#حدیث_نفس
#اخلاقی_و_اندرز
#امیرالمومنین_علیه_السلام_مدح
در این شبها رها کن عاصی! از عصیانِ خود، دل را
به استغفار وا کن از دو دست خود سلاسل را
ز جا برخیز، دنیا نیست جای خواب ای غافل!
کجا در راهِ سیلابی بنا سازند منزل را؟!
گناهِ بعد طاعت، خرمن طاعت بسوزاند
مسوزان با گناهِ خویش این مقدار حاصل را
اگر چه ظاهر دنیاست زیبا، لیک قتّال است
چنان افعی که دارد در دلش زهر هلاهل را
چنان غفلت حجاب دیدهی ما شد در این دنیا
که حتی بُرده از چشمان ما، مرگِ مقابل را
بکش خار گناه از دل، هنوزت فرصتی مانده
وگرنه آفتاب عُمر، محکم سازد این گِل را
اگر عاجز شدی از خود، به درگاه کسی رو زَن
که حتی هر نبی با نام او حل کرد مشکل را
همان که نام شیرینش، همیشه نقل مجلسهاست
به نام او مزیّن میکنم هر بار محفل را
علی آن آیت اللهی که در هفت آسمان حتی
رَوَد از هوش هرکس بیند آن قدسی شمایل را
به جز دست علی، مشکل گشایی نیست در عالم
به درگاهش بیاور ای دل غافل، مشاکل را
به جز ذکر تشهد "لا" نیاید از زبان او
ز درگاهش نراند ساقی ما هیچ سائل را
علی و عالی و اعلاست ذکر عارفان حق
که با یک یاعلی طی میکند عارف، منازل را
مَلَک از ثبت انفاق برون از حد او عاجز
چگونه در شمارش آورد دیگر نوافل را؟!
در این دریای طوفانی، بگیرم دامن او را
که خار و خس بگیرد آخرش دامان ساحل را
::
به مسجد، ابن ملجم را هم او بیدار کرد از خواب
کجا دیدی غریبی که کند بیدار قاتل را؟!
#علی_مقدم
#امام_زمان_عج_مناجات
#حدیث_نفس
نوشتهاند دلم را برای خون جگری
بدون گریه زمانه نمیشود سپری
نیازمند تکامل به گریه محتاج است
درخت آب ندیده نمیدهد ثمری
دو فیض، توشۀ راه سلوک عاشق هست
توسل سحری و عنایت سحری
هزار نافله خواندن چه فایده دارد
اگر نداشته باشد به عاشقان نظری
به هر دری که زدم باز پشت در ماندم
بس است در زدن من، بس است در به دری
::
برای بنده خریدن بیا سر بازار
چه خوب میشود این مرتبه مرا بخری
بدون تو چه بلاها که بر سرم آمد
چه حاجت است به گفتن، خودت که با خبری
همیشه خیر قنوت تو میرسد به همه
اگر چه نام مرا در نوافلت نبری
خودت برای ظهورت دعا کن و برگرد
(دعای من به خودم هم نمیکند اثری)
#علی_اکبر_لطیفیان
#پایان_محرم_و_صفر
#مناجات_با_خدا
#حدیث_نفس
که میداند چه پایانیست فصل آخر مارا
کدامین باد خواهد بست فردا دفتر ما را
تمام عمر در غفلت گذشت و آه از این حسرت
خدایا صرف خود کن چند روز دیگر ما را
زمینگیریم و جامانده، به خاک آلوده، درمانده
به سوی آسمانها باز کن بال و پر ما را
به دنیا مبتلاییم و عطشناکیم، ای دریا!
پر از آرامش خود کن سبوی باور ما را
دل ما با حسین توست؛ باب توبه را بگشا
شهادت میدهد این روضهها چشم تر ما را
لباس نوکری بر تن بگیر ای مرگ جان ما
مگر این جامه در محشر بپوشد پیکر ما را
میان بیم و امیدیم مثل -جوون- شاید که
حسین بن علی بر پای خود گیرد سر ما را
پس از عمری علی گفتن، خدایا لحظهی مردن
به سیمای علی بگشا نگاه آخر ما را
قیامت پهنهی بیم است اما من یقین دارم
"حسن" آرام خواهد ساخت هول محشر ما را
به آتش در مکش ما را، تو را سوگند بر زهرا
که آتش سوخته بد جور روزی مادر ما را
#حسن_شیرزاد