eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.5هزار دنبال‌کننده
8 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
علما موقع تدریس، علی می‌گویند زحل و زهره و بِرجیس، علی می‌گویند صالح و یوشع و جرجیس، علی می‌گویند تا نخ و سوزنِ ادریس، علی می‌گویند دائم از هر طرفِ عرش خبر می‌شنوم «ها علیٌ بشرٌ کیفَ بشر» می‌شنوم «عینِ»تو هست به معنای عُلوّ درجات «لامِ»تو هست همان لام سلام و صلوات «یاءِ» تو یاءِ حسین است که بین دو صلات می‌کشاند دلِ غمگینِ مرا سمت فرات سند غربت تو، خون حسین است، علی! راز حقانیتت در ثقلین است، علی! زخم شمشیر غمت بر سر عالم خورده وای بر آنکه دلش را به علی نسپرده متواری شده از وحشت و در دَم مرده هر که از تیغ دو دم، جان به سلامت برده هر که از شیوه‌ی جنگاوری‌ات شد آگاه گفت: «لاحول ولا قوة الا بالله» در کویری که به دریای کرم نزدیک است عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است نجف اینجاست! فقط چند قدم... نزدیک است کفر و ایمانِ من امروز به‌هم نزدیک است در مقامت دهنم بسته بماند بهتر عشق، آهسته و پیوسته بماند بهتر نخل‌ها، اشک تو را زیر نظر داشته‌اند رودها، از جریان تو خبر داشته‌اند بادها، پرده ز اسرار تو برداشته‌اند خاک‌ها، چشم به دستان پدر داشته‌اند ابرها با کرمت مایه‌ی رحمت شده‌اند فقرا در حرمت صاحب مُکنت شده‌اند شمّه‌ای هست ز اوصاف تو حیدر بودن لافتایی شدن و ساقی کوثر بودن فاتح یه تنه‌ی قلعه‌ی خیبر بودن با پیمبر همه‌ی عمر برادر بودن نَفَست عطر نَفَس‌های محمد دارد بُردن نام تو شیرینیِ بی حد دارد گذر ماه به تاریکی چاه افتاده باز از اشکِ غمت، چشمه به راه افتاده منکر تو که به این روز سیاه افتاده در نماز شب خود هم به گناه افتاده زندگی بی علی اصلاً چه صفایی دارد؟ «مُطرب عشق، عجب ساز و نوایی دارد» نیست بودیم ولی در حرمت هست شدیم متفرق شده بودیم که یکدست شدیم عاشق هر که به یاران تو پیوست شدیم تا زپیمانه‌ی «اَکمَلتُ لَکُم» مست شدیم عطر «اَتْمَمْتُ عَلَیکُم» همه‌جا را پُر کرد نان بَدگوی بد اندیشِ تو را آجر کرد اولین مرحله‌ی عشق، پریشان شدن است اجر همراهی تو، بوذر و سلمان شدن است صاحب دائمیِ مُلک سلیمان شدن است زاهد شهر که در فکر مسلمان شدن است در شب قدر، به آوای جلی می‌گوید بعلیٍ بعلیٍ بعلی می‌گوید خواب دیدم که کسی گفت چنین شعر بخوان با دل سوخته آرام و حزین شعر بخوان به نمایندگی از اهل زمین شعر بخوان بر همین پله‌ی اول بنشین شعر بخوان چه قشنگ‌ست شبی غرق تماشا بودن! «شهریارِ» غزل حضرت مولا بودن
دارد از جایی بشارت‌های پنهان می‌دهد بیشتر نهج البلاغه بوی قرآن می‌دهد عروة الوثقی‌ست «بسم الله الرحمن الرحیم» هرچه کم داری بخواه از او، به قرآن می‌دهد این اگر «جناتُ تجری تحتها الانهار» نیست پس چرا یک جرعه از آن مرده را جان می‌دهد چشم می‌بندم میان بارش رحمانی‌اش سطر سطر آیه‌هایش بوی باران می‌دهد بعد قرآنش خدا با «هذهِ عَذبٌ فرات» جامی از این می‌چشاند جامی از آن می‌دهد این همان ذکر است یعنی «نحنُ نزّلنا علی» تا کتاب الله ناطق را به انسان می‌دهد گوش کن فریاد «اُوصیکِم بِتَقوَی الله» را دردها را با همین یک نسخه درمان می‌دهد آخرت جای خودش مردم، ولی هر حکمتش کار دنیای شما را نیز سامان می‌دهد مالک اشتر علی را خوب می‌فهمد نه ما او که با سر پای فرمان علی جان می‌دهد مکتب عشق است و شاگردی یک درس علی منصب «سَلمانُ مِنّا» را به سلمان می‌دهد جرج جرداق مسیحی هم حواری علی‌ست این مسیحی با علی بوی مسلمان می‌دهد...
در این شب‌ها رها کن عاصی! از عصیانِ خود، دل را به استغفار وا کن از دو دست خود سلاسل را ز جا برخیز، دنیا نیست جای خواب ای غافل! کجا در راهِ سیلابی بنا سازند منزل را؟! گناهِ بعد طاعت، خرمن طاعت بسوزاند مسوزان با گناهِ خویش این مقدار حاصل را اگر چه ظاهر دنیاست زیبا، لیک قتّال است چنان افعی که دارد در دلش زهر هلاهل را چنان غفلت حجاب دیده‌ی ما شد در این دنیا که حتی بُرده از چشمان ما، مرگ‌ِ مقابل را بکش خار گناه از دل، هنوزت فرصتی مانده وگرنه آفتاب عُمر، محکم سازد این گِل را اگر عاجز شدی از خود، به درگاه کسی رو زَن که حتی هر نبی با نام او حل کرد مشکل را همان که نام شیرینش، همیشه نقل مجلس‌هاست به نام او مزیّن می‌کنم هر بار محفل را علی آن آیت اللهی که در هفت آسمان حتی رَوَد از هوش هرکس بیند آن قدسی شمایل را به جز دست علی، مشکل گشایی نیست در عالم به درگاهش بیاور ای دل غافل، مشاکل را به جز ذکر تشهد "لا" نیاید از زبان‌ او ز درگاهش نراند ساقی ما هیچ سائل را علی و عالی و اعلاست ذکر عارفان حق که با یک یاعلی طی می‌کند عارف، منازل را مَلَک از ثبت انفاق برون از حد او عاجز چگونه در شمارش آورد دیگر نوافل را؟! در این دریای طوفانی، بگیرم دامن او را که خار و خس بگیرد آخرش دامان ساحل را :: به مسجد، ابن ملجم را هم او بیدار کرد از خواب کجا دیدی غریبی که کند بیدار قاتل را؟!
آنان‌که پاس حرمت حیدر نداشتند ایمان به‌ذات خالق اکبر نداشتند گر با علی شدند مخالف، عجب مدار تصدیق زابتدا به پیمبر نداشتند گوش همه ز فضل علی در غدیرخم پُر شد ولی چه سود که باور نداشتند افشاند شه ز لعل گهرها و مفلسان همت به ضبط آن دُر و گوهر نداشتند چندی به احمد ار گرویدند از نفاق جز ملک و مال، مقصد دیگر نداشتند هرگز نداشتند به محشر عقیده‌ای ور نه چگونه خوف ز محشر نداشتند! کردند هر جفا که برآمد ز دستشان ز آن‌روز که اعتقاد به کیفر نداشتند گشتند چیره سخت به عنقای قاف قرب زاغان که کرّ و فَرِّ کبوتر نداشتند دین ثابت از علی‌ست؛ بلی آن فراریان قدرت به فتح قلعه‌ی خیبر نداشتند در رزم خندق آن همه لشگر به‌جز علی مردی حریف عمرو دلاور نداشتند بی‌شک مقرر است به‌دوزخ حمیم‌شان آنان‌که حُبِّ ساقیِ کوثر نداشتند من خاک پای پاکدلانی که جان و سر دادند و دل ز مهر علی برنداشتند جوید صغیر، یاری از آن شه که انبیاء جز او پناه و ملجاء و یاور نداشتند مرحوم
آیینۀ تمام نمایِ خدا علی‌ست نقشی که زد رقم، قلمِ ابتدا، علی‌ست دستِ خدا، زبان خدا، صورت خدا در بندگیش، بندۀ بی انتها علی‌ست جان رسول و لحمِ رسول و دم رسول شیر خدا و شیر رسولِ خدا علی‌ست بعد از نبی به هر زن و مرد مؤمنی مولا علی، امام علی، مقتدا علی‌ست ذکر علی به وقت دعا یامحمد است ذکر نبی به درگه معبود یا علی‌ست مولایِ دیگران، دگری بود و دیگری یا رب گواه باش که مولایِ ما علی‌ست زیباترین دعا به لب شیعۀ علی یا مصطفی محمدُ یا مرتضی علی‌ست دانید جای شیعه به روز جزا کجاست سوگند می‌خورم به خدا هر کجا علی‌ست نفس رسول، آنکه به جای رسول خفت تا جان کند به راهِ پیامبر فدا، علی‌ست دشمن به دشمنی خود اقرار می‌کند مردی که داشت بازویِ خیبر گشا علی‌ست بسم اللَه کتابِ خداوندگار را هرکس که با علی‌ست بداند که "با" علی‌ست چشم خدا ک، قسیم جحیم و جنان به حشر دست خدا و لنگر ارض و سما علی‌ست تنزیل و نور و مریم و طاها و مؤمنون یاسین و توبه و زُمر و هل اتی علی‌ست گفتم دعا کنم که نگاهی به ما کند دیدم که استجابت و ذکر و دعا علی‌ست بر حشر چون لوایِ خدا سایه افکند گردد عیان به خلق که صاحب لوا علی‌ست آن بت شکن که در حرم ذاتِ کبریا بگذاشت جایِ دست خداوند پا علی‌ست در «انّما ولیکمُ الله» سیر کن تا بنگری ولی دگرانند، یا علی‌ست ؟ روزِ غدیر گفت نبی در غدیر خم یا رب تو باش ناصر هرکس که با علی‌ست آن کس که از ولادت خود تا شهادش یک لحظه دل نداد به دست هوا علی‌ست این قول شافعی‌ست که در شعر ناب خود گفتا مرا علی‌ست خدا، یا خدا علی‌ست؟ میثم! هنوز صوت پیامبر رسد به گوش فریاد می‌زند که امام شما علی‌ست