى رخ مى دهد و آن چه در درون جامعه است، ظاهر مى شود. ⏪با این توضیح هشیاری در ابتدای شکل گیری عوامل فتنه زا و آگاهی از ریشه ها و ابعاد آن می تواند در بسیاری از موارد عامل پیشگیری از فتنه ها یا لااقل کاهش آسیب های فتنه گردد. : «...طولی نمی کشد که پیرو از رهبر و رهبر از پیرو بیزاری می‌جوید و با بغض و کینه از هم جدا میشوند و به هنگام ملاقات، همدیگر را نفرین می‌کنند...» ⃣ : آیا هنگامه ی بیزاری جستن پیرو و رهبر فتنه و جداشدن با بغض و کینه، زمان رسوایی فتنه است یا اشاره به آخرت دارد؟ ⃣: مراد از «هنگام ملاقات»، آخرت است؟ : ✍ «عند اللقاء» اشاره به «لقاء الله» و روز قیامت می باشد. 📣 همان گونه که در قرآن مى فرماید: «(اِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الاَْسْبَابُ) ⬅️ در آن هنگام رهبران (گمراه و گمراه کننده) از پیروان بیزارى مى جویند و کیفر خدا را مشاهده مى کنند و دستشان از همه جا کوتاه مى شود. 👌البته این منافات با بیزاری و برائت اصحاب فتنه از سران فتنه در همین دنیا و پس از رسوایی ندارد همانطور که در فتنه ۸۸ شاهد بودیم. ↩️ادامه دارد... 🖊 حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 : ⃣: لطفاً این مطلب را توضیح بدهید : نخستین آنان پیشوای آخرین و آخرین گمراهان اقتدا کننده به اولین می‌باشند . : ✍ یعنی فتنه گران _ بنی امیه_ یکی پس از دیگری دنباله رو افکار و روش همدیگر هستند قبلی‌ها پیشوای بعدی ها و بعدیها دنباله رو قبلی‌ها. : «...افکار و اندیشه ها به هنگام هجوم این فتنه ها پراکنده ... میشود» ⃣: لطفاً در مورد این مطلب توضیحاتی بفرمایید. : ✍ مى دانیم «بنى امیّه و بنى عباس» گرچه هر دو یک هدف شیطانى را تعقیب مى کردند، ولى «بنى امیّه» همان گونه که سردمدار آن ها معاویه گفت کار به نماز و روزه و برنامه هاى دینى مردم نداشتند، مگر در جایى که با حکومت خودکامه آن ها مزاحمت داشت. ↩️ در حالى که «بنى عباس» پنجه در عقاید مردم افکندند و مى دانیم بسیارى از مکتب هاى انحرافى و مذاهب فاسد در عصر آن ها به وجود آمد و اختلاف در مسائلى مانند «حدوث و قدم قرآن» و «جبر و تفویض» و اختلافات «اشاعره و معتزله» در زمان آن ها بالا گرفت و به یقین بنى عباس به دنبال آن بودند تا مردم و حتى دانشمندان و علما و متفکران را به این مباحث سرگرم کنند و خودشان به حکومت ادامه دهند. ⁉️در چنین فتنه عقیدتی_مذهبی روشن است که بسیاری از صاحبان فکر و اندیشه دچار شبهه و اختلاف و پراکندگی می شدند. : «حکمت و دانش کاهش می یابد...» ⃣ :این مسئله در همه ی فتنه ها رخ می دهد؟ ⃣1⃣: راه مقابله با کاستی حکمت و دانش در این فضا چیست؟ ⃣1⃣:چه حکمت و دانشی مدنظر است؟ : ✍ وقتی فتنه ای در جامعه ظهور می کند، حق و باطل درهم آمیخته و تشخیص آن جز برای اندک افراد دارای آگاهی و بصیرت ناممکن یا دشوار می شود. ⏪اهل فتنه با انواع دسیسه ها کاری می کنند که دانش و حکمت دانایان و اهل بصیرت در جامعه تأثیرگذار نشود. ⁉️ دقیقاً مانند کاری که بی بی سی و صدای امریکا و... در فتنه ۸۸ کردند. ان قدر اخبار کذب و هیجانی را به ذهن جامعه تزریق کردند که ندای اصحاب حق و بصیرت حتی رهبر معظم انقلاب به خیلی ها نرسید... 💯 این است مقصود از کاهش یافتن حکمت و دانش. : «...آن کس که به مقابله با فتنه ها برخیزد کمرش را میشکند و کسی که در فرونشاندن آن تلاش میکند، او را درهم میکوبد...» ⃣1⃣:آیا این مطلب یعنی در هنگام فتنه کاری نکنیم چون خودمان مغلوب میشویم؟ ⃣1⃣:این چه فتنه ای است که افرادی که به مقابله با آن به پا خیزند و برای اصلاح تلاش کنند، چنین درهم کوبیده میشوند؟ : ✍ نه به هیچ وجه به معنای منفعل بودن و دست روی دست گذاشتن نیست؛ بلکه این تعبیر، تأکیدى است بر آن چه در بخش پیشین خطبه درباره فتنه اوّل ذکر شد که سردمداران فتنه ها در آغاز متحدند، ولى هنگامى که پیروز شدند براى حذف یکدیگر تلاش مى کنند. ↩️ لذا کسانی که در ابتدای فتنه به مقابله با آن برخیزند باید بدانند که کاری بس دشوار و شکننده در پیش خواهند داشت. در آمده : فتنه ها با تلخی خواسته ها وارد میشود و خونهای تازه را میدوشد... ⃣1⃣: خونهای تازه را میدوشد ؟ : ✍ یعنی انسانهای بی گناهی را از بین می برد . ⃣1⃣: در پاسخ سوال هفت ، اشاره به بنی عباس کردید یعنی حضرت منظورشان ایشان بوده ؟ : ✍ با توجه به نوع فتنه ای که تبیین فرمودند و جنس کلامشون که پیش بینی و پیشگوییه، تاریخ اینگونه نشان داده است. «...فتنه هایی که افراد زیرک از آن بگریزند و افراد پلید در تدبیر آن بکوشند...» ⃣1⃣: لطفاً توضیح بفرمایید چرا آنها که در صدد رفع فتنه برمی آیند پلید شمرده شده اند؟ : ✍ مراد از " تدبیر کردن" مدیریت کردن فتنه است. ⏪یعنی افراد پلید در جامعه تولید فتنه می کنند و آن را مهندسی و مدیریت می کنند. : «در آن میان، کشته ای ست که خونش به رایگان ریخته و افراد ترسویی که طالب امانند، با سوگندها آنان را فریب میدهند و با تظاهر به ایمان، آنها را گمراه میکنند» ⃣1⃣: آیا آن کشته ای که خونش به رایگان ریخته است، اشاره به امام حسین(علیه السلام) دارد؟ : ⁉️ دلیلی نداریم برای اینکه منظور از کشته ای که به رایگان خونش ریخته می شود ، فقط سید الشهدا علیه السلام باشد ، چون بعد از امیرالمؤمنین ، توسط بنی امیه و بنی العباس و دیگران خون خیلی از انسانهای شریف و پاک بی گناه ریخته شد. ↩️ ادامه دارد... 🖊 حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 : «پس سعی کنید که شما پرچم فتنه ها و نشانه بدعت ها نباشید» ⃣1⃣: چگونه به این امر ملتزم شویم؟ گاهی افرادی ، ‌کاری را با نیت خیر انجام می‌دهند اما از آن فتنه ساخته می‌شود. در‌تاریخ هم نمونه هایی مشاهده شده است. : ✍ راه پیشگیری از پرچمدار فتنه شدن ، در نهج البلاغه آمده است. ✅اول: بصیرت که را آن شناخت شاخص های حق و شاخص های باطل است تا در فتنه ها آنها را بر افراد و گروهها تطبیق دهیم و اهل حق و اهل باطل را از هم بتوانیم تشخیص بدهیم. ✅دوم: صبر و استقامت است یعنی در پیدایش فتنه که با شبهه همراه است ، از اقدام عجولانه پرهیز کنیم و بر مواضع اصولی و انقلابی خود پابرجا بمانیم تا گرد و غبار فتنه رفع شود. ✅سوم: تمسک جدی و التزام عملی به ولی زمان است. ⃣1⃣: در مورد شاخصهای حق و باطل در فضای فتنه بفرمایید. : ✍ مهمترین راههای مصون ماندن از باطل و ماندن در مسیر حق در ادامه همین خطبه آمده است: ۱_ التزام به وحدت امت اسلامی ۲_ التزام بر امامت و ولایت که پایه های اطاعت امت بر ان استوار است ۳_ ظلم نکردن حتی به قیمت مظلوم شدن ۴_ مراقبت از دام‌های شیطان (گناه و ...) ۵_ پرهیز از دشمنی ها ۶_ پرهیز از لقمه های حرام ‼️اما از همه مهمتر اطاعت محض از امام عادل و ولیّ زمان ما را در شناخت حق و باطل یاری می دهد . ↩️همانطور که حضرت در به حارث بن حوط (كه از ياران آن حضرت علیه السلام محسوب مى شد؛ ولى راه خطا را مى پيمود) و خدمت حضرت آمد و عرض كرد : ⁉️ شما فكر مى كنيد من هم لشكر جمل را گمراه مى دانم؟ (چنين نيست) 📣 امام علیه السلام فرمود : «اى حارث! تو به پايين نگاه كردى نه به بالاى سرت به همين دليل حيران و سرگردان شدى (اگر به من و جمعيت مهاجران و انصار پيامبر صلی الله علیه وآله نگاه مى كردى در شناخت حق گرفتار سرگردانى نمى شدى) تو حق را نشناختى تا كسانى را كه به سراغ حق آمده اند بشناسى. باطل را نيز نشناخته اى تا كسانى را كه به سراغ باطل رفته اند شناسايى كنى». ⛔️حارث (براى تبرئه خود) گفت: «من همراه سعید بن مالك (سعید بن مالك، مشهور به سعد ابى وقاص) و عبدالله بن عمر كناره گيرى مى كنم (و بى طرف مى مانم)». ↔️ امام علیه السلام فرمود: «سعيد (سعد) و عبدالله بن عمر حق را يارى نكردند و باطل را نيز خوار نساختند (آنها راه خطا پيمودند، چگونه به آنها اقتدا مى كنى؟) : «...آنچه پیوند امت اسلامی بر آن استوار و پایه های طاعت برآن پایدار است برخود لازم شمارید...» ⃣2⃣: لطفا توضیح بفرمایید. : ✍ اشاره به این که تا مى توانید قوانین و دستورات الهى را که ضامن بقاى جامعه اسلامى و اطاعت پروردگار است، حتى درگیر و دار فتنه ها تا آن جا که مى توانید محترم بشمرید. ↩️ چرا که اگر راه نجاتى از فتنه باشد پیروى ازاین دستورات است. ⬅️این سخن مخصوصاً برنامه هایى همچون جمعه و جماعت و حج و کمک به محرومان و ستمدیدگان را شامل مى شود؛ چرا که حفظ آن ها سبب نجات از فتنه هاست. 🖊 حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
✾ ┅┅┄ ❅✨❁ ๑⚜๑❁✨❅ ┄┅┅ ✾ : «...چه نزدیک است امروز ما به فردایی که سپیده ی آن آشکار شد...» ⃣: آیا مراد امام از سپیده ایی‌ که آشکار شده ، نزدیکی تحقق وعده های داده شده در مورد ظهور است؟ : ✍ بله همینطور است. : «بدانید آن کس از ما(حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف)...جمعیت های گمراه و ستمگر را پراکنده می‌کند...» ⃣: یعنی در زمان حضرت، ستمگران به کل نابود نمی‌شوند و همچنان وجود خواهند داشت اما بواسطه اینکه پراکنده شده اند و اتحاد ندارند، قدرت عمل نخواهند داشت وگرنه همان ستمگر هستند که بودند؟ : ✍ بله ظاهر اکثر روایات مربوط به زمان ظهور امام زمان(علیه السلام) همین است که قدرت از اهل فساد و ظلم و کفر گرفته می شود . ⁉️نه اینکه لزوماً تمام انسانها صالح می شوند و هیچ ظالم و فاسدی روی زمین نمی ماند . : «...و سپس گروهی برای درهم کوبیدن فتنه ها آماده می گردند و چونان شمشیرها صیقل میخورند...» ⃣: آنانکه همچون شمشیر صیقل خورده اند چگونه اند؟ ⃣:آیا ادامه ی جمله، توصیف صیقل خورده بودن است؟ : ✍ مراد از همچون شمشیر صیقل خوردن، این است که در حوادث و فتنه های آخرالزمان چنان آب دیده و تیزبین می شوند که مانند شمشیر صیقل خورده اند. : «...و در صبحگاهان و شامگاهان جام های حکمت سرمی کشند» ⃣:قبلاً فرمودید حکمت ، آن مرتبه از مواجهه ی با حق است که با قلب شهود می‌شود و به یقین می‌رسد. حالا باتوجه به این عبارت نهج البلاغه در مورد یاران امام و توضیح قبلی خودتان در مورد حکمت می‌شود توضیح بیشتری بفرمایید؟ ⃣ :یعنی یاران حضرت هر صبح و شام به حقایق قلبی ایی میرسند؟ : ✍ اولاً: منظور حضرت از هر صبح و شام کنایه از دوام است یعنی آنها دائما دنبال حکمت هستند ، همچنانکه در جای دیگری درباره خود امام عصر ارواحنا له الفداه می فرماید : زره حکمت به تن کرده ، مهمترین مطالبه و اشتیاق ایشان به حکمت است . ⬅️بنابراین کسانی که منتظر امام زمان و ان شاءالله یار ایشان هستند ، چون باید حوادث بسیار پیچیده ای را در آن قرار بگیرند و با بصیرت کامل از آن عبور کنند ، چاره ای جز زندگی کردن با حقیقت اشیاء ، با حقیقت پدیده ها و وقایع ندارند . ↩️و این راه همان راه رسیدن به حکمت است . یعنی زندگی کردن با آن معارفی که در درون خودشان حقایقی را دارند نه معارف بشری که هیچ ما به ازای حقیقی بعضاً ندارند . ⃣: با توجه به پاسخ بالا لطفاً در مورد زندگی با حقیقت اشیاء، پدیده ها و وقایع ، معارفی که درون خودشان حقایقی دارند و معارفی که مابه ازای حقیقی ندارند توضیح بیشتری بفرمایید. : ‼️امام سجاد (سلام الله علیه )دعایی دارند که البته از بعضی ائمه دیگر و پیامبر (ص) هم شبیه اش نقل شده. 📣به خداوند عرضه می دارند : " اللهم ارنی الاشیاء کما هی ، خدایا اشیاء و پدیده ها را همانگونه که هستند به من نشان بده . " بجهت اینکه انسان یا از درون گاهی دچار خطا و اشتباه می شود ، یا از بیرون برایش حق و باطل را با هم مخلوط می کنند و چیز دیگری نشانش می دهند . ↩️در این فضایی که انسان احتمال زیاد می دهد یا خودش دچار اشتباه بشود یا از بیرون امر را برایش مشتبه کنند ، تلاش برای اینکه با حقیقت مسائل و حقیقت اشیاء ارتباط بگیرد تلاشی بسیار ضروری است . ⁉️ خب ، راهش چیست ؟ ✅اولاً : انسان باید عقل خودش را تا می تواند تقویت کند یعنی بین مقدماتی که برایش می سازند یا خودش می سازد باید ربط قطعی منطقی پیدا کند تا بتواند نتیجه بگیرد والا در امور و مسائلی که اطرافش پیش می آید خدای نکرده به شایعه ، به تهمت ، به خلاف واقع مبتلا شده و تصمیم می گیرد . ⏪مثل قاضی که باید اینقدر تلاش و کنکاش کند تا واقعیت از لابلای آنهمه ادعاهای شاکی و متهم و شاهد و ... برایش کشف شود . ⬅️اگر تحت تأثیر احساسات یا فشارهایی از بیرون یا ضعف بینش از درون بشود احتمال قریب به یقین دائما ظلم می کند یعنی اشتباه حکم می ڪند . ↔️ پس یکی تقویت نگرش عقلانی و عمیق نگریستن به مسائل با برهان و دلیل قطعی است . ↩️ادامه دارد... 🖊 حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ✾ ┅┅┄ ❅✨❁ ๑⚜๑❁✨❅ ┄┅┅ ✾
✾ ┅┅┄ ❅✨❁ ๑⚜๑❁✨❅ ┄┅┅ ✾ ↩️ سؤال قبل... ✅دوم :طهارت باطن است. ‼️انسان اگر باطنش آلوده شود ، کم کم حقیقت مسائل را نمی تواند درک کند ، چون سنخیت با حقیقت پیدا نمی کند . ⛔️انسان گنهکار چون میل و کشش به گناه دارد دائما مسائل را بگونه ای که نفسش می پسندد می بیند و از مسائلی که نفس اماره اش از آن ها روی برگردان است خوشش نمی آید و نسبت به آنها ضعف دارد در فهم و بینش ، ↩️ لذا گناه بعنوان یکی از عوامل نفهمیدن و ضعف معرفت در روایات معرفی شده . ✅سوم : داشتن شاخص است . ⏪انسان اگر بخواهد با حقیقت امور و اشیاء مرتبط شود باید شاخص حق در دستش باشد . 💯مثلاً کسی که وارد می شود در معارف اهل بیت علیهم السلام و می خواهد نظر بدهد اگر مسلط به ابعاد گوناگون قرآن کریم و علوم مربوط به روایات یعنی علم حدیث شناسی نباشد ممکن است با چهار تا آیه و دو تا روایت خیال کند که فهمیده و نسبت به مسائل دینی نظری بدهد که بعدها خودش یا دیگران که از او دقیقتر و عمیق‌تر هستند به این نتیجه برسند که او به نیت تبلیغ دین داشته تخریب دین می کرده است چون با حقیقت این آیات و روایات آشنا نبوده است . ⏪ داشتن شاخص و معیار و مبنا یکی دیگر از راههایی است که انسان می تواند با حقیقت امور آشنا شود . ⁉️حالا جایگاه حکمت کجاست ؟ ♦️قلبی که پاک می شود ، عقلی که کامل می شود و نگاهی که بواسطه شاخص‌های درست به مسائل نگاه می کند انسان را محکم می کند . 📌حکمت اصلاً یعنی همین ، و انسانی که دارای حکمت شده پرده های پوشیده ی پشت معارف و مسائل و آدمها را می تواند پرده برداری کند و با حقیقت آنها آشنا شود . بند_سوم: « روزگار آنها به طول انجامید تا رسوایی آنها به نهایت رسید و خود را سزاوار بلای زمانه گرداندند.... تا آنجا که اراده الهی به پایان دوره جاهلیت موافق شد» ⃣ :این جملات اشاره به زمان قبل از پیامبری حضرت محمد صلی الله علیه وآله دارد ؟ و جملات بعد به زمان رسالت حضرت ؟ ⃣:این که خود را سزاوار بلای زمانه کردند را لطفاً توضیح بفرمایید. ⃣1⃣: اگر مراد، مردم قبل از بعثت باشند که با بعثت رسول خدا(صلوات الله علیه و آله و سلم) به بزرگی دست یافتند نه بلا آیا زمان بعد از وفات پیامبر را میتوان منطبق با زمانه کنونی و بعد از ارتحال امام ره دانست ؟ : ✍ اولاً: همانطور که فرمودید این عبارات در توصیف اوضاع دوران جاهلیت است. ↩️ لذا عده ای از مردم که در ضلالت غرق شده بودند خود را سزاوار بلای زمانه کردند مانند خیلی از سران قریش که نمی توانستند منافع مادی طالمانه خود را رها کنند و دین پیامبر را بپذیرند. ⏪زمان بعد از رسول مکرم اسلام از جهاتی شبیه دوره ما هست اما نه کاملاً منطبق بر آن. ♨️مثلاً از جهت حجم نسبت های دروغ به پیامبر و تحریف سیره ایشان و خاطره نگاری‌های کذب خیلی شبیه به دوران بعد از امام است. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ✾ ┅┅┄ ❅✨❁ ๑⚜๑❁✨❅ ┄┅┅ ✾
═════ ೋღ🇮🇷ღೋ════ : «...ای مردم! هرکس از مرگ بگریزد، به هنگام فرار آن را خواهد دید. اجل، سرآمد زندگی و فرار ، رسیدن به آن است. چه روزگارانی که در پی‌گشودن راز نهفته اش بودم اما خواست خداوند جز پنهان ماندن آن نبود. هیهات!‌که این علمی پنهان است» ⃣ :مگر امیرالمومنین(علیه السلام) در نهج البلاغه به این مضمون نفرمودند که بدین جهت به این مقام (اولوالالباب) رسیدند که ترک ژرف نگری در آنجایی که خداوند علمش را نداده کرده اند ؟ ⃣: پس این تلاش امام برای یافتن راز مرگ چیست و چگونه با آن کلام قابل جمع است؟  ⃣: باتوجه به اینکه امام می‌فرمایند : «هیهات!که این علمی پنهان است» این احتمال چقدر قابل توجیه است؟ ⃣: چطور می‌شود که بر امام پوشیده باشد اما بر بعض اولیاء الله آشکار باشد : ✍ حالات معصومین (علیهم السلام) و اولیاء الله مختلف است. ⏪گاه به اراده پروردگار همه چیز را مى دانند، و گاه به اراده حق، مسائلى از آنها پنهان مى شود. ⬅️ حتى ممکن است لحظه ها، متفاوت باشد، «یعقوب» پیامبر (صلى الله علیه وآله) بوى پیراهن «یوسف» را از فاصله دور (از مصر) شنید، ولى او را در چاه «کنعان» نزدیک خود، ندید !  ‼️این احتمال نیز وجود دارد که آنچه را امام (علیه السلام) در بالا مى فرماید : یک قانون کلى درباره اجل و سرآمد زندگى همه انسانها باشد. ↩️ ولى این قانون کلى مانند همه قوانین کلى، استثنائاتى دارد، چه مانعى دارد که بعضى از اولیاء الله به فرمان خدا و تعلیم او، لحظه مرگ خود را بدانند.  ↔️در این جا نکته سوّمى نیز وجود دارد و آن این که : علوم معصومین (علیهم السلام)نسبت به مسائل آینده بر اساس «لوح محو و اثبات» است که قابل تغییر است و به اصطلاح علم به مقتضیات است، نه علم به علت تامه که قابل تغییر نباشد. ◀️ زیرا آن قسمت که نامش «لوح محفوظ» است مخصوص خداوند متعال است. 🔴 مثلاً در داستان حضرت مسیح (علیه السلام) آمده است که او خبر از فوت عروسى در شب عروسى داد، ولى این امر واقع نشد چرا که آنها صدقه اى داده بودند و صدقه مانع از تحقق این مصیبت شده بود . ☑️در واقع این دو جمله هیچ منافاتی با هم ندارند ، یعنی ما هم مثل معصومین حتی می توانیم در هر مسأله مهمی شروع کنیم به تحقیق و تفحص کردن در همان راستایی که خداوند متعال مسیر را باز کرده و اذن داده است. 🔁 اما در نهایت باید بر آنچه که خداوند پشت پرده غیب قرار داده و اجازه نخواهد داد ما به آن دسترسی پیدا کنیم تسلیم باشیم ، یعنی می توانیم تحقیق و تفحص در راستای تکلیف و توان خودمان واجازه ای که در حوزه معارف داریم انجام بدهیم. 👌 اما اصرار بر اینکه حتماً به پشت پرده غیب دسترسی پیدا کنیم نداریم و نباید داشته باشیم . ↔️آنچه عرض شد بر اساس فرمایشات یکی از علمای بزرگ معاصر بود اما ما در این خصوص نکات تکمیلی دیگری داریم که در موقع خودش پیرامون کیفیت علم معصومین عرض خواهیم کرد. ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ═════ ೋღ🇮🇷ღೋ════
═════ ೋღ🇮🇷ღೋ════ «...فردا ارزش ایام زندگی مرا خواهید فهمید و راز درونم را خواهید دانست. پس از آنکه جای مرا خالی دیدید و دیگری برجای من نشست، مرا خواهید شناخت.» ⃣:آیا واقعا ما ارزش ایام زندگی امام را فهمیده ایم؟ ⃣: آیا حقیقتاً پی به راز درونشان برده ایم؟ فرمودید که این راز است ⃣:آیا با وجود این که اشخاص ظالم بسیاری تا قبل از انقلاب، بر جای ایشان نشستند، بالاخره ما امام مان را شناختیم؟.. 8⃣: لطفاً قدری درمورد فضای این خطبه و نکات پیرامون آن خصوصاً در ۲ توضیح بدهید؟ : 🔖 فضای کلی این نکته عبارت از دو مطلب است: 🔴اولا: حضرت می خواهند بفرمایند که ، حالا که من زنده ام به جهت ظاهری و حاضرم در بین شما ، شما قدر و ارزش مرا نمی شناسید. ↩️لذا بجای اینکه از این فرصت استفاده کنید به آزار و اذیت و مخالفت و دشمنی با من می پردازید . 🔴نکته دوم : هر چقدر زمان بگذرد بالاخره انسانهای بصیر وآگاه و عارف و فهمیده ای پیدا می شوند که قدر و ارزش و کمال مرا بهتر از مردم زمانه خودم می توانند درک کنند . ⬅️خب! ما تاریخ را که نگاه می کنیم همین طور هم می شود . ⏳امیرالمؤمنین علیه السلام در زمانه خودشان مورد بغض و کینه خیلی از مردم زمانه خودشان قرار گرفتند تا جایی که در زمان عمر ابن عبد العزیز در منابر امیرالمؤمنین را لعن می کردند و نفرت از ایشان را در جامعه پراکنده بودند . 👌🏻اما امروز در دنیا نه تنها ما شیعیان ،نه تنها برادران اهل سنت ، هر نمکآزاده ای که با مرام امیرالمؤمنین آشنا می شود ، سر ارادت برآستان حضرت می ساید و خودش را مرید ایشان می داند . 🕰هر چقدر هم که زمان بگذرد بشریت بیشتر با کمالات و فضایل امیرالمؤمنین آشنا می شود . 📌 ترویج نهج البلاغه هم یکی از آن راههایی بود که ان شاءالله به برکت آن خیلی ها را باید با ارزش و عظمت علمی و معرفتی و روحی و ابعاد دیگر امیرالمؤمنین آشنا کنیم . 📖مردم که حضرت علی علیه السلام را بشناسند ، عاشق و شیفته او می شوند و وقتی عاشق ایشان شدند جز راه و مرام و اندیشه امیرالمؤمنین هیچ مرام و اندیشه دیگری را بر نمی تابند . 🖊 حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ═════ ೋღ🇮🇷ღೋ════
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈؛ «... هر کدام بار کینه رفیق خود را بر دوش میکشد که به زودی پرده از روی ان کنار خواهد رفت ...» 1⃣:آیا اینجا منظور از رفیق حضرت علی است؟ : ❌خیر ، منظور حضرت از رفیق همین طلحه و زبیر نسبت به همدیگر هستند . ⏪ یعنی طلحه رفیق زبیر و زبیر رفیق ظاهری طلحه . 📣 می خواهند بفرمایند : اینها که امروز به ظاهر رفاقت نشان می دهند با هم اگر به قدرت برسند ، هر کدام برای نابود کردن دیگری فرصت شماری و فرصت طلبی می کنند . 👈خودشان در ادامه فرمودند: به خدا سوگند اگر به آنچه می خواهند برسند ، (یعنی قدرت و حکومت) ، این جان آن را می گیرد و آن این را از پای در می آورد. ‼️یعنی اینها الان فقط برای دشمنی علیه من ظاهراً با هم متحد شده اند . اگر از این مانع به خیال خودشان عبور کنند ، نسبت به همدیگر یک لحظه امان نمی دهند و همدیگر را هم می کشند . ⃣:چرا حضرت درمیان توصیف طلحه و زبیر و شورش آنها، خداجویانِ «حسابگر» را ندا داده اند؟ ⃣:تناسب این خطاب در میانه ی این خطبه چیست؟ : ✍ از آن جا که این خطبه قبل از «جنگ جمل» ایراد شده است، امام (علیه السلام) با این الفاظ تحریک کننده و برانگیزاننده مردم را دعوت به قیام بر ضدّ پیمان شکنان و آتش افروزان جنگ مى کند. 📣 مى فرمایند : (هم اکنون) «گروه طغیانگر و فتنه انگیز، به پاخاسته اند، کجا هستند پاداش طلبان از خدا (و مجاهدان مخلص ؟) که در برابر آنها بایستند و آتش فتنه را خاموش کنند در حالى که سنّت ها براى آنها بیان شده و از پیش به آنها خبر داده اند. ⃣ :علت گمراهی طلحه و زبیر و بهانه ی عهد شکنی آنها از نگاه امیرالمومنین(علیه السلام) چه بود؟ : ✍ حضرت در جاهای مختلف از ریشه گمراهی طلحه و زبیر سخن گفته اند از جمله: 📣 در ابتدای همین خطبه مى افزاید : «آنها، نه به رشته اى (از رشته هاى محکم الهى) چنگ زده اند و نه به وسیله اى به او نزدیک شده اند، بلکه هر یک بار کینه رفیقش را بر دوش مى کشد، و به زودى پرده از روى آن برداشته خواهد شد. 👌البته علل و عوامل دیگری مانند دنیاطلبی، خوی اشرافیگری، حسادت، کبر و غرور و درباره زبیر خصوصاً ماجرای آقازاده ها دخیل بوده است. ↩️لذا حضرت در درباره علت انحراف زبیر می فرمایند:" زبير همواره از ما اهل بيت (و از ياران خاص ما) بود تا آن كه فرزند شومش عبدالله نشو و نما كرد (و پدر را گمراه ساخت). 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─ : «...در شهرها چیزی ناشناخته تر از معروف و شناخته تر از منکر نیست...» ⃣: این بند به چه معنی است؟ : ‼️معنا واضح است ، یعنی در دوران آخر الزمان که چه بسا زمانه ما باشد ، هیچ چیزی به اندازه منکر طرفدار ندارد ، شایع نمی شود ، لذا شناخته شده تر از منکر چیزی نداریم . ↩️و هیچ چیزی مثل معروف فراموش نمی شود ، ترک نمی شود و مورد غفلت و بی توجهی واقع نمی شود ، پس ناشناخته تر از معروف چیزی نیست . : «...حاملان قرآن، آن را واگذاشته و حافظان قرآن ، آن را فراموش کنند...» ⃣ :منظور از حاملان قرآن چه کسانی هستند ؟ : ✍ مراد از حاملان وحی عالمانی است که به تفسیر قران آگاهند. : «...و درگذشته، نیکوکاران را کیفر داده ...» ⃣ : معنای این جمله چیست؟ : ✍ وقتی حضرت آینده را چنین سیاه و تباه توصیف می فرمایند، این سؤال پیش مى آید که آیا صالحان و مؤمنان و طرفداران قرآن در آن زمان خاموشند ؟ ⁉️گویا بیانات امام (علیه السلام) در آخرین جمله هاى این فراز ناظر به پاسخ این سؤال است. 📣 مى فرماید : «آنها پیش از این صالحان و نیکوکاران را به انواع کیفرها مجازات کنند (و همه را تار و مار نمودند تا مانعى بر سر راه خودکامگى هاى آنان نباشد.) صدق و راستى نیکان را، افترا و دروغ بر خدا نامیدند. و براى اعمال نیک، کیفر گناه قرار دادند !» (وَمِنْ قَبْلُ مَا مَثَّلُوا بِالصَّالِحِینَ کُلَّ مُثْلَة، وَسَمَّوْا صِدْقَهُمْ عَلَى اللهِ فِرْیَةً ، وَجَعَلُوا فِی الْحَسَنَةِ عُقُوبَةَ السَّیِّئَةِ). ⏪این سخن اشاره به تاریخ ننگین «بنى امیه» است که در آغاز کار صالحان و پاکان و نیکان را که مزاحم خود مى دیدند به بدترین وجهى از میان برداشتند تا آن جا که به گفته بعضى از بزرگان، «معاویه» چهل هزار نفر از مهاجران و انصار و فرزندان آنها را کشت و فرزندش «یزید» با امام حسین (علیه السلام) و یارانش در کربلا جنایاتى روا داشت که نیاز به بیان ندارد.  ↔️«عبدالملک» و فرماندارش «حجاج» آن قدر از مردم «عراق و حجاز» کشتند که حساب ندارد(۱۰) و به این ترتیب هر صداى حقى را خاموش و هر زبان حقگویى را بریدند و جادّه ها را براى پیاده کردن افکار و امیال خود هموار ساختند. : ⃣ :منظور حضرت از اینکه گفته اند گمراهی و هدایت هرگز هماهنگ نمی‌شوند گرچه درکنار یکدیگر باشندبه چه معنی هست؟ : ✍ گمراهان به راه خود مى روند و هدایت و هوادارانش به راه خود ، هر چند در ظاهر در کنار هم باشند. ⬅️ یعنی روزگاری می رسد که مردم گرچه از نظر جسمی کنار هم در یک خانه یا محل زندگی می کنند اما گمراهان هرگز تحمل هدایت شدگان را ندارند. : «... پس همانا همسایه ی خدا در امان و دشمن خدا ترسان است...» ⃣:چرا از کسی که از سخنان خدا راهنمایی بگیرد و از او توفیق بخواهد، به همسایه ی خدا ، تعبیر شده است؟ : ✍ عنوان "جارُ الله" عنوان مشهوری است در ادبیات روایی ما تا جایی که خلفا و سلاطین و پادشاهان به ظاهر مسلمان این عنوان را به خود نسبت می دادند به پهلوی خبیث هم می گفتند جارالله . 📌این تعبیر دو معنای همزمان را در خود تضمین کرده است: ☑️یکی همسایه خدا بودن که کنایه است از نزدیک و مقرب بودن به خدا ☑️و دوم در امان و در پناه خدا بودن چون همسایه اولین کسی است که از حمایت آن کس برخوردار می شود. ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─ : «... و سلامت آنانکه میدانند قدرت خدا چه اندازه می باشد در این است که برابر فرمانش تسلیم باشند...» ⃣: آیا منظور، سلامت دین است؟ : 👌بله منظور سلامت معنوی و سعادت انسانهاست . : «...بدانید که هیچگاه حق را نخواهید شناخت جز آنکه ترک کننده آن را بشناسید . هرگز به پیمان خدا وفادار نخواهید بود ، مگر آنکه پیمان شکنان را بشناسید ، و هرگز به قرآن چنگ نمی زنید ، مگر آنکه رها کننده آنرا شناسایی کنید...» ⃣: چطور می‌توان بدون شناخت حق ، ترک کننده آن را شناخت ؟ ⃣: آیا چنین شناختی، بالاترین وبهترین مرتبه ی شناخت حق است؟ یا شناخت مقدماتی و ابتدایست؟ ⃣:چطور با شناخت پیمان شکنان می‌توان به پیمانها وفادار ماند ؟ ⃣1⃣: و چطور می‌توان رهاکننده قرآن را شناخت و با شناخت آن به قرآن چنگ زد ؟ ⃣1⃣: آیا موارد گفته شده، یک تربیت سلبی نیست؟ ابتدا با پیمان شکنان و رها کنندگان قرآن و ترک کنندگان حق آشنا بشویم و سپس بگوییم اینگونه نباشید؟ ⃣1⃣:باتوجه به اینکه در اصول تربیت ، استفاده از شیوه های ایجابی ترجیح دارد بر سلبی... و بالاتر اینکه حضرت می‌فرمایند هیچ‌گاه حق ، وفاداران به پیمان قرآن و متمسکان به آن را نمی‌شناسید جز با شناخت این گروهها...لطفاً توضیح بفرمایید. : ✍ اگر در ادامه خطبه دقت بفرمایید حضرت راه دوم شناخت حق را تمسک به اهل بیت پیامبر معرفی فرموده اند. ‼️ اما شناخت اهل باطل در واقع یکى از از طرق شناخت حق و باطل است و مشمول قاعده معروف «تُعْرَفُ الاَْشْیَاءُ بِاضْدَادِها؛ هر چیزى را با ضد آن مى توان شناخت»، مى باشد. ⏪تا انسان بیمار نباشد، معنى سلامتى را نمى فهمد و تا تاریکى را نبیند مفهوم روشنایى را تشخیص نمى دهد.   👈امام (علیه السلام) در این بخش از خطبه چنانکه در بالا آمد راهیابى به سوى حق را شناخت تارکان و مخالفان حق شمرده است و به سه اشاره فرموده است :👇👇 ⏪گروهى که حق را ترک کرده اند. ⏪و گروهى که پیمان قرآن را شکسته اند. ⏪و گروهى که آن را پشت سرافکنده اند. 🖇 تفاوت این سه گروه روشن است: ✅ بعضى حق را رها مى کنند بى آن که آن را تحقیر کنند . ✅بعضى علاوه بر آن به تحقیر حق مى پردازند . ✅و بعضى دیگر پیمانهاى الهى را مى شکنند. 🔻 که ظاهراً اشاره به آیه شریفه قرآن است که مى فرماید : « اَلَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ مِّیِثَاقُ الْکِتَابِ أَنْ لاَ یَقُولُوا عَلَى اللهِ إِلاَّ الحَقَّ وَدَرَسُوا مَا فِیهِ آیا پیمان کتاب خدا از آنها گرفته نشده بود که بر خدا دروغ نبندند و جز حق نگویند و آنان بارها آن را خوانده بودند» ⛔️گرچه این آیه به ظاهر در مورد «بنى اسرائیل» است ولى درباره دیگران نیز مى تواند صادق باشد. 👌آرى با شناخت این تارکان حق، و ناقضان پیمانهاى الهى، و تحقیرکنندگان کتاب خدا و شناخت اصولى که بر زندگى آنها حاکم است و مخالفت با آن، مى توان راه حق را پیدا کرد. 💯در واقع امیرالمؤمنین علیه السلام در این تبیین ، رعایت درجه فهم و بصیرت افراد را می کنند . ‼️درست است که راه ایجابی بهترین راه و روشنترین و منطقی ترین راه است ، اما اکثر انسانها چون در صحنه واقعیت و در عینیت می خواهند با حقایق و باطل و حق مواجه شوند بیشتر با دیدن وجه سلبی است که به آن وجه اصلی می رسند . 💢ما تا بیمار نشویم قدر سلامتی را نمیدانیم ، تا کسی از عزیزانمان نمیرد به یاد نعمت حیات نمی افتیم . تا آبرومان در خطر نمی افتد نسبت به شخصیت و آبرو و عزتمان جدی نمی شویم . ⬅️ بنابراین اکثر انسانها در واقع از وجه سلبی بیشتر متوجه نعمتها و ارزشها می شوند . ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─ : «...پس رستگاری را از اهل آن جستجو کنید که اهل بیت پیامبر، رمز حیات دانش و راز مرگ جهل و نادانی هستند...» ⃣1⃣: درمورد این جمله توضیح بیشتری بفرمایید. : ✍ در این جمله هاى کوتاه و پر معنا، امام (علیه السلام) ائمه اهل بیت (علیهم السلام) را به اوصافى معرفى مى کند . ✅نخست این که : آنها مایه حیات علم و مرگ جهل اند . ⏪زیرا علوم الهى و سنّت پیامبر (صلى الله علیه وآله) نزد آنهاست هر جا باشند نور افشانى مى کنند و پرده هاى ظلمانى جهل را مى درند. ✅ دیگر این که : حکم آنها (خواه حکم به معنى داورى باشد و یا حکم به معنى هرگونه دستور و بیان راه حلها) حکایت از علمشان مى کند. 👈و سکوت پرمعنایشان حکایت از منطق و مقصود آنها مى نماید. (زیرا در بسیارى از موارد، سکوت گویاتر از سخن است) ↩️و ظاهر آنها آن قدر آراسته و پاک و خالصانه و مخلصانه است که از درون پاک و خالصشان خبر مى دهد. ✅از ویژگیهاى دیگر آنها این است که هرگز عملشان بر خلاف دین نیست و در تفسیر حقیقت دین، با هم اختلافى ندارند. 💯چرا که علوم همه آنها از منبع واحدى سرچشمه مى گیرد.  👌به همین دلیل حقیقت و روح دین و قرآن، در میان آنهاست و همه چیز را از قرآن مى فهمند. 📣و همان گونه که پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) در حدیث ثقلین فرمود : هیچ گاه جدایى میان آنها و قرآن نمى افتد و تمسّک به این دو مسلمین را از گمراهى و ضلالت مى رهاند. ‼️با توجه به اینکه الحمدلله رب العالمین به مرور سؤالات خواهران خیلی دقیقتر و عمیقتر میشود ، بنظرم میرسد اجازه دهید در همین سؤال کمی عمق بیشتری پیدا کنیم . ⁉️پرسش این است که مگر می‌شود با شناخت باطل حق را شناخت؟ ⁉️مخصوصاً با شناخت اهل باطل در حالیکه در جای دیگری حضرت به حارث همدان می گوید حق را با اشخاص نمی شود شناخت ، باید شاخص ها را پیدا کرد . 🔖اگر اجازه دهید من متنی را از حضرت آیة الله مکارم در این موضوع برایتان بگذارم ؛ چون جنس مطلب جنس تفسیر و تدبر درنهج البلاغه از نهج البلاغه است ، به کار ما می آید : 👇👇👇 ✍ گاه تصور مى شود که این خطبه، با آنچه در عبارت دیگرى از امام (علیه السلام) آمده است که به «حارث همدانى» فرمود : «إنَّ دِیْنَ اللهِ لاَ یُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآیَةِ الْحَقِّ فَاعْرِفْ الْحَقَّ تَعْرِفْ اَهْلَه.» ⬅️دین خدا را به وسیله اشخاص نمى توان شناخت بلکه به نشانه هاى روشن حق باید شناخت بنابراین حق را بشناس تا اهل آن را بشناسى» ↩️ولى این هر دو صحیح است اما هر کدام در جایى، در آن جا که حق به روشنى شناخته مى شود شخصیت افراد را با معیار آن باید شناخت 🔴آنها که با حق هماهنگ ترند درستکار، و آنها که ناهماهنگ ترند بدکارانند. 📌در این جا اشخاص را با معیار حق مى شناسیم و آن جا که افراد به خوبى شناخته شده اند و طریق حق مخفى و ناشناخته است باید حق و باطل را به وسیله آنها از هم تشخیص دهیم. 🔎 مثلاً هنگامى که عمّار یاسر و ابوجهل را در مقابل هم مى بینیم به خوبى مى دانیم روش عمّار روش حق است و روش هاى ابو جهل ها روش هاى باطلى است.  🔗گاه، هم شناختن اشخاص مشکل مى شود و هم شناختن حق، در این جا به دوستان و هواداران آن افراد نگاه مى کنیم اگر فرضاً در شخصیت معاویه شک کردیم و دیدیم اطرافیان او جمعى منافق، دنیاپرستانى همچون عمروعاص و مطرودان عصر پیامبر (صلى الله علیه وآله) و بازماندگان دوران جاهلیت اند به خوبى مى توان او را شناخت. ⬅️کوتاه سخن این که شناخت حق و باطل طرق مختلفى دارد که در هر مورد باید از طریق مناسب آن استفاده کرد. ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─