eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.7هزار دنبال‌کننده
1 عکس
1 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از احسان تبریزیان
حس می‌‌کنی زمین و زمان گریه می‌‌کنند وقتی که جمع سینه‌زنان گریه می‌‌کنند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟» در ماتم تو، پیر و جوان گریه می‌‌کنند این سیل اشک‌ها که ز هر دیده جاری است چون ابر با تمام توان گریه می‌‌کنند تو کیستی که در غم از دست دادنت مردان ما شبیه زنان گریه می‌‌کنند با یاد آن نماز جماعت که نیمه ماند گلدسته‌ها اذان به اذان گریه می‌‌کنند زینب اسیر می‌‌شود، آری عجیب نیست سرها اگر به روی سنان گریه می‌‌کنند __________________ 🆔 @ehsantabriziyan
هدایت شده از احسان تبریزیان
بسم الله الرحمن الرحيم بر پا شده است در دل من خیمه‌ی غمی جانم چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی عمری‌است دل‌خوشم به همین غم، که در جهان غیر از غمت نداشته‌ام یار و همدمی بر سیل اشک، خانه بنا کرده‌ام ولی این بیت سُست را نفروشم به عالمی گفتی شکار آتش دوزخ نمی‌شود چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی دستی به زلف دسته‌ی زنجیرزن بکش آشفته‌ام میان صفوف منظّمی می‌خوانی‌ام به حُکم روایات روشنی می‌خواهمت مطابق آیات محکمی ذی‌الحجّه‌اش درست به پایان نمی‌رسد تقویم اگر نداشته باشد مُحرّمی...
هدایت شده از احسان تبریزیان
🔹 محرّم متفاوت غم بزرگ، غم مهربان، غم متفاوت! حدیث زخم و نمک، سوز و مرهم متفاوت! تمام آینه‌ها اسم اعظمند خدا را تو ای شکسته‌ترین اسم اعظم متفاوت میان اینهمه افسون و غمزه‌ی متشابه کرشمه‌های تو آیات محکم متفاوت کسی که عشق تو را دارد و کسی که ندارد دو آدمند ولی در دو عالم متفاوت صفوف سینه‌زنانت مُنظمند و مشوّش منظمند و پریشان، منظم متفاوت تو با تمام جهان فرق می‌کنی، تو که هستی؟ ضریح و تربت و آیین و پرچم متفاوت چگونه می‌کُشی و زنده می‌‎کنی، دل و جانم فدای چشم تو، عیسی بن مریم متفاوت تو آمدی که جهان را از این ستم برهانی خوش آمدی به جهان ای محرّم متفاوت ______________ 🆔 @ehsantabriziyan
هدایت شده از احسان تبریزیان
ای خون اصیلت به شتک‌ها ز غدیران افشانده شرف‌ها به بلندای دلیران جاری شده از کرب‌وبلا آمده و آنگاه آمیخته با خون سیاووش در ایران تو اختر سرخی که به انگیزه‌ی تکثیر ترکیـد بر آیینه‌ی خورشیدضمیران ای جـوهـر سـرداری سـرهـای بـریـده وی اصـل نمیـرنـدگـی نسـل نمیـران خرگاه تو می‌سوخت در اندیشه‌ی تاریخ هربار که آتش زده شد بیشه‌ی شیران آن شب چه شبـی بود که دیدند کواکـب نظـم تو پراکنـده و اردوی تـو ویران وآن روز که با بیرقی از یک تن بی‌سر تا شـام شـدی قـافله‌سـالار اسیـران تا بـاغ شـقایـق بشـونـد و بشکـوفـنـد باید کـه ز خـون تـو بنوشنـد کویـران تـا انـدکـی از حـقّ سخـن را بگـزارنـد بایـد کـه ز خـونـت بنـگارنـد دبیـران حدّ تو رثا نیست عزای تو حماسه‌است ای کاسته شأن تو از این معرکه‌گیران حسین منزوی ___________________ 🆔 @ehsantabriziyan
هدایت شده از احسان تبریزیان
به بام بر شده ام از سپیده ی تو بگویم اذان به وقت گلوی بُریده ی تو بگویم اذان به وقت گلویی که قطعه قطعه غزل شد غزل غزل شده ام تا قصیده ی تو بگویم غزل غزل شده ام ای شهید عشق که چون گل از عاشقان گریبان دریده ی تو بگویم هزار مرتبه آتش شدم، نشد که غروبی ز خیمه های به آتش کشیده ی تو بگویم خوشا هماره نمازی که حمد، مدح تو باشد به جای سوره ی صفات حمیده ی تو بگویم به بام بر شده ام با عقیق، آینه، سبزه مگر ز دیدن ماه ندیده ی تو بگویم به بام بر شده ام تشنه- باصدای بریده اذان به وقت گلوی بریده ی تو بگویم علیرضا قزوه
هدایت شده از احسان تبریزیان
▪️بسم الله ... 🚩با اذن و مدد حضرت زهرا سلام الله علیها از امشب اشعار مربوط به ماه محرم بارگزاری می شود. التماس دعا 🆔 @ehsantabriziyan
هدایت شده از احسان تبریزیان
(ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سرم رو شکستن فدا سرت اینا نقشه دارن برا سرت می ترسن که روو نیزه ها سرت/قرآن بخونه می ترسم بازم مثل مادرت یه دستی بلند شه رو دخترت همه ترسم از اینه خواهرت/ غریب بمونه فرقی نمی کنه، توو کوفه مرد و زن دیدم با این چشام، اینا غریب کُشن گودال میکَنن، بد جور میزنن حتی زناشونم، از دور میزنن ............................ یه گودال برام کندن و زدن یه عده می خندیدن و زدن غریب گیرم آوردن و زدن/ فکر تو بودم همه دور گودال نشستن و زدن دندونم رو شکستن و توی کوچه دستم رو بستن و/ فکر تو بودم من نایبت بودم، اینجوری میزنن موندم که باخودت، میخوان چیکار کُنن سیلی که می‌زدن، از پا می افتادم یاد مدینه و، زهرا می افتادم ............................. خودم که گرفتار و بی کسم ولی من برا تو دلواپسم می دونم به دیدار نمی رسم/ خدانگهدار تو سینه‌م پر از حسرت توئه همه گریه‌م از غربت توئه همه جا فقط صحبت توئه/ تو کوچه بازار حرف از ثوابه و، پاداش و جایزه فتوا رسیده که، قتل تو جایزه با دخترات میای، اینو تا فهمیدن توو خونه ها دارن، قول کنیز میدن شاعر: 🔻 🆔@goosheye_oshagh 🆔 @ehsantabriziyan
هدایت شده از احسان تبریزیان
بیا خواهر از محملت پایین بیا آخر دنیامو ببین منو میکُشن تو همین زمین غریب و تنها شده موقع دل بریدن و منو از تو آخر میگیرن و تو باید بری بسپری من و به ریگ صحرا اینجاست کربلا ؛ که گفته مادرم هرچی مصیبته ؛ اینجا میاد سرم اینجا تو بی کس و ؛ من بی قمر میشم تو بی برادر و ؛ من بی پسر میشم ........................ داداش چی قراره بیاد سرم ببین خاک نشسته رو معجرم من این غِصه رو پیش مادرم شنیده بودم سرا پا میلرزم تو اضطراب برای خودم نه برا رباب من این روزا رو حتی توی خواب ندیده بودم گودال می‌بینم ؛ ای وای از تنت احساس می‌کنم ؛ از من میگیرنت ای کاش تو دلم ؛ آتیش به‌پا نشه ای کاش پام به این ؛ گودال وا نشه .............................. چرا خاک اینجا پر از خونه زمین و زمون روضه می‌خونه رقیه میگه کی میریم خونه چشم انتظاره چرا خشک و بی‌حاله آسمون قراره بمونیم باشه بمون چرا ساربون مونده پیشمون چه فکری داره انگشترت داره ؛ چشماشو میدره کاشکی میشد یه جور ؛ راضیش کنی بره بد جور دورمون ؛ هی پرسه میزنه این تازه اولِ ؛ دلشوره‌ی منه شاعر: 🔻 🆔@goosheye_oshagh 🆔 @ehsantabriziyan
هدایت شده از احسان تبریزیان
دوتامون لبامون پر از خونه موهام مثل موهات پریشونه حالا مثل تو من یه دندونِ شکسته دارم دوتامون موهامون پر از دوده قراره جدایی مگه بوده یتیمی برا من هنوز زوده سنی ندارم حق داری نشناسی ، موهام سفید شده این روزا لرزشِ ، دستام شدید شده از بین دخترا ، من خسته تر شدم زودتر بیا بریم ، که دردسر شدم .................................... نمی‌پرسم انگشترت چی شد نپرسی ازم معجرت چی شد ببین قسمت دخترت چی شد توی خرابه تو شام صد دفعه کربلا دیدم بلا دیدی بابا بلا دیدم سرت رو تو طشت طلا دیدم حالم خرابه امشب بیا خودم ، مادر بشم برات خاکا رو پاک کنم ، از صورت و لبات حالا که اومدی، بیشتر پیشم بمون لبهاتو می‌بوسم ، قرآن برام بخون ........................... سرِ روی نیزه بابام میشی همون مهربون که میخوام میشی تو هم‌بازی این روزام میشی می‌بینی تنهام خیال کن نریخته موهای من ببین سالمه ابروهای من دیگه خسته نیست زانوهای من بشین روپاهام من فرض میکنم ، آغوش داری و من رو تو آغوشِ ، گرمت میذاری و تو فرض کن منم ، گوشواره دارم و اصلا نگاه نکن این ، گوشای پاره‌مو شاعر: 🔻 🆔@goosheye_oshagh 🆔 @ehsantabriziyan
هدایت شده از احسان تبریزیان
📋رهام کن که میبینم عمه جون (ع) رهام کن که می‌بینم عمه جون کشیدن عمومو به خاک و خون می‌بینی که تکیه زده به اون نیزه شکسته می‌بینم عمومو که بی کَسه ولی حیف که زورم نمیرسه به این نیزه که راه نفسِ عمومو بسته هرچی صدا زدم ، بسه دیگه نزن انگار نمی‌رسید ، اصلا صدای من گودال شاهده ، که بی حیا می‌زد اون با غلاف تیغ ، این با عصا میزد .................................. داره طاقتم سر میاد عمو که قاتل با خنجر میاد عمو چه کاری ازم بر میاد عمو دستم بریده دلم میتپه توی سینه‌م‌و تو گودال کنارت می‌شینم‌و چیزایی که دارم می‌بینم‌و کسی ندیده ای وای می‌بینم ، شمر و بالا سرت نیزه به پیکرت ، خنجر رو حنجرت ای کاش که می‌شد ، دستم سپر بشه تا نگذارم از این ، نزدیکتر بشه .................................... توی گوشمه خنده‌های کی روی سینته ردّ پای کی دارم نیزه‌هارو یکی یکی بیرون میارم رسیدن و با کینه‌ی علی تو رو می‌زدن بی معطّلی میخواستم برات سپر شم ولی توون ندارم دیدم که پنجه توو ، موی تو می‌کشید خواستم سپر بشم ، قدم نمی‌رسید تو کوچه‌ هم بابام ، هرکاری کرد نشد دردی حریف این ، اندوه و درد نشد شاعر: 🔻 🆔@goosheye_oshagh 🆔 @ehsantabriziyan
هدایت شده از احسان تبریزیان
📋یه لشکر پر از داد و هلهله‌ست (ع) یه لشکر پر از داد و هلهله‌ست یه لشکر پر از شور و ولوله‌ست یه لشکر پر از شمر و حرمله‌ست دلشوره دارم شده بغض جنگ جمل شدید حسن دیده دشمن تو رو که دید واسه‌ت نقشه‌ی تازه‌ای کشید ای تک‌سوارم با تیر و نیزه‌شون، شد قامتت نشون از پیکر عسل، میریزه جای خون اسبا یکی یکی، رد میشن از تنت ضرب المثل شدی، با قد کشیدن ............................. عجب روضه‌ای شد تو کربلا به یاد غم و رنج کوچه‌ها بازم تازه شد داغ مجتبی عزا به پا شد یه دشت و یه قاسم، یه دشمن و با اسبا تنش رو فشردن و توو خیمه زَنا غرق شیوَن و غوغا بپا شد اسم علی رو برد ، فرق سرش شکست خون لخته‌ها چه زود ، راه گلوشو بست پهلوی زخمی و ، بازوی پُر ورم زینب رسید و گفت ؛ « ای وای مادرم» ای حسین.... شاعر: 🔻 🆔@goosheye_oshagh 🆔 @ehsantabriziyan