eitaa logo
❥♥مهدویت❥♥
370 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
166 فایل
#ڪلیپ_استورے_مذهبے #پست_ثامن #رمان_از_شهــــــدا #مطالب_پزشڪی #مسابقه😊 ڪپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی آقام امام زمان❤ @mahdavieat 🍃اللهـــــ💞ـــــم عجل لولیڪ الفرج🍃 ارتباط بامدیرکانال @Rostami987
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خانم رستمی💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شایعه : «ساخت ساختمان پزشکی فوق تخصصی در عراق با هزینه نفت ایران» پاسخ: توضیحات منتسب به این کلیپ جعلی و ساختگی است. مجموعه ای که در این ویدیو مشاهده می کنید، بیمارستان و مرکز فوق تخصصی چشم پزشکی نور واقع در کشور عمان است. این مجموعه خصوصی و پرسابقه که در چند شهر ایران از جمله تهران و شیراز شعباتی دارد، در سال ۱۳۹۸ شعبه بین المللی خود در کشور عمان را راه اندازی کرده که در آن اغلب خدمات چشم پزشکی مشابه آنچه در ایران وجود دارد ارائه می شود. علاوه بر آن خدمات زیبایی شامل پوست، مو، زیبایی، لیزر و جراحی زیبایی بینی به فهرست سرویس های این مجموعه افزوده شده است بی تحقیق باور نکنیم http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎 عاقبـت نـور تـو پهــنـای جـهـان می گیرد جسم بی جان زمین از تو توان می گیرد سال ها قلـب من از دوریـتان مـرده ولـی خبـری از تـو بیـاید ضـربـان می گیرد 💚اللهم عجل لولیک الفرج 💚 مهدوی http://eitaa.com/mahdavieat
❗️دو تا شغل رو می شناسم که: ➕نه تعطیلی داره ➕نه مرخصی ➕نه بازنشستگی ➕نه اضافه حقوق ➕نه پاداش ➕هنوز به رسمیت شناخته نشده ➕کارفرماها همیشه ازشون ناراضین و میگن مگه چه کار میکنی؟ ➕فقط وقتی دیگه ازت کار نمیکشن که از کار افتاده باشی! 🔹می دونی چه شغلایی؟ ▫️مادری و خانه داری❣️ http://eitaa.com/mahdavieat
🇮🇷🌸 🍀 💠 خبر، یک تحلیل(۱۰) 🔥 موضوع: انگلی بنام مسیح علینژاد؛ مأمور رسانه‌ای سازمان سیا‼️ 🍃🌻🍃 🌀 علینژاد اعلام کرده که بدنبال پس گرفتن مدال طلای المپیک قهرمان تیراندازی ایران، توسط کمپین نوید افکاریست‼️ ♻️ گزاره‌های تحلیلی: 🔻مسیح علینژاد یا بهتر بگوییم پولی نژاد، مهره سوخته ای که پس از شکست در پروژه‌های چهارشنبه‌های سفید، آزادی‌های یواشکی و . . ‌. به یک مهره ناکارآمد و بی ارزش تبدیل شده، در یک پروژه هالیوودی سازمان سیای آمریکا، با مطرح کردن طرح ربایش اش، توهم تاثیر گذاری مجدد دارد. 🔹 هر چند در آشفته بازار ولنگاری فضای مجازی، بعضی سلبریتی‌های بی وطن، گاهگاهی نقش سربازان سایبری اش را داشتند اما این عامل رسانه‌ای سیا به خوبی می‌داند که در بین ایرانی‌ها، ارزش دیده شدن ندارد. 🔸 مدال آوری مدافع حرم آل الله در المپیک، علاوه بر شاد کردن دل ملّت، جنگ نرمی بود در مقابل اردوکشی های تفکر غربگرایانه و ضد مقاومت. 🔹 سجده شکر این پاسدار مدافع حرم و مدافع سلامت بر چفیه، پتکی بود که بر ذهن فاسد و مخمور سربازان رسانه‌ای تفکر غرب پرستی چون مسیح علینژاد و همفکران منافق داخلی‌اش فرود آمد. آنقدر ضربه کاری بوده که "جوجه اردک زشت" داعیه پس گرفتن مدال طلای المپیک اش را دارد. 🔺 زهی خیال باطل . . . که این داعیه او و هم پیاله های غرب پرستش، مثل گذشته فقط نشخوار کردن و دست و پا زدن‌های بیهوده ست. ✍ مجید بیگدلی http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️آمریکا چگونه کشورهای مستقل را به آشوب می کشاند؟ 🔻 سخنان "جان استاکول" از مدیران و مامور سابق سازمان سیا با ۱۲ سال سابقه و نویسنده کتاب‌های متعدد از جمله "نقش آمریكا در نظم نوین جهانی" در مورد جنگ‌های مخفی و اهداف سازمان سیا: 🔻آمریکا با هدف قرار دادن ساختارهای اجتماعی و اقتصادی کشورها، مردم آن کشورها را در مضیقه قرار می‌دهد تا کشور به هرج و مرج کشیده شود و بعد وارد عمل شده، دولت دلخواه خود را به آن کشورها و مردمان آن تحمیل می‌کند. ✅‌‌ بصیرت http://eitaa.com/mahdavieat
⁉️این خاطرات را نخوانده ای؟!( قسمت اول) 🔻متن پیش رو بخش‌هایی از سخنرانی شهید سپهبد صیاد شیرازی ۱۲۵ روز قبل از شهادت ایشان و در تاریخ۱۳۷۵/۹/۱۵ است که در جلسه شب خاطره مسجد جامع قلهک تهران ایراد شده است 🔻ساعت ۸:۳۰ شب از ستاد کل به من زنگ زدند و گفتند که دشمن از سرپل ذهاب و گردنه پاتاق با سرعت جلو می‌آید، من گفتم خدایا کدام دشمن از یک محور سرش را انداخته پایین می‌آید! این چه جور دشمنی است؟! گفت: ما نمی‌دانیم، گفت رسیده‌اند به کرند و آنجا را هم گرفتند. بعد هم حرکت کرده به سمت اسلام آباد غرب، بعد هم کرمانشاه و همین طور دارد جلو می‌آید 🔻این چه دشمنی است؟ ما همچنین دشمنی ندیده بودیم که اینطور از یک جاده سرش را بیندازد پایین و بیاید جلو! گفتند به هر صورت ما نمی‌رسیم. گفتم: خب حالا شما چه می‌خواهید؟ گفتند: شما بیایید برویم منطقه. حواسمان پرت شده بود که این دشمن چیست؟ گفتم: فقط به هواپیما بگویید آماده باشد که با هواپیما برویم به طرف کرمانشاه. هواپیما را آماده کردند. ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه به کرمانشاه رسیدیم. در کرمانشاه حالت فوق العاده‌ای بود، مردم از شدت وحشت بیرون از شهر ریخته بودند! جاده کرمانشاه- تاق بستان که تقریباً حالت بلوار دارد، پر از جمعیت بود. ساعت ۱:۳۰ شب پاسدارها آمدند وگفتند که ما در اسلام آباد بودیم که دیدیم منافقین آمدند. تازه فهمیدم که اینها منافقین هستند که کرند و اسلام آباد غرب را گرفتند. یک پادگانی در اسلام آباد بود که ارتشی‌ها آنجا نبودند. 🔻منافقین آمده بودند و پادگان ارتش را گرفتند. فرمانده پادگان که سرهنگ بود، مقاومت کرده بود، همانجا اعدامش کرده بودند. منافقین می‌خواستند به طرف کرمانشاه بیایند اما مردم از اسلام آباد تا کرما‌نشاه با هروسیله‌ای که داشتند از تراکتور و ماشین آمده بودند در جاده و راه را بند آورده بودند. اولین کسی که جلوی اینها را گرفت، خود مردم بودند. 🔻آقای شمخانی آن موقع معاون عملیات ستاد کل بود و من وقتی به کرمانشاه رسیدم، آقای شمخانی آنجا بود. اول کار به من گفت: ما که کسی را نداریم که روی زمین دفاع کنیم، نیروهایمان همه توی جبهه‌های جنوب هستند. اینجا کسی را نداریم. به هوانیروز که پایگاهش همین نزدیکی است، زنگ بزن بگو ساعت ۵ صبح آماده باشند که من بروم توجیهشان ‌کنم. ساعت ۵ صبح رفتیم. همه خلبان‌ها در پناهگاه آماده بودند. توجیهشان کردم که اوضاع در چه مرحله‌ای هست. 🔻دو تا هلیکوپتر کبری و یک هلیکوپتر۲۱۴ آماده شدند که با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا کبری را داشتیم؛ خودمان توی هلیکوپتر ۲۱۴ جلو نشستیم. گفتم: همین جور سر پایین برو جلو ببینیم، این منافقین کجایند. همین طور از روی جاده می‌رفتیم نگاه می‌کردیم، مردم سرگردان را می‌دیدیم. ۲۵ کیلومتر که گذشتیم، رسیدیم به گردنه «چهار زبر» که الان، اسمش را گذاشته‌اند «گردنه مرصاد». من یک دفعه دیدم، وضعیت غیرعادی است، با خاک ریز جاده را بستند یک عده پشتش دارند با تفنگ دفاع می‌کنند. ملائکه و فرشتگان بودند! از کجا آمده بودند؟ کی به آنها مأموریت داده بود؟! معلوم نبود. هلیکوپتر داشت می‌رفت. یک دفعه نگاه کردم، مقابل آن طرف خاک ریز، پشت سر هم تانک، خودرو و نفربر همین جور چسبیده و همه معلوم بود مربوط به منافقین است و فشار می‌آورند تا از این خاک ریز رد بشوند. به خلبان‌ها گفتم: دور بزنید وگرنه ما را می‌زنند. به اینها گفتم: بروید از توی دشت. یعنی از بغل برویم؛ رفتیم از توی دشت از بغل، معلوم شد که حدود ۳ تا ۴ کیلومتر طول این ستون است. من کلاه گوشی داشتم. می‌توانستم صحبت کنم: به خلبان گفتم: اینها را می‌بینید؟ اینها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. 🔻خلبان‌های دو تا کبری‌ها رفتند به طرف ستون، دیدم هر دویشان برگشتند. من یک دفعه داد و بیدادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفت: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم اینها هم خودی اند. چی چی بزنیم اینهارا؟! خوب اینها ایرانی بودند، دیگه مشخص بود که ظاهراً مثل خودی‌ها بودند و من هر چه سعی داشتم به آنها بفهمانم که بابا! اینها منافقند. گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم! برای ما مسئله دارد؛ فردا دادگاه انقلاب، فلان. آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدوداً ۵۰۰ متری ستون زرهی نشسته‌ایم و ما هم پیاده شدیم و من هم به خاطر این‌که درجه‌هایم مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی هلیکوپتر. http://eitaa.com/mahdavieat
🌹🍃سبک زندگی 💢كودک نيازمند مهر والدين است، نه دلسوزی آنها... 🔸هر چقدر توان داريد به کودک مهر بورزيد ولی دلسوزی نكنيد چرا كه دلسوزی مانع رشد كودك مي شود. مثلاً اگر كودك شما قادر باشد خودش غذا بخورد ولی شما به او غذا بدهيد دلسوزی كرده ايد، 💯💯كودک شما بايد بداند كه با گريه كردن نمي تواند به خواسته هايش برسد و اگر شما به درخواست او که با گريه است، توجه كنيد دلسوزی كرده ايد. مهدویت http://eitaa.com/mahdavieat
🌹🍃 : 🌷🕊🌷🕊 فصل آخر..(قسمت اول)🌹🍃 🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین اين حرف ما نيست. قرآن ميگويد شهدا زنده اند. شهدا شاهدان اين عالمند و بهتر از زمان حيات ظاهري خود، از پس پرده خبر دارند! در دوران جمــع آوري خاطرات براي اين کتاب، بارها دســت عنايت خدا و حمايتهاي آقا ابراهيم را مشاهده کرديم! بارها خودش آمد و گفت براي مصاحبه به سراغ چه کسي برويد!! اما بيشــترين حضور آقا ابراهيم و ديگر شهدا را در حوادث سخت روزگار شاهد بوديم. اين حضور، در حوادث و فتنه هائي که در سالهاي پس از جنگ پيش آمد به خوبي حس ميشد. در تيرماه سال ۱۳۷۸فتنه اي رخ داد که دشمنان نظام بسيار به آن دل خوش کردند! اما خدا خواست که سرانجامي شوم، نصيب فتنه گران شود. در شــب اولي کــه اين فتنه به راه افتاد و زماني که هنوز کســي از شــروع درگيريها خبر نداشت، در عالم رويا سردار شهيد محمد بروجردي را ديدم! ايشــان همــه بچه هاي مســجد را جمع کرده بــود و آنها را ســر يکي از چهارراه هاي تهران برد! درســت مثل زماني که حضرت امام وارد ايران شــد. در روز ۱۲ بهمن هم مسئوليت انتظامات با ايشان بود. شهيدان زندهاند مصطفي صفار هرندي و ... من هم با بچه هاي مســجد در كنار برادر بروجردي حضور داشتم. يکدفعه ديدم که ابراهيم هادي و جواد افراسيابي و رضا و بقيه دوستان شهيد ما به کنار برادر بروجردي آمدند! خيلي خوشحال شدم. ميخواستم به ســمت آنها بروم، اما ديدم که برادر بروجردي، برگه اي در دست دارد و مثل زمان عمليات، مشغول تقسيم نيروها در مناطق مختلف تهران است! او همه نيروهايــش از جمله ابراهيم را در مناطق مختلف اطراف دانشــگاه تهران پخش کرد! صبح روز بعد خيلي به اين رويا فکر کردم. يعني چه تعبيري داشت؟! تا اينکه رفقاي ما تماس گرفتند و خبر درگيري در اطراف دانشگاه تهران و حادثه کوي دانشگاه را اعلام کردند! تا اين خبر را شنيدم، بلافاصله به ياد روياي شب قبل خودم افتادم. فتنه ۷۸خيلي سريع به پايان رسيد. مردم با يک تجمع مردمي در ۲۳ تيرماه، خط بطلانی بر همه فتنه گرها کشيدند. در آن روز بــود کــه علي نصرالله را ديدم. با آن حــال خراب آمده بود در راهپيمائي شركت كند. گفتم: حاج علي، تمام اين فتنه را شهدا جمع کردند. حاج علي برگشــت و گفت: مگه غير از اينه؟! مطمئن باش کار خود شهدا بوده. http://eitaa.com/mahdavieat
ولادت مولا علی1.mp3
5.58M
من‌مجنون‌بودنم‌دست‌خودم‌نیست...🌹🍃 حاج‌محمودکریمی 👌 👌 👌 👌 http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹درمان کسانی که پا درد و استخوان درد دارند و همیشه ضعف دارند : 🔺چوب دارچین پودر شده:۱ قاشق غذاخوری ▫️هل:۱۰ عدد هل سبز خرد شده 🔻زعفران:یک دوم قاشق چایخوری 🔹این مقدار برای ۴ لیوان 《۱ لیتر》 دم کرده کافی است . روزانه میل گردد . http://eitaa.com/mahdavieat
ایستگاه صلواتی به مناسبت جشن عید غدیر🌹🌹😊 : http://eitaa.com/mahdavieat
به انتظار دیدنت دوباره برگ میشوم و با عبور شبنمی غریق اشک میشوم مرا رها مکن مگر به روز مرگ و رفتنم بدان فقط به یاد تو درون قبر میشوم : http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 امام جمعه بابلسر: هنگام قطعی برق، اول برق خانه من را قطع کنید 🔻اول آب و برق خانه استاندار و فرماندار و امام جمعه را قطع کنید تا بفهمند مردم چه می‎کشند. در این صورت برای رفع مشکل همه می‎آیند پای کار.   http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 پیک مصرف برق شکسته شد سخنگوی صنعت برق: محدودیت های مصرف برق به نصف رسیده است. 🔻مصطفی رجبی مشهدی: هموطنان همواره مصرف برق را در ساعت های ۱۲ تا ۱۸ و ۲۰ تا ۲۳ مدیریت کنند. ✅بصیرت http://eitaa.com/mahdavieat
👤سردار سلامی فرمانده کل سپاه : 💯💯دشمن آرزوی ناامن شدنِ ایران را به گور خواهد برد. مردم و نیروهای مستقر در مرزها حافظ امنیت کشور هستند. حنای آمریکا دیگر رنگی ندارد. 🔹آمریکا برای همه ملت‌های جهان جز فقر و عقب‌ماندگی و تاراج ثروت شان چیز دیگری نداشته است. 🔹حنای آمریکا دیگر در ایران رنگی ندارد و ما فداییان ملت ایران هستیم. 🔹امروز لبنان و حزب‌الله در مقابل صهیونیست ها مقتدر و قدرتمند ایستاده‌اند. 🔹حزب‌الله هرگونه‌ حرکت صهیونیست‌ها ‌‌را در همان آغاز خفه می‌کند‌. http://eitaa.com/mahdavieat
🌹🍃 : 🌷🕊🌷🕊 فصل آخر..(قسمت آخر )🌹🍃 🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین در دوران دفاع مقدس با همسرم راهي جبهه شديم. شوهرم در گروه شهيد اندرزگو و من امدادگر بيمارستان گيلان غرب بودم. ابراهيم هــادي را اولين بار در آنجا ديدم. يکبار که پيکر چند شــهيد را به بيمارســتان آوردند، برادر هادي آمد و گفت: شــما خانمها جلو نيائيد! پيکر شهدا متلاشي شده و بايد آنها را شناسائي کنم. بعدها چند بار نواي ملکوتي ايشــان را شــنيدم. صداي بسيار زيبائي داشت. وقتي مشغول دعا ميشد، حال و هواي همه تغيير ميکرد. من ديده بودم که بسيجيها عاشق ابراهيم بودند و هميشه در اطراف او پر از نيروهاي رزمنده بود. تا اينکه در اواخر سال ۱۳۶۰ آنها به جنوب رفتند و من هم به تهران برگشتم. چند سال بعد داشتيم از خيابان ۱۷ شهريور عبور ميکرديم که يکباره تصوير آقاابراهيم را روي ديوار ديدم! من نميدانســتم که ايشــان شهيد و مفقود شده! از آن زمان، هر شــب جمعه به نيت ايشــان و ديگر شــهدا دو رکعت نماز ميخوانم. تا اينکه در سال ۱۳۸۸ و در ايام ماجراي فتنه، يک شب اتفاق عجيبي افتاد. در عالم رويا ديدم که آقا ابراهيم با چهره اي بسيار نوراني و زيبا، روي يک تپه سر سبز ايستاده! پشت سر او هم درختاني زيبا قرار داشت. بعد متوجه شــدم که دو نفر از دوستان ايشان که آنها را هم ميشناختم، در پائين تپه مشغول دست و پا زدن در يک باتلاق هستند! آنها ميخواســتند به جائي بروند، اما هرچه دســت و پا ميزدند بيشتر در باتلاق فرو ميرفتنــد! ابراهيم رو به آنها کرد و فرياد زد و اين آيه را خواند: این تذهبون به کجا ميرويد؟! اما آنها اعتنائي نکردند! روز بعد خيلي به اين ماجرا فکر کردم. اين خواب چه تعبيري داشت؟! پسرم از دانشــگاه به خانه آمد. بعد با خوشحالي به سمت من آمد و گفت: مادر، يک هديه برايت گرفته ام! بعد هم کتابي را در دست گرفت و گفت: کتاب شهيد ابراهيم هادي چاپ شده ... به محض اينکه عكس جلد کتاب را ديدم رنگ از صورتم پريد! پسرم ترسيد و گفت: مادر چي شد؟ من فکر ميکردم خوشحال ميشي؟! جلو آمدم و گفتم: ببينم اين کتاب رو... من دقيقًا همين صحنه روي جلد را ديشب ديده بودم! ابراهيم را درست در همين حالت ديدم! بعد مشــغول مطالعه کتاب شدم. وقتي که فهميدم خواب من روياي صادقه بوده، از طريق همسرم به يکي از بسيجيان آن سالها زنگ زديم. از او پرسيديم كه از آن دو نفر كه من در خواب ديده بودم خبري داري؟ خلاصه بعد از تحقيق فهميدم که آن دو نفر، با همه ي سابقه جبهه و مجاهدت، از حاميان ســران فتنه شــده و در مقابــل رهبر انقلاب موضع گيــري دارند! هرچند خواب ديدن حجت شــرعي نيســت، اما وظيفه دانستم که با آنها تماس بگيرم و ماجراي آن خواب را تعريف کنم. خدا را شــکر، همين رويا اثربخش بود. ابراهيم، بار ديگر، هادي دوستانش شد و ... : http://eitaa.com/mahdavieat