هر سال، ماجرای تو و سوگواریات
عهدیست با خدای تو و خون جاریات
هر سال، نه!... که روز به روز از زبان عشق
گل میکند حدیث تو و سربهداریات
در ما، یزید کشته نمیشد، اگر نبود
این راه را بلاغت آیینهداریات...
خم شد هزار مرتبه هفتادپشت صبر
آن روز، پیش صبر تو و پایداریات!
میسوخت، میگداخت، در آن وسعت کبود
بر کوه میرسید، اگر زخم کاریات
پرپر شدند روی زمین، پیش چشم تو
آلالههای رنگ به رنگ بهاریات!...
اینک، زمین به عشق تو همواره میتپد
این است، رمز خون تو و ماندگاریات
یعنی که سربلند، هنوز ایستادهایم
در انتظار منتقم خون جاریات...
#حسین_دارند
#اولاد_حضرت_زینب
من، دیده جز به سوی برادر، نداشتم
آیینه جز حسین، برابر نداشتم
وقتی صدای غربت «یاسین» بلند شد
در خاطرم، به جز غمِ «کوثر» نداشتم
در خلوت خیال خودم، اشک ریختم
اما به هیچ رو، مژهای تر نداشتم
اینقدر بیوفایی و، اینقدر بیکسی
در نیمروز واقعه، باور نداشتم
دریای بیکرانِ شهادت، که موج زد
من در صدف، به غیر دو گوهر نداشتم...
تا جامۀ شهادتشان را، به تن کنند
چشم از جمال روشنشان برنداشتم
ای باغبان عاطفه! از من قبول کن
غیر از دو ارغوانِ معطّر نداشتم
سهم من، از تمام چمن، شد همین دو گل
شرمندهام که هدیۀ دیگر نداشتم!
تا در رکاب عشق، نگفتند ترک سر
از زانوی مشاهده، سر برنداشتم...
در سایهسار خیمه، نشستم پس از وداع
تاب نگاههای برادر نداشتم
پرواز تا حضور برادر، محال بود
میسوختم ز هجر، ولی پر نداشتم
چشم و دلم به باغ گل امروز روشن است
شکر خدا «دو لالۀ پرپر» هم از من است
#محمدجواد_غفورزاده
#حضرت_زینب_مدح
شاکلهی اِنَّما ، قابِ دعا زینب است
گنج نهان جهان ، سِرِّ خدا زینب است
اُسوهی ایوبها ، وقت بلا زینب است
بر لب ما بهترین ، زمزمه "یا زینب" است
ما همگی نوکریم ، سرور ما زینب است
دُرِّ گرانسنگ حِلم ، بین صدف دیده شد
در دل دریای صبر ، موج شعف دیده شد
دفتر خِلقت نوشت: لوح شرف دیده شد
پای ضریح دمشق ، شاه نجف دیده شد
زائر هر روزِ آن ، شخصِ اَبازینب است
از برکات علی ، هیچ فقیری نماند
پای همین سفره ها ، فاطمه ما را کشاند
دست گدا را گرفت ، پیش حسنجان رساند
سائل این خانه را ، نزد حسینش نشاند
کارِ پذیرایی از ، این همه با زینب است
محور عرش است او ، اهل جنان شاهدند
ساحت صبر است او ، مُلک و مکان شاهدند
راوی فتح است او ، نُطق و بیان شاهدند
مادر اشک است او ، گریهکنان شاهدند
اهل بکا واقفند ، اُمِّ بُکا زینب است
مایه ی آرامشش ، بوده صدای حسین
سایه ی امنیتش ، بوده عبای حسین
زندگیاش وقف شد ، وقف برای حسین
هرچه که در چَنته داشت ، کرد فدای حسین
قُلّه ی ایثار گفت: کوهِ وفا زینب است
واژه ی مظلوم را ، اول غربت نوشت
هرچه بلا دیده بود ، وقت اسارت..، نوشت
قصهی اندوه را ، با چه شهامت نوشت
با قلم گریه اش ، شعر مصیبت نوشت
روضهی منظوم در ، کرببلا زینب است
اهل و عیال حسین ، در دل آزار بود
کوفه و شامات بود ، کوچه و بازار بود
در دل نامحرمان ، کارِ حرم زار بود
تا خودِ بزم یزید..، شمر جلودار بود
همسفر خولی و ، حرمله ها ، زینب است
در وسط بزم کُفر ، ساحت ایمان شکست
حرف کنیزی که شد ، قلب یتیمان شکست
با لگد خیزران ، حُرمت قرآن شکست
ضربه چنان سخت بود ، آن همه دندان ..،شکست
دغدغهی قاریِ تشتِ طلا..،زینب است
#بردیا_محمدی
#امام_حسین_مناجات
#اول_جلسه
زندگی یعنی نفس یعنی هوا یعنی حسین
زندگی در اصل یعنی کربلا یعنی حسین
زندگی یعنی رفاقت با خدا یعنی حسین
زندگی عشق است آری عشق ما یعنی حسین
اولین حرفی که وارد شد به دفتر حرف اوست
آنچه خواهد ماند با مردم در آخر حرف اوست
بر زبان عالم از ذر تا به محشر حرف اوست
ابتدا یعنی حسین و انتها یعنی حسین
یوسف من نیست از کنعان ، عزیز کربلاست
عشق من هم سرزمین اشک خیز کربلاست
لابلای هر مناجاتم گریز کربلاست
شرط مقبولیتم پیش خدا یعنی حسین
هرکجا نفس ضعیف افتاد دنبال هوا
با حسین بن علی کردیم تجدید قوا
در لغت باید بگویم معنی درد و دوا
درد ، دوری از حسین است و دوا یعنی حسین
کیست آن که بر همه عالم امیری میکند
سربلند است آن که پیشش سر به زیری میکند
کیست در بن بست آخر دستگیری میکند
دست گیر مردم بی دست و پا یعنی حسین
پیش هر کس رفتم از کربوبلایش دم زدم
یا حسین گفتم به درد مادرم مرهم زدم
هر کجا که بوسه بر دستان بابایم زدم
با شعف گفتم به خود این پینه ها یعنی حسین
گبر اگر دنبال کار او بیافتد عابد است
گر مسلمانی هواخواهش نباشد ملحد است
اکبر و اصغر ندارد ، ذات ، اینجا واحد است
روی سینه باشی یا پایین پا یعنی حسین
شان نوکر کلفتش بالاتر از صد پادشاه
شاه عالم بود و گیر افتاد بین قتلگاه
شد پناه هر دوعالم زینبش بی سر پناه
شاه بی انگشتر کربوبلا یعنی حسین
#وحید_عظیم_پور
#زمینه_حضرت_رقیه
ای طبق تکون نخور سر بابام ازار می بینه
اینقده جابه جا نشو اخه چشمام تار می بینه
بذار سیر ببینمش از راه دور اومده
معلومه از موهاش که از تنور اومده
مُردم از این سرگذشت
هم رو نی بود هم تو طشت
مونده روی پیشونیش
ردِّ سنگای تو دشت
وای…
….
ای روپوش بیا کنار خودتو رو زخماش نکشس
خودتو بعد از این دیگه-به روی طبق کاش نکشی
بذار سیر ببینمش با درد سر اومده
به دخترای شام بگم پدر اومده
مردم از این ماجرا-هم تو شام هم کربلا
دیدمش هم بین طشت-هم میون بوریا
وای…
….
ای نفس بالا بیا-بذار که باهاش حرف بزنم
اینقده جا به جا نشو-می بینی که زخمه دهنم
بذار سیر ببوسمش-خسته راهه بابام
سخته ولی یکم-نمی بینه چشام
مردم از این پیچ و تاب-بین زنجیر و طناب
یک دفه تو کوچه ها-یک دفه بزم شراب
#علی_زمانیان
وای…
#شور_امام_حسین_علیه_السلام
اسمت از روی لبهام نمی یفته
بابام از تو برام خیلی می گفته
خدا رو شکر مادرت رو من رو
به غلامی خونت پذیرفته
اگه منو نمیخواستی نمیشناختم تو رو
اگه منو نمیخواستی میگفتی که برو
خواستیم که اومدم-پس نمی کنی ردم
……
غیر پرچم تو دستنمیگیرم
روضه برای هیچکس نمیگیرم
دلم و خیلی وقته به تو دادم
به جون مادرم پس نمیگیرم
اگه منو نمی خواستی نبود سینم کبود
اگه نمیخواستی که جام اینجا نبود
خواستیم که اومدم-پس نمیکنی ردم
……
بیرق یا حسین روی دوشم
حلقه نوکریه توی گوشم
اره درسته مشکی رنگ عشقه
ولی وقتی برای تو بپوشم
اگه منو نمیخواستی نبودی دلبرم
اگه منو نمیخواستی نمیبردیم حرم
خواستیم که اومدم-پس نمیکنی ردم
#علی_زمانیان
#شور
کار هرشبم شده گریه و زاری
اخه کی تموم می شه لحظه شماری
بیشتر از همیشه باز دلم کرفته
کی شب جمعه منو حرم می یاری
از تموم ادما دلم کرفته
به خود امام رضا دلم گرفته
ببرم به کربلا دلم گرفته
اشک چشماموببین دلم گرفته
بازبه یاد اربعین دلم گرفته
کربلا می خوام همین!دلم کرفته
حسین غریب مادر…
…
من بهشتُ بی تو اخرت نمی خوام
دیگه هیچی جز خودت ازت نمی خوام
دوست دارم همه امام حسینی باشن
من تو رو برا خودم فقط نمی خوام
یکی این حوالیه حرم نرفته
ببینش چه حالیه حرم نرفته
رفیقم یه سالیه حرم نرفته
گریه کرده اخرم حرم نرفته
خیلی وقته مادرم حرم نرفته
خیلی هست دوروبرم حرم نرفته
حسین غریب مادر…
…..
می گذرونم به هوای تو شبارو
می بینم با گریه عکس کربلا رو
از ضریح شش گوشه که دورم اما
نگیره خدا ازم امام رضا رو
توی این زمونه دستمو گرفته
پای سقاخونه دستمو گرفته
خیلی مهربونه دستمو گرفته
وقت گریه زاری دستمو گرفته
شب بیقراری دستمو گرفته
روزای نداری دستمو گرفته
حسین غریب مادر…
#علی_زمانیان
.
#امام_حسین
عاشقانت میفروشند عیش را، غم میخرند
دل به پاى روضه میریزند ماتم میخرند
باز هم شیر حلال مادران تاثیر کرد
بچهها دارند از بازار پرچم میخرند
مثل خار و خس در این سیل به راه افتادهایم*
باز درهم آمدیم و باز درهم میخرند
ماهها در یک طرف ماه محرم یک طرف
بیشتر از ماهها ماه محرم میخرند
اشک ما اینجا فقط این قدر قیمت یافته
ورنه جاى دیگرى عرضه کنى کم میخرند
تا تو را داریم ما، داراترین عالمیم
بچههاى ما در این خانه حاتم میخرند
این طرف گریان شدیم و آن طرف آباد شد
اشک کالایىست که در هر دو عالم میخرند
گریه بر مظلوم تکوینا تقربآور است
در حسینیه مرا، حتى نخواهم، میخرند
مطمئنا روضهاى یا گریهاى در کار هست
هر کجا عصیانى از فرزند آدم میخرند
عدهاى دم میدهند و عدهاى دم میزنند
پنج تن هم این وسط دارند از دم میخرند
گریهکن زهراست، ما تنها سیاهى لشگریم
باز با این حال شکل گریه را هم میخرند
اولین گریهکن مسلم رسول الله بود
گریه بر دندان مسلم را مُسَلَّم میخرند
#علی_اکبر_لطیفیان
#امام_حسین_مناجات
#ورود_به_محرم
به حکم این که فقط کربلاست منزل ما
معطر است به ذکر حسین محفل ما
به زرق و برق جهان دل نبستهایم دمی
خوشیم تا که همین نوکریست حاصل ما
برای سینه زنان تا ابد همین کافیست
همین که ذرهای از تربت است در گِل ما
صدای پای محرم به گوش می آید..
دوباره عکس ضریح است در مقابل ما
گناه با دل ما هر چه کرده بود گذشت...
از این به بعد حسین است صاحب دل ما
#احسان_نرگسی