eitaa logo
❥♥مهدویت❥♥
370 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
166 فایل
#ڪلیپ_استورے_مذهبے #پست_ثامن #رمان_از_شهــــــدا #مطالب_پزشڪی #مسابقه😊 ڪپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی آقام امام زمان❤ @mahdavieat 🍃اللهـــــ💞ـــــم عجل لولیڪ الفرج🍃 ارتباط بامدیرکانال @Rostami987
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 امام جمعه بابلسر: هنگام قطعی برق، اول برق خانه من را قطع کنید 🔻اول آب و برق خانه استاندار و فرماندار و امام جمعه را قطع کنید تا بفهمند مردم چه می‎کشند. در این صورت برای رفع مشکل همه می‎آیند پای کار.   http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 پیک مصرف برق شکسته شد سخنگوی صنعت برق: محدودیت های مصرف برق به نصف رسیده است. 🔻مصطفی رجبی مشهدی: هموطنان همواره مصرف برق را در ساعت های ۱۲ تا ۱۸ و ۲۰ تا ۲۳ مدیریت کنند. ✅بصیرت http://eitaa.com/mahdavieat
👤سردار سلامی فرمانده کل سپاه : 💯💯دشمن آرزوی ناامن شدنِ ایران را به گور خواهد برد. مردم و نیروهای مستقر در مرزها حافظ امنیت کشور هستند. حنای آمریکا دیگر رنگی ندارد. 🔹آمریکا برای همه ملت‌های جهان جز فقر و عقب‌ماندگی و تاراج ثروت شان چیز دیگری نداشته است. 🔹حنای آمریکا دیگر در ایران رنگی ندارد و ما فداییان ملت ایران هستیم. 🔹امروز لبنان و حزب‌الله در مقابل صهیونیست ها مقتدر و قدرتمند ایستاده‌اند. 🔹حزب‌الله هرگونه‌ حرکت صهیونیست‌ها ‌‌را در همان آغاز خفه می‌کند‌. http://eitaa.com/mahdavieat
🌹🍃 : 🌷🕊🌷🕊 فصل آخر..(قسمت آخر )🌹🍃 🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین در دوران دفاع مقدس با همسرم راهي جبهه شديم. شوهرم در گروه شهيد اندرزگو و من امدادگر بيمارستان گيلان غرب بودم. ابراهيم هــادي را اولين بار در آنجا ديدم. يکبار که پيکر چند شــهيد را به بيمارســتان آوردند، برادر هادي آمد و گفت: شــما خانمها جلو نيائيد! پيکر شهدا متلاشي شده و بايد آنها را شناسائي کنم. بعدها چند بار نواي ملکوتي ايشــان را شــنيدم. صداي بسيار زيبائي داشت. وقتي مشغول دعا ميشد، حال و هواي همه تغيير ميکرد. من ديده بودم که بسيجيها عاشق ابراهيم بودند و هميشه در اطراف او پر از نيروهاي رزمنده بود. تا اينکه در اواخر سال ۱۳۶۰ آنها به جنوب رفتند و من هم به تهران برگشتم. چند سال بعد داشتيم از خيابان ۱۷ شهريور عبور ميکرديم که يکباره تصوير آقاابراهيم را روي ديوار ديدم! من نميدانســتم که ايشــان شهيد و مفقود شده! از آن زمان، هر شــب جمعه به نيت ايشــان و ديگر شــهدا دو رکعت نماز ميخوانم. تا اينکه در سال ۱۳۸۸ و در ايام ماجراي فتنه، يک شب اتفاق عجيبي افتاد. در عالم رويا ديدم که آقا ابراهيم با چهره اي بسيار نوراني و زيبا، روي يک تپه سر سبز ايستاده! پشت سر او هم درختاني زيبا قرار داشت. بعد متوجه شــدم که دو نفر از دوستان ايشان که آنها را هم ميشناختم، در پائين تپه مشغول دست و پا زدن در يک باتلاق هستند! آنها ميخواســتند به جائي بروند، اما هرچه دســت و پا ميزدند بيشتر در باتلاق فرو ميرفتنــد! ابراهيم رو به آنها کرد و فرياد زد و اين آيه را خواند: این تذهبون به کجا ميرويد؟! اما آنها اعتنائي نکردند! روز بعد خيلي به اين ماجرا فکر کردم. اين خواب چه تعبيري داشت؟! پسرم از دانشــگاه به خانه آمد. بعد با خوشحالي به سمت من آمد و گفت: مادر، يک هديه برايت گرفته ام! بعد هم کتابي را در دست گرفت و گفت: کتاب شهيد ابراهيم هادي چاپ شده ... به محض اينکه عكس جلد کتاب را ديدم رنگ از صورتم پريد! پسرم ترسيد و گفت: مادر چي شد؟ من فکر ميکردم خوشحال ميشي؟! جلو آمدم و گفتم: ببينم اين کتاب رو... من دقيقًا همين صحنه روي جلد را ديشب ديده بودم! ابراهيم را درست در همين حالت ديدم! بعد مشــغول مطالعه کتاب شدم. وقتي که فهميدم خواب من روياي صادقه بوده، از طريق همسرم به يکي از بسيجيان آن سالها زنگ زديم. از او پرسيديم كه از آن دو نفر كه من در خواب ديده بودم خبري داري؟ خلاصه بعد از تحقيق فهميدم که آن دو نفر، با همه ي سابقه جبهه و مجاهدت، از حاميان ســران فتنه شــده و در مقابــل رهبر انقلاب موضع گيــري دارند! هرچند خواب ديدن حجت شــرعي نيســت، اما وظيفه دانستم که با آنها تماس بگيرم و ماجراي آن خواب را تعريف کنم. خدا را شــکر، همين رويا اثربخش بود. ابراهيم، بار ديگر، هادي دوستانش شد و ... : http://eitaa.com/mahdavieat
❇️فواید حجامت های عام وخاص 1️⃣ حجامت عام: تمامی بیماری ها 2️⃣ حجامت : خارش، ریزش مو، سردرد، مشکلات ، ، و... 3️⃣ حجامت : مشکلات ، ، حلق، حنجره، ، لکنت زبان و... 4️⃣ حجامت : ویژه کودکان 4ماهه به بعد برای تعدیل صفرا، دم و جلوگیری از مشکلات عقلی و فلج و... 5️⃣ حجامت : عفونت و مشکلات ، نوزاد وکوتاهی قد .. 6️⃣ حجامت ساقین پا: مشکلات و بیماری های ، ، ، ، کیست ها و... 7️⃣ حجامت : نازایی، واریکوسل ،کمر درد 8️⃣ حجامت قدمین: جرب، پسوریازیس، گری، مشکلات و بخارکبد و... 9️⃣ حجامت کف پا: ، و..... http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جشن امشب عید بزرگ غدیر سادات اباد- چهارراه با پروتکل های بهداشتی 😊😊🌹🌹 http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم محضرمبارک حضرتعالی وخانواده محترم مبارک 💚 روز عید است همه دیدن سادات روند ای بزرگ همه سادات کجا خیمه زدی؟ 🎉 ✨🌺 💕💖 🌺 ❤️💚 دلدارِ ربّ العالمین است تمامِ عشقِ خَتم المُرسلین است پیامِ صاحبِ قرآن همین است 💚 اے مبارڪ آیہ اڪمال دین، عیدٺ مبارڪ اے غدیر اے عید ڪل مسلمین، عیدٺ مبارڪ شیعہ مولا امیرالمومنین، عیدٺ مبارڪ یا علے اے مصطفے را جانشین، عیدٺ مبارڪ ✨🎉 http://eitaa.com/mahdavieat
خدایا: مسئولیت‌های شیعه بودن" را که علی‌وار بودن و علی‌وار زیستن و علی‌وار مردن است، و علی‌وار پرستیدن و علی‌وار اندیشیدن و علی‌وار جهاد کردن و علی‌وار کار کردن و علی‌وار سخن گفتن و علی‌وار سکوت کردن است تا آنجا که در توان این است، همواره فرا یادم آر... به عنوان یک "من علی‌وار": یک روح در چند بعد: خداوند سخن بر منبر، خداوند پرستش در محراب، خداوند کار در زمین، خداوند پیکار در صحنه، خداوند وفا در کنار محمد (ص)، خداوند مسئولیت در جامعه، خداوند پارسایی در زندگی، خداوند دانش در اسلام، خداوند انقلاب در زمان، خداوند عدل در حکومت، خداوند قلم در نهج‌البلاغه، خداوند پدری و انسان پروری در خانواده، و... بنده خدا در همه جا و همه وقت. 💙 ❤️ http://eitaa.com/mahdavieat
🔴 رئیس سازمان تعزیرات: ۲ شرکت ۷۰ هزار میلیارد تومان ارز گرفتند ولی کالایی وارد نکردند! 🔹بخش عمده پرونده های تخلفات ما تعهدات ارزی است و افرادی که ارز گرفتند کالا وارد کنند ولی یا کالا وارد نمی کنند یا کالای دیگری وارد می کنند. http://eitaa.com/mahdavieat
🇮🇷🌸 🍀 🌀 💢 موضوع: غدیر خم 🍃🌻🍃 🌺 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: یاد کردن از علی علیه السّلام عبادت است. http://eitaa.com/mahdavieat
🔰 رهبر انقلاب: حادثه‌ی غدیر جزو حوادث تردید‌ناپذیر است، حالا در جزئیاتش بعضی سعی کردند تردیدهایی ایجاد کنند، لکن اصل این واقعه که رسول مکرم (صلّی ‌الله ‌علیه‌ و آله ‌و سلّم) در این حادثه امیرالمؤمنین را با این عنوان «مَن کُنتُ مَولَاهُ فَهَذَا عَلیٌّ مَولَاه» معرفی کرد، در این هیچ تردید نیست. ۱۴۰۰/۵/۶ 🏷 http://eitaa.com/mahdavieat
باسلام وتبریک عید بزرگ غدیر خم به همه شما همراهان خوب کانال مهدویت🌹🌹😍 عزیزانی که به کتاب های شهدا علاقه دارند و درکانال دنبال میکردند کتاب شهید ابراهیم هادی به اتمام رسید امروز اولین قسمت از کتاب شهید سردار حسین خرازی برای شما در کانال قرا می دهیم باما همرا باشید😊😊🌹🌹 http://eitaa.com/mahdavieat
🌹🍃 : 🌷🕊 🌷🕊 فصل اول..(قسمت اول )🌹🍃 🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین از خمِ جاده كه گذشتند، يكباره فراموش كرد كجاست. مه، مثلِ چيزي زنده و جاندار از عمق دره بالا مي آمد، بوته هاي بادام كوهي سراشيبي كوه تا كنارِ جـاده را ميپوشاند و درختها از پشت مه سايه هاي سبز رنگي به نظر مـي آمدنـد. غـرق تماشا شد. سردي فلز تيربار را زيرِ دستهايش از ياد برد. صداي سه تيرِ پياپي كه ناگهان در گوش كوه پيچيـد، دلـش را فـرو ريخـت. دست روي ماشة تيربار كه روي ماشيني نصب شده بود گذاشت و آمـادة شـليك خم شد به جلو. با چشم اطراف را پاييد. حالا بوته ها، درختها و سـنگها كمينگـاه بودند. چند لحظه بعد، صداي تير ديگري خيالش را راحت كرد.آنهايي را كه براي شناسايي راه فرستاده بودند، علامت ميدادند كه جاده امن است. برگشت به دنياي خودش و به هر سو چشم چرخاند. چند بار در اين كوهها درگير جنـگ و گريـز شده بودند. حالا آخرين بار بود كه از اين جاده ميگذشت. از كنار اين درختهـا، بوته ها، سنگها كه در سنگيني عـذاب آور آن همـه خـاطرات تلـخ بـا او شـريك بودند.خاطرة اولين باري كه ستوني كمين خورده را ديد؛ برفهاي كنارِ جاده كه از گرماي خون تازه آب ميشدند؛ ماشينهاي شعله وري كه كسـاني درونشـان فريـاد ميكشيدند و بدنهايي كه رگهاي بريدة گردنشان هنوز مي تپيدند. از كردستان ميرفت. درحالي كه تازه كوههايش را شناخته بود؛ با همة سنگها، غارها، راهها و بيراههايش. شهرها را شناخته بود، با آرزو و غصه هاي مردمـانش و حالا حس ميكرد يكي از آنها شده است. و اصفهان چه قدر دور بود. خانـة پـدري در آن محلـة قـديمي. همسـايگان، همكلاسيها، روزهاي مسجد، ظهرهاي بعد از مدرسه كه ميرفـت تـا در خلـوت شبستان بنشيند و به خادم پير نگاه كند كه محراب و منبر را گلاب مي پاشـيد. و او كه با صداي كودكانه اش مكبر ميشد و از ديدن آن همه مردم كه با صداي او بـه سجده ميرفتند، قلبش تند و تندتر مي تپيد... روزهاي دبيرستان؛ هيجان خبرهايي كه گهگاه و در گوشي رد و بدل مـيشـد. خبر اعتراضهاي پراكنده؛ دستگيري و اعدامها و اعلاميه ها و سخنرانيهاي آشـكار و پنهان... و او كه تازه دفترچة اعزام به خدمت گرفته بود. پادگان دنياي ديگري بود. بزرگتر و متفاوت از مدرسه، با آدمهـا و رفتارهـاي گوناگون و گاه عجيب. و او كه نميتوانست زورگويي را ـ فقط به خـاطر اينكـه دستورات است ـ تحمل كند؛ با آنكه بهترين تكت يرانداز شـناخته شـده بـود؛ بـه عنوان تنبيه او را به عمان فرستادند تا عضو گروه كماندوهايي باشد كه قـرار بـود شورشيان ظفار را سركوب كنند. تا نام شاه، به عنوان قدرت نظـامي منطقـه آوازة بلندتري بگيرد. شورِ انقلاب بالا گرفت. حالا از او ميخواستند تفنگش را با همان نشانه گيـري دقيق رو به سينة مردم بگيرد، اما نميخواست. امام دستور داد سربازان، پادگانها را ترك كنند. مردم فتواي امام را با صداي بلند مقابل سربازان ميخواندند. قسم وفاداري به شاه باطل است. فرماندهان تهديد ميكردند: فراريان اعدام خواهند شد. اما او گريخت؛ با سري تراشيده و لباس شخصي. حالا جواني ساده بود در ميان هزاران جوان ديگـر كـه همه سرهايشان را تراشيده بودند تا هيچ كس نتواند سربازان فراري را در جمعشان تشخيص دهد. در آن روزها، دست او با هزاران دست ديگر طناب را بـه گـردن مجسـمه هـا انداختند و از ستونهاي بلند پايين كشيدند.شبِ رفتن شاه، پاهاي او همراه هـزاران يارِ ديگر در خيابانها و كوچه ها رقصيدند. وقت آمدن امام، دستهاي او با دست مردان و زنان ديگر، شهر را شُست و گـل كاشت و وقتي گويندة راديو با صدايي كه از بغض و هيجان ميلرزيد، گفت: اين صداي انقلاب مردم است» او هم همراه هزاران چشم ديگـر گريسـت، خنديـد و دست در گردن مردماني كه ميشناخت، تبريك گفت و نُقل به هوا ريخت و دلش پر شد از همة آرزوها و رؤياهاي خوب عـالم بـراي ايـران. بـراي كشـوري كـه صميمانه آمادة پذيرفتن نظمي تازه، پاك و درست بـود، آرزوي سـاختن بهشـتي كوچك در گوشهاي از زمين كه ايران اش ميخواندند. http://eitaa.com/mahdavieat
توزیع غذا درحسینیه سیدالشهدای چهارراه غدیر http://eitaa.com/mahdavieat
🔺هیأتی‌ها مشکل آب ۵۰ خانواده خرمشهری را برطرف می‌کنند 🔹ابوذر بیوکافی، مداح اهل بیت(ع): جمعی از مداحان شاخص کشور و خوزستان بازدید میدانی از روستای زهیری خرمشهر داشتند و وعده دادیم تا دهه اول محرم ۲۵۰ میلیون تومان مورد نیاز برای آب‌رسانی به این روستا با ۵۰ خانوار سکنه را تأمین کنیم. http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 طرح صیانت از فضای مجازی چیست و چرا نيامده با اينهمه واکنش روبه رو شده است؟ ✅بصیرت http://eitaa.com/mahdavieat
۲۲۲۲۲۲۲.docx
9.9K
🇮🇷🌸 🍀 ✅ 💢 موضوع: شکست مفتحضانه‌ی آمریکا در باتلاق افغانستان ✍️ ️محمد میری 🍃🌻🍃 🍀 🇮🇷🌸 http://eitaa.com/mahdavieat
سوالات پرتكرار و پاسخها.pdf
73.1K
⁉️آیا طرح صیانت باعث فیلتر شبکه‌های اجتماعی می شود؟! 🔻در روزهای اخیر طرح صیانت از فضای مجازی به عنوان یک سوال پر تکرار مورد بحث سیاست،اجتماع و حتی رسانه‌های بیگانه شده است برای پاسخ واضح و شفاف به این سوالات، به جدول کانال زمانه توجه بفرمایید.👆👆 http://eitaa.com/mahdavieat
🔴بی اعتمادی به آمریکا: چرا؟؟ 👤کارشناس مسائل سیاسی: 🔻 مهدی فضایلی: وقتی صحبت از بی اعتمادی به غرب می شود، مفهوم مخالفش اعتماد به شرق نیست؟ 🔻 بلکه آن چیزی که باید بهش توجه شود، اعتماد به توانمندی های داخل و ظرفیت های داخل کشور، در مقابل اعتماد به غرب هست. 🔻 یک اشکال ما این بود که همه جهان را غرب معنا کردیم. http://eitaa.com/mahdavieat
🌹🍃 : 🌷🕊 🌷🕊 فصل اول..(قسمت دوم )🌹🍃 🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین فرداي روز پيروزي به «كميتة دفاع شهري اصفهان» رفت. بايـد از آرزوهـايش محافظت ميكرد. شهر در دست مردم بود؛ از حفظ امنيت شهر تا جمع آوري زباله و تقسيم غذا و سوخت،همه را مردم بر عهده داشتند. حسين به سبب آشـنايي اش با تجهيزات نظامي، مسئول اسلحه خانة كميته شد. خيلي ها هنوز هم جوان بيسـت ساله اي را به ياد دارند كه سر بزير و كم حرف، با چشمهايي كه هميشه خنـده اي آرام كناره هايش را چين انداخته بود، با لباس ساده و كفشـهاي كتـاني و موهـا و ريش هاي كوتاه، به كميته ميآمد و آمادة انجام هر كاري مي شد كه زمين مانده بود. شهر، كمكم آرام شده بود. مردم پر از هيجان بودند؛ پر از اميد و نشاط و نيرو. همه احساس ميكردند ميتوانند هر چيزي را در عالم زير و رو كنند و به بهتـرين شكل دوباره بسازند. اما كمي بعد، از شمال كشور خبرهاي نگران كننده اي رسـيد. گنبد و تركمن صحرا ناآرام بود. فداييان خلق زمزمة خودمختاري منطقـه را آغـاز كرده بودند؛ مردم بسيج شدند و از اصفهان صدنفر از اعضاي كميتة دفاع شـهري كه حالا سپاه پاسداران انقلاب اسلامي خوانده ميشد، بـه تـركمن صـحرا اعـزام شدند و حسين مسئول گروه بود. درگيري با ضدانقلاب فقط چند هفته طول كشـيد؛ وقتـي دانشسـراي گنبـد ـ اولين قرارگاه حسين و گروهش ـ پايگاه محكم حفظ امنيت شهر شـد و تـركمن صحرا آرام گرفت، از غرب، زمزمة خودمختاري كردستان و آشوب و كشتار، ايران را مضطرب كرد. ماههاي آخر سال پنجاه و هشت بود كه حسين به كردستان آمد. درگيري از فرودگاه سنندج آغاز شد. وقتي هواپيما بر باند فـرود آمـد، چنـد نفـر همان جا، كنار هواپيما شهيد شدند. شهر، تقريباً به تمـامي در دسـت ضـدانقلاب بود. گروه شصت نفرة حسين، به كمك نيروهاي ديگر، با درگيري و دشواري بسيار شهر را تحت كنترل گرفتند. به تدريج نام گروه ضـربت مشـهور شـد. آنهـا بـا ضربات پراكنده و شديد بر دشمن، افراد كومله و دمكرات را از اطراف شـهر دور كردند و با يافتن كمينهاي دشمن و مقابله با آنها، امنيت ستونهاي نظامي و مردم را در جادهها تأمين كردند. در همين احوال بود كه همة چشمها به سوي جنوب متوجه شـد؛ جـايي كـه راديو لحظه به لحظه خبر سقوط يا محاصرة يكي از شهرهايش را ميداد.بچه هـاي گروه ضربت نگران خرمشهر بودند كه در حال سقوط بود، و آبادان كه به محاصره افتاده بود و اهواز كه در معرضِ خطر قرار داشت. ميگفتند تانكهـا بـا چراغهـاي روشن در دشت عباس جلو ميآيند و هيچ كس نيست كه مقابلشان بايسـتد؛ جـز مردم كه سنگينترين اسلحة ضدتانكشان شيشه هاي صابون و بنزين است. حسين به بچه هاي گروهش قول داد كه به جنوب خواهند رفـت امـا خـودش هنوز نگران كردستان بود كه هنوز آن قدرها امن و آرام نشده بود و دشمن هنـوز شهرها و روستاهايش را تهديد ميكرد. اين آخرين باري بـود كـه گـروه ضـربت تأمين امنيت جاده اي را در كردستان به عهده داشت. پس از آن به جنوب ميرفتند كه هنوز نميدانستند دشمن با آنجا چه كرده است. چهل روز بعد از آغاز جنگ بود كه گـروه ضـربت بـا تمـام تجهيـزاتش بـه خوزستان رسيد. آنها را به محض ورود فرستادند به دارخوين؛ جـايي كـه مـردم روستاهايش دست خالي از مقابل لشكر تانكها ميگريختند و در كنار پـل مـارد كه دشمن آوازخوان و پايكوبان از رويش ميگذشت، جسد خونين هجده مرد بـر جا مانده بود كه تا آخرين لحظه جنگيده بودند. هيچ خط دفاعي اي وجود نداشت. همان روز اول، او و همراهـانش كـه بـراي ديدن و آشنايي به منطقه رفته بودند، با تانكها درگير شدند و آنها را تا لب كارون عقب راندند. حسين و نيروهايش همانجا ماندگار شدند؛ در يك زمين كشـاورزي كه اگر دشمن نميآمد، در آن گندم ميروييد و هيچ سنگري نبود. آنها دست خالي سه ماه زمين را كندند تا از يك شيار هفتاد و پنج سانتيمتري كشاورزي، خاكريزي به طول۱۷۵۰ متر به وجود آوردند كه اولين خط دفاعي منطقه بـود. از همـانجـا دليرانه در مقابل دشمن مقاومت كردند كه به خط شير معروف شد. http://eitaa.com/mahdavieat
🌹مژده ای دل 🎊که شب میلاد کاظم آمده 🌹فاطمه بر دیدن 🎊موسی بن جعفرآمده 🌹کاظمین امشب 🎊چراغان از وجود کاظم است 🌹خانه ی صادق 🎊چراغان از حضور است ♥️ولادت با سعادت 🎊 (ع) مبارک باد http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا