#امیرالمومنین_مدح
نشسته ام به دعا گر علی قبول کند
مرا غبار کف شارع الرسول کند
تمام روز به او فکر میکنم ای شیخ
که هر خیال به جز این مرا ملول کند
علی نبوت و عدل و معاد و توحید است
اکر بناست کسی صحبت از اصول کند
علی ستاره و خورشید و ماه هرگز نیست
که دیده است خداوندگار افول کند
پناهگاه جهان است شهر شیر خدا
و شوقش اهوی تصویر را عجول کند
در عمق سینهی من جا گرفته مهر علی
طبیعی است کتاب خدا نزول کند
دوباره مثل علی در جهان نمی آید
خدا به صورت انسان مگر حلول کنید
در احتضار توام ای فمن یمت یرنی
مباد عادلی از وعده اش عدول کند
#زخم_حسینی
#امیرالمومنین_ولادت
#امیرالمومنین_مدح
از بس خيالت بالش غم را پُر از پَر كرد
آخر دلم را كنج ايوانت كبوتر كرد
قحطي مضمون بود و من هم تشنه لب بودم
شوق حرم چشم قلم را ناگهان تر كرد
از روز دحوالارض كعبه محترم بوده است
اما قدمهاي تو او را محترم تر كرد
آنكه به دست تو سپرده كار عالم را
گهواره خواب تو را دست پيمبر كرد
باري ،پيمبر نيز سيب سرخ قرآن را
وقتي كه جاري بر زبانت بود نوبر كرد
رد مي شدي و پشت هم بت ها مي افتادند
چشم تو را خالق، خليل الله اكبر كرد
هر بار خم شد ذوالفقار ابرويت در جنگ
تيغ تو ميدان را پر از پيكر، پر از سر كرد
نشكسته جز تيغت ترازوي عبادت را
يك ضربه ات اينگونه عالم را مسخر كرد
فرقي نمي كرديم ما هم آب و گل بوديم
تا مهر تو تابيد و خاك شيعه را زر كرد
خوشبوتر از بوي دهان غنچه هم داريم
آنكه دهانش را به نام تو معطر كرد
باور نمي كردم كه شيشه در دل سنگ است
اما دلم با بردن نام تو باور كرد
#محسن_عربخالقی
#امیرالمومنین_ولادت
#امیرالمومنین_مدح
به نام نامی الله، آن خبیرِ قدیر
سپس درود خدا بر نبی، بشیرِ نذیر
ز خوابِ غفلت برخیز، آفتاب آمد
بشارت آمده شاعر تو را ز سمتِ بشیر
به حشر خواهی اگر در کنار حق باشی
ز هرچه غیر ولایِ علی، کناره بگیر
اسیر لحنِ کدامین صدای فتّانی؟!
"تو را ز کنگره عرش می زنند صفیر"
مرا ز کنگره عرش مقصدم نجف است
مرا دوباره به درگاه خویش خوانده امیر
اگر که دورم و دیر آمدم، خیالی نیست
نه دور معنا دارد برای او نِی دیر
اگر که ساقی ما اوست غم مخور ای دل
به محضرش مکنی صحبت از قلیل و کثیر
مگر که روح قدس نطق را کند امداد
وگرنه شعر در این آستانه هست خطیر
مرا کجاست توان مدیح او گفتن
که قطره محضر خورشید می شود تبخیر
اسیر لفظم و درمانده مضامینم
رسیده محضر آن شاهِ بر کلام امیر
به پیش هیبت او بند بند می لرزم
بیا و بر سخن خُردِ بنده خرده مگیر
علی الخصوص که مضمون ز لفظ افزون است
که پیچش سر زلفش نمی شود تقریر
شکست بیت الله از قدوم سیف الله
غلاف پاره شد از فرط تیزی شمشیر
اگر خداش بخوانم، که خائفم ز غلو
بشر اگر که بگویم چه سازم از تقصیر
همان که عرش، خودش را به پای او انداخت
نبوده است ولی زیر پاش غیر حصیر
همان که از ازل آقای هر دو عالم بود
اگر چه باز بیان گشت حق به روز غدیر
همان که از خُم او، هر موحدی مست است
نداشت هیچ میی مثل نام او تاثیر
همان امیر که آزادگان اسیر وی اند
همان که حاتم طائی به پیش اوست فقیر
همان لطیف چو باران، همان کرامت محض
که لطف او برسد بر همه، صغیر و کبیر
همانکه "انفسنا" خوانده گشته در قرآن
که غیر او احدی نیست وجهِ جمعِ ضمیر
همان علی که به جز گامِ استوارش نیست
به سوی حضرت الله، شاهراه و مسیر
همان که روز قیامت قسیم جنت و نار
همان به محکمه ی روز حشر گشته دبیر
همان شجاع که "ما فَرّ قَطُّ فی الحرب" است
همان که ضربت تیغش نداشت هیچ نظیر
به کار غزوه خیبر گره فتاد آن روز
نمانده بود برای ظفر دگر تدبیر
نبی همین که عَلَم را به دست حیدر داد
به تیغ حیدر کرار شد عوض تقدیر
ز ترس حمله شغالان گریختند ز رزم
همینکه پای به میدان گذاشت همچون شیر
که عرصه عرصه شیر است جای هر کس نیست
بگو فرار نمایند آن سگ و خنزیر
رسیده آیه این المَفَرّ بگو به عدو
ز ذوالفقار نباشد دگر گریز و گزیر
چنان به ضربت تیغش به فرق مرحب زد
که رفت از دل میدان، عدو به قعرِ سعیر
سپس دری که چهل مرد عاجزند از او
گرفت و کند ز جایش فقط به یک تکبیر
ز جای کند در قلعه را به آسانی
چنانکه موی کشد گویی از میان خمیر
خلاصه اینکه مفصل بود فضایل او
جمال کامل او برتر است از تصویر
بیا و عاصی خود را هلاکِ خویش نما
اگر چه لایق تیغ تو نیست صید حقیر
اگر چه توبه شکستم هزار بار ولی
به حق فاطمه اینبار هم مرا بپذیر
#عاصی_خراسانی
#امیرالمومنین_مدح
#نجف
تجلی کرده از هر سو جمال کبریا اینجا
اگر دیدار حق داری طلب ای دل بیا اینجا
نگاهِ بر ضریح او حجاب از دیده بردارد
خدا را دیده اند اهل حقایق بارها اینجا
ز آدم تا به خاتم را در این درگاه می بینی
که مهمان ولی الله هستند انبیا اینجا
میان صحن او می گردم و با خویش می گویم:
بهشت اینجاست یا اینجاست یا اینجاست یا اینجا*
دل خورشید هم از سایه ایوان او گرم است
پناه آورده چون طفلی تمام ماسوا اینجا
به زیر سایه ایوان، سعادت می رسد بر خلق
گدایی سعادت می کند مرغ هما اینجا
حریمش جلوه "لاتقنطوا من رحمه الله" است
که حتی خوف می آید به امید رجا اینجا
چنان بوی غنا آید ز کشکول گدایانش
گدایی از گدایانش نمایند اغنیا اینجا
نِعَم می جوشد از فیض نَعَم های ولی الله
که هرگز از زبان او کسی نشنیده لا اینجا
ملائک بال خود را فرش راه زائرش سازند
به نرمی زائرانِ نور بگذارید پا اینجا
خیال قامتش باشد عصای دست مشتقان
نمی گیرند پیران هم به دست خود عصا اینجا
نه تنها از غم دنیا شود فارغ در این درگاه
که زائر می شود از خویش هم حتی رها اینجا
چنان احسانِ او بی حدّ و بی حصر است ای عاصی
که داده راه آن شاه کرم حتی تو را اینجا
#عاصی_خراسانی
#امیرالمومنین_مدح
#نجف
نه در نجف، زیارت حیدر به من رسید
بر تخت عرش، دیدن داور به من رسید
تاج جلال، خلعت عزّت، شُکوه عشق
از فیض خاکبوسی این در به من رسید
در ازدحام آن همه زائر، عجیب بود
یک بوسه از ضریح مطهّر به من رسید
گر دیگران به حَبّهی انگور سرخوشند
مستی ز حُبّ ساقی کوثر به من رسید
تنها نشد نصیب من از نام تو نمک
شکر خدا! ز عشق تو شکّر به من رسید
افسوس میخورم که چرا خاک میخورند
نهج البلاغهها که مکرّر به من رسید
مدح علی رسد به خدای علیّ و بس
یارب! چه شد که بر سر منبر به من رسید؟!
رحمت به شاعری که ز دریای شعر او
این بیت تابناک چو گوهر به من رسید:
《منّت خدای را که سخنهای آبدار
صائب! ز فیض ساقی کوثر به من رسید》
"تربت"! کلام "صائب" دیدی چه صائب است؟!
او گفت و بهره چند برابر به من رسید
#جواد_هاشمی_تربت
#امیرالمومنین
#رباعی
دنیای مناست… بَه عجب دنیایی
عقبای مناست… بَه عجب عقبایی
آنکس که به مدحش شده قرآن نازل...
مولای مناست… بَه عجب مولایی
#سیدمجتبی_شجاع
#امیرالمومنین_مدح
باید اول خدا علی گوید
بعد از آن مصطفی علی گوید
با دمش همصدا شود هستی
تا که خیر النسا علی گوید
جبرئیل از خدا به رسم ادب
اذن گیرد که یا علی گوید
همه ی انبیا علی گفتند
نفس اولیا علی گوید
کعبه و مستجار و حجر و حجر
مروه زمزم صفا علی گوید
شرح و تفسیر کل قرآن است
نه فقط هل اتی علی گوید
تا گره باز گردد از کارش
هر که شد مبتلا علی گوید
شیعه از کودکی می آموزد
ابتدا ، انتها علی گوید
جز خدا و پیمبر و زهرا
کیست کز مرتضی علی گوید
پایدار است میثم تمار
پای دار بلا علی گوید
(لک لبیک) از خدا شنود
هر کسی هر کجا علی گوید
قبل (خیر العمل) موذن عرش
ذکر ( حَیّ عَلی علی ) گوید
کاش می شد "کمیل" لحظه ی مرگ
با صدای رسا علی گوید
#کمیل_کاشانی
#تبری
#رباعی
ای اهل سقیفه ای شیاطین حجاز
دنیا به وجودتان کجا داشت نیاز ؟
از وحشت این که دست تان رو بشود
عمریست که دست بسته خوانید نماز
......
دین را به خدا وجودتان زایل کرد
شیطان سوی تان قبله ی خود مایل کرد
آوردن نام مرتضی خواست وضو
آوردن نام تان وضو باطل کرد
#شهریار_سنجری
#امیرالمومنین_مدح
چقدر سخت می گذشت روزگار بی علی
نبود در جهان دلی امیدوار بی علی
همینکه از علی سرود طعم عشق را چشید
به عاشقی نبود شهره شهریار بی علی
بدون عشق او طواف کعبه بت پرستی است
که خانه خدا ندارد اعتبار بی علی
بنا به نص معتبر سه تا خلیفه زودتر
هلاک می شدند در شروع کار بی علی
به لافتی علی قسم زمان جنگ با ستم
سپاه مسلمین نداشت اقتدار بی علی
هراس داشت دشمن از خود علی نه تیغ او
که آهنی قراضه بود ذوالفقار بی علی
قیام کربلا بدون او نتیجه ای نداشت
نبود نامی از حسین ماندگار بی علی
بهشت در زمین نمیشد آشکار بی نجف
خدا به دیده ها نمیشد آشکار بی علی
نمی شوم از او جدا همیشه خواهم از خدا
نفس کشیدن مرا روا مدار بی علی
#علی_ذوالقدر
#امیرالمومنین
#رباعی
از مهرِ علی طینتِ هرکس که سرشت
هرچند بود منزل او دیر و کِنِشت
در دوزخ اگر درآورندش به مثل
جا گرم نکرده می برندش به بهشت
#میرزاطاهر_وحید_قزوینی
.......
ازمهرِ علی خلقِ جهان را شرف است
درّیست که بحرِ نجف اورا صدف است
حق گفته به حضرتِ نبی سرّ مگو
آن سرِّ مگو که گفته شاهِ نجف است
#طایرا
#امیرالمومنین_مدح
سرّ الاسرار علی سید الابرار علی است
در شبستان زمین مشرق الانوار علی است
مظهر قدرت حق دست یداللهی اوست
بین مردان جهان حیدر کرار علی است
وسط معرکه ها پرچم سبزش بالاست
بازوی صف شکن احمد مختار علی است
پشت در پشت اگر دشمن باشد غم نیست
تا که در لشگر دین میر و علمدار علی است
احد و خیبر و احزاب شهادت دادند
شیر و شمشیر خدا فاتح پیکار علی است
کاتب لوح قضا حاکم فرمان قدر
سالکان را به خدا قافله سالار علی است
شک به دل راه مده شافع یوم الدین است
روز محشر به یقین گرمی بازار علی است
تا که آسان بشود لحظه جان دادن من
آن که داده است به من وعده دیدار علی است
#کمیل_کاشانی
#امیرالمومنین_مدح
زد شیر به یک گله ی کفتار دوباره
آمد به غضب حیدر کرار دوباره
بی خوْد و زره رفت به سمتِ درِ خیبر
بی خوْد ... ولی فاتحِ پیکار دوباره
در جنگِ جمل تا که حسن رفت به میدان
گفتند که حیدر شده تکرار دوباره
ای کوه اُحُد! شاهد این باش که مردی
دَر می رَود از معرکه اینبار دوباره!
دَر می رَود از معرکه، غم نیست، علی هست
افتاده به دستانِ علی کار دوباره
.
.
بر مأذنه از حیدرِ کرار بگویید
تا زنده شود میثمِ تمار دوباره!
آنقدر نشسته ست عبا بر تنِ مولا
انگار شده کعبه ی سیار دوباره
در سیزده ماهِ رجب، بُرد دلم را
نوری که شد از کعبه پدیدار دوباره
#احسان_نرگسی