#مناجات_با_خدا
#شب_جمعه
گدای نیمه شب آمد، گدا پذیر کجاست؟!
کسی که رحم کند بر منِ حقیر کجاست؟!
دگر به هیچ کجا بند نیست دستانم...
نشستهام دم این خانه، دستگیر کجاست؟!
دوباره ریزهخور سفرهی کُمیلم من
نگاه مرحمت حضرت امیر کجاست؟!
فدای دست کریمی که هر #شب_جمعه...
میان عرش صدا میزند فقیر کجاست؟!
شبیه طفل که گم میشود هراسانم
فرار میکنم از آن و این، مجیر کجاست؟!
جوانیام به بطالت گذشت، شرمندم
پناه گریهی این شرمسارِ پیر کجاست؟!
::
فدای نام شهیدی که حضرت سجاد...
زمان دفن تنش گفت که حصیر کجاست...
#سیدپوریا_هاشمی
براساس فرازهای #مناجات_شعبانیه
#مناجات_با_خدا
تو پادشاهی و من مستمند دربارم
مگر تو رحم کنی بر دو چشم خونبارم
مرا اگر به جهنم بیفکنی ای دوست
هنوز نعره برآرم که دوستت دارم
ردای عفو، برازندۀ بزرگی توست
وگرنه من به عذاب تو هم سزاوارم
امید من به خطاپوشی تو آنقدر است
که در شمار نیاید گناه بسیارم
تو را به فضل تو میخوانم و امیدم هست
اگر به قدر تمام جهان خطاکارم
#سجاد_سامانی
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
آرزوی #زیارت_کربلا
غصه دارم که چرا سوز دعا نیست مرا
رمضان آمده و حال بکا نیست مرا
روزگاری به هوای همهکس بال زدم
پر پرواز به درگاه شما نیست مرا
معصیت عادت من گشته و حالم خوش نیست
لذتی در سحر نافلهها نیست مرا
من از این تیرگی باطن خود دلگیرم
روشنی بخش دل و دیده چرا نیست مرا؟
دست من خالی و هر بار تظاهر کردم
کولهباری به جز از کبر و ریا نیست مرا
چه کنم تا که جوابم نکنی یا الله
بارالها به گمانم که بنا نیست مرا...
به حسین تو قسم قافیه را باختهام
اقتدایی به طریق شهدا نیست مرا
روزیام کن سحری گوشهی بین الحرمین
هوسی جز سفر کرببلا نیست مرا
#علیرضا_خاکساری
#ماه_رمضان
#مناجات_با_خدا
#غزل
صدام کردی که باز، بی تاب باشم
تا با تو باز توی یک قاب باشم
تو گفتی که خوبه اینجایی اما
توو مهمونیت بده که خواب باشم
مثه بارون مثه دریایم امشب
دوسم داشتی که من اینجایم امشب
دلم با گریه آرامش گرفته
چه خوبه فارغ از دنیایم امشب
تموم خواهشام از جنس درده
ببین دنیا با این بنده ت چه کرده
می ترسم خب، نزار تنها بمونم
ببین شیطون داره دورم می گرده
گناه، دست دلم، باز کار داده
دلم دوره ز معراج السعاده
ببخشم، باز قصد توبه دارم
خدا جون می دونی که روم زیاده
اسیر خواهشای بی خودم من
گرفتاره جهان لابدم من
من اینجوری نبودم که میدونی
همونی که نمی خواستم شدم من
#حسن_کردی
#مناجات_با_خدا
#شب_سوم #ماه_مبارک_رمضان
امشب پناه داده، بر جمع ما رقیه
ما آمدیم یا رب، همراه با رقیه
حس کردهایم جودت، بیش از همیشه بوده
هر بار در مناجات، گفتیم یا رقیه
بخشیدن گناهِ، ما را به او سپردی
امشب تمام ما را، کرده سوا رقیه
با پای لنگ لنگان، در راه مانده بودیم
ما پا شکستهها را، داده عصا رقیه
دردیم و اوست درمان، کفریم و اوست ایمان
ما را ز دام شیطان، کرده رها رقیه
دلتنگ های صحنِ، کرب و بلا کجایید؟!
امشب دهد براتِ، کرب و بلا رقیه
یک یا علی بگو تا، دست تو را بگیرد
از بس که دوست دارد، این ذکر را رقیه
غیر از حسین نامی، روی لبش نیامد
این است "عشق" این است، صد مرحبا رقیه
بعد از حسین او شد، بیگانه با محبت
با زجر و ضرب دستش، شد آشنا رقیه
در گوشهی خرابه، حق داشت جان سپارد
سر را که دید بینِ، ظرف غذا رقیه
#علی_ذوالقدر
#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات_با_خدا
بساط عاشقی ما به پاست این شب ها
زمان آشتی با خداست این شب ها
گناهکار قدیمی دوباره برگشته
صدای زمزمه ها آشناست این شب ها
زمان بده به زمین خورده اِی اِلهِ کریم
اگر مرا بزنی هم رواست این شب ها
خوشا به حال گدایی که چشم تر دارد
که گریه های سحر کیمیاست این شب ها
کنار سفره ی افطار زیرلب گفتم
نگفته ای به خود آقا کجاست این شب ها
قسم به خاک نشسته به چادر زهرا
مرا ببخش ، ببخشی رواست این شب ها
ز فتنه های زمانه خط امان داری
چراکه نام علی ذکر ماست این شب ها
گدای صحن و سرای شهنشه نجفم
دلم هوایی ایوان طلاست این شب ها
دل شکسته ی ما با سلام بر ارباب
مسافر حرم کربلاست این شب ها
سلام بر لب عطشان سیدالشهدا
سخن ز تشنه لب سر جداست این شب ها
شنیده ام که سرش نی به نی عوض میشد
شکایت من از آن نیزه هاست این شب ها
#قاسم_نعمتی
#مناجات_با_خدا
فرازی از #دعای_ابوحمزه
الحَمدلله الَّذی یَحلُمُ عَنّی حَتّی کَاَنّی لاذَنبَ لی
هر چند گذشتهی تباهی دارم
عاصیام و نامهی سیاهی دارم
بخشید و کریمانه بغل کرد مرا
انگار نه انگار گناهی دارم...
#علی_مقدم
#مناجات_با_خدا
#شب_جمعه
با اینهمه دِين، یا قَدیمَ الاحسان!
با اشک دو عِین، یا قَدیمَ الاحسان!
ما آمدهایم تا ببخشی ما را
امشب به «حُسین»، یا قَدیمَ الاحسان!
#یوسف_رحیمی
.
#مناجات_با_خدا
با کوه گناه، این سراپا تقصیر
رو کرده به درگاه تو ای توبه پذیر
از آتش دوزخ و گرفتاریها
غیر از تو نجات بخش من کیست مجیر؟
#محمدجواد_منوچهری
#الهیالعفو
.
#مناجات
الهی بنده ای آلوده هستم
به دریای عطایت دیده بستم
به کار من گره خورده خدایا
سیه رویم دلم مرده خدایا
ز طوفان گنه رفت حاصل من
شکسته کشتی ام ای ساحل من
به سویت آمدم با رو سیاهی
تو براین رو سیه، بنما نگاهی
ز تو ممنونم ای بحر کرامت
مرا خواندی ،در این ماه ضیافت
ز لطف بی کرانت من چه گویم
گشودی بار دیگر در به رویم
نجاتم داده ای در هر تلاطم
تو خوبم جلوه دادی ، بین مردم
مرا در بین خلق، رسوا نکردی
تو با من تاکنون، بد تا نکردی
گنه کردم، ولی اصرار کردم
تو بخشیدی ،ولی تکرار کردم
اگر دیر آمدم تقصیر دارم
به پایم از گنه، زنجیر دارم
مرا از جام عفوت شستشو کن
همانند گلی خوش رنگ و بو کن
بریز از بهر توبه آب رویم
مریزی ، بارالها ، آبرویم
یقیین دارم که عبدی بی وفایم
گنهکارم ببخش جرم خطایم
ببخش یارب مرا حق ولیت
به جان فاطمه جان علیت
ببخش این بنده ی در شور و شینت
ببخش ، یارب مرا ، جان حسینت
مرا از خار و خس یا رب رها کن
مرا سرمست جام مجتبی کن
بده بر من خدایا جام شهدی
تو بگذر از خطایم جان مهدی
نگاهی از کرم ، بر این دلم کن
تو آباد ، این خرابه ،منزلم کن
#علیرضا_توانا
#مناجات_با_خدا
#مناجات_با_خدا
ای نام تو شَهد سخنم یا الله!
آرام دل و جان و تنم یا الله!
ای لطف تو چارهساز هر بیچاره
بیچارهتر از همه منم یا الله!
مرحوم #سیدرضا_مؤید
#مناجات_با_خدا
غمناکم و از کوی تو با غم نروم
جز شاد و امیدوار و خرم نروم
از درگه همچون تو کریمی هرگز
نومید کسی نرفت و، من هم نروم
#ابوسعید_ابوالخیر
#مناجات_با_خدا
ای سرّ تو در سینهی هر محرم راز
پیوسته درِ رحمت تو بر همه باز
هر کس که به درگاه تو آورد نیاز
محروم ز درگاه تو کی گردد باز؟
#ابوسعید_ابوالخیر
#مناجات_با_خدا
#شب_سوم #ماه_مبارک_رمضان
امشب پناه داده، بر جمع ما رقیه
ما آمدیم یا رب، همراه با رقیه
حس کردهایم جودت، بیش از همیشه بوده
هر بار در مناجات، گفتیم یا رقیه
بخشیدن گناهِ، ما را به او سپردی
امشب تمام ما را، کرده سوا رقیه
با پای لنگ لنگان، در راه مانده بودیم
ما پا شکستهها را، داده عصا رقیه
دردیم و اوست درمان، کفریم و اوست ایمان
ما را ز دام شیطان، کرده رها رقیه
دلتنگ های صحنِ، کرب و بلا کجایید؟!
امشب دهد براتِ، کرب و بلا رقیه
یک یا علی بگو تا، دست تو را بگیرد
از بس که دوست دارد، این ذکر را رقیه
غیر از حسین نامی، روی لبش نیامد
این است "عشق" این است، صد مرحبا رقیه
بعد از حسین او شد، بیگانه با محبت
با زجر و ضرب دستش، شد آشنا رقیه
در گوشهی خرابه، حق داشت جان سپارد
سر را که دید بینِ، ظرف غذا رقیه
#علی_ذوالقدر
#مناجات_با_خدا
گفتم که خطای من عظیم است عظیم
در حشر سزای من جحیم است جحیم
ناگاه سروش غیب در گوشم گفت:
یادت نرود خدا کریم است کریم
مرحوم #هاشم_شکوهی
#مناجات_با_خدا
اگر عبد گنهکارم، تو را دارم چه غم دارم
اگر مرغ گرفتارم، تو را دارم چه غم دارم
اگر آلوده و پستم، وگر خالی بُوَد دستم
و گر سنگین بود بارم، تو را دارم چه غم دارم
اگر آتش برافروزی، تن و جان مرا سوزی
چه باک از شعلۀ نارم، تو را دارم چه غم دارم
هم از لطفت بُوَد هستم، هم از جام تو سرمستم
هم از شوق تو سرشارم، تو را دارم چه غم دارم
چه در صحرا، چه در دریا، چه در پایین، چه در بالا
به هر جانب که رو آرم، تو را دارم چه غم دارم
کیام من عبد شرمنده، سیه روی و سرافکنده
که با این جرم بسیارم، تو را دارم چه غم دارم
تهی از برگ و از بارم، میان لالهها خارم
نباشد کس خریدارم، تو را دارم چه غم دارم
قرار من، شکیب من، طبیب من، حبیب من
دوایم ده که بیمارم، تو را دارم چه غم دارم
تو ستّار العیوب استی، تو غفّار الذّنوب استی
الا ستّار و غفّارم! تو را دارم چه غم دارم
سیه رویم، سیه بختم، بدین پروندۀ سختم
بدین اشکی که میبارم، تو را دارم چه غم دارم
نه آبی در صبو دارم، نه نائی در گلو دارم
نه بر رو آبرو دارم، تو را دارم چه غم دارم
منم (میثم) که پیوسته، به احسان تو دل بسته
بغیر از تو که را دارم؟! تو را دارم چه غم دارم
#استادسازگار
#مناجات_با_خدا
#ماه_مبارک_رمضان
سلامْ بر رمضان و به نغمههای دعایش
به لحظههای مناجات و شور و حال و نوایش
سلامِ من به سحرهای گریه دار غریبش
دلم گرفته دوباره، دلم گرفته برایش
سلامِ من به ابوحمزههای نیمه شب او
به نالههای شبانگاه و ضجههای گدایش
میان ندبه و زاری، ز قول عبد فراری
به افتتاحْ سلامی… که کردهایم هوایش
سلام من به نبی و به حمزه و به خدیجه
به روضهی نبوی و به روزهها و صفایش
«سلام من به مدینه، به آستان رفیعش»
به لالههای بقیعش، به روزهدار حرایش
«سلام من به علی و به حلم و صبر عجیبش»
به چشم عقدهگشایش، به لحن روحفزایش
«نشسته باز دلم پشت درب بستهی آنجا»
گرفته باز دلِ من برای صحن و سرایش
خدا به دادِ دل تنگِ بی نجف برسد که
دلم مریضِ علی شد، نجف شدهست دوایش
سلامِ من به علی و به روزهداریِ زهرا
به سیدالشهدا که تمامِ خلق فدایش
سلام من به لبِ خشکِ روزهدارِ پریشان
سلامْ بر رمضان و گریزِ کرب و بلایش
سلامِ من به حسین و به رأسِ روی سنانش
به پیکری که نموده سنان به خاک رهایش
به شمر و خولی و بجدل هزار مرتبه لعنت
که در شلوغیِ مقتل ربوده گشت عبایش
به روی خاک هم او فکر شیعیان خودش بود
سلامِ من به حسین و به نغمههای دعایش
#علیرضا_وفایی_خیال
#بجدل
بجدل بن سلیم کلبی
ملعونی که به نیت بردن انگشتر انگشت مبارک امام حسین علیه السلام راقطع کرد
#مناجات_با_خدا
هزاران بار استغفار کردم
دوباره جرم خود تکرار کردم
من آن کاهم که روی شانهی خویش
هزاران کوه عصیان بار کردم
زبانم گفت من عبد تو هستم
ولی با فعل خود انکار کردم
تمام عمر گویی خواب بودم
هوای نفس را بیدار کردم
درِ جنت به روی خویش بستم
ره دوزخ به خود هموار کردم
مرا در اوج عزت آفریدی
ولی افسوس! خود را خوار کردم
به جای دوست با دشمن نشستم
برای غیر، ترک یار کردم
کجا کردم فرار از چنگ شیطان؟
کجا با نَفْسِ دون پیکار کردم؟
خدایا! عفو کن اکنون که من خود
به جرم خویشتن اقرار کردم
منم «میثم» که بستم با تو پیمان
شکستم، باز استغفار کردم
#غلامرضا_سازگار
#مناجات_با_خدا
با آنكه حدّ جرمم، بالاتر از عذاب است
جرم مرا حساب و، عفو تو بی حساب است
با لطف بی کرانت، در پيشگاه عفوت
العفو يك گنهكار، بالاترين ثواب است
عفو تو كوه خجلت، بر شانهام نهاده
بر روي دوشم اين كوه، سنگينترين عذاب است
دستم به بند عصيان، پايم به دام شيطان
قلبم هماره بيمار، چشمم هميشه خواب است
چون لالهی خزاني، رفت از كفم جواني
شرمنده پيریِ من، از دورهی شباب است
با اين گناه بسيار، گويي گنه نكردم
برهر گناهم از تو، صد پردهی حجاب است
مگذار تا بريزد، بر خاک آبرويم
بی آب رحمت تو، اين آبرو سراب است
اشک خجالت از من، لطف و عنايت از تو
جرم من است ظلمت، عفو تو آفتاب است
هر ناله شعلهی دل، هر شعله شاخهی گل
هر قطره اشك خجلت، دريايي از گلاب است
باران اشك "ميثم" از ابر رحمت توست
اين ابر آسمانش، از چشم بوتراب است
#غلامرضا_سازگار
ندای الهی...
#مناجات_با_خدا
به غیر مهر و محبت چه دیدهای؟ برگرد
کبوترانه چرا پَر کشیدهای؟ برگرد
تمام عمر قدم در ره خطا زدهای
به جز تباهی و ذلت چه دیدهای؟ برگرد
اگر چه عبد من آلوده و سیه رویی
کجا ز رحمت من دل بریدهای؟ برگرد
چرا اسیر شب تیرهی گنه شدهای؟
اگر که چشم به راه سپیدهای برگرد
هوای نفْس، تو را میبَرَد به سوی جهیم
«ز برزخی که خودت آفریدهای برگرد»
چقدر فاصله داری میان خود با من!
نَفَس بُریده شدی بس دویدهای، برگرد
دوباره تشنهی لاتقنطوی من شدهای
همیشه از میِ رحمت چشیدهای، برگرد
ره انابه و توبه به روی تو باز است
اگر که میوهی ممنوعه چیدهای، برگرد
خدای توبه پذیر توأم! کجا رفتی!؟
اگر به آخر خط هم رسیدهای برگرد
«وفایی!» از چه ز درگاه من گریزانی
صدای دعوت من را شنیدهای، برگرد
#سیدهاشم_وفایی
#مناجات_با_خدا
برون شد از حد و اندازه، عصیانی که من دارم
مَلَک عاجز شد از ثبت گناهانی که من دارم
نه با خالق سَر و سِرّی، نه با مخلوق احسانی
نمیارزد به کُفری، سُست ایمانی که من دارم
چنان این سینه مالامال از آمال و غفلت شد
که بوی دوزخ آید از گریبانی که من دارم
به شانه نظم دادم، گیرم این زلف پریشان را
چه سودی با چنین فکر پریشانی که من دارم؟!
چنان آلوده دامانم، ثوابی گر به جا آرم
ثواب آلوده میگردد ز دامانی که من دارم
ولی "لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ الله" اش صدایم کرد
قبولم کرد آخر ربّ رَحمانی که من دارم
دو قطره اشکِ بی ارزش ز من دیدی و بخشیدی
گران از من خریدی جنس ارزانی که من دارم
#علی_مقدم
#مناجات_با_خدا
بر کردهی ناصحیح، ستّاری کن
هرچند شدم وقیح، ستّاری کن
یارب ز گناهِ خلوتم میترسم
یا مَن سَتَرَ القَبیح! ستّاری کن
#علی_مقدم
#اخلاقی_و_اندرز
#مناجات_با_خدا
اشاره به آیهٔ ۴۴سورهٔ بقره:
اَتاْمُرونَ النّاسَ بِالبّرِ وَ تـَنسَونَ اَنفُسَکُم؟
تا خواهش نفس، رهزن هوشم شد
امواج گناه، بار بر دوشم شد
خواندم همه را به سوی نیکی، امّا
افسوس که از خودم فراموشم شد
#محمدجواد_غفور_زاده
#مناجات_با_خدا
فرازی از #دعای_ابوحمزه
یَا رَبِّ إِنَّ لَنَا فِیكَ أَمَلاً طَوِیلاً كَثِیراً إِنَّ لَنَا فِیكَ رَجَاءً عَظِیماً عَصَیْنَاكَ وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتُرَ عَلَیْنَا وَ دَعَوْنَاكَ وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتَجِیبَ لَنَا
پوشاندی و من خراب کردم یا رب
خود را هدفِ عذاب کردم یا رب
در حشر بیا و آبرو داری کن
روی کرمت حساب کردم یا رب
#علی_مقدم
.
#مناجات_با_خدا
چشمی که آلوده شده باران ندارد
بی توبه این آلودگی پایان ندارد
دیگر حجاب افتاده روی چشم هایم
ازبسکه اُنسی دیده با قرآن ندارد
هاتف ندا داده دعیتم ایها الناس
کاری خدا انگار جز احسان ندارد
حالا که در باز است پس درهم بیایید
اینجا کرم خانه است این و آن ندارد
تا آمدم داخل ، مرا طوری بغل کرد
احساس کردم غیر من مهمان ندارد
جز با توسل ، گریه کردن ، توبه کردن
پرواز کردن تا خدا امکان ندارد
راه شهادت ، نیمه شب اشک است و اشک است
جا مانده هرکس دیدهٔ گریان ندارد
می آیم اینجا شاید آقا را ببینم
یوسف دلی خوش ، گویی از کنعان ندارد
تا او شبی دست دعا بالا نگیرد
تأثیر ، فریاد گنهکاران ندارد
این سرزمین نذر امیرالمومنین است
بیهوده حیدر عشق بر سلمان ندارد
ما با دعای فاطمه عبدُالحسینیم
کی گفته زهرا لطف بر ایران ندارد
سر تا سر عالم چو ایران سرزمینی
مثل علی موسی الرضا سلطان ندارد
هرکس که شک دارد شفا دست حسین است
سوگند بر تربت که او ، ایمان ندارد
راه نجف تا کربلا راه بهشت است
جز کربلا عاشق سر و سامان ندارد
دلدادهٔ آوارگی در اربعینم
درد جدایی جز حرم درمان ندارد
#قاسم_نعمتی
#مناجات_با_خدا
#امیرالمومنین
منم آن گناهکاری، که به سوی تو دوان است
تویی آن بزرگواری، که کریم و مهربان است
تو همیشه در فرازی، تویی آن گدا نوازی
که در اوج بی نیازی، نگران بندگان است
به شب سیاه نوری، برسان پُلِ عبوری
که دلم برای دوری، ز گناه نا توان است
تو اگر مرا برانی در دیگری نکوبم
که به غیر از آستانت، همه جا پر از زیان است
همه عمر جز تو یارب! چه کسی رفیق من بود؟
تو امان من نباشی! چه کسی مرا امان است؟
تو خدای مرتضایی، تو همیشه با وفایی
به گدای بی نوایی، که ضعیف و ناتوان است
《برو ای گدای مسکین در خانه علی زن》
که امیر با خدا در نجفش هم آشیان است
بگذار جای کعبه، سر خود به پای حیدر
تو اگر بهشت خواهی، نجفِ علی جنان است
خوشم اینکه خاک پای پسر ابوترابم
همه عمر سایبانم علم حسین جان است
به فدای آن شهیدی که نخورد آب و جان داد
ز غمش هنوز زهرا، شب جمعه روضه خوان است
پسرم به تو جفا شد سرت از قفا جدا شد
اثرات خنجر شمر روی حنجرت عیان است
پسرم مگر به دشمن تو به غیر حق چه گفتی؟
که جواب حرف حقت، نوک نیزه سنان است
پسرم کسی در عالم کفن تو را ندارد
کفن تو خاک بوده، کفن تو بیکران است
به خدا عطش دلیلِ ترک لبت نبوده
ترک لبت برای ضربات خیزران است
#علی_ذوالقدر
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
منی كه غير از اين يک ماه، قرآن هم نمیخوانم
به لطف صاحبِ خانه، سر اين سفره مهمانم
نخواهی دستم از دامان پرمهرت جدا گردد!
اگرچه خوب میدانی كه من آلوده دامانم
چه شبهايی نشستم توبه كردم، قولها دادم
نماندم لااقل يک بار روی عهد و پيمانم...
نمیترسم كه میبينی گناهان مرا اما
از اينكه پيش مردم وا شود مشتم، هراسانم!
خودت گفتی كه در اين ماه، بیاندازه میبخشی
ولی من #قدر اين شبهای رحمت را نمیدانم
نمیچرخد زبانم... آه... اما در سرم غوغاست
پشيمانم، پشيمانم، پشيمانم، پشيمانم
#نفيسه_سادات_موسوی
#مناجات_با_خدا
ذکرم شده دم به دم: الهی العفو
من ماندم و بار غم، الهی العفو
گفتی که اگر توبه شکستی باز آی
صد بار شکستهام، الهی العفو
#یوسف_رحیمی
#مناجات_با_خدا
بگذشته گناهم از شماره یارب
جز عفو تو نیست راه چاره یارب
من عبد فراری توأم یا الله!
در باز کن آمدم دوباره یارب
#غلامرضا_سازگار
#مناجات_با_خدا
من ماندهام و جانِ سراپا دردم
باز آمدهام به سوی تو برگردم
دیدم کَرَم تو را؛ وَ الا یا رب
باید به چه رویی به تو رو میکردم؟
#یوسف_رحیمی