eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
3 عکس
1 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
دلدار و دل آرام و دلاور علی اکبر جمع اند همه آل کسا در علی اکبر آن چیز که خوبان همه دارند در عالم دارد همه را یک تنه در بر علی اکبر فهم احدی نیست به یک ذره‌ی علمش کم رفته اگر بر روی منبر علی اکبر مضمون چه شعری است برازنده اش آخر از مدح و ثنا هست فراتر علی اکبر با گردش شمشیر به دستش همه گفتند در کرب و بلا ثانی حیدر علی اکبر حتی نرسیده ملک الموت به گردش از میمنه زد تا که به مِیسر علی اکبر در منطق و درخلقت و در خلق شبیه است بیش از همه بر شخص پیمبر علی اکبر معصیت آن را که محب است خداوند بخشد به سخا روز جزا بر علی اکبر از اسب زمین خورد و پدر گریه کنان گفت دردا ؛ علی اکبر ...علی اکبر .... علی اکبر می خواست صد و ده پسر ارباب و به یک روز این خواسته بنمود مُیسّر علی اکبر از خوردن سر نیزه ای از پشت به پهلو شد بانیّ مرثیه‌ی مادر علی اکبر برخیز و اذانی بده هنگام نماز است یک مرتبه ، یک دفعه‌ی دیگر علی اکبر  برخیز و در این دشت به فکر پدرت باش خیره است به او دیده‌ی لشکر علی اکبر از عهده‌ی جمع بدنت بر نمی آید گشته است همه دشت سراسر علی اکبر ای روشنی چشم پدر، چشم تو روشن صحبت شده از غارت معجر علی اکبر از  روضه همین قدر که گردید مزارش هم قد مزار علی اصغر علی اکبر شاعر:
=========================== @Shere_aeini هر کس که دید از او کرمش را مرید شد هر کس مرید او شده بی شک سعید شد یا محسن به حق حسن گفتم و سپس دیدم تمام معصیتم ناپدید شد غربت ببین که هیچ کسی یاورش نبود از همسرش هم آخر سر ناامید شد ای کاش ذات جعده شببه رباب بود اما ز کینه توزی اش این زن پلید شد قربان آن غریب که در سن کودکی یک صحنه دید و یک شبه مویش سپید شد زهرا که رفت ، هیچ کلامى بیان نکرد رنج سکوت برغم هجران مزید شد هر چند خورده زهر به ظاهر ولی حسن وقتی که دید ضربه‌ی سیلی شهید شد چوبی که تیر گشت و به تابوت اون نشست تغییر کرد و چوب به دست یزید شد تقصیر نعل شد که شناسایی بدن دیگر برای زینب کبری بعید شد دردا که تازه بعد جسارت اسارت است اینطور شد مصائب خواهر شدید شد شاعر:
این سفر بى حساب غم دارد دل از این رو بسى الم دارد می کشد  این کلام عالم را کاروانت  رقیه  هم  دارد
دلدار و دل آرام و دلاور علی اکبر جمع اند همه آل کسا در علی اکبر آن چیز که خوبان همه دارند در عالم دارد همه را یک تنه در بر علی اکبر فهم احدی نیست به یک ذره‌ی علمش کم رفته اگر بر روی منبر علی اکبر مضمون چه شعری است برازنده اش آخر از مدح و ثنا هست فراتر علی اکبر با گردش شمشیر به دستش همه گفتند در کرب و بلا ثانی حیدر علی اکبر حتی نرسیده ملک الموت به گردش از میمنه زد تا که به مِیسر علی اکبر در منطق و درخلقت و در خلق شبیه است بیش از همه بر شخص پیمبر علی اکبر معصیت آن را که محب است خداوند بخشد به سخا روز جزا بر علی اکبر از اسب زمین خورد و پدر گریه کنان گفت دردا ؛ علی اکبر ...علی اکبر .... علی اکبر می خواست صد و ده پسر ارباب و به یک روز این خواسته بنمود مُیسّر علی اکبر از خوردن سر نیزه ای از پشت به پهلو شد بانیّ مرثیه‌ی مادر علی اکبر برخیز و اذانی بده هنگام نماز است یک مرتبه ، یک دفعه‌ی دیگر علی اکبر برخیز و در این دشت به فکر پدرت باش خیره است به او دیده‌ی لشکر علی اکبر از عهده‌ی جمع بدنت بر نمی آید گشته است همه دشت سراسر علی اکبر ای روشنی چشم پدر، چشم تو روشن صحبت شده از غارت معجر علی اکبر از روضه همین قدر که گردید مزارش هم قد مزار علی اصغر علی اکبر
این سفر بى حساب غم دارد دل از این رو بسى الم دارد می کشد این کلام عالم را کاروانت رقیه هم دارد
در سینه غمی غریب و جانکاه افتاد غلطید ستاره بر رخ ماه افتاد آماده شوید گریه کن های حسین ارباب به سمت کربلا راه افتاد رفتی زحرم خدا نگهدار حسین با زینب و اکبر و علمدار حسین در قافله طفل شیرخواره داری خیلی صدقه کنار بگذار حسین این سفر بى حساب غم دارد دل از این رو بسى الم دارد می کشد این کلام عالم را کاروانت رقیه هم دارد
السلام علیک یا مسلم ابن عقیل (ع) ــــــــــــــــــــ اول گفت و گو نیا کوفه یادگار عمو نیا کوفه هر چه گشتم نداشت اینجا یک مرد با آبرو نیا کوفه نشنود تا که گوش خواهرتان ناسزای عدو نیا کوفه نیزه چون خار بر گل لاله نرود تا فرو نیا کوفه تا نیوفتد مویت به دستان عده ای بی وضو نیا کوفه همه‌ی جای شهر پیچیده حرف ذبح گلو نیا کوفه غارتت می کنند اینها با... ...حوصله ... مو به مو ... نیا کوفه بهر اینکه خدا نکرده شود پیکرت زیر و رو نیا کوفه بنما رحم بر علی اکبر به جوانیِّ او نیا کوفه می نویسم به اشک در تب و تاب بگذر از کوفه آمدن ارباب