eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
2 عکس
1 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
دنیای من‌است… بَه عجب دنیایی عقبای من‌است… بَه عجب عقبایی آن‌کس که به مدحش شده قرآن نازل... مولای من‌است… بَه عجب مولایی
از مهرِ علی طینتِ هرکس که سرشت هرچند بود منزل او دیر و کِنِشت در دوزخ اگر درآورندش به مثل جا گرم نکرده می برندش به بهشت ....... ازمهرِ علی خلقِ جهان را شرف است درّیست که بحرِ نجف اورا صدف است حق گفته به حضرتِ نبی سرّ مگو آن سرِّ مگو که گفته شاهِ نجف است
آنان‌که پاس حرمت حیدر نداشتند ایمان به‌ذات خالق اکبر نداشتند گر با علی شدند مخالف، عجب مدار تصدیق زابتدا به پیمبر نداشتند گوش همه ز فضل علی در غدیرخم پُر شد ولی چه سود که باور نداشتند افشاند شه ز لعل گهرها و مفلسان همت به ضبط آن دُر و گوهر نداشتند چندی به احمد ار گرویدند از نفاق جز ملک و مال، مقصد دیگر نداشتند هرگز نداشتند به محشر عقیده‌ای ور نه چگونه خوف ز محشر نداشتند! کردند هر جفا که برآمد ز دستشان ز آن‌رو که اعتقاد به کیفر نداشتند گشتند چیره سخت به عنقای قاف قرب زاغان که کرّ و فَرِّ کبوتر نداشتند دین ثابت از علی‌ست؛ بلی آن فراریان قدرت به فتح قلعه‌ی خیبر نداشتند در رزم خندق آن همه لشگر به‌جز علی مردی حریف عمرو دلاور نداشتند بی‌شک مقرر است به‌دوزخ حمیم‌شان آنان‌که حُبِّ ساقیِ کوثر نداشتند قومی دلیل راه شناسند ز ابلهی آن فرقه را که ره سوی داور نداشتند من خاک پای پاکدلانی که جان و سر دادند و دل ز مهر علی برنداشتند جوید صغیر، یاری از آن شه که انبیاء جز او پناه و ملجاء و یاور نداشتند
ای جان ایمان ، اصل دین ، روح عبادت حق تو را خوردند با غصب خلافت هرکس که می گوید برائت بی برائت آویزه ی گوشش کند ما تا قیامت بغضی مقدس در درون سینه داریم از دشمن زهرا و حیدر کینه داریم
تقدیم به فاطمه بنت اسد سلام‌الله‌علیها مادر امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب فقط یک بار در کعبه قرارِ جان و جانان بود دمی که فاطمه بنت اسد مهمان در آن بود زنی پاکیزه تر از هاجر و والاتر از مریم زنی که چون عروسش ، قدر او هم نیز پنهان بود سخن می‌گفت با آن کودکی که بود در بطنش سخن می‌گفت باطفلی که درجسم حرم جان بود فرشته ها برای او طعام از جنت آوردند سه روز آن برترینِ  بانوان در کعبه مهمان بود محمد خاتم پیغمبران را او وصی آورد شبیه آمنه از برترین زنهای دوران بود زنی یکتا پرست از پیروان  دین ابراهیم زنی که چون ابوطالب وجودش غرق ایمان بود دو دریای بهم پیوسته ، فرزند و عروس اوست بخوان مادر بزرگ حضرت " لؤلؤ وَ مرجان" بود به طبع "طالبش" اشعار نعتِ مصطفی جاری "عقیلش" را نخستین عقل عالم از محبان بود خدا به "جعفرش" دو بال در محشر عطا کرده خدا مداح فرزندش "علی" در متن قرآن بود علی که باعثِ خلقت ، علی که وارثِ یس علی که مومنون و عادیات و نور و انسان بود به دامانش نبی را پرورش می داد و میدیدند که آتش تا همیشه دور از آن آغوش و دامان بود
گر دم ز ولایش نزنم می‌ میرم گر پر به هوایش نزنم می‌ میرم در هر نفسی علی علی می‌ گویم یک لحظه صدایش نزنم می‌ میرم ...... با چشم ترم علی علی می‌گویم وقت سحرم علی علی می‌گویم حالا که «پدر» نیست کنارم، مولا! جای پدرم علی علی می‌گویم
ورق زدیم و رسیدیم اول رمضان خبر هنوز بزرگ است و تازه است و گران شروع ماه مبارک به گفتۀ تاریخ شروع جنگ تبوک است و یادآور آن سپاه عُسر رسیدند و بیست شب طی شد سپاه کفر ولی بیم داشت از میدان علی کجاست؟ علی در مدینه مانده چرا؟ خبر هرآینه پیچید بین لشکریان علی نیامدنش بی دلیل نیست! بپرس بپرس تا که جوابت دهد زمین و زمان بلی نیامده آن شه که باب علم نبی‌ست گمان مبر که مدینه ست بی در و دربان* بلی نیامده نفس نفیس پیغمبر مفارقت نکند هیچ‌گاه جسم از جان کتاب فضل علی را ورق بزن اینک حدیث منزلتش نیست قابل کتمان که در غیاب نبی رو به جانشین آرند علی وصی‌ رسول است نی فلان و فلان علی وصی‌ست نه آن ها که در مسیر رسول شدند از پی رم دادن شتر، پنهان رسول عشق اگر در مثل چنان موساست علی به مرتبه هارون و دیگران هامان اگر چه نقطه ندارد شکوه نام علی علی‌ست نقطه آغاز و نقطه پایان *عاصی_خراسانی گمان مکن که بود شهر بی در و دربان
علیه‌السلام «كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً» با ستم‌كار در پيكار و ستم‌ديده را يار باشيد. 📜 نهج‌البلاغه، نامه۴۷ (وصیت‌نامه حضرت) در راه امام حق علمداری کن ای پیرو مرتضی علی! کاری کن برخیز به عزمِ رزم با ظلم و ستم یعنی که ستم‌کشیده را یاری کن
این معجز ردشمس از حیدر بود روی علی ازشمس فروزانتر بود چون روی علی دو باردر روزی دید فرداش فروغ شمس زیباتر بود
خدا را شکر عمری را به عشقِ تو گرفتارم تمام هستی ام را من به چشمانت بدهکارم به لطف حضرتِ زهرا من از عشقِ تو سرشارم اگرچه مست و مجنونم ولی هشیار و بیدارم نمی گویم که مقدادم نمی گویم که عمارم صریح و ساده می گویم: علی جان دوستت دارم من از آنان که دستانِ تو را بستند بیزارم نمی دانم چرا اینگونه مجنون و پریشانم گهی محزون و غمگینم زمانی شاد و خندانم دلیلِ بارشِ باران ببین لبریزِ بارانم بدونه تو همه کفرم و با تو عین ایمانم گدایی از گدایان توام؛ از نسل سلمانم صریح و ساده می گویم: علی جان دوستت دارم من از آنان که دستانِ تو را بستند بیزارم در اوج بی قراری ها تویی تنها قرارِ من گدای تو شدم؛ این است تنها افتخارِ من در این دنیا شده عشقت همه دار و ندارِ من غلامان و کنیزان تواند ایل و تبارِ من تمام عمر؛ این جمله شده تنها شعارِ من صریح و ساده می گویم: علی جان دوستت دارم من از آنان که دستانِ تو را بستند بیزارم دوباره یا علی گفتم دلم مجنون و شیدا شد اذان گفتم به نامت تا رسیدم عشق معنا شد هزاران بار با نامت گره از کارِ من وا شد خوشم از اینکه عمرم وقفِ فرزندانِ زهرا شد مسیرِ من در این دنیا تولّی و تبرّی شد صریح و ساده می گویم: علی جان دوستت دارم من از آنان که دستان تو را بستند بیزارم
بزرگ حجت یزدان، ولیّ بارخدای که هم وصیّ رسول است و هم برادر اوست هرآنکه روی خدا را به چشم می‌خواهد بگو به روی علی بنگرد که مظهر اوست اگر که شرطِ وصایت به علم و فرهنگ است نبی مدینه علم و وصیّ او، در اوست دلیلِ غصبِ حقِ او و نصبِ صاحب غار همان فرار و هزیمت به جنگ خیبر اوست!! اگرچه صاحب عار است او، نه صاحب غار مگس نهاده همان نقطه‌ای که بر سر اوست! کسی که رایت نصرت به دست، بگریزد به فرق، معجرِ زن، خوبتر ز مغفر اوست برادرند به صورت، ولیک در معنا همان کسی که پس از وی گریخت، خواهر اوست
از علی سنگ‌دلان هیچ نگفتند، آخر کعبه فریاد برآورد ترک پشت ترک صبح فردا که بسنجند تبرّی مرا "شقشقیه" بزند داد منم سنگِ محک در جزا با سندِ باغ جنان می آید آنکه این قوم گرفته ست از او باغِ فدک .