#امام_زمان_عج_مناجات
برای #حاجیان_بیت_الله_الحرام ، #مکه_مکرمه ، #حج
بـه کعبـه روی نهـادم کـه دور یـار بگردم
کجـای خانـه بـه دنبـال آن نگـار بگـردم
میان این همه حاجی کجاست حاجی زهرا
کـه هـر نـفس بـه فدایش هزار بار بگردم
مقام و زمزم و رکن و حطیم را همه گشتم
کنـار حجـر روم، یـا بـه مستجـار بگردم؟
میـان خلـق دویـدم که در کنار تو باشم
بگـو چقـدر بـه هر گوشه و کنار بگردم
دلم گرفته بگـو ای عزیـز فاطمـه تا کی...
تو را نبینم و بر گِرد ایـن جـدار بگردم؟
به شوق این که فقط زیر سایۀ تو بمیرم
چو آفتاب به هر کوه و کوهسار بگردم
اگر چـه گَردِ رهم، با نسیم در به درم کن
که در هوات به هر شهر و هر دیار بگردم
خدا گـواست که نـومید نیستم ز وصالت
اگر چـه دور تو تـا دور روزگار بگردم
بـه انتظار قسـم بـا خـود این قرار نهادم
که در هـوای تـو تـا وقت انتظار بگردم
عنـایتی کـه همـه عمـر «میثم» تو بمانم
بسـانِ میثـمِ تـو دور چـوبِ دار بگردم
استاد #غلامرضا_سازگار
#امام_زمان_عج_مناجات
برای #حاجیان_بیت_الله_الحرام؛ #مکه_مکرمه؛ #حج
ای صفای حرم یار! کجای حرمی؟
حرم از عطر تو سرشار! کجای حرمی؟
سعی عشاق تو، ای کاش به جایی برسد
ای صفای حرم یار، کجای حرمی؟
عطر جانبخش تو در حِلّ و حرم پیچیدهست
وارث عترت اطهار، کجای حرمی؟
ای شده زمزمۀ منتظرانت لبیک
مظهر عصمت و ایثار، کجای حرمی؟
خواب غفلت ندهد فرصت دیدار به ما
آه ای دیدۀ بیدار، کجای حرمی؟
«همه جای حرم از پرتو حُسن تو پر است
ای به صد جلوه پدیدار، کجای حرمی؟»
تا شود چشم و دل عالم و آدم روشن
پرده از آینه بردار، کجای حرمی؟
حج اکبر شود آن روز، که هنگام طواف
برسد مژدۀ دیدار، کجای حرمی؟
رازدارِ دل زهرا و علی، غیر تو کیست
آخر ای محرماسرار، کجای حرمی؟
#محمدجواد_غفورزاده
برای #حاجیان_بیت_الله_الحرام؛ #مکه_مکرمه؛ #حج؛ #خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
کعبه، ای بیت خداوند جلیل
ای به سنگت، اثر پای خلیل
کعبه، ای خانهی امّید همه
کعبه، ای مرکز توحید همه
کعبه، ای محفل انوار خدا
کعبه، ای زادگه شیر خدا
کعبه، ای شاهد غمهای حسین
کعبه، ای جای قدمهای حسین
کعبه، ای قبلهگه اهل نیاز
کعبه، ای بُرده به تو خلق، نماز
من و لطفِ احدِ سرمد تو
احترام حجرالاسود تو
همه با دیدن تو بی تابند
همه از زمزم تو سیرابند
ای خدا داده تو را قدر و جلال
ای به بام تو اذان گفته بلال
تو همه هستِ خلیل اللّهی
هنرِ دست خلیل اللّهی
بیت رحمان و رحیمی، کعبه
صاحب حجر و حطیمی، کعبه
پردهات بافته از رشتهی دل
خود تویی عضو جدا گشتهی دل
کعبه! من بر تو پناه آوردم
کاهم و کوه گناه آوردم
گر چه بیچارهام و روسیهم
نگهم کن، نگهم کن، نگهم
گر چه یک عمر خلاف آوردم
در مَطاف تو طواف آوردم
::
کاش تا دور تو میگردیدم
مهدی فاطمه را میدیدم
در طواف تو شدم پابستش
تا که یک بوسه زنم بر دستش
نام او آمده نُقل دهنم
منم و نالهی یابن الحسنم
::
کعبه کی از تو جدا گشت حسین
محو در ذات خدا گشت حسین
کاش جانم رسد از غصّه به لب
کعبه کی از تو جدا شد زینب
دور تو باغ گل یاسی بود
اکبر و قاسم و عبّاسی بود
کعبه مهمان تو یک مادر بود
کودکی داشت، علی اصغر بود
کعبه از سوز درون داد بزن
گریه کن ناله و فریاد بزن
میهمان تو بیابانی شد
حاجی فاطمه قربانی شد
در منای اَحَدِ دادگرش
سر جدا شد عوض موی سرش
شاخهی یاس جدا شد، کعبه
دست عبّاس جدا شد، کعبه
کعبهی او پسر فاطمه بود
حج عبّاس تو در علقمه بود
زخم بر برگ گل یاس زدند
تیر بر دیدهی عبّاسِ زدند
چهره از اشک بشویم کعبه
از حسین تو بگویم کعبه
یوسف فاطمه را سنگ زدند
گرگها بر تن او چنگ زدند
چون بریدند سر از پیکر او
کرد با گریه نگه مادر او
کعبه، مرهون حسین است حسین
زنده از خون حسین است حسین
"میثم" از بیت خدا داد سلام
به حسین و حرمش باد سلام
#غلامرضا_سازگار