eitaa logo
❥♥مهدویت❥♥
362 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
166 فایل
#ڪلیپ_استورے_مذهبے #پست_ثامن #رمان_از_شهــــــدا #مطالب_پزشڪی #مسابقه😊 ڪپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی آقام امام زمان❤ @mahdavieat 🍃اللهـــــ💞ـــــم عجل لولیڪ الفرج🍃 ارتباط بامدیرکانال @Rostami987
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃 : 🌷🕊 🌷🕊 فصل اول..(قسمت آخر)🌹🍃 🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین از پشت يك ماشين سرخ رنگ آتشنشاني به سويشان شليك ميشد. حالا ارتشيهـا پشـت دو نفربرِ نظامي سمت غربِ محوطه، موضع گرفته بودند. جوان رو به جمع برگشت وبا صدايي كه همه را ساكت كرد، فرياد زد: از ساختمان رو به رو شليك ميكنند، بالاي پشت بام هستند، شش، هفت نفر يا بيشتر، درست نديـدم. پشـت دو پنجـرة سمت راست مقابل ما سنگر گرفتهاند، پشت ماشين آتشنشاني هم. تقريباً محاصره شدهايم، بجز سمت غرب كه خودي هايند. كسي از ميان جمع، چنانكه چاره بخواهد، گفت: خُب؟ مردي حدود سي ساله با اندام نه چندان درشت اما ورزيده گفـت: خُـب كـه خُب، فاتحة خودمان را ميخوانيم و راست ميرويم توي شكمشان! جوان گفت: يكي با من بيايد، بقيه زير خط آتـش مـا بپرنـد پـايين و پشـت نزديكترين ماشين به ساختمان موضع بگيرند، پشت همان تويوتاي آبي بعد، رو به مرد كرد و گفت: شما با من بيا. مرد پلكهايش را خواباند و سرش را كمي خم كرد كه، قبول. جوان گفت: من ساختمان را دارم، شما حواست به آنجا باشد كه از پشت تير نخوريم. با دست محوطة ميان ساختمان و باند فرود و ماشين آتشنشـاني را نشـان داد. آن وقت بدون آنكه منتظر جواب مرد شود، به سـوي پلكـان رفـت.اسـلحه را از ضامن خارج كرد و آن را روي رگبار گذاشت و بسرعت بيرون زد. اسلحه را بـه سينه چسباند، در خود گرد شد و از آن سوي پلكان كه نرده نداشت، پريد پـايين، شانهاش كه به زمين رسيد، باز شد، غلتيد و پشت پلكان موضـع گرفـت.در ايـن لحظه،سوي پنجره كه نزديكترين هـدف شود،شـليك كـرد.صـداي فـرو ريخـتن شيشه هايي كه هنوز نشكسته بودند،در محوطه پيچيـد.دوبـاره شـليك كـرد. مـرد همراهش هم بعد از او پريد. هر دو زير شكم هواپيما پشت به پشت هم به دو سو شليك ميكردند. گلوله ها از رو به رو هم، بي وقفه مـيباريـد، بـه بدنـة هواپيمـا مي نشست يا در برخورد با فلز پلّه ها كمانه ميكرد. زير خط آتش آنها، نيروهاي ديگر يكي يكي از پله ها مي پريدند. فقط اسـلحه و خشاب با خود داشتند. آخرين نفر كه پريد، ميان زمين و هوا تيـر خـورد، فريـاد كوتاهي كشيد و افتاد. از بالاي ساختمان كسي با لباس و دستار كـردي برخاسـت. جـوان، موشـك آر،پي،جي را بر شانهاش ديد و دلش فرو ريخت. پيش از آنكه بتواند عكس العملي نشان دهد، موشك شليك شد. جوان براي لحظه اي چشمهايش را بست و احساس كرد آتش گرفته است.گلوله در هوا منفجر شد، درست بالاي هواپيما. جوان رو كرد به ديگران ـ كه حالا زير شكم هواپيما بودند و سعي داشتند بـا شدت آتش، دشمن را از ساختمان بيرون برانند ـ و فرياد زد: پراكنده شويد،پشت ماشينها سنگر بگيريد. آر،پي،جي دارند با دست، نزديكترينشـان را هـل داد و بـه دنبـال مـرد آر،پي،جـيزن چشـم چرخاند؛ نبود. اما بوي خطر را احساس ميكرد. مردي كه با جـوان پـايين پريـده بود، با فرياد گفت: «من ميروم سمت ماشين، از پشت هوايتان را دارم خيز برداشت. از زير شكم هواپيما، خميده به سوي ماشين آتشنشـاني دويـد. بارش گلوله چنان بود كه نميشد به ساختمان نزديك شد. چند نفر پشت تويوتاي آبي رنگ سنگر گرفته بودند. ميكوشيدند تيرباري را كه پشت پنجرة سمت چـپ كمين كرده بود، خاموش كنند. جوان بار ديگر آر،پي،جيزن را پشت پنجره ديد. دنـدانهايش را بهـم فشـردو تمام گلوله ها را به سوي او شليك كرد. وقتي قاب پنجره از حضور مرد خالي شد،جوان نَفَسي از سر آسودگي كشيد. سينهخيز تا نزديك پلكان رفت. اسلحهاي را از كنار جسدي كه همانجا افتاده بود، برداشت و به سينه چسباند. به سوي تويوتـاي آبي غلتيد. آنها كه تنگ هم نشسته بودند، جمعتر شدند و او پشت لاسـتيك جلـو جا گرفت. نَفَسزنان پرسيد: «نارنجك نداريد؟» هيچ كس نداشت. همه با سلاحهاي سبكي كه از سپاه اصفهان گرفتـه بودنـد، اعزام شده بودند. جوان، رو به آنها گفت: «بايد خودمان را به سـاختمان برسـانيم، چارهاي نيست. نبايد تعدداشان زيادتر از ما باشد.» با دست به آنها كه هنوز زير شكم هواپيما بودند، علامـت داد تـا بـا پوشـش آتش، گروهش را حمايت كنند. در همين لحظه، كسي از كنـارش گفـت: «آنجـا را...» جوان سرش را چرخاند و به سويي نگاه كرد كه او با انگشـت نشـان مـيداد. ماشين آتشنشاني پر گاز به سوي آنها ميآمد.پشت فرمان مردي نشسته بود كه از هواپيما پايين پريد.كسي با لباسِ نظامي كنارش بود. انفجاري درست كنار ماشين، زمين را لرزاند و تكههاي آسفالت را به هوا برد. ماشين به راست و چـپ كشـيده شد و دوباره تعادلش را به دست آورد. جوان بسرعت به سوي ساختمان برگشـت و با چشم همه جا را در پي آر،پي،جيزن كاويد. دارد.... http://eitaa.com/mahdavieat
🔴دوباره حمله به طلبه 😡😡 🔹متاسفانه دوشنبه حدود ساعت ۲۱ دریکی از محلات قم, اقایی به همراه خانومی که حجاب بسیار خرابی داشت، از خیابان رد میشدند که طلبه ای برای امر به معروف و نهی از منکر تذکری به آقا و خانم تذکر میدهد! 🔹اما این‌ مرد با چاقویی که به همراه خود داشت به بازوی راست ایشان ضربه ای عمیق میزند ؛ ایشان در بیمارستان فرقانی قم بستری هستند! 🔻مــــطالـبـــه انتظار می رود در دولت جدید با قوت از آمران به معروف و ناهیان از منکر حمایت شود و قوه قضاییه با عامل این جنایات برخورد و مجازات بسیار شدید و قاطع کنند تا درس عبرت شود... http://eitaa.com/mahdavieat
✅جلوگیری از پوسیدگی دندان⇩ ✍ حاوی قند سوربیتول است که هضم غذا را تسهیل می‌بخشد؛ در عین حال در دهان تجزیه نمی‌شود که به دندان‌ها آسیب بزند👌 🍐 ‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌http://eitaa.com/mahdavieat
کلبه ای ڪه در آن مهربانی هست و ساکنینش می خندند بهتر از کاخی ست که مردمانش دلتنگ هستند کلبه زندگیتان 💕گرم به عشق و محبت💕 بخیـــــــــــر😊 http://eitaa.com/mahdavieat
🔴بازتاب مراسم تحلیف ریاست جمهوری در رسانه های جهان 🔸 راشاتودی: 🔹ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور جدید ایران در مراسم تحلیف رسمی با حضور مقامات خارجی و ده‌ها هیئت رسمی در مجلس شورای اسلامی سوگند یاد کرد. 🔸 المیادین: 🔹بیش از ۱۱۵ شخصیت بین المللی و عربی در مراسم بزرگ تحلیف رئیسی شرکت کردند. 🔸 الحدث: 🔹اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس برای شرکت در مراسم تحلیف ریاست‌جمهوری در پارلمان ایران حضور یافت. 🔸 المنار: 🔹ده‌ها هیئت خارجی شامل سفیران، فرستاده های ویژه و روسای جمهور برای شرکت در مراسم تحلیف ریاست جمهوری ایران شرکت کردند. 🔹شبکه های مختلف منطقه ای و فرامنطقه ای از جمله الجزیره، الاخباریه ، المسیره با قطع برنامه های خود به پخش زنده مراسم تحلیف ریاست جمهوری پرداختند http://eitaa.com/mahdavieat
🇮🇷💐 💐 ✅ 1⃣ واکنش سازمان ملل به لفاظی رژیم صهیونیستی علیه ایران: از همکاری با رئیس جمهور جدید ایران استقبال می‌کنیم و بر اهمیت پرهیز از هرگونه اقدامی که به تنش آفرینی بیشتر منجر شود، تاکید میکنم. 2⃣ سخنگوی وزارت خارجه آمریکا: مذاکرات وین برای ما جزو اولویت‌های فوری است. اگر رئیس‌جمهور رئیسی در عزم خود برای رفع تحریم‌ها راستین است، این دقیقاً همان چیزی است که در وین روی میز قرار دارد. 3⃣ دکتر زالی: در صورت تامین واکسن کرونا، مراکز تهران توان تزریق روزانه ۳۰ هزار دز واکسن را دارند. http://eitaa.com/mahdavieat
⁉️ماجرای انتشار فایل صوتی چمران چه بود؟! 🔻 روز گذشته یک فایل صوتی از مهدی چمران منتشر شد که در آن به فشارهای پیش از رای‎گیری اشاره داشت. برخی رسانه‎ها مدعی شدند منظور چمران، فشار از جانب شهردار منتخب (زاکانی) بوده است! 👈قضیه از این قرار بود که فشارهای مورد اشاره چمران از سوی افرادی بوده که گزینه مدنظرشان رای نیاورده است. برخی تصویری از آرای اعضاء نیز منتشر کردند که صحت نداشت؛ به عنوان نمونه رای نرجس سلیمانی به زاکانی بوده اما به دروغ خلاف آن را منتشر کردند. http://eitaa.com/mahdavieat
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷سخنان زیبای رهبر انقلاب در مورد ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)... http://eitaa.com/mahdavieat
⁉️چرا رهبری در اولین روز دولت هشدار دادند؟! ⭕همزمان با سر کار آمدن دولت و رئیس جمهور جدید در ایران، رسانه های ضد ایرانی مانند BBC، رادیو فردا، من وتو، ایران اینترنشنال با مطرح کردن و داغ کردن بحث حمله به کشتی اسرائیلی به وسیله دعوت های مکرر از کارشناسان خود ساخته مختلف و محکوم کردن ایران با دلایل واهی از یک سو و به میان کشیدن موضوع نخ نمای عفو بین الملل و مجرم شناختن آقای رئیسی و زمزمه‌های تحریم ایشان از سوی دیگر سعی در القاء احساس ترس در اذهان عمومی و ایجاد نا امیدی نسبت به عملکرد دولت جدید در بین مردم ایران را داشته و جنگ روانی جدیدی علیه ملت ایران آغاز کرده اند. ⭕️البته این جنگ روانی ها به جایی نمی رسد چون از اینگونه وضعیت های جنگی رسانه ای بسیار دیده این و البته لازم است به هشدار رهبری در مورد جنگ تبلیغاتی دشمن که در این دولت هم تشدید می شود توجه کنیم 🔰 رهبر انقلاب در شروع دولت سیزدهم: مطلب آخر هم مسئله‌ی دشمن است. امروز بیشترین تحرّک دشمنان ما علیه ما بیش از تحرّکات امنیّتی و اقتصادی، تحرّکات تبلیغاتی و و تبلیغات رسانه‌ای است؛ برای اینکه بر افکار عمومی مردم مسلّط بشوند مبالغ هنگفت هزینه می‌کنند. 1️⃣ امام خامنه‌ای به‌عنوان دیده بان انقلاب، از شرایط رسانه‌ای موجود به وضعیت جنگ تعبیر کردند. جنگی که در آن افکار تسخیر می‌شوند. سخنان رهبر انقلاب برای افراد هوشیار به منزله یک هشدار بود. 2️⃣وضعیت جنگ نیاز به آرایش جنگی دارد. وقتی دشمن با هزینه‌های سنگین مشغول جنگ تبلیغاتی علیه ملت ماست، وظیفه ما هم دفاع و مبارزه برعلیه این جنگ تمام‌عیار است. اما این‌یک سؤال پیش می‌آید و آن اینکه ما تا به امروز در جنگ رسانه‌ای چه نقشی ایفا کرده‌ایم؟ 3️⃣ رهبر انقلاب فرمودند: «هدف این جنگ تسلط بر افکار عمومی برای تعیین خط‌مشی ملت‌هاست.» مسلمانان، شیعیان و به‌خصوص جریان انقلابی، اگر بخواهند خط و مشی اسلام را پیاده کنند باید با همه توان در این زمینه واردشده و ورق این جنگ تبلیغاتی را به نفع مسلمانان برگردانند. ♨️ فراموش نکنیم،جنگ نیاز به بسیج عمومی دارد! ✍🏻سیدامیرحسینی http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش زیرلیوانی رزینی😍😍 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ : http://eitaa.com/mahdavieat
🌹🍃 : 🌷🕊 🌷🕊 فصل دوم..(قسمت اول)🌹🍃 🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین مرد روي پشت بام بود و داشـت موشك تازه را در اسلحهاش جا ميداد.جوان نشانه گرفت و گلولـه هـايش را بـه سوي او شليك كرد. دستهاي مرد چنانكه ضربهاي سنگين به سينهاش خورد باشد، گشوده شد و آر،پي،جي از دستش افتاد. بعد با صداي خشكي به زمين خـورد. او هم در پي اسلحه اش به پايين پرت شد و بيحركت افتاد روي زمـين. ماشـين بـاصداي شديد كشيده شدن لاستيكها بر آسفالت، كنارِ آنها ترمز كرد. جوان، رو به همراهانش داد زد: سوار شويد دو درِ عقب ماشين باز شد. چند سرباز دستشان را دراز كردند تا آنها را در بالا رفتن كمك كنند. جوان پريد روي ركاب و با يك دست سقف ماشين را چسبيد و با دست ديگر اسلحهاش را. لولة اسلحه به سوي ساختمان بود. ماشين حركت كرد؛ با سرعت از سه پلة كوتاهجلو ساختمان بـالا رفـت و از سكوي پهن مقابل سالن گذشت.جوان دستش را با اسلحه جلو صورت گرفـت و سرش را خم كرد. در بزرگ آهني كه شيشه هايش ريخته بود، در برخورد با پـوزة پهن ماشين آتشنشاني گشوده شد و با لولههاي شكسته افتـاد. حـالا آنهـا وسـط سالن بودند. وقتي از ماشين بيرون پريدند، ده دوازده نفر، شليك كنان از درِ ديگـر سالن با عجله بيرون ميرفتند. صداي تيراندازي در سالن بزرگ انعكاسي كركننده داشت. مرد ميانسالي كه شلواري كردي به پا داشت و پيراهن سـادهاي پوشـيده بـود، روي لبة پنجره خم شده بود. باريكة خـون از دهـانش قطـره قطـره روي آجرهـا ميريخت. تيربار داغش هنوز كنار پايش روي زمين افتاده بود. حالا ديگر شـدت آتش كم شده بود. جوان در جستوجوي راه پلّه، به اطراف نگاه ميكرد كه در زاوية شرقي سالن به طور مارپيچ بالا رفته بود. دويد و از پلّه ها بالا رفت. نه؛ كسي نبود، فقط دو نفر كنار ديوارك كوتاه لبة بام افتاده بودند. برگشت كه پايين بيايد، ناله اي او را بر جا ميخكوب كرد. چرخيد و به سوي آن دو نفر رفت. يك نفر زنده بـود؛ بـا زخمـي گشوده در شكم و چند گلوله در كتف. نشسـت. دسـتهايش را زيـرِ زانـو و سـر زخمي سراند و بسختي از جا بلند شد. مرد درشت اندام بود. چهرة مرد كه آفتاب سوخته بود، حالا از درد، خاكستري ميزد. از ميان پلكهاي مرطوب و نيمهبـازش او را نگاه ميكرد. از ميان لبهاهاي خشكش كه از درد جمع شده بود، صداي نفير مانند نَفَسهايش بريده بريده به گوش ميرسيد. جوان او را از پله ها پايين برد. ارتشيها و نيروهاي تازه نَفَس در سالن به ايـن سـو آن سـو مـيرفتنـد.چنـد نفر،زخميها را به طرف تويوتايي كه بيرون پارك شده بود، ميبردند. تعدادي هم جنازهها را رديف هم كنار ديواري كه از آفتاب دورتر بود، ميچيدند. دو نفر به سويش آمدند.آهسته زخمي را از روي دستهاي خستهاش برداشـتند. از در پشتي سالن بيرون را نگاه كرد. دو ماشين، پشت سر هم بسرعت از فرودگاه دور ميشدند و پشت سرشان انبوهي از گرد و غبـار برجـا مـيگذاشـتند. لبهـاي خشك جوان به لبخندي خسته گشوده شد. كنارة لبها تـرك خـورد و يـك قطـره خون شفاف سرخ رنگ بيرون زد. سنگيني دستي را روي شانهاش احسـاس كـرد. برگشت. خلبان بود؛ كنار افسري كه بيسيم روشن در دستهايش خرخر ميكرد و به او لبخند ميزد. خلبان باز به شانة او زد، چنانكه بخواهد خاك را از لباسش بتكاند و با لبخندي پر از تحسين و رضايت گفت: دست مريزاد. افسر كه ميانسال بود و رد عرق از شقيقه تا چانهاش كشيده شده بـود، گفـت: خوش آمديد، شما مسئول گروه هستيد؟ جوان با لبخندي خجول جواب داد: اين جور ميشود گفت! خلبان با چشمهايي كه پر از صميميت بود، گفت: اميـدوارم دوبـاره ببينمتـان آقاي... جوان جواب گفت: خرازي؛ حسين خرازي. http://eitaa.com/mahdavieat