#امیرالمومنین_ع_مدح
#صلوات
با نام تو آغاز شده صبح حیات
با یاد تو زیر و رو شود شام ممات
دستش به بلندای ضریحت برسد
هر کس که بلند میفرستد، صلوات
#اسماعیل_شبرنگ
۵ تیر ۱۴۰۳
#امیرالمومنین_ع_مدح
ای دل! به هوای حضرت صاحب باش
دلدادهی یار از نظر غائب باش
هر وقت دلت گرفت رو کن به نجف
دلخوش به علی ابن ابی طالب باش
#سیدمحمد_ميرهاشمی
۵ تیر ۱۴۰۳
#عید_سعید_قربان
عالَم همهسو نشسته بر خوانِ غدیر
ماییم همیشهریزهخوارانِ غدیر
قربان آمد به پیشوازش، یعنی
جانِ همهعاشقان به قربانِ غدیر
#مبین_اردستانی
۵ تیر ۱۴۰۳
#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر
باید به همان سال دهم برگردیم
با بیعت در غدیر خم برگردیم
تا سوز عطش نکشته ما را باید
تا برکۀ اکملت لکم برگردیم
::
این بغض هنوز سر به شورش دارد
این چشم هزار چشمه جوشش دارد
این زخمِ هزار و چارصد سالۀ ما
اندازۀ زخم تازه سوزش دارد
::
هرجا که غدیر رفته باران رفته
جنگل به کویر و کوهساران رفته
هر جا که امام هست در مکتب او
حیوان هم اگر آمده انسان رفته
::
بر جای بماند از تو یک رد کافیست
از عشق نشانهای در این حد کافیست
درک تو فقط حد رسول الله است
یک شیعه اگر تو را بفهمد کافیست
::
دور و بر نور را که خلوت دیدند
انکار تو را چقدر راحت دیدند
این کوردلان تو را ندیدند اگر
یک عمر فقط از تو کرامت دیدند
::
چشمی که به یک اشاره بر میخیزد
با دیدن یک ستاره بر میخیزد
شب را به نگاه خیره سنجاق نکن
خورشید تو هم دوباره بر میخیزد
::
ما با تو به رازهاي مكنون زدهايم
همراه تو پاي در دل خون زدهايم
هر بار كه خواست شيعه مدفون بشود
با هيبت يك شهيد بيرون زدهايم
::
توصیف تو حال دیگری میخواهد
نیروی خیال دیگری میخواهد
محدودۀ واژهها برایت تنگ است
این شعر مجال دیگری میخواهد
#هادی_جانفدا
۵ تیر ۱۴۰۳
#امیرالمومنین_ع_مدح
دنیای مناست… بَه عجب دنیایی
عقبای مناست… بَه عجب عقبایی
آنکس که به مدحش شده قرآن نازل...
مولای مناست… بَه عجب مولایی
#سیدمجتبی_شجاع
۵ تیر ۱۴۰۳
🌷 #عید_سعید_غدیر مبارک باد
نه وقت غم، به وقت احتضارش
امیرالمؤمنین آید کنارش
هر آنکس بانی «جشن غدیر» است
خدا برکت دهد بر کسب و کارش
#سیدمجتبی_شجاع
۵ تیر ۱۴۰۳
#امیرالمومنین_ع_مدح
از نور ولایتت جهان سرشار است
هر کس که تو را ندید، روزش تار است
هر چند که دیر است ولی میفهمند
فردای بدون تو چه حسرتبار است
#یوسف_رحیمی
۵ تیر ۱۴۰۳
#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر
#بحر_طویل
ساقی از خمّ ولایم بچشان باده که امشب به تولای علی مست شوم، بی خبر از هست شوم، عاشق یکدست شوم، سر بکشم، پر بکشم، حلقهی اقبال زنم، از قفس خاکی تن بال زنم، لب به سخن باز کنم، خوانم و پرواز کنم، گویم و اعجاز کنم، بر دو جهان ناز کنم، مدح علی بر همه آغاز کنم، هان منم و عشق امیرم، به همین عشق اسیرم، که کشد سوی غدیرم، روم و دامن دلدار بگیرم، نگهی افکند آنگونه که صد بار شوم زنده و صد بار بمیرم، چه غدیری، چه امیری، چه بشیری، چه مه و مهر منیری، چه قیامی، چه پیامی، چه امامی، چه مقامی، همه جا بحر عنایت، همه جا نور ولایت، شده از خالق معبود روایت، که بُوَد عید ولایت، ملک و حور و پری، ارض و سما، کوه و چمن، دشت و دمن، ریگ و حجر، نخل و شجر، جنّ و بشر، یکسره کوشند مگر تا شنوند، از دو لب ختم رُسل، فخر سُبل، هادی کل، مدح علی شیر خدا را
::
جبرئیل آمده از سوی خداوند تعالی، به رخش نور تجلی، به لبش حکم تولّی، که الا ختم رسالت، گهر بحر جلالت، نبی اُمّی خاتم، پدر عالم و آدم، صلوات از سوی حق بر تو بر آل تو هر دم، به علی باش مبلّغ، به تو امر از طرف خالق سرمد شده، بلّغ، برسان حکم خدا را، وَ بگو گفتهی ما را، که خدا یار تو باشد، اگر امروز زبان را نگشایی و تولای علی را به خلایق ننمایی و دل اهل ولا را نربایی، به خدایی که تو را داده چنین قدر و جلالت، به تو و حیدر و آلت، همه ابلاغ تو باطل شود از بدو رسالت، بگشا لعل لب و بانگ به عالم بزن و سیطرهی کفر و دو رویی همه بر هم بزن از شیر خدا دم بزن اینک بچشان بر همگان جام ولا را
::
چو شنید این سخن از پیک خدا خواجهی عالم، شرف دودهی آدم، نبی پاک و مکرم، همه توحید مجسم، لب جانبخش مسیحایی او غنچه صفت باز شد از هم، که الا ای همه حجاج، زن و مرد، ز پیر و ز جوان، خُرد و کلان، باز بگیرید عنان، کز طرف ذات خدای دو جهان آمده فرمان، که بگویم به شما آنچه شده وحی به من از سوی خلّاق زمن، خلق در آن برکه شده جمع، چو پروانه که بر دور و بر شمع، بفرمود نبی تا ز جهاز شتران گشت به پا منبر و چشم همه بر قامت پیغمبر و بگذاشت نبی پای بر آن منبر و فرمود بسی حمد و ثنای احد داور و پس خواند یکی خطبهی غرّای ز هر نقص مبرا، به نوایی که بسی بود دل آرا، به ندایی که زن و مرد شنیدند ز لعل لبش آن طُرفه ندا را
::
سخن ختم رسل بُرد ز سر هوش زن و مرد، سراپا همگان گوش، به جز نطق محمد همه خاموش، الا ای همه را بار ولایت به سر دوش، مبادا شود این قصه فراموش، که ناگاه نگاه نبی افتاد به رخسار علی، حجت حیّ ازلی، شیر خداوند جلی، آن به خداوند ولی، فارس میدان یلی، خواند ورا بر روی منبر به کنارش به چنان عزّ و وقارش، صلوات همهی خلق نثارش، نگه ختم رسل سوی علی، شیفتهی روی علی، گشته ثناگوی علی، آی همه امت احمد بشتابید و بیایید و ببینید، همه دست علی را به سر دست محمد، دو لب خویش گشوده، دل یک خلق ربوده، که هر آنکس که منم رهبر و مولاش، بُوَد تا ابدالدهر علی رهبر و مولاش، علی سرور و آقاش، علی حصن حصین است، علی سرّ مبین است، علی یاور دین است، علی یار و معین است، علی فخر زمان است، علی میر سماوات و زمین است، علی حبل متین است، امام است و امین است، همین است و همین است، علی رهبر و مولاست شما را
::
علی صوم و صلات است، علی حج و زکات است، علی صبر و ثبات است، علی خضر حیات است، علی نیت و تکبیر، علی حمد و رکوع است، وَ قیام است و قعود است، علی حج و علی کعبه، علی مروه، علی سعی و علی رکن و مطاف است و طواف است، علی اول اسلام، علی آخر اسلام، علی محور اسلام، علی رهبر اسلام، علی سرور اسلام، علی یاور اسلام، علی ردّ و قبول است، علی بحر عقول است، علی جان رسول است، علی زوج بتول است، علی عرش و علی فرش، وَ علی مهر و علی ماه، وَ علی آدم و نوح است، وَ خلیل است و کلیم است و مسیح است، علی یوسف و یعقوب و سلیمان و علی یونس و خضر است، علی فاتح بدر و اُحد و خیبر و احزاب، علی اصل خطاب است، ثواب است و عِقاب است، ظهور است و حجاب است، به ربّی که کریم است و رحیم است و ودود است و غفور است و حلیم است و عظیم است، خدا مثل علی شیر ندارد، دو جهان مثل علی میر ندارد، نتوان یافت همانند علی گر چه بگردید همه ارض و سما را
⬇️
۵ تیر ۱۴۰۳
⬆️
علی شاهد و مشهود، علی عابد و معبود، علی قاصد و مقصود، علی حامد و محمود، علی ذاکر و مذکور، علی ناصر و منصور، علی آمر و مأمور، علی ناشر و منشور، علی ناظر و منظور، علی باب مراد است، علی مرد جهاد است، علی کیست ولی الّه و وجه الّه و عین الّه و باب الّه و نور الّه و سر الّه یکتاست، علی آیت عظماست، علی عالِم اسماست، علی عالی و اعلاست، علی والی و والاست، علی شوهر زهراست، علی واسطهی فیض الهیست، علی آمر و ناهیست، علی مُهر گواهیست، علی را علی را، بجز هو نشناسد، خدا را خدا را، به جز او نشناسد، بخدا غیر خدا و نبی و غیر علی، عالم خلقت نشناسند علی را، به همه خلق بگوئید که بی مهر علی هیزم نار است، گر آرید همه طاعت و تقوا و عبادات و دعا را
::
سخن ختم رسل را همه حجّاج شنیدند، وَ زدل نعرهی تکبیر کشیدند، به حیدر گرویدند، وَ مقامش همه دیدند، بدو روی نمودند و پی بیعت او دست گشودند و علی را همه از جان و دل خویش ستودند، بسی نغمهی تبریک سرودند، گروهی شده مسرور، گروهی ز حسد کور، که بر خواست ز قلب کرهی خاک به نُه قلّهی افلاک ندای علی مولا علی مولا، همه آئید و ببینید چه غوغای عظیمی شده بر پا که زن و مرد، چه از پیر و چه برنا، همه پروانهی مولا، همگی مست تولا، همگی غرق تجلی، همه دلدادهی مولا، علی عالی اعلی، همه دیدند که عطر گل لبخند محمد به بهشت ابدی کرده مبدّل همه جا را
::
علی ای سرّ ودودم، علی ای بود و نبودم، علی ای غیب و شهودم، علی ای رکن و سجودم، تو قیام و تو قعودم، به تو پیوسته برازنده بُوَد از طرف ختم رسل خلعت زیبای خلافت، تو امامی، تو قیامی، تو سلامی، تو شه عرش مقامی، تو صلاتی، تو صیامی، کرم و عزت و ایمان و شجاعت بُوَد از تو، تو ولیّی، تو علیّی، تو همان وجه خدایی، تو همان شمس هدایی، تو همه هستی مایی، تو به هر درد دوایی، تو شفیع دو سرایی، تو شه ارض و سمایی، تو همان نفس رسولی، تو همان زوج بتولی، تو دَرِ شهر علومی، تو هماره ز دل ختم رسل عقده گشودی، تویی آنکس که همه خلق نبودند و تو بودی، به خدایی که تو را داد چنین جاه و جلالت، به ولایت، به رسالت، به فضیلت، به عدالت، که ره غیر تو کفر است و ضلالت، همه عالم ز تو گوید، دم «میثم» ز تو گوید، تو امامی، تو امامی، تو امامی، تو وصیّی، تو وصیّی، تو وصیّی، به خداوند قسم شخص رسول دو سرا را
#غلامرضا_سازگار
۵ تیر ۱۴۰۳
.
#امیرالمؤمنین
در مسیر ولایت مولا علی علیه السلام
-----------
در دیده ی من مهر تو شد صبح درخشان
در سینه ی من نور تو شد تابش قرآن
داری به دلم ای گل حق جلوه ی تابان
بنوشته چنین آینه بر چهره ی گلها
مَن ماتَ علی - حُب علی - ماتَ شَهیدا
مولای من و روح من و راحت جانی
ای هستی من صاحب دل جان جهانی
هم نور خدا عطر ولا عطر جنانی
هر مرده دلی می شود از نور تو احیا
مَن ماتَ علی - حُب علی - ماتَ شَهیدا
از کودکی ام در همه جا دل به تو دادم
بر درگه تو آمدم و چهره نهادم
ای راه من و مقصد من ای تو مرادم
هرگز ندهم دل به کسی غیر تو مولا
مَن ماتَ علی - حُب علی - ماتَ شَهیدا
ای دست خدا چشم خدا وجه الهی
ای آن که به ما در همه جا پشت و پناهی
بر عاشق خود با کرمت کن تو نگاهی
بر لطف تو و جود تواَم غرق تمنا
مَن ماتَ علی - حُب علی - ماتَ شَهیدا
قرآن تویی و دین تویی و مظهر حقی
ایمان تویی و گل تویی و گوهر حقی
در فُلک جهان بحر کرم لنگر حقی
در سینه ی ما مهر تو گل عشق تو دریا
مَن ماتَ علی - حُب علی - ماتَ شَهیدا
در هر دو جهان با دل و جان دل به تو بستم
با عشق تو حق جام ولا داده به دستم
نوشنده ای از جام تو و جام الستم
از مهر علی باغ دلم گشته شکوفا
مَن ماتَ علی حُب علی ماتَ شَهیدا
#حاج_محمود_تاری «یاسر
۵ تیر ۱۴۰۳
.
#غزل_مثنوی
ایام #عید_غدیر
"قُلهواللهاحد" در برِ "طاها" میرفت
نور قرآن مبین تا به کجاها میرفت
فازَ مَن کانَ مِنَ الشیعةُ حَیدَر والله؛
تا به امّت برسد خیر دو دنیا میرفت
مرتضی روی جهاز شتران نه! بی شک،
کعبه بر روی بلندی به تماشا میرفت
اینطرف احمد و حیدر روی منبر بودند
آنطرف نیز دل حضرت زهرا میرفت
هر فضیلت که نبی گفت از اوصاف علی
تیر میشد...، طرف دیدهی اعدا میرفت
و یدُالله به دستان اولوالعزم آن روز
بعد نازل شدن مائده بالا میرفت
با چه شوقی دو لب پاک پیمبر آنگاه
رفتهرفته به سوی واژهی مولا میرفت
ایهاالناس! بدانید! که والاست علی
بعد من بر همگان رهبر و مولاست علی
مرتضی حامی دین است، شجاعت دارد
جز علی کیست که اینقدر فضیلت دارد؟
غیر او در شب هجرت که گرفتارم بود؟
جان من بود، که با جان خودش یارم بود
جز علی کیست که اینگونه مسلمان باشد
شأن نازل شدن سورهی انسان باشد
پیش چشمان شما مردم خاتم در دست
مرتضی بین رکوعش دل مسکین نشکست
که ز دستان علی جود و کرم میجوشد
از کَفَش سائل لب تشنه، سخا مینوشد
فرش زیر قدمش عرش الهی ست علی
نه! خدا نیست! ولی لایتناهی ست علی
کهکشان چیست بجز رشتهی تسبیح علی؟
چیست باران خدا غیر تواشیح علی؟
طُرُقِ ارض و سما خطّ کف دست علی ست
در دلش علم خدای احد لم یزلی ست
بوده شاگرد دبستان علی جبرائیل
هست در دست علی زندگی عزرائیل
خضر از روز ازل نوکر دربست علی ست
بخداوند قسم نبض جهان دست علی ست
حاجیان! قبله علی، کعبهی سیّار، علی ست
اسدالله علی، حیدر کرّار، علی ست
چه کسی غیر علی بوده یل بدر و حنین؟
این فقط فخر علی هست که دارد حَسَنین
آل او از همه عالم _بخداوند_ سر است
بهترین عبد خدا شیعهی اثنیعشر است
مؤمنان را بخدا غیر علی نیست امیر
برترین عید شما عید غدیر است، غدیر
ساحران! سحر شما تا به ابد باطل شد
البشاره! که دگر دین خدا کامل شد
ای مؤذن پس از این با دل آگاه بگو
"اَشهد انّ علیّاً ولیُ الله" بگو...
چارده قرن گذشته ست ولیکن زیباست
باز با دست نبی دست "یدُالَّه" بالاست
"فوق ایدیهمِ دستان خدا دیدنی اَست
روز بیعت شده این دست چه بوسیدنی اَست"
نسل در نسل همه دست علی بوسیدیم
ما علیدوست نبودیم که میپوسیدیم
ای علیدوست! بدان! آخرتت آباد است
گو به دشمن که خداوند "لبِالمرصاد" است
چه غم از تشنگی عرصهی محشر دارم؟
زانکه در روز جزا ساقی کوثر دارم
تا که سرمست غدیرم دل من پرشعف است
پدرم هست علی، خانهی من هم نجف است
دور هستم من اگر، شکر! رسد نور نجف
حسرتش مانده ولی مزّهی انگور نجف!
اوج معناست در آن میکده سرمست شدن
عبد مولاشدن و بندهی پابست شدن
خوش بحالم که چنین بندهی حیدر شدهام
خوردهام شیر ولایت که معطّر شدهام
آنکه در سینهی خود کینهی حیدر دارد
ننگ این تیرِگی از دامن مادر دارد
فاطمه کرده دعا عاشق مولا شدهام
قطره بودم من اگر، وصل به دریا شدهام
از دعاهای شب فاطمه، جان میگیرم
میشوم میثم و با مدح علی میمیرم
#امیرالمؤمنین
#غدیریه
#علی_بیرقدار
۵ تیر ۱۴۰۳
.
#عید_غدیر
بی علی در کوچه هــــــای تنگ دنیا گم شدیم
بی خیــــال مــــــــاجرای پر شکوه خم شدیم
هــــــرچه از او دور تر شد شــــــاهراه زندگی
بیشتر غـــــــــرق فریب و قصهی گندم شدیم
جعبهی ابزار دنیا چشم مــــــــــان را کور کرد
بین دستان خــــــــــدانشناس هـا اهرم شدیم
رنگ انسان مـــانده و انسانیـت بی رنگ و رو
بسکه در هر پیچوخم همرنگ با مردم شدیم
قصد مــــــــــا سکوی اول بود اما یک سوال؛
بین حیوان، جن، فرشته، رتبهی چندم شدیم؟
درد ما و درد دنیـــــــا معضل بی صاحبیست
بی علی در کوچه های تنگ دنیـــــا گم شدیم
#اسماعیلعلیخانی
۵ تیر ۱۴۰۳