eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
3 عکس
1 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از احسان تبریزیان
_________________ از چه از من دل بریدی؟ از تو آغوش من پر کشیدی رفتی و غربتم رو ندیدی (۲) حالا ولی رو دستم /سرت به مویی بنده پاشو ببین علی جون/ حرمله بم می‌خنده *بعد تو کوه غصه و دردم* *با چه رویی به خیمه بر گردم؟* _ غرق خونه پیکر تو چی بگم حالا به مادر تو کاش نبینه رباب حنجرتو (۲) حیرونم و پریشون/ بی حد و مرزه دردم بین حرم تا میدون /میرم و بر می گردم *زیر عبام پنهونت کردم* *با چه رویی به خیمه برگردم* _ درد و غم هام بی حسابه بعد تو دیگه دنیام خرابه داغ توروی قلب ربابه (۲) برای تو بابا جون/چه آرزوها داشتم حالا ولی با دستام /تو رو تو خاک گذاشتم *بادستای خودم خاکت کردم* *باچه رویی به خیمه برگردم* ________ : 🆔 @ehsantabriziyan
. _____________ از چه از من دل بریدی؟ از تو آغوش من پر کشیدی رفتی و غربتم رو ندیدی (۲) حالا ولی رو دستم /سرت به مویی بنده پاشو ببین علی جون/ حرمله بم می‌خنده *بعد تو کوه غصه و دردم* *با چه رویی به خیمه بر گردم؟* _ غرق خونه پیکر تو چی بگم حالا به مادر تو کاش نبینه رباب حنجرتو (۲) حیرونم و پریشون/ بی حد و مرزه دردم بین حرم تا میدون /میرم و بر می گردم *زیر عبام پنهونت کردم* *با چه رویی به خیمه برگردم* ___ درد و غم هام بی حسابه بعد تو دیگه دنیام خرابه داغ توروی قلب ربابه (۲) برای تو بابا جون/چه آرزوها داشتم حالا ولی با دستام /تو رو تو خاک گذاشتم *بادستای خودم خاکت کردم* *باچه رویی به خیمه برگردم* : .👇
. یا (علیه السلام) شاعر: نغمه: با یارب یارب.... ____________________ شنیدم فریادت رو اومدم شبیه مرغ پر کنده شدم کنارجسم تو زانوزدم علی جانم آه ای بابا سخته اما هرجوری شد خودمو می رسونم جون میدم با دیدن تو پسر نیمه جونم روی زانو خودمو تا بدنت می کشونم تواربا اربا شدی وبابا کنارجسمت می افتم ازپا مگه چجوری تورو زدن که هرقسمت ازتو افتاده یک جا ######## شبیه تسبیح ازهم جدا تنت پاشیده زیردست وپا نمیشه جمعت کرد روو یک عبا علی جانم آه ای بابا پیش جسم تیکه تیکت مثل بارون میبارم نیزه هارو دونه دونه ازتنت برمیدارم لخته لخته خونو ازتو دهنت درمیارم زدن تو رو با کینه ی حیدر یکی بودیو شدی یه لشگر علیِّ اکبر بودی و رفتی شدی هزارتا علیِ اصغر ######## دچار آه وفریادم نکن اسیرداغ اولادم نکن پاشوبابا دشمن شادم نکن علی جانم آه ای بابا صورتم روو صورت تو تاکه اومد جون دادم هلهله شد بین دشمن تا به هق هق افتادم نیزه خورده پهلوی تو مادراومد به یادم بازم یه کوچه پراز اراذل بازم یه مقتول هزارتا قاتل شکسته پهلوت شکسته بازوت پاشو که کارم خورده به مشکل _______________________ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇
غزل نوشته‌ام‌ از غم‌ قصیده‌ می‌خوانم هجای واژه‌ی‌ غم را کشیده می‌خوانم از آنکه عفت زهرا، شجاعت حیدر درون او به تبلور رسیده می‌خوانم به تیغ تیز زبان زنده کرده مکتب را از آن معلم مکتب ندیده می‌خوانم ز قامتی که الف بود و دال شد از داغ ز کوه صبر که از غم‌ خمیده می‌خوانم از آن عقیله که تا بعد کربلا حتی کسی شکستن او را ندیده می‌خوانم ز بوسه‌ای که به زیر گلو نشست؛ از آن امانتی که به صاحب رسیده می‌خوانم از آن که شاهد عینی ماجرا بوده همان‌ که‌ بر‌ روی تل شد شهیده می‌خوانم نفس‌نفس‌ زده‌ زینب‌ رسیده‌ تا گودال از این به بعد بریده‌بریده‌ می‌خوانم هجا هجا شده‌ای حا و سین و یا و نون میان‌ جزر و مد تیغ‌های تشنه‌ی خون خروش موج بلا رهسپار ساحل شد میان عاشق و معشوق شمر حائل شد برای پستی دنیا بس است تا محشر همین که با پسر سعد او مقابل شد جدال خنجر کندی و حنجر خشکی گریز روضه‌ی ارباب در مقاتل شد شنیده بود علی در رکوع بخشیده میان سجده رسید و برید و سائل شد کتاب خاطره‌هایش ورق ورق می‌شد دمی که وارد گودال بعد قاتل شد کسی هنوز نفهمیده عمق فاجعه را چگونه زینب کبری سوار محمل شد
هدایت شده از احسان تبریزیان
_________________ از چه از من دل بریدی؟ از تو آغوش من پر کشیدی رفتی و غربتم رو ندیدی (۲) حالا ولی رو دستم /سرت به مویی بنده پاشو ببین علی جون/ حرمله بم می‌خنده *بعد تو کوه غصه و دردم* *با چه رویی به خیمه بر گردم؟* _ غرق خونه پیکر تو چی بگم حالا به مادر تو کاش نبینه رباب حنجرتو (۲) حیرونم و پریشون/ بی حد و مرزه دردم بین حرم تا میدون /میرم و بر می گردم *زیر عبام پنهونت کردم* *با چه رویی به خیمه برگردم* _ درد و غم هام بی حسابه بعد تو دیگه دنیام خرابه داغ توروی قلب ربابه (۲) برای تو بابا جون/چه آرزوها داشتم حالا ولی با دستام /تو رو تو خاک گذاشتم *بادستای خودم خاکت کردم* *باچه رویی به خیمه برگردم* ________ : 🆔 @ehsantabriziyan
قلب سیاهش نور را انکار می‌کرد با قصد قربت با خدا پیکار می‌کرد روی زمین دربین گودال آب می‌ریخت وقتی عطش چشم حسین را تار می‌کرد از بوسه‌گاه مصطفا خنجر حیا کرد خنجر نمی‌برّید شمر اصرار می‌کرد دربین گودال آسمان را پشت و رو کرد طاق فلک را بر زمین آوار می‌کرد خنجر نمی‌برید ضربه ضربه ضربه تکرار هی تکرار هی تکرار می‌کرد چیزی به روی لب حسین می‌گفت انگار شاید برای شمر استغفار می‌کرد