#تربیت_حسینی؛ #والدین_حسینی؛ #اخلاقی_و_اندرز؛ #اهل_بیت_ع_مدح؛ #امام_حسین_ع_مناجات؛ #بصیرت؛ #فرزندآوری
🔸توصیف کودکی🔸
از آن نخست که در گوش من اذان دادند
خدای عزوجل را به من نشان دادند
کشید بر سر من پیر باخدایی دست
و بعد خواند به گوشم:《خدا بزرگتر است》
قرار یافت دل بی قرار من ناگاه
به ذکر اشهد ان لا اله الا الله
زبان نداشتم و او شهادتینم داد
به گریه افتادم، تربت حسینم داد
اگر هنوز محرم سیاه میپوشم
به جای لالایی، روضه بوده در گوشم
به اشکِ روضه مرا شیر داده مادر من
حسین بوده از اول پناه آخر من
به شیرخوارگیام، اصغر حسینم کرد
از آن نخست، فدای سر حسینم کرد
جوان شدم، گرهی هرکجا به کارم خورد
پدر مرا به علی اکبر حسین سپرد
🔸توصیههای پدر🔸
وصیت پدرم را هنوز یادم هست
چقدر بر دلم آن حرف های ساده نشست:
" به جز حسین مبادا مُرید غیر شوی
الهی ای پسرم عاقبت به خیر شوی
نبند امید به هر بخششی و هر بذلی
نترس از افتادن، بیمهی ابالفضلی
همیشه ای پسرم خالی از تکبر باش
اگر که دست تو بالای دست شد، حُر باش"
به من کرامت این خاندان که شد معلوم
بریدم از همه دل، غیر چارده معصوم
🔸صحبت با همهیئتی🔸
تو هم شبیه من... آری، تو هم شبیه منی
نمیتوانی از این خانواده دل بکنی
به عشق، خورده گره فصل فصلِ زندگیات
جوانی اکبری و اصغر است بچگیات
تو هم برای امام زمانِ خود، یاری
تو هم به روی لب احلی من العسل داری
من و تو تحت لوای حسین، ما شدهایم
درون خیمهی او با هم آشنا شدهایم
من و تو جبههی مظلومِ مقتدر هستیم
من و تو هرچه که هستیم، عهد نشکستیم
معلم من و تو از ازل خدا بوده
و درس اول ما عین و لام و یا بوده
به عشق آل کسا نور در بغل داریم
برای هر مشکل، پنج راه حل داریم
من و تو مکتبمان تا همیشه عاشوراست
ببین، به بام فلک، پرچم مقدس ماست
قیام سرخ حسینی ببین و درس بگیر
درخت باش، خزان هم شد ایستاده بمیر
هنوز خیمهی آل یزید پابرجاست
حسینیان! علم امروز روی دوش شماست
نمیرسد به محبان اهل بیت، زیان
خداست یاور ما، کلُّ مَنْ عَلیها فَان
#محمدحسین_ملکیان
#امام_حسین_ع_مناجات
ای هزار آینه حیران تو یا ثارالله
صبح سر زد ز گریبان تو یا ثارالله...
عجبی نیست اگر از سر جان برخیزد
هر که زد دست به دامان تو یا ثارالله
ای خوش آن قوم که در مکتب هفتاد و دو تن
سر سپردند به فرمان تو یا ثارالله
چشم تاریخ ندیدهست و نبیند دیگر
به وفاداری یاران تو یا ثارالله
رو به منظومۀ چشمان تو سر زد خورشید
ماه شد آینهگردان تو یا ثارالله...
ریخت در دامن شب آینه در آینه نور
شور تو، عشق تو، ایمان تو یا ثارالله
به فتوّت، به عدالت، ابدیت بخشید
شرف و غیرت و وجدان تو یا ثارالله
آب از خون گلو خورد که سرسبز شود
چمن لاله و ریحان تو یا ثارالله
خون شد از غم جگر دجله که هرگز نگرفت
بوسهای از لب عطشان تو یا ثارالله
حنجرت چشمۀ خون بود ولی میترسید
خنجر از سایۀ مژگان تو یا ثارالله
هَیجان داد به قاموس شهادت به خدا
شوق آمیخته با جان تو یا ثارالله...
آخرین لحظۀ تو اوّل معراج تو بود
بود آغاز تو پایان تو یا ثارالله
خیمۀ عترت یاسین و دل اهل حرم
سوخت در شام غریبان تو یا ثارالله
میکند خاطر طوفانزدگان را آرام
صوت داوودی قرآن تو یا ثارالله...
#محمدجواد_غفورزاده
#امام_حسین_ع_مناجات
#نوکری_اهل_بیت_ع
عمرم گذشت اما بدرد تو نخوردم
شرمندهام آقا بدرد تو نخوردم
تو فکر من بودى ولیکن من نبودم
اصلاً به فکر نوکرى کردن نبودم
من دور بودم تو مرا نزدیک کردى
راه مرا از کربلا نزدیک کردى
گفتى اگر تو بى پناهى من حسینم
حتى اگر غرق گناهى، من حسینم
گفتى بیا پاک از گناهت میکنم من
تو رو به چاهى، رو به راهت میکنم من
آوارهام، آواره را آوارهتر کن
بیچارهام، بیچاره را بیچارهتر کن
آوارگى در این حسینیه میارزد
بیچارگى در این حسینیه مىارزد
هرشب اسیرم میکنى پاى بساطت
دارى تو پیرم میکنى پاى بساطت
من چاى میریزم گناهم را بریزى
یکجا تمام اشتباهم را بریزى
شأن نزولت میکند آخر بلندم
سر را تو دادى جاى آن من سربلندم
وقتى گذر کردند خیلیها ازینجا
رفتند تا معراج تا بالا ازینجا
اینجا گرفته از خدا عیسى دمش را
اینجا خدا بخشید آخر آدمش را
من خام بودم غصه و غم پختهام کرد
این پخت و پزهاى محرم پختهام کرد
میبینم اینجا پنج تا نور مقدس
این آشپزخانهست یا طور مقدس
اینجا همانجاییست که مولا میآید
زینب میآید، بیشتر زهرا میآید
من عالمى دارم در اینجا با رقیه
هروقت دستم سوخت گفتم یا رقیه
منت ندارم بر سرت... تو لطف کردى
حالا که هستم نوکرت، تو لطف کردى
یک شب غذاى خواهرت را بار کردم
یک شب غذاى دخترت را بار کردم
باید که دست از هرچه غیرکربلا شست
دیگ تو را شستم خدا روح مرا شست
خدمت تجلى ارادتهاى شیعهاست
بالاترین نوع عبادتهاى شیعهاست
ما به ولایت میرسیم از این مودت
ما به مودت میرسیم از راه خدمت
خدمت درِ این خانه تنها فرصت ماست
گفتند: اینجا پنج روزى نوبت ماست
این پارچه مشکى فداى روى ماهش
دارد سفیدم میکند رنگ سیاهش
از سوخته دلها نگیر آقا غمت را
یک وقت از دستم نگیرى پرچمت را
بگذار یک گوشه به پاى تو بمیرم
کنج حسینیه براى تو بمیرم
منکه به غیر از لطف تو یارى ندارم
منکه به غیر از کار تو کارى ندارم
آنقدر بین دستههایت ایستادم
نذر على اصغر تو آب دادم
اى کاش بین ایستادنها بمیرم
آخر میان آبدادنها بمیرم
خوب است نوکر آخرش بى سر بمیرد
خوب است بین نوکرى نوکر بمیرد
خدمت به این بى رنگ و رو هم رنگ و رو داد
این کفشها را جفت کردن آبرو داد
در هرکجا که نام پیراهن میآید
زهرا میآید پیش ما، حتماً میآید
من دست بر سینه دم در مینشینم
در مجلس فرزند، مادر را ببینم
من مینشینم کار و بارم پا بگیرد
شاید به من هم چادر زهرا بگیرد
#علی_اکبر_لطیفیان
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_جمعه
به صحنش آمدم پیچیده گویا عطر سیب اینجا
همان عطری که میسازد ز هر لالی خطیب اینجا
چه تصویری از این بهتر؟چه شوری هست شیرینتر؟!
"هلا بیکم" به زائرهاش میگوید حبیب اینجا
چه اکسیری میان بارگاه خویش دارد که
زده بر دامنش دست توسل هر طبیب اینجا
مسلمان و یهودی و مسیحی فرق دارد؟ نه...
نمیماند کسی از بارِ عامش بی نصیب اینجا
خریده کربلا را تا که زائرخانهاش باشد
غریب است و نمیخواهد کسی باشد غریب اینجا
::
میان قتلگاه انگار دستی میرود بالا
به لب دارد گمانم مادری "امن یجیب"اینجا
به خود که امدم دیدم که تا امروز می آید
صدای بغض"هل من ناصر"مردی غریب اینجا
نوشته میشود با تیغ مردی از تبار او
سرودِ انتقام حضرت شیب الخضیب اینجا
#عباس_جواهری_رفیع
#امام_حسین_ع_مناجات
خاک قدمش آب حیات است حسین
مهریهی مادرش فرات است حسین
غرقیم به دریای معاصی امّا
شادیم که کشتی نجات است حسین
#سیدمحمد_رستگار
#امام_حسین_ع_مناجات
بر من بتاب و جان مرا غرق نور کن
از مشرق دلم به نگاهی ظهور کن
چشم امید من به دوتا قطره اشک بود
این چشمه خشک مانده، تو آن را نمور کن
هرشب بساط ساز من آماده بوده است
امشب بساط سوز مرا جفت و جور کن
فرزند هیأتی مرا زیر پرچمت
از چشم شور مردم بی روضه دور کن
ما مُردهایم بی تو و بی کربلای تو
فکری به حال مردم اهل قبور کن
کردی سفارش آن دو ملک را؛ ولی حسین
گاهی هم از کنار مزارم عبور کن
پروندهام پُر است از اعمال بد؛ ولی
تو صفحههای نوکریام را مرور کن
#محسن_ناصحی
#امام_حسین_ع_مناجات
هرچند پیر و خسته دل و ناتوان شدیم
نام حسین آمد و از نو، جوان شدیم
گفتند کربلا وطن ماست بر زمین
شکر خدا که هموطن آسمان شدیم
چون فرش پادری دم مجلس نشستهایم
پاخوردهایم و آخر عمری گران شدیم
هر غم که دیدهایم فدای غم حسین
عمری به داغ کرببلا امتحان شدیم
باید گریست خط به خط عمر رفته را
جز او اگر برای کسی روضهخوان شدیم
#صادق_میرصالحیان
#امام_حسین_ع_مناجات_روز_عرفه
#امام_حسین_ع_مناجات
#دلتنگ_محرم
هرکس که امروز ازحسین امضا نگیرد
فردا برات عفو از زهرا نگیرد
ما هرچه داریم از حسین است و قیامش
ماه محرم را خدا از ما نگیرد
اشک عزایش را به هر چشمی نبخشند
داغ غمش در هر دلی مأوا نگیرد
توفیق میخواهد عزاداری برایش
ای وای اگر امسال هیئت پا نگیرد
دلتنگ حال روضه و محتاج اشکیم
زنگار دوری کاش این دلها نگیرد
باید به اصل خویش برگردیم ای دل
قطره چه باشد گر ره دریا نگیرد
دست من و دامان پر فیض اباالفضل
هیهات که دست مرا سقا نگیرد
نام ابالفضل آمد و دل زیر و رو شد
روضه، زیارت، اربعین، بغض گلو شد
#علی_ساعدی
#امام_حسین_ع_مناجات
بارِ دگر، باران مرا یادِ تو انداخت
بر طاقچه؛ گلدان مرا یادِ تو انداخت
در این سرایِ بیکسی، امشب دوباره
مهتاب شد مهمان، مرا یادِ تو انداخت
هم در بهارِ سبز، یادت بودهام، هم
گرمایِ تابستان مرا یادِ تو انداخت
هروقت پشتِ ابرها خورشید رفت و
از دیده شد پنهان، مرا یادِ تو انداخت
::
از آن زمانی که شنیدم رویِ نیزه،
قاری شدی؛ قرآن مرا یادِ تو انداخت
فرقی ندارد کربلا یا غزه یا شام
هر کشتهی عطشان، مرا یادِ تو انداخت
#عادل_حسین_قربان
#امام_حسین_ع_مناجات
رودیم و همیشه بیقرار آمدهایم
اشکیم و دوباره سوگوار آمدهایم
از لطف پدر همین برایم کافیست
ما گریهکن حسین بار آمدهایم
#عاطفه_جوشقانیان
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_مناجات #نوکری
#امام_حسین_ع_شهادت
من کشتهی عشقم؛ به منایت سوگند!
احرامى اشکم؛ به صفایت سوگند!
بیش از همه، اى قبلهی حاجات! حسین!
محتاج توأم؛ به خاک پایت سوگند!
اى نوکریات مرام دیرینهی من!
تابیده ز خاکسترت آیینهی من
روى تو و نام تو همیشه است؛ حسین!
در دیدهی من، ایدهی من، سینهی من
ای گشته ز کامت آب، ناکام، حسین!
با نام تو آب گشته ادغام، حسین!
اى شیعه که آب خنکى مینوشى!
کن یاد لبش که داده پیغام، حسین
من گَرد نشسته روى دامان توأم
هرجا که روم حسین! مهمان توأم
کشتند تو را تشنهلب، اى خون خدا!
من سوختهی آن لب عطشان توأم
اى ماه! در آفتاب کشتند تو را
با بغض ابوتراب کشتند تو را
سوزد دل خواهرت که لبتشنه، حسین!
در بین دو نهر آب کشتند تو را
روزى که حسین دست کس میگیرد
دست دو جهان به یک نفس میگیرد
گر قدر غلامیاش ندانیم، بدان!
درّى که به ما سپرده، پس میگیرد
آن گاه که در بستر خون، خفت حسین
لبّیک زد و جواب بشْنفت حسین
بانوى خمیده قامتى را دیدند
میزد به سر و سینه و میگفت: حسین
وقتى که گناه، پشت بشکست از حر
احسان حسین، نقشِ حر بست از حر
یک جلوه ز آقایى مولا این جاست
حر راه از او گرفت و او دست از حر
مرحوم #سیدرضا_مؤید
#پایان_ماه_صفر
#امام_حسین_ع_مناجات
چگونه دل بکَنَم از لباس ماتم تو
چه گریهها که نکردم دو ماه در غم تو
نه ما فقط...، همهی کائنات سینه زدند
در این دوماه، شب و روز پای پرچم تو
در این دو ماه چه دلها که از غمت لرزید
چه مُردهها که مسیحا شدند با دم تو
چه روضهها که شنیدیم و زندهایم هنوز..
چگونه جان نسپردیم در محرم تو
::
هنوز خونِ تو در قتلگاه میجوشد...
چه کرده با دل عشاق، جسم دَرهَم تو
دوباره ماه غم تو تمام شد اما
چگونه دل بِکَنم از لباس ماتم تو
#احسان_نرگسی