eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.5هزار دنبال‌کننده
8 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌شود آیا نظر، بر روی ماهت کنم؟ کاش که اذنم دهی، خوب نگاهت کنم می‌شود آیا شبی، راه بیابم به تو؟ تا که مگر خویش را، یک شبه راحت کنم کاش اگر صبح و شام، رخصتِ دیدار نیست حداقل رؤیتِ گاه به گاهت کنم با نگهی اشک‌بار، آمده‌ام سویِ تو هیچ ندارم جز این، هدیه‌ی راهت کنم آه محال است که، خونِ تو جبران شود گر همه‌ی خَلق را، جمله سپاهت کنم سوختم از غم ولی، عمر مجالم نداد گریه بر این پیکرِ غرقِ جراحت کنم ** وعده‌ی دیدارِ ما، بارِ دگر، کِی؟ کجا؟... اشک امانم نداد؛ خوب نگاهت کنم
هرآن‌چه غم به دلم بود، رفته است از یاد که زُل زدم به تو از بینِ صحنِ گوهرشاد چه حس و حالِ عجیبی، چه شوقِ زیبایی دوباره باز، گذارم به مشهدت افتاد دوباره مرغِ دلم پر زده‌ست سوی بهشت به یک نگاهِ تو، ویرانی‌ام شود آباد اگرچه غرقِ گناهم، به سویت آمده‌ام در این حرم متجلی‌ست جمعی از اضداد گره ز کارِ من این‌بار، باز خواهد شد منی که گفته‌ام: آقا! قسم به جانِ جواد ... صدای همهمه می‌آید از میانِ حرم شفا گرفته کسی پای پنجره فولاد چه زود، حاجتِ خود را گرفت آن زائر که سال‌ها به دلش بود حسرتِ اولاد ✍
این روزها زمین و زمان گریه می‌کنند با حالِ زار، پیر و جوان گریه می‌کنند آنان که اشک، در غمِ دنیا نریختند این ماه، با تمامِ توان، گریه می‌کنند مردم، به یادِ قاریِ عطشانِ کربلا همراه با صدایِ اذان، گریه می‌کنند این چه مصیبتی‌ست که از سوزِ ماتمش چون بچه‌مرده، خیل‌ِ زنان گریه می‌کنند نامِ حسین وردِ زبان می‌شود، همه با صدهزار آه و فغان گریه می‌کنند انگار نفخِ صور، بلند است در جهان یک عده بی‌پناه، چنان گریه می‌کنند با حالِ خوب، گریه‌کنان، سینه می‌زنند با چشمِ خیس، سینه‌زنان، گریه می‌کنند او خون به چشم دارد و عشاق با سرشک همراهِ با امامِ زمان، گریه می‌کنند ** افتاد، تشنه، گوشه‌ی گودالِ قتلگاه در ماتمش زمین و زمان گریه می‌کنند
این روزها زمین و زمان گریه می‌کنند با حالِ زار، پیر و جوان گریه می‌کنند آنان که اشک، در غمِ دنیا نریختند این ماه، با تمامِ توان، گریه می‌کنند مردم، به یادِ قاریِ عطشانِ کربلا همراه با صدایِ اذان، گریه می‌کنند این چه مصیبتی‌ست که از سوزِ ماتمش چون بچه‌مرده، خیل‌ِ زنان گریه می‌کنند نامِ حسین وردِ زبان می‌شود، همه با صدهزار آه و فغان گریه می‌کنند انگار نفخِ صور، بلند است در جهان یک عده بی‌پناه، چنان گریه می‌کنند با حالِ خوب، گریه‌کنان، سینه می‌زنند با چشمِ خیس، سینه‌زنان، گریه می‌کنند او خون به چشم دارد و عشاق با سرشک همراهِ با امامِ زمان، گریه می‌کنند افتاد، تشنه، گوشه‌ی گودالِ قتلگاه در ماتمش زمین و زمان گریه می‌کنند
عالَمی در اسارتش... اما گذرِ عمر کنجِ زندان داشت آسمان در رثای او می‌سوخت هرچه بارید باز باران داشت...!!
غریب‌تر زِ حریمِ تو نیست سامِرّا ! چقدر شیعه برایت گریست سامِرّا ! همین که پا رویِ خاکت گذاشتم، گفتم: دلیلِ این‌همه اندوه، چیست سامِرّا ؟! نسیمِ روضه‌ی رضوان رسیده از طرفت مگر زمینِ تو آغوشِ کیست سامِرّا ؟! نفس کشیده میانِ بهشت، هرکس که کنارِ صحن و سرایِ تو زیست سامِرّا ! مباد، باز شیاطین جسارتی بکنند شبیهِ کوه، مقاوم بایست سامِرّا ! اگرچه مرقدِ پاکَت، زِ ظلم ویران شد هنوز هم سویِ جنت، دری‌ست سامِرّا !
عمریست که سرنوشتِ ما دستِ شماست پاکیزگیِ سرشتِ ما دستِ شماست "یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه" ای بانوی قم! بهشتِ ما دستِ شماست ....... مانند کویر، تشنه‌‌ی دریاییم بی تو ـ به خدا! ـ همه تک و تنهاییم انگار کنار قبر زهرا هستیم هر وقت زیارت شما می‌آییم ........ آیینه ی حجب و عفتی معصومه مستوره ی نور عصمتی معصومه یا فاطمه  اشفعي  لنا فی الجنة باب الکرم  شفاعتی معصومه ..... با روی سیاه و بار سنگین گناه با خجلت و شرمساری و حال تباه در حضرت معصومه گزیدیم پناه یا فاطمه اشفعی لنا عند الله
شکفتنِ گلِ لبخندتان مبارک‌باد زمانِ وصل به دلبندتان مبارک‌باد عروس: فاطمه؛ داماد: ساقی کوثر ندا رسید که پیوندتان مبارک‌باد
گفتم "حسین"، صفحه‌ی دل، پرستاره شد راهِ نجات، دامنِ یک شیرخواره شد گفتم که کیست، اکبرِ آیاتِ کردگار؟ فوراً به گاهواره‌ی اصغر، اشاره شد باب‌الحوائج است و زود گره باز می‌کند با اذنِ او، امورِ دو دنیا، اداره شد هرچند کودک است، ولی بهرِ دردها با دست کوچکش بنِگر، راهِ چاره شد :: می‌سوخت در غمش همه‌ی هفت آسمان، تیر از کمان پرید و جهان در نظاره شد تیر از کمان پرید و گلوی علی که نه... قلبِ پدر برای پسر، پاره پاره شد بر ماتمش زمین و زمان، نوحه می‌کنند دستِ حسین، مقتلِ این شیرخواره شد
هر وقت، یادش می‌کنم، باران می‌آید با بردنِ نامش، به جسمم، جان می‌آید هرکس که در روضه، برایش گریه کرده روزِ قیامت، با لبی خندان می‌آید من قطره اشکی ریختم، او قول داده: هنگامِ مردن، در پیِ جبران می‌آید تا یک قدم برداشتم، من را بغل کرد خیرِ کثیر، از سوی او، اینسان  می‌آید باید بگویم: خوش به حالِ دردمندان، از دستِ پرمهرش، اگر، درمان می‌آید شب‌های جمعه، از حریمِ غرقِ نورش بویِ بهشتِ ایزدِ منان، می‌آید ...از روی نیزه، در جوابِ سنگ‌باران دارد صدای آیه‌ی قرآن می‌آید
هر وقت، یادش می‌کنم، باران می‌آید با بردنِ نامش، به جسمم، جان می‌آید هرکس که در روضه، برایش گریه کرده روزِ قیامت، با لبی خندان می‌آید من قطره اشکی ریختم، او قول داده: هنگامِ مردن، در پیِ جبران می‌آید تا یک قدم برداشتم، من را بغل کرد خیرِ کثیر، از سوی او، اینسان  می‌آید باید بگویم: خوش به حالِ دردمندان، از دستِ پرمهرش، اگر، درمان می‌آید شب‌های جمعه، از حریمِ غرقِ نورش بویِ بهشتِ ایزدِ منان، می‌آید ...از روی نیزه، در جوابِ سنگ‌باران دارد صدای آیه‌ی قرآن می‌آید شاعر:
عمریست که سرنوشتِ ما دستِ شماست پاکیزگیِ سرشتِ ما دستِ شماست "یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه" ای بانوی قم! بهشتِ ما دستِ شماست