eitaa logo
مهدی یاوران🚩
410 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
59 فایل
⭐تادیرنشده برگردیم⭐ ✔چیزی تاظهورمهدی موعود(عج)نمانده... 🚩فعالیت:تازمان ظهور امام زمان(عج) 🌹کپی باذکرصلوات هدیه به آقاصاحب الزمان(عج) 🔹️برای انتقادوپیشهاد👇 @yamahdi313yaar تولیدات محتوای مهدی یاوران👇 @stickermahdavi313yar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 ؟ ؟ |جلسه پانزدهم|  در هر رابطه عاشقانه ای یک چالشی هست، چالش رابطه عاشقانه عبد و مولا چیست؟ این است که مولا فرمان بدهد و عبد معصیت کند و بعد بگوید «ببخشید!» همین میشود بهانه عشق بازی و چالش این رابطه عاشقانه بین عبد و مولا.| 🔹رابطه عبد و مولا سرموضوع «طاعت و معصیت و فرمان» است مولابودي مولا به فرمان دادن او به عبد است. البته خدا با موجودات دیگر هم رابطه دارد، اما رابطه خدا مثلا با حیوانات در این است که آنها را خلق می کند و به آنها رزق میدهد. ولی ما عبد هستیم، و رابطه خدا با ما سر «طاعت و معصیت و فرمان» است. پس وقتی در خانه خدا می رویم، فقط درباره رزق صحبت نکنیم! وقتی زیادی درباره رزق صحبت می کنیم، انگار رابطه ما با خدا دارد مثل رابطه بین حیوانات با خدا می شود؟ وقتی در خانه خدا می رویم، بیشتر درباره اصل رابطه خودمان حرف بزنیم. رابطه عبد و مولا سر چیست؟ اینکه مولا فرمان بدهد وعبد انجام بدهد؛ البته عبد معمولا نمیتواند! قرآن می فرماید: «یا أئها الذين آمنوا اتقوا الله حق تقات» (آل عمران / ۱۰۲) حق تقوای خدا را به جا بیاورید! مراقبت کنید که فرمان خدا را اجرا کنید. 🔹وقتی مولا فرمان داد و عبد کوتاهی کرد، باب گفتگوی عاشقانه باز می شود خدا فرمان می دهد که مراقبت کنیم ولی ما هرچقدر هم مراقبت میکنیم، باز چند تا از فرمان های خدا از زیر دست ما در می رود. همین باعث میشود که چالش عبد و مولا پدید بیاید و عبد و مولا در این رابطه عاشقانه خودشان، موضوعی پیدا کنند برای گپ زدن و گفتگوی عاشقانه! عبد میگوید «خدایا مرا ببخش!» مولا می گوید: «نمی بخشم!» یا میگوید «این دفعه را می بخشم ولی دیگر این گناه را انجام نده...» یعنی عبد و مولا مدام دارند سر موضوع گناه با هم حرف می زنند. این راز رابطه عبد و مولاست؛ برای موجودی مثل انسان! جانوران دیگر، رابطه شان با خدا صرفا سر رزق و روزی است ، اما اصل رابطه انسان با خدا سر طاعت و معصیت است. یک رابطه ای هست به نام رابطه عبد و مولا که در این رابطه، شیرین ترین گفتگو از جانب مولا «فرمان دادن» است و از جانب عبد «چشم گفتن و عذرخواهی کردن» است. اگر این رابطه را نفهمیم، زیبایی این عذرخواهی و صحبت کردن سر معصیت و نافرمانی خدا را نمی فهمیم. 🔹خدا را در موضع مولا نسبت به عبد ببین، نه در موضع خالق نسبت به حیوان!/ فرمان داد خدا به عبد خودش، عین عشق بازی با اوست زیباترین حرفی که خدا می تواند به بنده خودش بزند چیست ؟ فرمان دادن، تهدید به عذاب و تشویق به ثواب است. چون خدا مولا است. خدا را در موضع مولا نسبت به عبد ببین، نه در موضع خالق نسبت به حیوان! از خدا بخواهیم که زیبایی رابطه  عبد و مولا را به ما بچشاند. خدا که عاشق تر از همه به رسول خداست، به ایشان بیشتر فرمان می دهد. مالیاقت نداریم که این قدر مقرب باشیم تا این قدر فرمان دریافت کنیم. خدا به پیامبر(ص) فرمان می دهد «نماز شب بر تو واجب است!» درحالی که اگر خدا نماز شب را بر پیامبر(ص) واجب نمیکرد، خوایشان همیشه نماز شب می خواند! اما چرا خدا این را واجب کرده است؟ چون فرمان دادن خدا به عبد خودش، عین عشق بازی با اوست والا خدا می توانست نسبت به بنده اش بی تفاوت باشد. 🔹از مولا «فرمان دادن» خوش است و از عبد، اطاعت واستغفارا از شیر، حمله خوش بود و از غزال، رم» از هر موجودی یک کاری زیباست؛ از مولا فرمان دادن خوش است و از عبد، اطاعت کردن و توبه و استغفار. وقتی یک عبد، توبه می کند تازه سر جای خودش قرار گرفته است و تازه این رابطه عبد و مولا را فهمیده است. مولا اگر فرمان ندهد که مولا نیست! مثل خالق حیوان است که فقط به او رزق و روزی می دهد. از سوی دیگر، عبد هم اگر معصیت نکند، فرشته است! انگار وقتی عبد، گناه میکند مولا یک مقدار هم خوشحال می شود؛ چون منتظر است که عبد بیاید و شروع به عذرخواهی کند و این رابطه شکل بگیرد. یعنی بنده خدا وارد چالش اصلی رابطه عبد و مولا می شود. 🌸 ؟ ؟ 🔰استادعلیرضاپناهیان 🌙 💕 💕 ☆○°°°○°°°○🌿🌸🌿○°°°○°°°○☆ https://eitaa.com/joinchat/2784559200Ced722398b3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔆 آخرین آمادگــی برای ظهور 🎥استاد علیرضا پناهیان 🌙 💕 💕 ☆○°°°○°°°○🌿🌸🌿○°°°○°°°○☆ https://eitaa.com/joinchat/2784559200Ced722398b3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆 از 🍃🌸🍃 🍀اگر ظهور حضرت حجّت ـ«عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف » نزديك باشد، بايد هر كس خود را براى آن روز مهيّا سازد، از جمله اين كه از گناهان توبه كند. همين توبه باعث مى شود كه اين همه بلاهايى كه بر سر شيعه آمده است كه واقعاً بى سابقه است و بلاهاى ديگرى كه تا قبل از ظهور آن حضرت مى آيد از سر شيعه رفع و دفع گردد. 🌸درمحضرآیت الله بهجت🌸 🌙 💕 💕 ☆○°°°○°°°○🌿🌸🌿○°°°○°°°○☆ https://eitaa.com/joinchat/2784559200Ced722398b3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔆خداوند چگونه از اول بوده بدون اینکه خالقی داشته باشد؟؟ 🌙 💕 💕 ☆○°°°○°°°○🌿🌸🌿○°°°○°°°○☆ https://eitaa.com/joinchat/2784559200Ced722398b3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆داستانی شیرین از 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🍀یک آقا سید هادی بود که از شاگردهای مرحوم طالقانی بود. مرحوم طالقانی از علمای برجسته نجف اشرف بود و استادِ پدر بنده، مرحوم ملا محمد باقر ناصری بود. خدا ان شاء الله همه آن‌ها را رحمت کند. مرحوم سید هادی از رفقای ما بود و در سامرا و کاظمین بود و سیدِ پاکی بود. او برای من نقل کرد: من نجف که بودم، در ایام ماه مبارک رمضان در مدرسه سید بودیم . شب نوزدهم یا شب بیست و یکم بود. – شک از من است- گفت: رفتم خانه افطار کردم و چون شب احیا بود، به مدرسه آمدم تا اعمال شب قدر را انجام بدهم و به حرم بروم. موقعی که به مدرسه آمدم، دیدم، ده پانزده نفر از طلبه ها در حجره آقا شیخ رضا که از رفقای ما بود، جمع شدند و دارند می خندند. من عصبانی شدم و گفتم: «خجالت نمی کشید؟ حالا شب قدر است و این طور نشسته‌اید؟» گفتند: «آقا بیا داخل». رفتم، گفتند: «رفیق تو آقا شیخ رضا دیوانه شده است. ببین چه می گوید؟» گفتم: «آقا شیخ رضا! چه می گویی؟» گفت: «امشب، شب عروسی من است». گفتم: «شب عروسی تو؟» گفت: «بله». من باورم نمی شد. از طلبه ها در خواست کردم بیرون بروند. نشستم و گفتم: چه می گویی؟» گفت: «امشب، شب آخر عمر من است. بگذار امشب صبح بشود، فردا در بهشت با حورالعین هستم». گفتم: «این حرف ها چیست که می¬زنی؟» گفت: «خدا می داند». گفتم: «چه کسی به تو گفته است؟» گفت: «امیرالمؤمنین علیه السلام به من فرمود: امشب، شب آخر عمر تو است. یک مقداری با او صحبت کردم؛ دیدم که نه عقل و هوشش به هم نخورده است و حقیقتاً می گوید. آشیخ رضا گفت: «موقعی که من مشرف می شوم به حرم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ، خود حضرت را می بینم. حضرت به من فرمودند: دست و پایت را جمع کن. امشب، شب آخر عمر تو است. فردا بین الطلوعین مهمان ما هستی. آقا سید هادی می گفت: «منقلب شدم و با خودم گفتم: آیا درست می گوید؟ مکاشفه بوده، مکاشفه او حق بوده یا باطل؟ آمدم منزل، سحری خوردم و زود برگشتم مدرسه و اول اذان، به مدرسه رسیدم. دیدم در حجرة او بسته و چراغ حجره هم روشن است. درِ حجره را باز کردم؛ دیدم رو به قبله، خوابیده و یک پارچه سفید هم رویش انداخته است. پارچه را عقب زدم؛ دیدم تمام کرده است. این آشیخ رضا می گفت: «امشب شب عروسی من است». این‌قدر به مردن عشق و علاقه داشتند؛ چون آخرت آن‌ها درست است؛ اما من و شما را خدا می داند، که آیا می توانیم این کار را بکنیم. 🌸منبع:گفتارهای آیت الله ناصری🌸 🌙 💕 💕 ☆○°°°○°°°○🌿🌸🌿○°°°○°°°○☆ https://eitaa.com/joinchat/2784559200Ced722398b3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا