eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
2 عکس
1 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
الا ای آنکه از بالا به مشتاقان نظر داری مرا بیمار خود کردی و از دردم خبر داری طبیب دردهای جان ما کس نیست الّا تو فقط تو میتوانی درد از این بیمار بر داری پر از دلتنگی ام ، چیزی شبیه ساحل خشکم بگو ای موج جان افزا به این ساحل گذر داری؟ نه تنها صید خود کردی دل صیاد و آهو را جهان صید نگاهت میشود از بس هنر داری فقط یک دانه گندم بهر مرحم از تو میخواهم که تو دارالشفایی از دو عالم خوبتر داری بِکِش من را از این بند بلا تا گنبدت بالا که میدانم به کار خلق هم حق نظر داری نیازم یک نوازش بر سر از دستان گرم توست اگر چه یک جهان بهتر ز من در زیر پر داری دلم را غرق نورت کن جدا از هر چه غیر از خود که دانم مثل جدت قدرت شق القمر داری ضمانت نامه از دست تو میخواهم و میدانم برای لیله الدفنم چراغی زیر سر داری  
بسم الله الرحمن الرحیم شوقی نمانده در دل ما جز هوای دوست بار سفر ببند، خراسانم آرزوست... من رعیتی دهاتی‌ام و دورم از حرم صحن‌وسرای حضرت سلطانم آرزوست دلتنگ روی حضرت خورشید در شبم کنج حیاط دیدن ایوانم آرزوست از چشمه‌های روشن اذکار مختلف در این حریم ذکر "رضا جان"م آرزوست مست است هرکه آمده یک‌بار در حرم مستی در این حریم دوچندانم آرزوست گفت؛ از مقام شوق چه‌می‌دانی ای رفیق؟ گفتم؛ رفیق آنچه نمی‌دانم، آرزوست...! لطف عیان ایزد منّان تویی و من لطف عیان ایزد منّانم آرزوست بی‌برگ‌وبر درختم و در خواب غفلتم پایان فصل سرد زمستانم آرزوست
آنکسی که هشتمین نور خداست بارگاه او حریمِ کبریاست کار‌ او شد دستگیری از بشر عادتش احسان و نیکی و عطاست پاسبان آستانش جبرئیل کفش دار صحن او بادِ صباست خضر میگوید همیشه زیر لب آب سقا خانه اش آبِ بقاست درد اینجا میشود درمان ز عشق پنجره فولاد او دار الشفاست بارگاهش بس که غرق رحمت است پایگاه انبیا و اولیاست دست خالی آمدم اینجا اگر صاحب این خاک‌ ، سلطانِ سخاست جاودانه گشته آنکس که ز صدق ذوب در عشق علی موسی الرضاست بوسه باید زد به پای زائرش خاکِ پای زائرینش ، کیمیاست اذن دیدار حسین از او بگیر دستِ این آقا براتِ کربلاست سروده: (یونس) صحن انقلاب اسلامی آستان قدس رضوی سوزقلم
یک عمر لطف بی حدش بر من رسیده سلطان کمِ این رعیتش را هم خریده هر بار من را آنچنان تکریم کرده ... انگار که بار گناهم را ندیده هر وقت که ناگاه اشک من روان شد فهمیده ام او ناله هایم را شنیده هر بار او را خوانده ام با نامِ زهرا با مهربانی بر سرم دستی کشیده گرد و غبار صحن او داروی درد است کافیست حل گردد میانِ آبِ دیده بهر صله دادن ندارد فرق نزدش مصراع گویم یا دوبیتی یا قصیده سروده: (یونس) سوزقلم
کیستم من کیستم ، من خاک پایت یا رضا ریزه خوار سفره لطف و عطایت یا رضا می‌وزد بوی بهشت از جای جای این حرم ای به قربان تو و صحن و سرایت یا رضا چایِ چایخانه کار صد مسیحا می‌کند چشم ما و برکت دارالشفایت یا رضا جان ما قربان خادم‌های از گل بهترت ای به قربان ضریح با صفایت یا رضا صحن آزادی مرا از بند غم آزاد کرد چون کبوتر پر کشیدم در هوایت یا رضا پنجره فولاد درمان تمام دردهاست دست ما و رافت بی‌انتهایت یا رضا خاک ایران را منور کرده‌ای با مقدمت ای فدای گنبد و گلدسته‌هایت یا رضا خواهشی دارم بیا و روی ما را رد مکن جان زهرا کربلایی کن عنایت یا رضا عرض کردی هر که اشکی ریخت بر خون خدا می‌شود هر روز مشمول دعایت یا رضا
                                             ﷽     سر و سامانِ ما ، سلامٌ علیک شرط ایمانِ ما ، سلامٌ علیک روح و ریحانِ ما ، سلامٌ علیک جان و جانانِ ما ، سلامٌ علیک شمس تابانِ ما ، سلامٌ علیک در سر ما هوای مشهدِ توست دل نمک گیرِ لطف بی حدِ توست دست بر سینه رو به مرقدِ توست زائری که اسیرِ گنبدِ توست روحِ قرآنِ ما سلامٌ علیک شمسِ تابانِ ما سلامٌ علیک چشم ما تا به پرچمت افتاد رفت غم ها و غصه ها از یاد از قفس روح ما که شد آزاد پر زد و رفت صحن گوهرشاد شاه و سلطان ما سلامٌ علیک شمسِ تابانِ ما ، سلامٌ علیک با تو از درد و غصه ها دوریم با تو سرشار رحمت و نوریم ما به دربانیِ تو ماموریم گرچه در نزد حشمت ات ، موریم ای سلیمانِ ما ، سلامٌ علیک شمسِ تابانِ ما ، سلامٌ علیک گرچه ما عمری است سرباریم ای شفا بخش ، سخت بیماریم تشنه ی یک دقیقه دیداریم به جز از تو مگر که را داریم؟ اصلِ درمانِ ما ، سلامٌ علیک شمسِ تابانِ ما ، سلامٌ علیک روضه خوانی کن ای امام رضا در غم و سوگِ سید الشهدا اَلسَّلام ای مُقَطَّعُ الاَعضا السلام ای شهیدِ عاشورا جدِّ عطشانِ ما ، سلامٌ علیک شمسِ تابانِ ما ، سلامٌ علیک سروده: (یونس) سوزقلم
مرقد او بهشت رضوان است پیش او خوش به حال مهمان است بی نیاز دوعالمی با او هرکه شد زائرش سلیمان است کوچه باغ از نگاه ما اینجاست عشق ما کوچه های نوغان است رعیتم شاه من امام رضاست شاه تاریخ من، رضا جان است حال من در کنار او خوب است مقصدم هر سفر خراسان است سجده ی من نشان شرکم نیست جنتم زیر پای سلطان است روز محشر که روز حسرت هاست هرکه خاکش نشد پشیمان است عقب افتاده کربلای کسی ... اشک در چشم او پریشان است اصلا آغوش پنجره فولاد جای جامانده های گریان است زائر او حسین را دیده .... مشهدش کربلای ایران است