eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
ببین با چشم دل ، در عرش غوغاست از این غم چشم آل الله دریاست اگر عید است ، اما داغ داریم شروع سال در سوگ مولاست ای عید بدان جهان گرفتار علی است این کهنه و نو شدن فقط کار علی است از سُرخیِ چشم غنچه ها فهمیدم امسال بهار هم عزادار علی است غم آمده در دلم ، زبانم لال است تقدیر من و شما همین امسال است غافل ز شب قدر نمانی امسال وقتی که علی مُحول الاحوال است ای شیعیان آمد عزای شاه مردان چشم ملک در ماتم او گشته گریان روز طبیعت همزمان با قتل مولاست شادی مکن ای آنکه هستی از محبان سلام و ادب خدمت دوستان و عاشقان اهلبیت و ذاکرین آل الله و وعاظ محترم....ضمن آرزوی قبولی طاعات شما عزیزان ، چون امسال بهار طبیعت و روز۱۳ مقارن با ایام شهادت امیرالمومنین_ع میباشد بر ما لازم است که در جلسات و در شبهای قدر و دیدوبازدیدها به اطرافیان متذکر شویم که حرمت این ایام شهادت مولا حفظ شود مخصوصا در روز ۱۳ فروردین که مصادف با شهادت میباشد..... به امید فرج صاحب الزمان و خوشنودی مادرشان حضرت زهرا_س یا حق و یا علی
رباعی دلباخته اش اهل نظر خواهد شد ازفیض حضور باخبر خواهد شد این شور محبت حسین ابن علی است هر کس که چشید تشنه تر خواهد شد
منم شمعی که از جان دادن پروانه می لرزد به روی گونه هایم اشک، دانه دانه می لرزد دل دریا نه تنها از غم مهتاب آشوب است که حتی در صدف هم گوهریکدانه می لرزد از آن روزی که سوی خانه ام دشمن هجوم آورد تن طفلان من از دیدن بیگانه می لرزد پریشان است موی کودکانت فاطمه برگرد ببین با آه طفلان تو دست شانه می لرزد چه آمد بر سراین خانه بعد از رفتنت بانو صدای درکه می آید تمام خانه می‌لرزد
آغازاین غزل شده ام مست  مست  مست مستم نموده  جرعه ای از  باده ی الست تادست  حق بگیرد  از این  قلب زار دست آمد دلم به  گوشه ی  ایوان  طلا  نشست ای آنکه محو روی  توشدماه وآفتاب از ذره ای که دل به تو بسته است رو متاب ازآن زمان که دل تپش آغاز کرده است در محضر تو عشق خود ابراز کرده است بامدح تو  به پیش  ملک ناز کرده است هر لحظه ساز مهرتورا ساز کرده است ازبندغم رها شده ودر حصار نیست درقید وبند عالم  جنات و نار نیست مهری که محو کرده همه سایه ها تویی درعقل وعشق کنه درون مایه ها تویی در بام عرش حضرت حق پایه هاتویی درمصحف  مبین خدا  آیه ها  تویی هرکس که خواست نورتوراجستجوکند باید که  در  کلام  خدا   جستجو  کند وقت اذان رسیده موذن چه خوش صداست بعداز  خدای  عالمیان  نام  مصطفاست شور و شعف به پاشده این ذکر جانفزاست فریاد  میزند  که  علی  حجت  خداست حی علی الصلاه شتابیدسوی دوست حی علی الفلاح که اصل فلاح اوست  خیر عمل امام مبین شرح  دین علی هستی پناه  عالم  و حبل المتین  علی از باء درکتاب  خدا تا  به سین   علی فرموده است حضرت حق آفرین علی  در هر نبرد  تاکه  تو پیروز  میشدی دربزم عشق شمع شب افروز میشدی   پنهان و آشکار   خدایی بدون  شک دست توکرده کار خدایی بدون شک وقتی که ذوالفقار خدایی بدون شک معنای  اقتدار  خدایی  بدون   شک ذکر ملک به وقت نبردت  علی مدد مبهوت  رزم  تو  شده  عمرابن عبدود درجان عاشقان که صفایت نشسته است برفرق ماسوا که همایت نشسته است دردست  سائل توعطایت  نشسته است بردوش مصطفی کف پایت نشسته است وقتی  که راه  عرش  خدارا تو از  بری با این  حساب  از  همه  عالم  فراتری قران که سوره سوره به مدحت قلم زداست دم از محبتت    همه  جا، دم به دم  زداست تاریخ در  فضای  غدیرت  قدم  زداست دست تو سرنوشت جهان را رقم زداست وقتی  به نص  حکم  الهی توئی  امام سعی وصفاومشعری و رکنی و مقام آن کس که گفت پیرو حیدر نمیشود بیچاره لایق  می کوثر نمیشود هرگز برای شیعه برادر نمیشود بغض ولی وحبّ که برابر نمیشود هرکس نبوده واله ومدهوش مرتضی در روز حشرنیست هم آغوش مرتضی
شد دهان صدفی باز و گهرگفت: علی غنچه تا باز شد از باد سحر گفت: علی تا به درگاه خداوند تقرّب جوید دل سرگشته به هنگام سحر گفت: علی شهردانش که رسول است از او پرسیدند چه کسی باشد برعلم تو در ؟گفت: علی ای پیام آور خورشید مرا روشن کن کیست در هردو جهان از همه سر، گفت: علی چه کسی جای تو خوابید به هنگام بلا کیست هشیارترین مرد خطر؟ گفت: علی عارفی رفت دلش سوی خدا تا ملکوت گفتم از عالم بالا چه خبر ؟گفت: علی هردرختی که جدا شد ز ولایت خشکید هردرختی که به کف داشت ثمر گفت: علی جان بیمار مرا نغمه ی درویش دواست ذکر حق بردل او کرد اثر گفت: علی تا که از شوق تو در هرغزلم شور افتاد از دهان قلمم ریخت شکر گفت: علی
شاعر از کندوی مهرتو عسل نوشیده است از شراب عشق تو در هرغزل نوشیده است هرکه از نام علی وقت اذان سرمست شد از خم حیّ علی خیرالعمل نوشیده است هر مسلمانی که مست از خودپرستی می‌شود از سراب لات وعزّی و هبل نوشیده است اشتری آمد به جنگ حیدر آن را پی کنید چونکه از آب جهالت این جمل نوشیده است هرکه در افتاد با دست خدا در این جهان شربت ناکامی از دست اجل نوشیده است شعر درویش از شراب هل اتی مدهوش شد این شراب ناب را روز ازل نوشیده است