#امام_حسن_شهادت
بعد از دو ماه اشک و عزا فابک للحسن
خواهی رضای فاطمه را فابک للحسن
این روضه وا کند گره ی کور را : اگر
دردت شده بدون دوا ، فابک للحسن
بازین چه شورش است ؛ تو ای سینه زن بیا
همراه سید الشهدا ، فابک للحسن
نه گنبدی ، نه صحن و سرایی ، نه زائری
ای زائران کرببلا فابک للحسن
او گرچه مادری است ؛ ولی بی کسیش هست
خیلی شبیه شیر خدا فابک للحسن
آید به گوش ناله زهرا که می زند
در کوچه مدینه صدا فابک للحسن
جز او برای مادر قامت کمان که بود ؟
در کوچه مدینه صدا فابک للحسن
مرد حماسه ساز جمل ، مانده بی سپاه
در خانه و محله چرا ؟ فابک للحسن
باران تیر و مجلس تشییع یک امام
هرگز نبود شرط وفا فابک للحسن
...
در مجلس یزید گمانم سر حسین
زد ناله بین طشت طلا فابک للحسن
#محمد_حسین_رحیمیان
#امام_حسن_شهادت
#دوبیتی
تنش را با دم تکبیر بردند
کنارش دست بر شمشیر بردند
ملائک پیکر پاک حسن را
به سوی فاطمه با تیر بردند
#امام_حسن_علیه_السلام
#امام_حسین_علیه_السلام
بگو به هر که برای حسین سینه زن است
به صبح روز جزا با رقیه هم سخن است
به غیر او به کسی جان و دل نخواهم داد
حسین در دو جهان بهترین رفیق من است
نماز و روزه و حج و زکات جای خودش
ولی امید من این یا حسین و یا حسن است
مرا دوباره به آغوش کربلا برسان
کجا برای دل خسته بهتر از وطن است
غم تو تا به قیامت نمی شود کهنه
که شیعه منتقم داغ کهنه پیرهن است
چه گریه ها که نکردیم با همین جمله
کریم بی حرم است و حسین بی کفن است
#محمود_یوسفی
#امام_حسن_علیه_السلام
روزی ما سر هر سفره به نامِ حسن است
تا کرم بین مقیمینِ مَقام حسن است
هرکه مجنون حسین است خودش میداند
که حسینی شدهی دست امام حسن است
از خرابات بقیع تا به خدا راهی نیست
همت باده کشان از لب جام حسن است
در جمل بین جوانان علی کاری کرد
همه گفتند فقط سکه به نام حسن است
گفت لایومک فقط کرببلا دیده شود
همهی معجزهها پشت کلام حسن است
صلح او صلح حسین است به زهرا سوگند
کربلایی هم اگر هست قیام حسن است
حسنیهای حرم هول قیامت دارند
کربلا دید زمین زیر لگام حسن است
خیمهی آل حسن حلقهی انگشتر بود
مسند عمهی سادات خیام حسن است
تا سرِ ازرق شامی و یلانش را زد
قاسمش گفت که این تازه سلام حسن است
#حسن_لطفی
#امام_حسن_مناجات
مَرا سَری است که اُفتاده زیرِ پای حسن
به تَختِ سَلطَنتِ این دل اَست جای حسن
هِزار حاتَمِ طائی شود گِدای دَرَش
هَرآن کَسی که به دُنیا شَوَد گِدای حسن
دو دَست داده خداوند تا که سینه زَنَم
یکی برای حُسین و یکی بَرای حسن
دو چَشم داده خُداوند تا که گِریه کُنَم
شَبی بَرای حُسین و شَبی برای حسن
حُسین روضه ی هر روزه ی حَسَن بوده
تمامِ زندگی ام نَذرِ روضه های حسن
به ساحَتَش هَمه دَم اِحتِرام باید کرد
به پای خیزَد وَقتی علی به پای حسن
غُروبِ هَفتُمِ ماهِ صَفَر جِگرسوز است
نَوای حَضرتِ زَهرا به کربلای حسن
به عَرش، مادرِ او را که می کُند خوشحال؟
همانکه گِریه کند در غَمِ عَزای حسن
سُروده است چه بِیتی " عَلیِ مَشهوری "
که اَجرِ می دَهَدَش عاقبت خُدای حسن
"دو آرزو به دِلِ مادرِ جَوانَش ماند
کفَن بَرای حُسین و حَرَم برای حسن"
#رضا_رسول_زاده
#امام_حسن_علیه_السلام
#دوبیتی
در شهر غریب، از وطن میگویم
از عشق و مُساوات، سخن میگویم
آموختم از مادرشان این دَم را
در ماه حسین، از حسن میگویم
#رضا_قاسمی
#امام_حسن_علیه_السلام
#امام_حسین_علیه_السلام
همه عزت دنیای حسین است حسن
به خداوند مسیحای حسین است حسن
بی حسن سوی حسینش بروی باخته ای
جان من! صاحب امضای حسین است حسن
این حسن کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
برترین اسم به لبهای حسین است حسن
هرکسی گفت حسین، از برکات حسن است
تا ابد پرچم بالای حسین است حسن
بنویسید که آقای جهان است حسین
بنویسید که آقای حسین است حسن
زیر قبه همه گفتیم الهی به حسن
باب حاجات گداهای حسین است حسن
همه در کرببلایند حسین رفته بقیع
چه عجب؟! جنت اعلای حسین است حسن
او علی اکبر اگر داد حسن قاسم داد
در بلا هم شده هم پای حسین است حسن
بعد او خنده ندیدند به لبهای حسین
آی مردم غم عظمای حسین است حسن
#سیدپوریا_هاشمی
#امام_حسن_شهادت
تو سَرو بودی و حالا خَمیده ای تنها
به دوش، بارِ مُصیبت کِشیده ای تنها
اگر که پیر شُدی عِلَّتَش زِ کودکی اَست
چِها گُذشت به کوچه! چه دیده ای تنها؟
نکُشت زَهر تو را، خاطِراتِ مادر کُشت
کُنون به بَستَرِ مَرگ آرَمیده ای تنها
کَسی نَدیده بِجُز مادرت، که دُنبالش
پِیِ مسیرِ پُر از خون، دَویده ای تنها
کَسی ندیده بجُز خواهرت، که هَر شَب را
به های های، زِ خوابَت پَریده ای تنها
چه زَخم های زَبانی که خورده ای دَر جَمع
چه طَعنه ها که به جانَت، خَریده ای تنها
میانِ شَهر اَگَر ناسِزا نِثارَت شُد
میانِ خانه ی خود هَم شِنیده ای تنها
زِ دَستِ هَمسرِ خود جای آب و شیر و غَذا
دو کاسه زَهرِ هَلاهِل چِشیده ای تنها
به هَر نَفَس زَدَنَت پاره ی جِگَر ریزَد
دَرونِ طَشتِ بَلایی که چیده ای تنها
دِلِ تو رَفت، اَز این طَشتِ خون، به طَشتِ شَراب
کُجای قِصّه ی سَر را تو دیده ای تنها؟
دلِ تو رَفت، به گودالِ کُشته ای مَظلوم
کنارِ پِیکرِ دَر خون تَپیده ای تنها
دلِ تو رَفت، دَر آن خِیمه های شُعله نِشین
که سوخت دامَنِ زینب، رَشیده ای تنها
دِلِ تو رَفت، به شَهری، که میزَدَند زِ بام
هَماره سَنگ، به رَاسِ بُریده ای تنها
#رضا_رسول_زاده
#امام_حسن_مدح
#امام_حسن_شهادت
درخت های اُمیدیم ، از دیار حسن
پُر از شکوفه ی عشقیم در بهار حسن
به سَلسَبیل و به زمزم که احتیاجی نیست!
رسیده است لبِ ما به جویبار حسن
به دخل کاسبی ام برکتی فراوان داد
از آن زمان که شدم خادم تبار حسن
همین دو لقمهی نان را حسن به ما بخشید
گرفته سفره ی ما رنگ از اعتبار حسن
کریمبودنِ او قابلِ محاسبه نیست...
کجا ترازوی ما و کجا عیار حسن؟!
کدام شاه نشسته است با جذامی ها؟!...
بلند می شوم از جا به افتخار حسن
شنیده ام که به سگ هم غذا تعارف کرد!
هنوز ماتم از این لطفِ بی شمار حسن
بنازمش که چنان شیر از جمل برگشت
چه کرد در دل آن فتنه ، ذوالفقارِ حسن
من از طفولیتم عاشق دو شاه شدم
منم دچار حسین و منم دچار حسن
در اربعین حسینی ، حسن جلودار است
قدم زدم همه ی جاده را کنار حسن
عمودِ یکصد و هجده ، بهشتِ مشّایه است
خدا رسانده خودش را سرِ قرار حسن
حسین با همه ی دلرُباییاش ، حسنی ست
ببین دل از همه بُردن شده است کار حسن
خیالبافی من صحنسازیِ حسن است...
شبیه مشهد ما می شود مزار حسن
.
.
میان معبری از نور ، ناگهان شب شد
چه دید در دل آن کوچه ، چشم تار حسن؟!
حراملقمه به مادر دو دست سیلی زد...
سیاه شد پس از آن کُلِّ روزگار حسن
#بردیا_محمدی
#امام_حسن_شهادت
مردِ غریبِ شهر، که نیلی ست پیکَرَت
آهِسته تر شد از چه نفس های آخَرَت؟
باور کنم در آن وطنِ مادریِ تو
یک مرد هم نبود، شَوَد یار و یاوَرَت؟
خاکَم به سَر، که خانه شُده قتلگاهِ تو
خاکَش به سر، که قاتلِ تو بوده هَمسَرَت
چون تِکّه پاره ی جِگرت را، به طَشت دید
آهی کِشید از دل و میگُفت خواهَرَت؛
ای بَعدِ مادر و پِدَرم سَرپناهِ مَن
آوَرده زَهرِ سوده ی دُشمن چه بَر سَرَت؟
گُفتی: زَمانِ مَرگِ تو بوده به کوچه ای
روزی که بود، دَستِ تو دَر دَستِ مادَرَت
روزی که پیشِ چَشمِ تو آئینه ی رَسول
اُفتاد روی خاکِ مَدینه، بَرابَرَت
خون میچِکَد زِ گوشه ی لَبهای تو، وَلی
تَصویرِ کربَلاست، دَر آن دیده ی تَرَت
مَعلوم شُد، فِراقِ تو داغی عَظیم بود
با سوگنامه ای که سُروده بَرادَرَت
عَبّاس با حُسین، چِگونه کِشیده اَند...
...هَفتاد تیرِ تیزِ جَفا را زِ پِیکَرَت؟
حالا تویی و آن کَرَمِ بی نهایَتَت
حالا مَنَم گِدای قَدیمیِ این دَرَت
یِک لُقمه نان دَهی نَدَهی شُکر میکُنَم
ما را نِوِشته اَند: " بِمانیم نوکَرَت "
یِک روز اَگَر که گُنبَدِ زَردَت بَنا شَوَد
میخواهَم از خُدای، که باشَم کَبوتَرَت
#رضا_رسول_زاده
#امام_حسن_مدح
به درباری که، حاتم هم در آنجا از خدم باشد؛
کنار سفرهاش هر وعده سائل بیش و کم، باشد!
جهان را زیر و رو کردم پی مضمون و فهمیدم
غزل خوب است در مدح حسن _شاه کرم_ باشد
دقیقا مثل حیدر میشود وقتی که در میدان
بدست پر توانش قبضهی تیغ دو دم باشد
قمر دور زمین نه دور آن شهزاده میگردد
برای احترام او هلال اینگونه خم باشد
کجا دیدی امیری را که رعیت را به لبخندی
کند دلخوش ولی قلب خودش دریای غم باشد؟
کجا دیدی امیری را که دنیا سائلش، اما؛
تمام سهمش از دنیا مزاری بی حرم باشد؟
برای افتخار کل ما ایرانیان کافیست
همین که طرح صحنش دست معماری عجم باشد
سراسر در رواقش از طلا با خط نستعلیق
صد و هجده کتیبه شعرهای محتشم باشد
النگو و گلوبند خودش را نذر او کردهاست
مگر بخشی ز ایوان از طلای مادرم باشد
.
.
به یاد کوچه و محراب هر شب اشک میریزد
تعجب نیست کام او اگر مشتاق سم باشد
#میثم_کاوسی
#امام_حسن_شهادت
می شَوَم دلتَنگ، مانندِ هَوای کوچه ها
هر زمان یادی کُنم، از ماجَرای کوچه ها
کودکی بودم که با غُربت دلم پِیوند خورد
تا شُدم با مادرِ خود آشِنای کوچه ها
سال ها هم بُگذَرَد، در گوشِ من پیچیده اَست
نَعره های زِشتِ مَردِ بی حَیای کوچه ها
بیشتر اَز سیلیِ او بر دِلم آتَش زَنَد
بی تَفاوُت بودَنِ هَمسایه های کوچه ها
قَدِّ من کوتاه بود و دیدَم آنجا شُد بُلند
دَستِ ثانی، آهِ مادَر، وای وایِ کوچه ها
مادرم میگُفت: هَرگِز اِی حَسَن چیزی مَگو
با عَلیِ غِیرَتی، از ناسِزایِ کوچه ها
آسِمان را مِه گرفت و میکِشیدَم در غُروب
مادَرَم را سوی خانه، پا به پای کوچه ها
#رضا_رسول_زاده