═─═ঊঈঊ🌿🌸🌿ঈঊঈ═─═
#خطبه136
در این خطبه حضرت فرموده اند: « من شما را برای خدا میخواهم و شما مرا برای خود میخواهید» .
#سؤال1⃣: آیا خواستن برای خود معنایش همان است که در جمله بعد فرموده اند یعنی اصلاح خود ؟ یا منظور برای منافع خود هست ؟
#سؤال2⃣: و آیا میتوان گفت اینکه مردم زمانه ما هم امام زمان را برای منافع خود میخواهند نه برای اصلاح خودشان ، این امر باعث عدم ظهور حضرت است ؟
#جواب:
✍ بله مراد حضرت دقیقاً این است که من شما را برای یاری دین خدا و پیشبرد اهداف دین خدا می خواهم اما شما مرا برای تأمین منافع پست خود می خواهید.
«بیعت شما مردم با من بی مطالعه و ناگهانی نبود»
#سؤال3⃣: آیا «بی مطالعه» درست ترجمه شده؟
#جواب:
✍ «فلته» به معنى کارى است که بى مطالعه و ناگهانى و بدون استحکام صورت گیرد.
‼️امام علی (علیه السلام) مى خواهد:
✅اوّلاً: روشن سازد که بیعت با او کاملاً حساب شده و بعد از مشورت مردم و سران قوم با یکدیگر صورت گرفت.
✅وثانیاً: تعریضى است به بیعت «ابو بکر» که در یک محیط کاملاً بسته با موافقت عده اى معدود صورت گرفت.
⬅️تا آن جا که «عمر» در سخن معروفش گفت : «إِنَّ بَیْعَةَ أَبِی بَکْر کَانَتْ فَلْتَةً، وَقَى اللهُ شَرَّها»
📩«بیعت با ابوبکر بى مطالعه بود، خداوند مسلمانان را از پیامدهاى بد آن حفظ کرد»
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
═─═ঊঈঊ🌿🌸🌿ঈঊঈ═─═
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈
#خطبه134
«خدا به پیروان این دین وعده داد که اسلام را سربلند و نقاط ضعف پیروان این دین را جبران کند»
#سؤال: آیا این مسئله حتی برای اسلامی که زمامدارش ابوبکر، عمر و عثمان ها، یزید و معاویه ها هستند و از مسیرش منحرف شده است نیز جاری است؟
#جواب:
✍ بله شاهد محکم آن همین است که حضرت این سخن را در زمان حکومت عمر بن الخطاب و به خود او می گویند.
⏪پیروزی بر ایران و روم در زمان این خلیفه خودش شاهد دیگری بر صدق این وعده الهی است.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈؛
📜📜📜🌿🌹🌿🌹🌿📜📜📜
#خطبه133
#بند_اول:
«آسمانها و زمینها کلیدهای خویش را به او سپردند»
#سؤال1⃣: چرا فاعلِ سپردن اختیار بدست پروردگار را ، آسمانها و زمینها معرفی کرده اند؟ مگر نه اینکه آنان هیچ گونه اختیاری از خود ندارند و همیشه کلید شان بدست خدا بوده؟
#سؤال2⃣: کلید گفته شده در این خطبه چیست؟
#جواب:
✍ اولاً: این عبارت و عبارت قبلی و بعدی اش به زیبایی از صنعت تشبیه و استعاره بهره برده است.
👌ثانیاً: حضرت با توصیف مذکور میخواهند این حقیقت را بیان کنند که خداوند هر جا را اراده کند مى گشاید و هر جا را اراده کند قفل مى نماید و همه کارهاى او مطابق حکمت است.
👈این تبیین، شرح اسم قابض و باسط الهی یا اسم معطی و مانع است و امثال آن .
#بند_اول:
«و از شاخه های درختان،نور سرخ رنگی شعله ور شده، میوه های رسیده را به انسانها تقدیم می دارند»
#سؤال3⃣: منظور از نور سرخ رنگ از شاخه های درختان شعله ور شده چیست؟
#جواب:
✍ شاید مراد از این فراز آتشی باشد که با سوزاندن شاخه های درختان تولید می شود.
💯 همان طور که در سوره مبارکه واقعه فرمود.
📖ونیز مى فرماید : « (الَّذِى جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الاَْخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ)
📣همان خدایى که براى شما از درخت سبز آتش آفرید و شما به وسیله آن آتش مى افروزید»
#بند_سوم:
«خدا پیامبر را پس از یک دوران طولانی که دیگر پیامبران نبودند فرستاد»
#سؤال4⃣: آیا با توجه به اینکه ادیان پیامبران _ که حجت خدا بر مردم بودند_ تحریف شده بود، نتیجه این است که در آن زمان زمین از حجت خدا خالی بوده است ؟
#سؤال5⃣: در بین عرب جاهلیت(بجز مسیحیان و یهودیان آنان) آیا دین و مذهب خاصی بوده ؟ حال آنکه میدانیم اغلب به آداب آبا و اجدادیِ خود عمل میکردند.
#جواب:
✅اولاً: زمین از حجت خالی نبود زیرا ما یک رسول داریم، یک نبی!
💯اگرچه با عروج حضرت عیسی به آسمان تا زمان پیامبر اعظم نبی صاحب شریعتی نیامد اما رسولان الهی وجود داشته اند.
✅ثانیاً: کافران دو گروه بودند :
🔴گروهى که به کلى خدا را به فراموشى سپرده و اعتقادى به حق نداشتند
🔴و گروه دیگرى که مشرک بوده و براى خداوند همتایانى قرار داده بودند.
↩️پیامبر (صلى الله علیه وآله) با هر دو گروه جهاد کرد.
🖇نخست جهاد فرهنگى و تبلیغی سیزده سال تمام به این جهاد پرداخت و گروه زیادى را از این طریق به آیین اسلام درآورد.
📌سپس هنگامى که مشاهده کرد گروه معاندان و بندگان زر وزور، سدّ راه مردم پاکدل و مانع پذیرش آیین خدا هستند، دست به جهاد نظامى زد تا مانع را از سر راه بردارد، بى آن که کسى را مجبور به پذیرش آیین خود کند، چرا که (لاَ إکْراهَ فِی الدِّینْ).
#بند_پنجم:
«حیات و زندگی چونان حکمت و دانش است که حیات دل مرده و بینایی چشم های نابیناست و مایه شنوایی برای گوشهای کر و آبی گوارا برای تشنگان است که همه در آن سالم و بی نیازند»
#سؤال6⃣: لطفاً توضیح دهید.
#جواب :
✍ منظور از «حکمت» در عبارت فوق، علم و دانش است.
💯همان علم و دانشى که :
🔹انسان را به خدا نزدیک کند
🔹و امور زندگى مادى و معنوى را نظام بخشد
🔹و از بیهوده کارى باز دارد
🔹و در یک جمله، همان گونه که در قرآن مجید آمده است : خیر کثیر را عائد صاحبش بنماید.
📖(وَمَنْ یُؤتَ الحِکْمَةَ فَقَدْ اُوتِیَ خَیْراً کَثیراً)
📜امام (علیه السلام) در عبارت پر معنى بالا، اوصاف پنجگانه اى براى حکمت بیان مى کند، و موقعیّت آن را در زندگى مادى و معنوى بشر روشن مى نماید.
✅نخست مى فرماید : حکمت، حیات قلب مرده است .
🔖یعنى ارواح و افکارى که بر اثر جهل همچون مردگان هیچ حرکت و اثر مثبتى ندارند، در پرتو علم و حکمت جان مى گیرند و زنده مى شوند و به حرکت در مى آیند.
✅دوّم و سوّم این که : حکمت، چشمان کوردلان و گوشهاى ناشنوایان را بینا و شنوا مى کند و حقایقى را که به خاطر فرو افتادن پرده هاى جهل بر چشم و گوش ناآگاهان قابل دیدن و شنیدن نبود براى آنها روشن مى سازد.
🔁 به گونه اى که چهره حق را در سرتاسر آفرینش مى بینند و آواى تسبیح موجودات را مى شنوند و پیام رهبران الهى را درک مى کنند.
✅ و در چهارمین و پنجمین وصف مى فرماید : تشنگان حق از سر چشمه حکمت سیراب مى شوند و تمام بى نیازى و سلامت را در آن مى یابند و به این ترتیب چیزى از خیر و برکت و سعادت و خوشبختى باقى نمى ماند، جز این که در حکمت و دانش نهفته است.
📣در واقع امام (علیه السلام) مى فرماید : دو نوع حیات وجود دارد:
🔻حیات مادى و جسمانى که غالباً مردم از آن سیر نمى شوند.
🔻و حیات معنوى و روحانی: که از آن برتر است و آن، علم و دانش مى باشد که خردمندان و آگاهان هیچ گاه از آن، سیر و ملول نخواهند شد.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
┏─┅═ঊঈ💠🌺💠ঊঈ═┅─┑
#خطبه132
#بند_سوم:
«کسی که جامه ی تقوا بر قلبش بپوشاند، کارهای نیکوی او آشکار شود و در کارش پیروز می گردد»
#سؤال1⃣: چرا در اینجا، وعده ی آشکارشدن کارهای نیکو را دادند؟
#سؤال2⃣: آیا اشکار شدن آنها خیلی مهم است؟
#جواب:
✍ روشن است اگر تقواى الهى در اعماق دل انسان ریشه بدواند، شاخ و برگ و میوه هایش از دست و زبان و چشم و گوش او ظاهر مى شود.
🖇چرا که تقوا همان حالت خدا ترسى درون است که انگیزه اى است نیرومند براى اعمال نیک و عامل بازدارنده اى است در برابر گناه.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
╰─┅═ঊঈ💠🌺💠ঊঈ═┅─╯
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈
#خطبه131
#بند_اول:
«ای مردم رنگانگ ودلهای پریشان وپراکنده که بدنهایشان حاضر وعقل هایشان از انها غایب و دور است...»
#سؤال: وصف حال چه افرادی است؟
#جواب:
📚از حوادث دردناک تاریخ اسلام، این است که پیشواى آگاه و مدیر و مدبّرى همچون على (علیه السلام) گرفتار گروهى از مردم نادان، هواپرست، پراکنده و متشتّت شد که ابزار بسیار بدى براى اقامه حکومت حق و عدالت بودند.
🔖و از آغاز کتاب تاکنون در خطبه هاى مختلف نهج البلاغه دیدیم که امام (علیه السلام) سخت از این معنا ناراحت و گله مند است و از طرق مختلف براى درمان این بیماریهاى اخلاقى آنان تلاش مى کند.
‼️امام (علیه السلام) در این جا انگشت روى نقطه اصلى درد جامعه ها و جمعیّت ها گذارده است و آن مسأله اختلاف و پراکندگى است که سبب درگیرى ها و از میان رفتن نیروها مى شود.
👈تعبیر به «الشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ...» اشاره به حضور جسمانى آنها در اجتماع و غیبت فکرى و روحانى و بیگانگى آنان از حوادث خطیرى است که در جامعه مى گذرد.
↩️به هر حال شک نیست که براى زدودن تاریکیها از چهره عدالت و جداسازى باطل از حق، نیاز به اعوان و انصار و یاران آگاه و هوشیار و فداکارى است.
⏪ مردم نادان و بی وفا و پراکنده اى همچون مردم کوفه، کسانى نبودند که بتوان به وسیله آنها تاریکیها را، زدود و کژى ها را راست کرد.
◾️و این درد بزرگى است که پیشواى آگاه و شجاع و فداکارى همچون على بن ابى طالب (علیه السلام) به آن گرفتار شده بود.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈؛
•┈••✾🔸◆✨💠✨◆🔸✾••┈•
#خطبه_130
#سؤال1⃣: گفته شده عثمان حضرت ابوذر را در بیابان ربذه تبعید کرد. دلیل این تبعید چه بود؟
#سؤال2⃣:اقدام امیرالمومنین( علیه السلام) را که برخلاف دستور عثمان، ابوذر را همراهی کرد، از نظر آثار روانی بر اجتماع و پیامد این اقدام تحلیل بفرمایید.
#جواب:
✍ «ابوذر» در «مدینه» همواره ملازم پیامبر (صلى الله علیه وآله) و در خدمت آن حضرت بود.
⏪پس از پیامبر (صلى الله علیه وآله) هنگامى که خلافت به «عثمان» رسید و او بیت المال را به دامادش «مروان» همان فرد منحرف دنیاپرست سپرد، «ابوذر» زبان به اعتراض گشود .
🔊و در کوچه ها آیه (وَالَّذِینَ یَکْنِزُوْنَ الَّذَهَبَ والْفِضَّةَ...) را که تعریضى به «عثمان» و اطرافیانش در زمینه غارت بیت المال مسلمین بود، با صداى بلند مى خواند و آنان را به باد انتقاد مى گرفت.
⛔️این سخن بارها به گوش عثمان رسید و در برابر آن سکوت اختیار کرد ولى چیزى نگذشت که وجود «ابوذر» و سخنان او براى «عثمان» و دار و دسته اش غیر قابل تحمل شد.
‼️«عثمان» کسى را به سراغ «ابوذر» فرستاد و به او توصیه کرد که دست از این کار بردارد.
⁉️ابوذر گفت: آیا «عثمان» مرا از خواندن قرآن نهى مى کند ؟ به خدا قسم رضاى خدا را بر خشم «عثمان» مقدّم مى دارم.
⬅️این وضع همچنان ادامه داشت تا این که روزى «عثمان» در میان جمعیّت مردم نشسته بود و «کعب الاحبار» و «ابوذر» نیز حاضر بودند.
📣 «عثمان» رو به مردم کرده گفت : آیا پیشواى مسلمین نمى تواند چیزى از بیت المال قرض کند و به هنگام توانایى بپردازد ؟
📌«کعب الاحبار» گفت : چه مانعى دارد ؟ «ابوذر» برآشفت و گفت : اى یهودى زاده تو مى خواهى اسلام را به ما بیاموزى ؟ ! (این گونه کارها در بیت المال مسلمین جایز نیست)
👈«عثمان» ناراحت شد، گفت : اى ابوذر تو زیاد مرا آزار مى دهى و به یارانم بد مى گویى، باید از «مدینه» خارج شوى و به «شام» روى و به این ترتیب او را به «شام» تبعید کرد.
👌ولى ابوذر در شام نیز آرام ننشست، هنگامى که کاخ سلطنتى «خضراى» معاویه و اسراف و تبذیر دستگاه «بنى امیه» را در کنار خانه هاى محقّر مردم محروم شام مشاهده کرد، بر پاخاست و فریاد زد و به «معاویه» گفت : اگر این کاخ را از بیت المال ساخته اى خیانت است و اگر از مال شخصى تو است اسراف است. به خدا سوگند آنچه در شام مى بینم، نه در کتاب خداست نه در سنت پیامبر (صلى الله علیه وآله). من مى بینم حق دارد، خاموش مى شود و باطل زنده مى گردد، راست گویان تکذیب مى شوند، وحکومت از تقوا تهى مى گردد.
🚫این سخنان و مانند آن برمعاویه گران آمد، به عثمان نوشت اگر ابوذر در شام بماند شام را فاسد خواهد کرد.
⚠️عثمان دستور داد او را به وضع فجیع و ناگوارى به مدینه بازگردانند.
↔️سرانجام عثمان از انتقادهاى ابوذر بر خلاف کارى هاى بى حسابش به تنگ آمد و با اطرافیانش مشورت کرد و نظر دادند او را از مدینه تبعید کنند.
↩️ابوذر پیشنهاد شام وعراق را کرد ولى هیچ کدام را نپذیرفتند چون مى دانستند شورش به پا مى شود.
🔰سرانجام او را به نقطه بسیار بد آب وهوایى در اطراف مدینه به نام «ربذه» تبعید کردند که در آن سرزمین بى آب و علف جان سپرد.
❌حتى کفنى براى دفن شدن نداشت تا این که گروهى به همراهى «مالک اشتر» از آن جا عبور کردند.
♻️ تنها دختر و همسفر ابوذر که بر سر راه نشسته بود آنان را خبر کرد، آمدند کفن گران بهایى بر او پوشاندند و «عبدالله بن مسعود» صحابى بزرگوار پیامبر (صلى الله علیه وآله) بر او نماز خواند و با احترام تمام او را به خاک سپردند.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
•┈••✾🔸◆✨💠✨◆🔸✾••┈•
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊
#خطبه128
#بند_اول
#سؤال1⃣ : در مورد این بند و تطابق آن با عملیات غواصان ایران در بصره ، و نیز توصیفاتی که از بصره شده توضیح بیشتری بفرمایید.
#جواب:
✍ این خطبه هیچ ارتباطی با عملیات والفجر ۸ یا کربلای ۴ غواصان دلاور ایرانی ندارد.
👈 زیرا در متن خطبه ویرانی و کشتار بصره آمده است در حالی که رزمندگان ایرانی اصلاً وارد بصره نشدند.
↩️بلکه در والفجر ۸ وارد شهر فاو شدند و در کربای ۴ هم به دلیل خیانت ستون پنجم، عملیات لو رفت و غواصان عزیز ما غریبانه تار و مار شدند.
👌اما اصل ماجرا مربوط به قیام صاحب الزنج است . زنج مُعَرّب ( عربی شدهء) واژه زنگ است یعنی سیاه پوست.
🔰در سال ۲۵۵ هجرى در عهد حکومت خلیفه عباسى «المهتدى» مردى در «بصره» ظهور کرد که خود را «على بن محمّد» از نسل «امام زین العابدین (علیه السلام) و زید بن على (علیه السلام)» مى نامید و بردگان را به مخالفت با مالکان خود فراخواند.
⚜و از آن جا که بردگان در سخت ترین شرایط زندگى مى کردند گروهى در مزارع و باغات، و گروهى در خانه ها به خدمت هاى طاقت فرسا با کمترین بهره مندى از زندگى، مشغول بودند دعوت او را به سرعت پذیرا شدند و در گروه هاى صد نفرى و هزار نفرى به او پیوستند.
🔖او به آنها وعده مى داد که نه فقط شما را از بندگى آزاد مى کنم، بلکه مالکان شما را همراه با اموال و مزارعشان ملک شما قرار خواهم داد.
💰و از آن جا که جامعه آن روز گرفتار فاصله طبقاتى شدیدى شده بود، گروهى مرفه در قصرها زندگى مى کردند که امیرمؤمنان (علیه السلام) در #خطبه128 به وضع خانه هاى پرزرق و برق آنها اشاره فرموده و گروه دیگرى بدترین شرایط زندگى را داشتند، جمعى عظیم از محرومان (غیر از بردگان) نیز به آنان پیوستند و به این ترتیب لشکر عظیمى براى او فراهم شد.
🚫او آتش انتقام جویى را در دل بردگان و محرومان شعلهور ساخت تا آن جا که پس از پیروزى بر ثروتمندان و برده داران دستور مى داد.
⏪هر یک از اربابان خود را پانصد تازیانه بزنند، و زنان آنها را اسیر مى کرد و براى تحقیر آنها هر یک را به دو سه درهم مى فروخت و در اختیار مردان یا زنان زنجى (سیاه پوست) قرار مى داد.
#بند_سوم:
«پیامبر برای من دعا کرد که خدا این دسته از علوم و اخبار را در سینه ام جای دهد و اعضا و جوارح بدن من از آن پر گردد»
#سؤال2⃣: پس شیوه آموختن پیامبر(صلوات الله علیه و آله و سلم) به امیرالمومنین( علیه السلام) بصورت دعایی بوده است؟
#سؤال3⃣: یعنی پیامبر خودشان چیزی را مستقیماً به امیرالمؤمنین نمی آموختند بلکه دعا میکردند خدا علم آن را در سینه شان جای دهد؟
#سؤال4⃣: آیا منظور از «...و اعضا و جوارح من از آن(علم) پر گردد» این است که یاد بگیرند و عمل کنند؟
#سؤال5⃣: آیا این خطبه ارتباط با #حکمت 92دارد؟که در این حکمت در قسمت آخر گفته شده برترین علم علمی است که در اعضا و جوارح آشکار گردد.
#جواب:
✍ اولاً طبق #حکمت147 این دسته از علوم فقط با ظرفیت قلبی بالا قابل درک است.
↩️لذا اینکه پیامبر دعا می کنند به این معناست که از خداوند برای مولا توسعه ظرفیت قلب برای دریافت و نگهداری این علوم می کنند.
⬅️نه به این معنا که دعا می کنند تا خداوند این علوم را به مولا بدهد.
🔁بلکه رسول الله این علوم و حکمتها را به امیرالمؤمنین به اذن خدا منتقل می کنند ولی از خداوند می خواهد که به مولا ظرفیت و سعه وجودی این معارف غیبیه را عنایت کند.
‼️لطفاً کسانی که میخواهند بهره وافی از این مطلب ببرند یک بار دیگر با تأنی و توسل، #حکمت147 را ببینند.
✅ثانیاً نمی دانم چرا مرحوم دشتی تعبیر به اعضا و جوارح کرده است.
📚در حالی که در متن عربی واژهء "جوانحی" آمده است که به معنای قلب و باطن و قوای روحی است در مقابل "جوارح" که اعضا و جوارح است. لذا این ترجمه خطا به نظر می رسد!
↩️ادامه دارد...
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊
#خطبه128
#بند_سوم:
«این است آن علم غیبی(ذاتی) که غیر از خدا کسی نمیداند. جز اینها علومی است که خداوند به پیامبرش تعلیم داده (علم غیب اکتسابی) و او به من آموخته است.»
#سؤال6⃣: یعنی خدا علم «قیامت و نزول باران و آنچه در شکم مادران است، و کاریکه هر فرد در فردای خود میکند و سرزمینی که در آن می میرد» را به پیامبر نداده است؟ چون فرموده است سوای اینها علومی است که خدا به پیامبرش داده است.
#سؤال7⃣: بعضی از این علوم، امروزه از طریق تکنولوژی های روز قابل فهم است مانند آنچه در بطن مادران است. پس چگونه است که فرمودند اینها را غیر از خدا کسی نمی داند؟
#سؤال8⃣: آیا این تکنولوژی ها که غالباً خاستگاه آنها غرب است، مصداق علوم دزدی است؟
#سؤال9⃣: باتوجه به سؤال قبل آیا علم غیب، با تکنولوژی های بشری قابل کشف است؟!
#جواب:
✅اولاً: یادمان باشد که فهم همه آنچه که حضرت دارند و حتی همه آنچه که ایشان بیان می کنند برای هر کسی و با هر روشی مقدور نیست.
👌همانطور که فهم همه آنچه خداوند دارد برای پیامبر و اهل بیت علیهم السلام جز با اذن و عنایت خود پروردگار مقدور نیست.
✅ثانیاً: همانطور که در #خطبه91 آمده راه رسیدن به پشت پرده غیب، جستجو و ژرف نگری نیست.
↩️بلکه این ها اعتراف به عجز و ترک ژرف نگری اهل بیت را راسخون فی العلم (آیه ۷ آل عمران) کرد و مورد مدح الهی.
⬅️با این دو مقدمه؛ مطلب بسیار ذی قیمتی درباره نحوه علم غیب اهل بیت علیهم السلام دارم که حیفم میآید به همین راحتی بیانش کنم تا خدای ناکرده هدر نشود.
‼️لذا خواهش می کنم با دقت و حوصله به مطالب زیر گوش بدهید.👇👇👇
🔰مطلب اول اینکه: اول باید به نیت خودتان مراجعه کنید ، ببینید برای چه می خواهید از پاسخ این سؤالی که کردید سر در بیاورید ؟
⁉️ما برای چه می خواهیم ببینیم نحوه و اقسام علم غیب چیست ؟
⁉️بالاخره اهل بیت علیهم السلام علم غیب دارند یا ندارند ؟
⁉️اگر علم غیب دارند ، به چه اموری تعلق می گیرد ؟
⁉️اگر علم غیب ندارند پس چرا بعضی از خبرها و پیشگویی ها را جلو جلو انجام می دهند؟
💯قصد و غرض و نیت در این قصه بسیار بسیار مهم است .
⚠️خواهش میکنم این مسأله را جدی بگیرید .
⏳گاهی وقتها نداشتن یک نیت درست حتی در قالب یک پرسش اعتقادی تیرگی برای قلب و روح ما می آورد .
📜همانطور که حضرت در این خطبه و خطبه متقین در مقابل یک سؤال اولاً هشدار می دهند ، عصبانی می شوند و بعد هم آن را نسبت به شیطان می دهند .
🔊می گویند : شیطان این سؤال را در زبان تو قرار داد .
⏪با اینکه ظاهر سؤال ، سؤال اعتقادی است و بالاخره پرسش را باید پرسید تا از جهل خارج شد؛ اما حضرت بدون تعارف و اغماض میفرمایند این پرسش را شیطان در زبانت قرار داده تا بیانش کنی .
🔰ثانیاً :اینکه مفسرین بزرگوار تلاش کرده اند توجیهی برای این مسأله ایجاد کنند ، با تمام احترام و تکریمی که نسبت به همه بزرگواران داریم روش درستی به نظر نمی رسد .
🔎بعنوان نمونه فقط عرض می کنم ، قصدی ندارم ، مثلاً در تفسیر همین #خطبه مراجعه کنید به فرمایشات مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیةالله العظمی مکارم شیرازی ، ببینید در آن تلاشی که ایشان و تیم محققین زیر نظر ایشان کرده اند ، چقدر ناکام مانده اند .
🖇آخر آنهم مشخص نشد که پاسخ این سؤال چه می شود؟!
🔖دلیلش هم این است که خیلی وقتها فهم این حقایق با تلاش ذهنی و مطالعه و فیش برداری و امثال این ، میسور نمی شود .
📝بلکه چند نکته در اینجا باید مورد توجه باشد :
🔻۱- اساسا قرار نیست ما خیال کنیم همه چیز را می فهمیم .
◀️ما هم باید مثل اهل بیت علیهم السلام که در مقابل خدا اظهار به عجز کرده اند و در آن جاهایی که دسترسی نداشته اند و تکلیف دسترسی هم نداشته اند ترک ژرف نگری کرده اند ، امتحان پس بدهیم .
♨️این امتحان ، امتحان بسیار پیچیده ایست که عبارت باشد که از طرفی معتقد باشیم که دین اسلام دین تحقیقی است و حرف زور و بی حکمت و دلیل در آن نیست .
💢و از طرف دیگر معتقد باشیم که قرار نیست ما همه دلایل و حکمتها را بفهمیم .
👈در #آیه7 سوره مبارکه آل عمران ، عبارت بسیار ظریفی هست که متأسفانه بسیاری از مفسرین قرآن به آن دقت نکرده اند.
📖آنجا می فرماید: که اهل بیت علیهم السلام در مقابل آنچه که از خدا دارند ، «یقولون کُلٌ مِن عندِ ربِّنا »
🔁بصورت کلی و اجمالی می گویند که هر چه که هست از نزد پروردگار است دیگر ، نه اینکه دانه دانه باید برایشان باز شود تا قبول کنند .
💯نه !! آنها پایه ها و اساس را که قبول کردند حالا در ادامه هر چیزی که از خداست می دانند درست بوده و حکیمانه است و خدا گزاف نمی گوید .
↩️ادامه دارد...
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
═════ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ════
#خطبه127
#بند_دوم:
«بهترین مردم نسبت به من گروه میانه رو هستند »
#سؤال1⃣:آیا حضرت این میانه روی را حد فاصل دوستیِ افراطی ایی که ایشان را خدا بدانند تا کینه توزی و دشمنی می دانند؟
#جواب:
👌بله منظور همین است .
🖇یعنی کسانیکه در محبت امیرالمؤمنین مسیر اعتدال و حق را می روند.
↔️یعنی همان جایی که خداوند برای اهل بیت علیهم السلام قرار داده را به آن اعتقاد دارند و در آن افراط نمی کنند .
#بند_دوم:
«همواره با بزرگترین جمعیتها باشید که دست خدا با جماعت است»
#سؤال2⃣: منظور حضرت از بزرگترین جمعیتها چیست؟
#جواب:
✍ همیشه توده هاى مؤمن، در مسیر حق حرکت مى کنند و اگر گروهى دچار اشتباه شوند، گروه دیگر آنها را آگاه مى سازند و از خطر گمراهى نجات مى دهند.
👌ولى افراد تکرو و گروه هاى کوچک و منزوى از جامعه اسلامى، گرفتار انواع خطاها و انحرافات مى گردند.
📛و شیطان همیشه وسوسه هاى خود را در میان آنها تشدد مى کند، و صید خوبى براى لشکر شیطانند .
⏪همان گونه که وقتى گوسفندى از گله گوسفندان جدا و از زیر نظر چوپان خارج مى شود، گرگها به او حمله مى کنند و طعمه خود مى سازند.
#بند_دوم:
«از پراکندگی بپرهیزید که انسان تنها، بهره ی شیطان است آنگونه که گوسفند تنها طعمه ی گرگ خواهد بود»
#سؤال3⃣: آیا تنهایی مذکور، تنهاییِ حاصل از تفرقه های دینی و اعتقادی ست(باتوجه به ابتدای جمله) ؟
#سؤال4⃣: و آیا کلاً انسانی که تنهاست طعمه ی شیطان است؟
#جواب:
✅مراد از تنها و تنهایی در این خطبه همان جدا شدن از اکثریت مؤمنین است که حاصل تفرقه و پراکندگی است.
💯اگرچه تنها بودن فردی هم در بسیاری از موارد برای انسانهای عادی مقدمه گناه می شود و شیطان انسان تنها را بهتر فریب می دهد ، اما در این خطبه مراد از تنهایی در مقابل #اتحاد و وحدت جامعه است .
#بند_دوم:
«آگاه باشید هرکس که مردم را به این شعار «تفرقه و جدایی» دعوت کند او را بکشید هرچند که زیر عمامه ی من باشد»
#سؤال5⃣: مگر حضرت در جای دیگری فرمان تحمل خوارج را نداده بودند؟
#جواب:
✍ آنجا که حضرت امر به مدارا می کنند و خود نیز بیش از همه مدارا می کنند، تا جایی است که خوارج فقط به توهین و تشکیک نسبت به حقانیت حضرت مبتنی بر خطای پذیرش حکمیت مشغولند.
⬅️ اما وقتی با جمع آوری عده و عُدّه قصد اختلاف افکنی در متن جامعه را کردند دیگر مدارا مشروع و منطقی نیست.
↩️لذا خود حضرت با آنان جنگیدند .
#بند_دوم:
آگاه باشید ! هر کس که مردم را به این شعار «تفرقه و جدایی» دعوت کند او را بکشید ، هر چند که زیر عمامه ی من باشد .
#سؤال6⃣: با توجه به اینکه ، این فرموده حضرت در زمان ما مصادیق بسیاری دارد ، (از جمله سید صادق شیرازی ) و طرفدارانی که گاها از دوستان و نزدیکان ما هستند ، وظیفه ما نسبت به رهبران آنها چیست ؟
#سؤال7⃣: و برخوردمان در مواجهه با طرفدارانشان چگونه باید باشد ؟
#جواب:
✍ تفرقه در همه شرایط مخلّ به مصالح اسلام و مسلمین است .
👈خصوصاً وقتی سازمان یافته و با هدف براندازی نظام اسلامی باشد.
👌اما کشتن و مواجهه فیزیکی از هر سنخ آن محتاج اذن ولی امر است. مثل زمان امیرالمؤمنین.
#سؤال8⃣: آیا باتوجه به این خطبه و تلخی هایی که خوارج به کام امام ریختند، میتوان گفت خوارج(که انقلابیون ِ بسیار پشیمان! بودند) موجب قتل اباعبدالله (علیه السلام) شدند؟
#جواب:
⛔️اگر منظورتان این است که قاتلان ابی عبدالله الحسین علیه السلام از خوارج بودند به معنای خوارج که در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام ظهور کردند ، این حرف چندان درست نیست .
⏪اما اگر مقصود این باشد که همانطور که خوارج به نوعی پشیمان شدند یا به انحراف کشیده شدند از انقلابی گری حقیقی، کسانی هم که در کربلا مسبب اصلی این مصیبت اعظم شدند مثل عمر سعدها ، اینها انقلابیهای آلوده به دنیا بودند ؛ که نوعی پشیمانی و انحراف محسوب می شود .
⚠️به عشق رسیدن به قدرت مثل همان حکومت ری برای عمرسعد ناگزیر شدند تا روی ارزشهایی که قبلاً به آن اعتقاد اجمالی داشتند پا بگذارند و سوابق و جایگاه خود و پدرشان را ضایع کنند .
‼️از این جهت درسته .
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
═════ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ════
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈؛
#خطبه126
«آگاه باشید بخشیدن مال به آنها که استحقاق ندارند زیاده روی و اسراف است. ممکن است در دنیا مقام بخشنده آن را بالا برد اما در آخرت پست خواهد کرد»
#سؤال1⃣: آیا بخشش به بعضی سائلین هم شامل اسراف و خوار شدن در آخرت می شود؟
#سؤال2⃣: چه کسانی استحقاق بخشش ندارند؟
#جواب:
‼️این خطبه ارتباطی به سؤال شما ندارد چون درباره تقسیم کردن بیت المال به ناحق است .
↩️در حالیکه بخشیدن به فقیر و به قول شما گدا و ... بخشش از مال شخصی است .
🚫در این خطبه عده ای از شیعیان در اول حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام به خیال خودشان به خیر خواهی و نصیحت حضرت پرداختند که شما چه اشکالی دارد در همین ابتدای کار سهم کسانی که مثلاً رئیس قبیله هستند و بزرگان یک قومی هستند و احتمال داده می شود که بعداً بخواهند علیه حکومت شما اقدامی انجام بدهند را از بیت المال زیاد کنید تا دل آنها را بدست آورده و جلوی شورش آنها رابگیرید ؟
⛔️که حضرت منکر شدند و مخالفت کردند یعنی تقسیم بیت المال بصورت غیر عادلانه را در این خطبه در موردش بحث می کنند .
در این خطبه پس از آنکه در مورد تقسیم بیت المال فرمودند، حضرت در مورد مال شخصی می فرمایند:
«کسی مالش را در راهی که خدا اجازه نفرمود مصرف نکرد و به غیر آن نپرداخت جز آنکه خدا او را از سپاس آنان محروم فرمود و دوستی آنان را متوجه دیگری ساخت.»
#سؤال3⃣: آیا اینجا هم باتوجه به پاسخ جلسه گذشته، همچنان منظور مال شخصی نیست؟
#سؤال4⃣: منظور از غیراهل برای پرداخت مال شخصی به وی ، چه کسی است؟
#جواب:
✍ اصل خطبه همانطور که عرض شد درباره توصیه ناحق بعضی از اطرافیان به بخشش اضافی از بیت المال به افراد و مردمی بود که دلشان بدست بیاید و در واقع با حکومت امیرامؤمنین علیهالسلام همراه بشوند .
⏪که حضرت اصل این کار را باطل دانسته و رد کردند .
📖در ادامه امیرالمؤمنین یک قاعده کلی معرفی میفرمایند.
💯که هم شامل بخشش نا بجا از بیت المال می شود و هم بخشش نابجا از مال شخصی و آن قاعده کلی مبتنی بر #نیت ناحق است .
⬅️یعنی اگر کسی مال شخصی خود را به دیگران ببخشد ، فقط به این نیت که بخواهد آنها را فریب بدهد و دل آنها را بدست بیاورد که طرفدارش بشوند ، خداوند این خفت و خواری که حضرت در #خطبه126 فرمودند بر سرش می آورد .
⏪یعنی هم مالش را داده و هم به آن هدف باطل و شیطانی نرسیده است .
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
═════ ೋღ💎ღೋ════
#خطبه125
#سؤال1⃣: آیا این خطبه مربوط به بازگشت لشکر امام از جنگ صفین است؟
#سؤال2⃣: عدم پذیرش حکمیت مربوط به چه زمانی بود؟
#جواب:
👌بله این خطبه درباره حکمیت در جنگ صفین بود و بعد از جنگ صفین مطرح شده است.
⏪ منظور از اینکه خوارج حکمیت را نمی پذیرفتند این است که ، خوارج زیر بار این مسأله نمی رفتند که چطور امیرالمؤمنین قبول کرد که حکمیت را بپذیرد .
⁉️ یعنی می گفتند ما اشتباه کردیم حکمیت را اصرار کردیم که بپذیر ، تو که آگاه بودی چرا پذیرفتی و حضرت در حال جواب دادن به آنها هستند .
⚠️در توجیه اینکه چرا امیرالمؤمنین علیهالسلام در صفین حکمیت را قبول کردند .
#سؤال3⃣: ماجرای تعیین مدت برای حکمیت چه بود؟
#جواب:
✍ در این عهدنامه یک سال به حکمین فرصت داده شده بود که درباره حلّ مشکل اختلاف امّت بیندیشند و در کار خود عجله نکنند.
🚫خرده گیران بى خبر و نادان گاه به اصل حکمیّت ایراد مى گرفتند که امام (علیه السلام)در بخش گذشته این خطبه جواب روشن و منطقى و دقیق به آنان داد و گاه به شاخ و برگ آن، یعنى مسأله قرار دادن مدت ایراد مى گرفتند.
💯امام (علیه السلام) چند فایده براى ضرب الاجل یک مسأله در مسأله حکمیّت بیان فرموده اند: 👇👇👇
◀️نخست این که : ناآگاهان از جوش و خروش تعصّب باز ایستند و بتوانند درباره این مسأله سرنوشت ساز تحقیق کنند.
◀️ و دیگر این که علماى امّت در اصحاب على (علیه السلام) جوانب مسأله را به خوبى بررسى کنند و آنچه ضایعات کمترى در بردارد برگزینند و حکمین را براى انتخاب صحیح ارشاد کنند.
◀️دیگر این که در این مدّت طرقى براى اصلاح امر امّت به طور کلّى اندیشیده شود و از کارهاى عجولانه که سبب گمراهى است بپرهیزند.
🖇عجب این که : گروه متعصّب لجوج و ناآگاه از «خوارج» اصرار داشتند که عجولانه در این زمینه تصمیم گیرى شود و سرنوشت امّت را بدون مطالعه و تحقیق و دقّت به خطر بیفکنند و این است راه و رسم افراد نادان در هر عصر و هر زمان.
⏪جمله «وَلاَ تُؤْخَدُ بِأَکْظَامِهَا» که به معنى نگرفتن بیخ گلو و آزاد گذاشتن راه نفس است کنایه از آزادى براى مطالعه و تصمیم گیرى و انتخاب مى باشد کنایه اى است گویا و فصیح و بلیغ.
↩️جمله «وَتَنْقَادَ لأَوَّلِ الْغَیِّ» (مبادا تسلیم اوّلین گمراهى شوند) اشاره به این است که تصمیم هاى عجولانه غالباً گمراه کننده است.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
═════ ೋღ💎ღೋ════
════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══
#خطبه124
#بند_سوم:
«همانا شامیان، بدون ضربت نیزه های پیاپی هرگز از حای خود خارج نشوند. ضرباتی که بدنهایشان را سوراخ نماید چنان که وزش باد از این سو فرو شده بدان سو در آید. ضربتی که ماسه سر را بپراند و استخوان های بدن را خرد و بازوان و پاها را قطع و به اطراف پخش کند!!!»
#سؤال1⃣: اینها تعبیرات شگفتی است! یعنی تنها راه برخورد باشامیان، کشتن آنها بود ؟
#سؤال2⃣: عامل چنین دشمنی شدید شامیان با امیرمومنان چه بوده است که تنها راه رفعش چنین جنگی است؟
#جواب:
✍ از نکات مهمى که امام علی(علیه السلام) در این بخش از خطبه به آن پرداخته، این است که پیروزى بر دشمن را نیمه کاره نگذارند.
‼️اى بسا عقب نشینى ها جنبه غافلگیرانه دارد، و هدف، حملات سخت ترى است، باید دشمن را تا اقصى نقاط شهرهایش تعقیب کنند و همه جا را تحت اشغال خود درآورند تا احتمال حمله مجدّد به کلّى از میان برود.
⬅️اگر لشکر امام (علیه السلام) در «صفّین» که این خطبه، قبل از جنگ «صفّین» ایراد شده، همین یک دستور را عمل مى کردند فتنه بنى امیّه براى همیشه خاموش مى شد و بساط ظلمشان برچیده و سایه حکومت شومشان از سر مسلمانان کوتاه مى گشت.
↩️ ولى با نهایت تأسّف همه این دستورات امام (علیه السلام) را شنیدند ولى به هنگام عمل کنار گذاشتند و طعم تلخ آن را نیز چشیدند.
🔰عامل دشمنی عمیق شامیان با امیرالمؤمنین علیه السلام این بود که از ابتدا شامیان اسلام را با قرائت معاویه و بنی امیه شناختند.
⏪ یعنی اسلام آوردن آنها در پایان دوران پیامبر بود و چون از مرکز حکومت اسلامی یعنی مدینه دور بودند دسترسی به پیامبر و اهل بیت علیهم السلام نداشتند و دستگاه بنی امیه بغض اهل بیت را به عنوان دین به آنها منتقل کرده بود.
↩️ادامه دارد...
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══