هدایت شده از A A
#شهادت_حضرت_زهرا
علی است کعبه و بیت گلین اوست مطاف
در این مطاف گلین فاطمه است گرم طواف
طواف اول او از کنار حیدر بود
شروعش از وسط حجره تا دم در بود
کسی که رکن و حرم خشتی از حیاتش بود
طواف دوم او بین دود و آتش بود
طواف سوم او شعله بر جگر می زد
نفس شمرده شمرده به پشت در می زد
طواف چارم او جان به کف نهادن بود
دم از علی زدن و پشت در ستادن بود
طواف پنجم او شد شهادت پسرش
که گشت در بر مادر فدائی پدرش
ششم طواف چه گویم ز ضربت آن دست
به گوش مادر سادات گوشواره شکست
طواف هفتم ، دادند اجر مولا را
در این طواف شکستند دست زهرا را
در این طواف به بازوی او نشانه زدند
در این طواف به حوریه تازیانه زدند
اگر چه بعد نبی همچنان علی تنهاست
همیشه حفظ ولایت به عهدۀ زهراست
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار_متخلص_به_میثم
#در_پشت_در
#شهادت_حضرت_محسن_علیه_السلام
در پشت در غرور من و مرتضی شکست
میخی رسید و یاس من از کینه ها شکست
در پشت در تمامی مویم سپید شد
یک سوم ذراری حیدر شهید شد
دشمن ز بغض روز غدیرش توان گرفت
یک ضربه زد ولی دو هدف را نشان گرفت
چون دید بی کسم به خودش گفت بد بزن
حالا که صبر پیشه نموده اسد بزن
مهلت نداد تا کمی از در جدا شوم
از حدّ فاصل لب میخش رها شوم
با ضربتی تلافی روز غدیر کرد
مسمار آمد و وسط سینه گیر کرد
می خواستم کناره روم از مسیر میخ
در را فشار داد و شدم من اسیر میخ
مسمار سمت سینه ی من بی اجازه رفت
گویی به سمت حنجر محسن گدازه رفت
(یا فِضّةُ خُذینی) ِ من از جگر رسید
اما علی به داد دلم پشت در رسید
از زیر خار ، یاس کمان را رها نمود
مسمار داغ ِسینه ی من را جدا نمود
چاره نبود زیر عبایش مرا گذاشت
من را میان ناله ی (مهدی بیا)گذاشت
این جا عبا برای علی راه چاره شد
پوشش برای یاس میان شراره شد
کرب و بلا دوباره عبا چاره می شود
چاره برای پیکر صدپاره می شود
اینجا سخن ز زخم تمام بدن نشد
از نیزه ای که رفته به پهلو سخن نشد
اینجا ز قطعه قطعه بدن صحبتی نشد
از لخته ی درون دهن صحبتی نشد
یک دنده جابجا شده در پشت در ولی
در کربلا تمامی صحرا شود علی
#علی_مهدوی_نسب(عبدالمحسن)
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه
هر روز غصه های دلم بیشتر شود
شب بی وصال یار، چه غمگین سحر شود
یا رب روا مدار که این طفل نابلد
دور از امام خویش، چنین در به در شود
نگذار مثل این همه ایامِ طی شده
این چند سالِ آخر عمرم هدر شود
تکرار بی حیایی من شد دلیل، اگر
روی لبم دعای فرج بی اثر شود
وای از دل شکسته ی مهدیِ فاطمه
وقتی که از معاصی ما باخبر شود
ظرف سیاه قلب مرا اینچنین نبین
یک روز آخر از کرم دوست، زر شود
جان ها فدای آن نفسی که امام عصر
گریان برای روضه ی دیوار و در شود
ملعونِ دومی به معاویه شرح داد
جوری به در زدم که علی خونجگر شود
باید چگونه جمع شود تکه تکه اش
آیینه که زمین بخورد دردسر شود
#محمد_جواد_شیرازی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_روضه_بستر
خیالِ راحت من، سایه و خیال شدی!
رشیده ی علی از چه چنین هلال شدی؟!
دوباره دست به پهلو گرفته ای زهرا
چرا مقابل من رو گرفته ای زهرا؟!
بگو چه کار برایت کنم که خوب شوی؟
دوباره نزد علی کاشف الکروب شوی
شده بریده چرا ناله ات؟! هراسانم
من از لباس پر از لاله ات هراسانم
قسم به حرمت چشم ترت، بیا و بمان
قسم به چادر روی سرت، بیا و بمان
تمام روز و شب از درد سینه گریانی
نماز نیمه شبت را نشسته می خوانی
میان سجده، مرا باز جان به لب کردی
چرا عزیز دلم مرگ را طلب کردی؟!
نگاه کن به دل مضطر حسین و حسن
بیا به گیسوی زینب دوباره شانه بزن
مرا چگونه غمت باز خونجگر نکند
به زخم های تنت مرهمی اثر نکند
شکسته اند به داغت دل صبورم را
شکسته اند شبیه پرت، غرورم را
منی که پشت سر خود زره نمی بستم
به پیش چشم تو، بین طناب شد دستم
خدا کند که به زخمی دگر نمک نخورد
به پیش دیده ی مردش زنی کتک نخورد
#محمد_جواد_شیرازی
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه
به درد هجر، گرفتار کرده ای ما را
چقدر تشنه ی دیدار کرده ای ما را
هزار مرتبه غافل شدیم و دور شدیم
هزار مرتبه بیدار کرده ای ما را
گناهکاری ما دیدی و عطا کردی
به لطف خویش، بدهکار کرده ای ما را
بها نداشت خرابه سرای سینه ی ما
به یک نگاه، بهادار کرده ای ما را
برای گریه کنان هر سحر دعا کردی
به این طریق، سبک بار کرده ای ما را
علی علیِ به روی لبت، اثر کرد و ...
اسیر حیدر کرار کرده ای ما را
تو خواستی که سیه پوش مادرت شده ایم
برای روضه خبردار کرده ای ما را
به روضه های نفسگیرِ بستر و مادر
هزار شکر که بیمار کرده ای ما را
ز بس برای رخ نیلی اش زدی ناله
تمام عمر، عزادار کرده ای ما را
#محمد_جواد_شیرازی
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه
شرمسارم، سر به زیر افکنده ام
شد دلت آزرده از پرونده ام
وای از غافل شدن وقت گناه
شد فراموشم تویی بیننده ام
روزیِ هر روز را دادی ولی
فکر رزق و روزی آینده ام!
عبد فرارم، پناه آورده ام
بر سرای صاحب بخشنده ام
دست هایم را جدا از خود مکن
مبتلا بر جاده ای لغزنده ام
با دعایت عاشق حیدر شدم
صاحب این نعمت ارزنده ام
لطف کردی بر من آلوده تا
نام زهرا را به قلبم، کنده ام
گفت مولا فاطمه جان از غمت...
مثل جامی از محن آکنده ام
سرد شد کاشانه ام، فکری نما
آفتابم! رحمتِ تابنده ام!
پیش چشمم این همه زخمی شدی
تا قیامت فاطمه شرمنده ام
#محمد_جواد_شیرازی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #سکوت_مردم_مدینه .
سکوت مردم یثرب ندارد منطق و برهان
که زهرا می خورد سیلی تماشا می کنند آنان
سکوت مرتضی دانی بُوَد از بهرِ حفظ دین
سکوت مردم یثرب بُوَد از بهرِ حفظ جان
زبان بستند از گفتن همه در انزوا حتّی
اگرچه فاطمه باشد میان آتش سوزان
هجوم خصم بر خانه، وَ گل بین در و دیوار
زند آسیب بر مادر ، که طفلش می شود قربان
همه دیدند زهرا را عدو در کوچه ها می زد
تلاش دشمنان نتوان حقیقت را کند پنهان
به پهلو میخورد یکجا به بازو میخورد گاهی
غلاف تیغ را شیطان زند بر پیکر ایمان
چه شبها درد پهلو را تحمّل می کند زهرا
که از این ماجرا حیدر نگردد دیده اش گریان
چه کرده سیلی دشمن که باید رخ بپوشاند
ز فرزندان خود حتّی کند رخسار خود پنهان
علی در بُهت جانسوزی کمر خم می کند آری
که ناگه در جوانی شد شهیده کوثر قرآن
وَ امشب خانه ی مولا سکوت دیگری دارد
برای غربت زهرا ، برای بانوی احسان
وَ تاریخ است ای «یاسر» که شد گویاتر از هر کس
حقیقت کی شود پنهان کند ابلیس گر طغیان
#محمودتاری «یاسر»
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه
هر کس که با گناه و خطا ناسپاس شد
از نور حق جدا شد و سهمش هراس شد
وای از دلی که با همه مأنوس شد ولی
نزدش فقط امام زمان، ناشناس شد
دل را چه شد که با همه ی لطف های او
نسبت به ذکر و یاد ولی کم حواس شد
بنده چنین خراب و بدون بها نبود
دور از امام شد که چنین آس و پاس شد
گریه، کفایت از غم هجران نمی کند
کارم برای آمدنش التماس شد
تببین راه حق شده تکلیفِ این زمان
رحمت به هر کسی که وظیفه شناس شد
تابید نور عُلقه ی زهرا به سینه ها
صحن علی وسیله ی این انعکاس شد
گفتند با علی که کتاب خدا بس است
برهان مجرمان، سخنی بی اساس شد
وای از مصیبت تن زخمی فاطمه
با هر تکان، دومرتبه خونین لباس شد
آن قدر گُل به هر طرف آشیانه کاشت
تا هر کجای خانه پر از بوی یاس شد
گفتم که گریه کم کنم اما مگر که او
از درد استخوان شکسته خلاص شد؟!
#محمد_جواد_شیرازی
#امام_حسین_علیه_السلام_مناجات
عقیده ی همه یاران به اتفاق این است
که اشک شور بیاد حسین شیرین است
کنار قتلگه تو به گریه جان دادن
ز وعده ها که به خود داده ام یکی این است
تو سیدالشهدایی ، تو کشته ی اشکی
منم که مذهبم عشق تو گریه ام دین است
عزیز فاطمه شد هر که بر غم تو گریست
امیر هر دو جهان هر که بر تو مسکین است
سلام حضرت صادق به هر که از داغت
همیشه سفره ی چشمش به اشک رنگین است
ز اشک دیده جهان را به آب خواهم بست
کنون که مرهم تو گریه ی محبین است
عقیده ی همه یاران به اتفاق این است
که شور گریه بیاد حسین شیرین است
#ابراهیم_روزبهانی
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#غزل
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبان اشک های بی صدا گفتم حسین
یاد تو مهر قبولی نمازم بوده است
در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین
درمناجات شب جمعه نمیدانم چه شد
خواستم بر لب برم نام خدا گفتم حسین
ماند هل من ناصرت بی پاسخ اما بارها
آمد از کرب و بلا لبیک تا گفتم حسین
نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم علی
نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم حسین
کل ارض کربلا من تازه میفهمم چرا
در خراسان در نجف در سامرا گفتم حسین
عاشقی گفت آنچه میخواهد دل تنگت بگو
با دلی غمبار گفتم کربلا گفتم حسین
#علی_ذوالقدر
به بهانه شب و روز زیارتی
راه ولایت
آسمان کربلایت از فلک رنگین تر است
گنبد زرفامت از خورشید هم زرین تراست
درس عاشورایی ات آموخته برعاشقان
مرگ در راه ولایت از عسل شیرین تر است
براساس پیروی از مکتب والایتان
رتبه های پیروان بالاتر و پائین تر است
منت از حاتم نخواهد داشت از بس که غنی است
بر دراین خانه هرکس از همه مسکین تراست
هرغمی از یاد خواهد رفت الا داغ تو
داغ سنگین است اما داغ تو سنگین تراست
پرچم سرخ تو در عالم گواهی می دهد
خاک سرخت ازتمام خاک ها خونین تر است
با نوای یا بنی.. ثبت شد درآسمان
ناله های مادران از خواهران غمگین تراست
دیده ی هرکس که مانند «وفایی» روشن است
برظهور مهدی تو ازهمه خوش بین تر است
#سید_هاشم_وفایی
#امام_زمان_مناجات
#دوبیتی
هنگام دعا از دل تنگم گفتم
از خواسته های خود دمادم گفتم
شرمنده زیاد از تو غافل بودم
عجل لولیک الفرج کم گفتم
#مرتضی_کربلایی