#مناجات_با_خدا
فرازی از #دعای_ابوحمزه
سَيِّدى اِنْ کُنْتَ لا تَغْفِرُ اِلاّ لاِوْلِيآئِكَ وَاَهْلِ طاعَتِكَ؛ فَاِلى مَنْ يَفْزَعُ الْمُذْنِبوُنَ؟!
آنروز که ماییم و هزاران، چه کنیم؟!
از شرم به پیش چشم یاران چه کنیم؟!
غفرانت اگر فقط به خوبان برسد
ما طائفهی گناهکاران چه کنیم؟!
#علی_مقدم
#مناجات_با_خدا
در کوی تو رنجِ ره نیاید به حساب
جرم من رو سِیَه نیاید به حساب
سوگند به عفوت که گناهِ ثقلین
پیش کرمت گنه نیاید به حساب
#غلامرضا_سازگار
#مناجات_با_خدا
يارب از فرط گنه، نامهسياهم چه كنم
گر نبخشى ز ره لطف گناهم، چه كنم
بسته گرديده ز هر سو به رُخم راه نجات
ندهى گر تو در اين معركه راهم، چه كنم
يوسف، افتاد به چاه از اثر بىگنهى
من ز فرط گنه افتاده به چاهم، چه كنم
به هدف گر نخورَد تير دعايم هيهات
به اثر گر نرسد شعلۀ آهم، چه كنم
سايۀ لطف تو از لطف اگر روز معاد
نشود شامل احوال تباهم، چه كنم
كس به روى منِ «ژوليده» نگاهى نكند
نكنى گر تو هم از مهر نگاهم، چه كنم
#ژولیده_نیشابوری
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
منی كه غير از اين يک ماه، قرآن هم نمیخوانم
به لطف صاحبِ خانه، سر اين سفره مهمانم
نخواهی دستم از دامان پرمهرت جدا گردد!
اگرچه خوب میدانی كه من آلوده دامانم
چه شبهايی نشستم توبه كردم، قولها دادم
نماندم لااقل يک بار روی عهد و پيمانم...
نمیترسم كه میبينی گناهان مرا اما
از اينكه پيش مردم وا شود مشتم، هراسانم!
خودت گفتی كه در اين ماه، بیاندازه میبخشی
ولی من #قدر اين شبهای رحمت را نمیدانم
نمیچرخد زبانم... آه... اما در سرم غوغاست
پشيمانم، پشيمانم، پشيمانم، پشيمانم
#نفيسه_سادات_موسوی
#مناجات_با_خدا
الهی با نگاهی جلوه دادی صبحگاهان را
و بخشیدی به چشمانِ جهان، خورشید تابان را
شب تاریک دنیا را چراغان کرده آیاتت
میان آسمان آویختی ماهِ فروزان را
برای ما فرستادی چنان نورٌ عَلی نوری
که روشن کرده شام تیره و تاریک، انسان را
زمین گهوارۀ امنیست در دستان پُر مهرت
به ما بخشیدهای یکجا امان و امن و ایمان را
در آشوب و تلاطمها به دستان تو دلگرمم
ندارد این پَر و بال شکسته، تاب طوفان را
شبیه تو ندیدم مهربانی در همه عالم
در آغوشت بگیر اینبار هم عبد هراسان را
نگیر از من نگاهت را، نگاه مهربانت را
که با جان و دلم حس میکنم این مهر پنهان را
الهی «تُخرِجُ الْحیَّ مِنَ المَیّت» که میخوانم
خبر دارم دلم مردهست، امشب زنده کن آن را
گمانم نیست برگردانی از سرچشمۀ لطفت
خدایا بندهای حیران و سرگردان و عطشان را
::
به حق کاشف الکرب حسین، ای کاشف غمها!
بگیر این دستهای سرد، این دستان لرزان را
#یوسف_رحیمی
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
#مناجات_با_خدا
بر عفو بیحسابت، این نکتهام گواه است
گفتی که یَأس از من، بالاترین گناه است
من غرق در گناهم، مسکین و رو سیاهم
تنها تویی پناهم، «لا تَقنَطُوا» گواه است
هرگز نمیپسندی، دَر بَر رویم ببندی
آخر کجا گریزد، عبدی که بیپناه است
در دیده اشک سُرخم، بر چهره رنگ زردم
مویم شده سفید و، پروندهام سیاه است
باز آمدم به سویت، برگشتهام به کویت
این بندۀ فراری، محتاج یک نگاه است
من عهد خود شکستم، من راه خویش بستم
ور نه به جانب تو، هر سو هزار راه است
یک جمله با تو گفتن، ذکر هزار سال است
یک لحظه بیتو بودن، یکعمر اشتباه است
یک یا اِلهی اَلْعَفو، جبرانِ جُرمِ یک عمر
یک شام قَدر با تو، بِهْ از هزار ماه است
#غلامرضا_سازگار
#مناجات_با_خدا
#اصحاب_امام_حسین_ع
#جناب_حر_بن_یزید_ریاحی_ع
یارب تو جدا ز دست غیرم فرما
مجذوب حسین چون زهیرم فرما
در بند گناهم و اسیر نفسم
حُرّم کن و عاقبت به خیرم فرما
#میثم_مومنی_نژاد
#مناجات_با_خدا
#شب_قدر
با تو از عشق سخن گر به میان میآید
اعترافیست که از دل به زبان میآید
ای خداوند بزرگ! اینهمه خوبی از توست
گرچه شکر تو نه در شرح و بیان میآید
درِ توفیق به اخلاص عمل باز شود
غیر از این کوشش مردم به زیان میآید
مرد و زن فرق ندارند به پاداش عمل
پیر در ساحت فردوس، جوان میآید
ما کجا! شکرِ سزاوار تو ای دوست کجا؟
آدم از ضعف در اینباره به جان میآید..
روشنای خِرَد و تجربۀ سود و زیان
میهمانیست که با سِیر زمان میآید
مژدۀ صبح بهشت است و نشاط شب قدر
بوی خیری که ز ماه رمضان میآید
#محمدجواد_محبّت
#شب_قدر
#مناجات_با_خدا
قرآن به سر گرفتنم از سر شروع شد
با فرق زخمخوردهی حیدر شروع شد
تا آتش محبت مولا به دل شکفت
باران لطفهای مکرر شروع شد
از اشک توبه راه به هر روضه باز شد
گفتم علی و روضهی اکبر شروع شد
گفتم علی، دل در و دیوار گفت آه
همراه آه، روضهی مادر شروع شد
گفتم علی، شکست دلم، خُرد شد دلم
یک باغ، داغ لالهی پرپر شروع شد
داغ پدر که از سر این خاندان گذشت
هی داغ پشت داغِ برادر شروع شد
دست مرا گرفت خدا، پای روضهها
با روضه زندگی من از سر شروع شد
گفتم گناه کردم و کارم تمام... نه
قدر آمد و ثواب مقدر شروع شد
امشب دلم رها شده از هرچه غیر عشق
آن دل تمام شد، دل دیگر شروع شد
#حامد_اهور
#مناجات_با_خدا
فرازی از #دعای_ابوحمزه
واغْفِرْ لي ما خَفِي عَلَي الاْدَمِيينَ مِنْ عَمَلي وَ اَدِمْ لي ما بِهِ سَتَرْتَني
من بد بودم؛ ولی تو احسان کردی
هر بار به من لطف فراوان کردی
غفار! بیا و باز نادیده بگیر
آن را که ز چشم خلق پنهان کردی
#علی_مقدم
#مناجات_با_خدا
با من همه جا رفیقِ راهی یارب
از درد نگفتهام گواهی یارب
من عبد ذلیل و تو خداوند جلیل
از من آهی زتو نگاهی یارب
#غلامرضا_سازگار
مناجات شبهای پایانی ماه مبارک رمضان
#مناجات_با_خدا
#ماه_مبارک_رمضان
آهسته آهسته ببندم بارِ خودرا
من می روم اما ندیدم یارِ خودرا
شبهای خوبی بود حیف از دست دادم
قدری نشد زیبا کنم رفتار خودرا
من توبهٔ شبهای قدرم را شکستم
پیچیده ام در هم دوباره کارِ خودرا
شاهد میاور من گنهکارم قبول است
اسبابِ تخفیفی کنم اقرار خودرا
زانو بغل ؛ ساکت؛به پشت در نشستم
خالی مکن از پشت من دیوار خودرا
تو آن طبیبِ مثل مادر مهربانی
باورکنم ؟!ردمیکنی؟ بیمار خودرا
نور دعا قلب و زبانم شستشو داد
تطهیر کردم هر سحر گفتار خودرا
یک عمر پای سفره زهرا نشستم
بامادرم گفتم کمی اسرار خودرا
سنخیّتی بین من و آقای من نیست
تطبیق دادم با علی کردار خودرا
رو به نجف جان دادنِ ما کیف دارد
وعده به ما داده علی دیدار خودرا
زهرا رسانَد یاری ما در قیامت
آقای محشر حیدر کرار خودرا
وقتی دم ِ مغرب عطش آمد سراغم
باگریه واکردم فقط افطار خودرا
گفتم حسین و آب خوردم گریه کردم
یادی نمودم غربت دلدار خودرا
شبهای آخر سائل سلطان طوسم
دارد هوای نوکر دربار خودررا
من شاهرگ پایِ یکی یکدانه دادم
عالم خبردارند من «عبدالجوادم»
#قاسم_نعمتی
مناجات شب های پایانی ماه مبارک رمضان گریز روضه امام جواد علیه السلام
#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات_با_خدا
فرصت کم است و اهل دعا را خبر کنید
جامانده های ماه ِ خدارا خبر کنید
جانم خدا...چه ریخت و پاشی نموده است
پایانِ سفره ؛هرچه گدارا خبر کنید
قدرِ تمامِ ماه ؛ گنهکار می خرند
آلوده هایِ بی سروپا را خبر کنید
من گُم شدم زقافله ها دور مانده ام
لطفی کنید و راهنما را خبر کنید
خیلی دلم ز مردم دنیا گرفته است
هم ناله های من ؛ شهدا را خبر کنید
تاقبل از عید ... کاش منادی ندا دهد
دلداده هایِ کرببلا را خبر کنید
فردا که سوی ِ آتشِ دوزخ مرا بَرَند
آقام سیدالشهدا را خبر کنید
در روز ِ حشر ، وقتِ حساب و کتابِ مان
با احترام مادرِ مارا خبر کنید
آب از سرم گذشته ، نفسهایِ آخرم
قبل از همه امام رضا را خبر کنید
بی شک همینکه ناله زنم« یا ابالجواد»
بی معطلی امام رضا می رسد به داد
اما نبود گوشه حجره به چشم تر
جان دادن ِ عزیز دلش را کند نظر
بستند روی او همه درهای حجره را
می زد به کام تشنه غریبانه دست و پا
آنکه ظهور اسم ِ خدای ِ عزیز شد
اسباب رقص و شادی چندتا کنیز شد
او هرچه داد زد جگرم آب آب آب
دادند با دهن کجی و کف زدن جواب
لعنت به همسری که دهد شوهرش عذاب
ای جان فدای ِ معرفتِ حضرت رباب
تا دید روی خاک ، عزیزِ ابوتراب
یک عمر گریه کرد و نشست زیر آفتاب
با آنکه داغدیده شد و خارجی خطاب
پای حسین رفت به آن مجلس شراب
#قاسم_نعمتی
مناجات و گریز امام رضا علیه السلام.
#مناجات_با_خدا
#ماه_مبارک_رمضان #وداع
بتکان سفره و رزق سحرم را برسان
نیمه شب روزی چشمان ترم را برسان
سفره را جمع نکن تازه من عادت کردم
وقت رفتن شده بارِ سفرم را برسان
می دهی در رمضان توشهٔ یک ساله من
برکتِ کاسبیِ بی ضررم را برسان
کمِ من را تو کریمانه زیادش کردی
سودِ این سائلی مختصرم را برسان
روزهٔ ناقص من را به علی کامل کن
جلوی آتش دوزخ سپرم را برسان
هر سحر یاد سحرهای نجف افتادم
جان زهرا دمِ آخر پدرم را برسان
از ازل کار مرا دست حسن جان دادی
پس به فریادِ من ارباب کرم را برسان
غم ندارم که پناهم ابی عبدالله است
فطرس سوخته ام، بال و پرم را برسان
دل من تنگ شده کرببلا می خواهد
بر مشامم سحری بوی حرم را برسان
بارها خانهٔ سلطان خراسان رفتم
وقت جان دادن من تاج سرم را برسان
وسط حجره غریبانه به خود میپیچید
ناله می کرد خدایا پسرم را برسان
دست و پا می زد و می گفت جوادم بابا
با لبت چارهٔ درد جگرم را برسان
.
صورتم خاکی و چشمان ترم تار شده
در سیاهی نگاهم قمرم را برسان
#قاسم_نعمتی
#مناجات_با_خدا #شب_جمعه
#امام_حسین_علیه_السلام_گودال_قتلگاه
منم آن گناهکاری، که به سوی تو دوان است
تویی آن بزرگواری، که کریم و مهربان است
تو همیشه در فرازی، تویی آن گدانوازی
که در اوج بی نیازی، نگران بندگان است
به شب سیاهِ نوری، برسان پُلِ عبوری
که دلم برای دوری، ز گناه ناتوان است
تو اگر مرا برانی، در دیگری نکوبم
که به غیر از آستانت، همهجا پر از زیان است
همهعمر جز تو یارب! چه کسی رفیق من بود؟
تو امان من نباشی! چه کسی مرا امان است؟
تو خدای مرتضایی، تو همیشه با وفایی
به گدای بی نوایی، که ضعیف و ناتوان است
《برو ای گدای مسکین، در خانه علی زن》
که امیر با خدا در، نجفش هم آشیان است
بگذار جای کعبه، سر خود به پای حیدر
تو اگر بهشت خواهی، نجفِ علی جنان است
خوشم اینکه خاک پای، پسر ابوترابم
همه عمر سایبانم، عَلَم "حسین جان" است
به فدای آن شهیدی، که نخورد آب و جان داد
ز غمش هنوز زهرا، شب جمعه روضه خوان است
::
پسرم به تو جفا شد، سرت از قفا جدا شد
اثرات خنجر شمر، روی حنجرت عیان است
پسرم مگر به دشمن، تو به غیر حق چه گفتی؟
که جواب حرف حقت، نوک نیزهی سنان است
پسرم کسی در عالم، کفن تو را ندارد
کفن تو خاک بوده، کفن تو بیکران است
به خدا عطش دلیلِ، ترک لبت نبوده
ترک لبت برای، ضربات خیزران است
#علی_ذوالقدر
#دلتنگ_محرم
#مناجات_با_خدا
اگر عمرم به پایان آمده، جانم بگیر اما
به من مهلت بده بعد از مُحَرّم قبض روحم کن
دگر چیزی نمیخواهم، فقط یک خواهش دیگر
برای گریه "یعقوب" و برای نوحه "نوحم" کن
#مجتبی_شکریان
#مناجات_با_خدا
#اصحاب_امام_حسین_ع
#جناب_حر_بن_یزید_ریاحی_ع
یارب تو جدا ز دست غیرم فرما
مجذوب حسین چون زهیرم فرما
در بند گناهم و اسیر نفسم
حُرّم کن و عاقبت به خیرم فرما
#میثم_مؤمنی_نژاد
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع_مناجات
#جناب_حر_بن_یزید_ریاحی_ع
اي آنكه نظر به نيمهی پُر داري
يك سنگ، ميانِ اينهمه دُر داري
ناخالصیام را به عنايت بردار!
آنگونه عنايتي كه با حُر داري
#عارفه_دهقانی
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
دلم حال دعا میخواست با خود ساغر آوردم
سر از میخانهی اهل مناجاتت درآوردم
برایم باز کردی جا میان روسفیدانت
به ستارالعیوبی چون تو امشب باور آوردم
در این بازار بی سرمایه، خالی مانده دستانم
به من اشکی بده، یوسف ببیند گوهر آوردم
ببر با حلقهای در گوش، من را کربلا یا رب
بگو: امشب حسین من! برایت نوکر آوردم
::
شنیدم زیر خنجر در مناجاتش به تو میگفت:
برای یاریِ دینت خدایا حنجر آوردم
شنیدم خواهرش از روی تل، جان دادنش را دید
نشد یاری کنم او را، فقط چشمِ تَر آوردم
الهی بشکند دست و عصایی که بر او میزد
الهی دق کنم وقتی از این غم سر درآوردم
#محسن_ناصحی
#مناجات_با_خدا #شب_جمعه
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
منم آن گناهکاری، که به سوی تو دوان است
تویی آن بزرگواری، که کریم و مهربان است
تو همیشه در فرازی، تویی آن گدانوازی
که در اوج بی نیازی، نگران بندگان است
به شب سیاهِ نوری، برسان پُلِ عبوری
که دلم برای دوری، ز گناه ناتوان است
تو اگر مرا برانی، در دیگری نکوبم
که به غیر از آستانت، همهجا پر از زیان است
همهعمر جز تو یارب! چه کسی رفیق من بود؟
تو امان من نباشی! چه کسی مرا امان است؟
تو خدای مرتضایی، تو همیشه با وفایی
به گدای بی نوایی، که ضعیف و ناتوان است
《برو ای گدای مسکین، در خانه علی زن》
که امیر با خدا در، نجفش هم آشیان است
بگذار جای کعبه، سر خود به پای حیدر
تو اگر بهشت خواهی، نجفِ علی جنان است
خوشم اینکه خاک پای، پسر ابوترابم
همه عمر سایبانم، عَلَم "حسین جان" است
به فدای آن شهیدی، که نخورد آب و جان داد
ز غمش هنوز زهرا، شب جمعه روضه خوان است
::
پسرم به تو جفا شد، سرت از قفا جدا شد
اثرات خنجر شمر، روی حنجرت عیان است
پسرم مگر به دشمن، تو به غیر حق چه گفتی؟
که جواب حرف حقت، نوک نیزهی سنان است
پسرم کسی در عالم، کفن تو را ندارد
کفن تو خاک بوده، کفن تو بیکران است
به خدا عطش دلیلِ، ترک لبت نبوده
ترک لبت برای، ضربات خیزران است
#علی_ذوالقدر
.
#زمزمه
#مناجات_با_خدا
#سبک_خوشا_بحال_زائرات_ارباب
اگر چه سر تا پا همه دردم
با صد امید رو بر تو آوَردم
تو خوبی کردی من بدی کردم
الهی العفو
عهدی که بستم با تو بشکستم
از پا نشسته ام بگیر دستم
عفو تو باشد همهی هستم
الهی العفو
کریمی و رئوف و رحمانی
از منِ عاصی رو مگردانی
مولای من اِلهَنا العفو
****
آمده ام با کوهی از عصیان
اِلهِ من به حرمت قرآن
مرا ببخش ای ولی سبحان
الهی العفو
عبد فراری تو برگشته
برگشته با دو چشمِ تر گشته
از معصیتها گشته سر گشته
الهی العفو
آمده ام با جرم بسیارم
خدای من تنها تو را دارم
مولای من اِلهَنا العفو
****
یارب بحقّ احمد مختار
تو را قسم به حیدر کرّار
به مادری که خورده بر دیوار
الهی العفو
اگر چه من عبد گنهکارم
اگر چه مستحق در نارم
امّا خدا حسینو دوس دارم
الهی العفو
بحقّ آقایی که بی سر شد
میان گودی پاره حنجر شد
مولای من اِلهَنا العفو
****
#محمود_اسدی_شائق✍
👇
#مناجات_با_خدا
#شب_جمعه
پهن شد سفرۀ احسان، همه را بخشیدی
باز با لطف فراوان همه را بخشیدی
ابر وقتی که ببارد همه جا میبارد
رحمتت ریخت و یکسان همه را بخشیدی
گفته بودند به ما سخت نمیگیری تو...
همه دیدیم چه آسان همه را بخشیدی
یک نفر توبه کند با همه خو میگیری
یک نفر گشت پشیمان، همه را بخشیدی
پس گنهکاریِ امروزِ مرا نیز ببخش
تو که ایام قدیم، آن همه را بخشیدی
حیف از ماه تو که خرج گناهان بشود
تو همان نیمۀ شعبان همه را بخشیدی
داشت کارم گره میخورد ولی تا گفتم:
"جانِ آقای خراسان" همه را بخشیدی
بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد
مادری گفت "حسین جان"، همه را بخشیدی
#علی_اکبر_لطیفیان
#مناجات_با_خدا #شب_جمعه
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
منم آن گناهکاری، که به سوی تو دوان است
تویی آن بزرگواری، که کریم و مهربان است
تو همیشه در فرازی، تویی آن گدانوازی
که در اوج بی نیازی، نگران بندگان است
به شب سیاهِ نوری، برسان پُلِ عبوری
که دلم برای دوری، ز گناه ناتوان است
تو اگر مرا برانی، در دیگری نکوبم
که به غیر از آستانت، همهجا پر از زیان است
همهعمر جز تو یارب! چه کسی رفیق من بود؟
تو امان من نباشی! چه کسی مرا امان است؟
تو خدای مرتضایی، تو همیشه با وفایی
به گدای بی نوایی، که ضعیف و ناتوان است
《برو ای گدای مسکین، در خانه علی زن》
که امیر با خدا در، نجفش هم آشیان است
بگذار جای کعبه، سر خود به پای حیدر
تو اگر بهشت خواهی، نجفِ علی جنان است
خوشم اینکه خاک پای، پسر ابوترابم
همه عمر سایبانم، عَلَم "حسین جان" است
به فدای آن شهیدی، که نخورد آب و جان داد
ز غمش هنوز زهرا، شب جمعه روضه خوان است
::
پسرم به تو جفا شد، سرت از قفا جدا شد
اثرات خنجر شمر، روی حنجرت عیان است
پسرم مگر به دشمن، تو به غیر حق چه گفتی؟
که جواب حرف حقت، نوک نیزهی سنان است
پسرم کسی در عالم، کفن تو را ندارد
کفن تو خاک بوده، کفن تو بیکران است
به خدا عطش دلیلِ، ترک لبت نبوده
ترک لبت برای، ضربات خیزران است
#علی_ذوالقدر
#مناجات_با_خدا #شب_جمعه
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
منم آن گناهکاری، که به سوی تو دوان است
تویی آن بزرگواری، که کریم و مهربان است
تو همیشه در فرازی، تویی آن گدانوازی
که در اوج بی نیازی، نگران بندگان است
به شب سیاهِ نوری، برسان پُلِ عبوری
که دلم برای دوری، ز گناه ناتوان است
تو اگر مرا برانی، در دیگری نکوبم
که به غیر از آستانت، همهجا پر از زیان است
همهعمر جز تو یارب! چه کسی رفیق من بود؟
تو امان من نباشی! چه کسی مرا امان است؟
تو خدای مرتضایی، تو همیشه با وفایی
به گدای بی نوایی، که ضعیف و ناتوان است
《برو ای گدای مسکین، در خانه علی زن》
که امیر با خدا در، نجفش هم آشیان است
بگذار جای کعبه، سر خود به پای حیدر
تو اگر بهشت خواهی، نجفِ علی جنان است
خوشم اینکه خاک پای، پسر ابوترابم
همه عمر سایبانم، عَلَم "حسین جان" است
به فدای آن شهیدی، که نخورد آب و جان داد
ز غمش هنوز زهرا، شب جمعه روضه خوان است
::
پسرم به تو جفا شد، سرت از قفا جدا شد
اثرات خنجر شمر، روی حنجرت عیان است
پسرم مگر به دشمن، تو به غیر حق چه گفتی؟
که جواب حرف حقت، نوک نیزهی سنان است
پسرم کسی در عالم، کفن تو را ندارد
کفن تو خاک بوده، کفن تو بیکران است
به خدا عطش دلیلِ، ترک لبت نبوده
ترک لبت برای، ضربات خیزران است
#علی_ذوالقدر
#پایان_محرم_و_صفر
#مناجات_با_خدا
#حدیث_نفس
که میداند چه پایانیست فصل آخر مارا
کدامین باد خواهد بست فردا دفتر ما را
تمام عمر در غفلت گذشت و آه از این حسرت
خدایا صرف خود کن چند روز دیگر ما را
زمینگیریم و جامانده، به خاک آلوده، درمانده
به سوی آسمانها باز کن بال و پر ما را
به دنیا مبتلاییم و عطشناکیم، ای دریا!
پر از آرامش خود کن سبوی باور ما را
دل ما با حسین توست؛ باب توبه را بگشا
شهادت میدهد این روضهها چشم تر ما را
لباس نوکری بر تن بگیر ای مرگ جان ما
مگر این جامه در محشر بپوشد پیکر ما را
میان بیم و امیدیم مثل -جوون- شاید که
حسین بن علی بر پای خود گیرد سر ما را
پس از عمری علی گفتن، خدایا لحظهی مردن
به سیمای علی بگشا نگاه آخر ما را
قیامت پهنهی بیم است اما من یقین دارم
"حسن" آرام خواهد ساخت هول محشر ما را
به آتش در مکش ما را، تو را سوگند بر زهرا
که آتش سوخته بد جور روزی مادر ما را
#حسن_شیرزاد