#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
دوباره شهر پر از شور و شوق و شیداییست
دوباره حال همه عاشقان تماشاییست
که فصل پر زدن از انزوای تنهاییست
سفر، حکایت یک اتفاق رؤیاییست
ببند بار سفر را که یار نزدیک است
طلوع صبح شب انتظار نزدیک است
ببین که قفل قفس را شکسته، میآیند
کبوتران حرم دسته دسته میآیند
چو موج از همه سو دلشکسته میآیند
غریب، از نفس افتاده، خسته، میآیند
که باز بعد چهل شب، کنار او باشند
شبیه حضرت زینب کنار او باشند
تمام پشت سر جابر بن عبدالله
چه عاشقانه قدم میزنند در این راه
از اشتیاق حرم راه میشود کوتاه
هر آنکه خواهد از این جام عشق، بسم الله
که این پیادهروی برترین عزاداریست
قسم به نور، که این ابتدای بیداریست
دوباره حال من و شعر میشود مبهم
دلی که دست خودم نیست میشود کمکم
در آرزوی حرم غرق در غم و ماتم
اگر اجازه دهد زائرش شوم، من هم-
«غروب در نفس تنگ جاده خواهم رفت
پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت»
#محمد_غفاری
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#زیارت_اربعین
کربلا محشر کبری است، بیا تا برویم
تا ببینیم چه غوغاست، بیا تا برویم
دیدهی سیر و سلوک از همه آفاق بگیر
(کربلا منتظر ماست، بیا تا برویم)
پا بزن بر هوس و دست بکش از دنیا
کربلا آخر دنیاست، بیا تا برویم
راه حج گر چه که بستند به ما، غم نخوریم
کعبهی اهل دل آنجاست، بیا تا برویم
خواستی نعمت جاوید اگر، بار ببند
میزبان، حضرت زهراست بیا تا برویم
خوان مهمانی سالار شهیدان، پهن است
رحمت واسعه پیداست، بیا تا برویم
نور مصباح هدی، مرحمت فُلک نجات
گوشه در گوشه هویداست، بیا تا برویم
ساحل علقمه، از عطر ابالفضل پُر است
تا ببینیم چه زیباست، بیا تا برویم
دامنی اشک بیاور که به دامان حرم
محفل گریه مهیّاست، بیا تا برویم
زینب از شام بلا آید و گوید غمِ دل
تا ببینی چه خبرهاست، بیا تا برویم
بشنوی تا که حدیث سفر کرببلا
روضهخوان زینب کبری است، بیا تا برویم
نو غزالان حرم را که شکسته پر و بال
وقت تسکین و تسلّاست، بيا تا برویم
از پیِ تسلیتِ مادر شش ماهه، رباب
که دل افسرده و تنهاست، بیا تا برویم
گر شفا میطلبی از غمِ جان، این درگاه
مهدِ هفتاد و دو عیسی است، بیا تا برویم
دست خالی نرود هیچ کس از کوی حسین
پسر فاطمه آقاست، بیا تا برویم
گر چه دست از تنش افتاد و علم از دستش
دست گیر همه سقاّست، بیا تا برویم
مرحوم #سیدرضا_مؤید
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#زیارت_اربعین
زائرِ اربعين سلام رفيق
آب قدرى بنوش خسته شدى
چند ساعت پياده آمدهاى؟
به نظر مىرسد شكسته شدى
زيرِ چشم تو گود افتاده
استراحت مگر نمىكردى؟
شب خود را ميان چادرها
به گمانم سحر نمىكردى
ناخودآگاه در پيادهروى
كف پا زود درد مىگيرد
دختر چار پنج ساله كه هيچ
بهخدا پاى مرد مىگيرد
تازه اين در مسير هموار است
كه در آن نه بلا، نه آزاریست
نه بيابانِ پيچ در پيچُ
نه كه يك دانه بوته خاريست
فكر كن دخترى همين اطراف
عقب كاروان زمين بخورد
وسط راه، شب، به طور مثال
بى هوا ناگهان زمين بخورد
چه بلايى سرش مىآيد بعد؟!
خُب زمين گير مىشود قطعاً
با چنین وضع، خوب معلوم است
دخترک پير میشود قطعاً
مىروى كربلا پياده ولى
دست و پايت ميان سلسله نيست
در تمام مسير، همسفرت
شمر و زجر و سنان و حرمله نيست...
#علی_زمانیان
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#برای_جامانده_ها
چه اعجازیست درکویت که دارد بهترینها را
که خالی کرده از شوقش تمام سرزمینها را
همه از خانهها بیرون زدند و عازم یارند
دل باجمع بودن دادهای گوشهنشینها را
مسیحی، ارمنی، هندو میان زائران هستند
تو یکجا جمع کردی زیر قبه کل دینها را
مدال کربلا رفتن به روی سینهی ما نیست
رکاب کج ندارد فیض دیدار نگینها را
تمام کارهایم جور بود اما نشد آخر
و پایین میزنم دیگر به گریه آستینها را
دوباره آخرش من ماندم و یک بغض هرساله
کنار عکس شش گوشه نشستم اربعینها را
نجف تا کربلا پای پیاده عین معراج است
خیالش مست کرده تا ابد روح الامینها را
به روضه آمدم شاید که اسمم را تو بنویسی
نگاهی از سر احسان کنی این دلغمینها را...
#سیدپوریا_هاشمی
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
ندارد ابرِ اشکی را که ما داریم؛ باران هم
ندارد شورِ اشکِ دیدهی ما را نمکدان هم
به دنبال دوای درد خود جایی نمیگردیم
که ای محبوب ما! همواره درد از توست؛ درمان هم
تو چون پروردگاری و نه تنها امت اسلام
که بر تو میکند تعظیم حتی نا مسلمان هم
تو آن دست کریمی که گره وا میکنی از خَلق
گرههایی که حتی وا نخواهد کرد دندان هم
من از آیات فجر و مریم و اسراء فهمیدم
که نازل شد برای روضه خواندن از تو قرآن هم
رسید از راه، ایام وصال و پای من لنگ است
اگر لب تر کنی سوی تو آیم لَنگ لَنگان هم
نجف تا کربلا راهِ رسیدن تا خداوند است
خدایی که نخواهم یافت در حجِ فراوان هم
دلِ مجنون نه در گلزار، در صحرا شود آرام
ولی این روزها پس میزند ما را بیابان هم
به انگور نجف محتاجتر از ما نخواهی یافت
چه انگوری که مثلش را نمییابند مستان هم
عراقیها به سمت بارگاهت راه افتادند
دری بگشای ای بابِ کرامت سوی ایران هم
مسیح از دور میآید، کلیم از طور میآید
شبیه مور میآید عصاکوبان سلیمان هم
حرم محتاج زائر نیست وقتی مادرت باشد
که زهرا میزبان کربلای توست، مهمان هم
ضریحی در خراسان التیامِ زخمِ هجران است
کمال عجز را بنگر که محرومیم از آن هم
شکایت میکنم بر تو، از این هجران طولانی
از این دنیای تلخی که ندارد قصد پایان هم
دلم سیر است از دنیا؛ بگیر ای عشق جانم را
مگر پایان بگیرد در زمانِ مرگ هجران هم
#علی_ذوالقدر
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#زیارت_اربعین
همسفر با موجهای بی قرار جادهام
من برای دل به دریایت زدن آمادهام
از همان روزی که راهت را نشانم دادهای
بی خیال جادههای پیش پا افتادهام
زخم و تاول کی حریف شوق و ذوقم میشود؟!
من به چشمم قول دیدار حرم را دادهام
عاشقانه مثل راهِ از نجف تا کربلا
میرسد روزی به تو این قلب صاف و سادهام
بارها بوسیده پای خستهام را در مسیر
جاده هم سرخوش شده با حس فوق العادهام
ناگهان عطر اجابت در قنوتم میوزد
در حرم وا میشود وقتی دلِ سجادهام...
#فرزانه_قربانی
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
به دستهای کریمت کرم بدهکار است
برای گفتن مدحت قلم بدهکار است
در احترام تو باید چه گفت حیرانم
که لفظ پیش تو ای محترم بدهکار است
به محضرت نرسیده گرفت حاجت را
گدا به جود تو چندین قدم بدهکار است
شکوه خاتم تو ذکر حسبی الله است
به این عبودیتت کعبه هم بدهکار است
چهار وارث خود را به کربلا دادی
چهار شعر به تو محتشم بدهکار است
غریب هستی و دنیا چقدر شرمنده است
که پای مرقد تو یک حرم بدهکار است
#احمد_حیدری
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
گدای لطف و جودِ مجتبی باشد کرامت هم
فقیر و ریزه خوار خوانِ او باشد سخاوت هم
نگاهش روشنی بخش مسیر سالکان باشد
هدایت میشود از چشمهای او هدایت هم
سراپا مثل پیغمبر، سراسر حیدری دیگر
به خَلق و خُلق و رفتار و به گفتار و ملاحت هم
تجلّیِ جمال حق، تداعیِ جلال حق
نجابت دارد آری در نگاه خود، صلابت هم
حَسن صورت، حَسن سیرت، حَسن خَلق و حَسن خُلق است
که معنا عاجز است از حدّ توصیفش، عبارت هم
چنان افتادهام بر خاک پای مجتبی امروز
"که فردا برنخیزم بلکه فردایِ قیامت هم"*
کجا او دوستان را از دعا محروم میسازد
محبت کرد بر آن کس که بُوَد اهل اهانت هم
ضمانت میکند دنیا و عقبای محبان را
که اینجا دستگیری میکند، آنجا شفاعت هم
فدای غربت مردی که مظلوم است و مسموم است
جگر از زهر، پر خون است و از زخم شماتت هم
چه داغی بدتر از این؟! همسر او قاتلش بوده
غریبی بود سهم او از این دنیا، شهادت هم
#علی_مقدم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
به نام جود، به نام کرم، به نام حسن
پس از کریم رسیده قلم به نام حسن
که گفته ربط ندارد حرم به نام حسن
شده تمام حرمها علم به نام حسن
گرفته است کلید بهشت را در دست
به قبر خاکی او کعبه سجده آوَردست
در آسمان کرم او فقط قمر باشد
توان کیست که از او کریمتر باشد
کرامتش ز تمامی خلق سر باشد
ولی کریمتر از او کسی اگر باشد
قسم به جود که او حیدر است بی تردید
حسن کریمتر از خود فقط علی را دید
دعای جوشن عاشق، هزار یا حسن است
به معرکه رجزِ اقتدار، یا حسن است
اثر گذارتر از ذوالفقار، یا حسن است
مدافعان حرم را شعار، یا حسن است
میان معرکه با هم حسن حسن گفتند
برای داعشیان از جمل سخن گفتند
همان جمل که زمانِ رشادتِ وِی شد
به سوی ناقهی فتنه، مسیرها طِی شد
اگر چه حملهی دشمن به او پیاپی شد
همینکه گفت: «انا بن علی» شتر پِی شد
حسن شبیه پدر مثل شیر میغُرّید
شتر سوار جمل مثل بید میلرزید
گدا جدا نکند از حسن نگاهش را
کدام عبد فراموش کرده شاهش را
شبیه عرش بسازیم بارگاهش را
به اشک دیده بشوییم قتلگاهش را
ولی سؤال من این است قتلگاه کجاست؟
میان خانه و کوچه جواب ناپیداست
هنوز خاطرهی کوچه در سر حسن است
هنوز صحنهی تلخی برابر حسن است
چه صحنهای که فراتر ز باور حسن است
کسی که روی زمین است، مادر حسن است؟
همین که فاطمه در آن گذر زمین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
#علی_ذوالقدر
#امام_حسین_علیهالسلام
#اربعین
کسی که درد نشستهست در مقابل او
نگاه رحمت تو در میارد از دل او
تمام زندگیاش چیست غیر یک چمدان؟
کسی که فیض زیارت شدهست شامل او
چقدر زائر تو راحتست در موکب
فراقتی که ندارد اتاق منزل او
کلاه و پیرهن و کفش و کولهی زائر
گرفته بوی تو را تک تک وسائل او
چگونه مرد مسیحی به راه افتاده
نگاه کن به وهب میخورد شمائل او
سوال کردم و شیخ قبیله پاسخ داد
که با حسین فقط حل شده مسائل او
کنار جاده دو تا ظرف آب بر سر میز
چه با شکوه شده سور و سات محفل او
کسیکه از گذرِ این عمودها نگذشت
عجب تباه گذشتهست عمر باطل او
دوباره فاصلهها را سهساله کم کرده
همانکه فاصله افتاد در مفاصل او
#سید_امیرحسین_موسوی
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
کنجِ حرم انگار تنها جایِ ما نیست
رفتند زائرها و حالِ ما چه حالیست...
رفتند و ما ماندیم و یک آهِ نهانی
حسرت به دل داریم! این دردِ کمی نیست
با خاطراتش اشک می ریزیم هر شب
جز خاطراتی شعله ور همدردمان کیست؟!
قسمت نشد مشایه و داغش به دل مانْد
گاهی نرفتن بدتر از صد زخم کاریست
لعنت بر آن عصیانِ شیطان-زاده ای که
با شوقِ بی حد اسم مان را خط زد از لیست
رحمت بر آن نوکر که اربابش به او گفت:
بار سفر بردار! این توفیق؛ حتمیست-
-اجر تمام روضه هایت اربعین است
مثل همیشه رفتنت امسال قطعیست
امسال هم ما را حرم قابل ندانست
عمریست جای ما به زیرِ قبّه خالیست
غمگین نشسته، غبطه خواهد خورد و این است-
حالِ دلی که بیقرار است و هواییست
موکب به موکب میرود تا تلّ و مقتل
اشکی که از چشمانمان هر لحظه جاریست
باید کجا این درد را مرهم گذاریم؟!
تکلیفِ ما جامانده هایِ کربلا چیست؟!...
#مرضیه_عاطفی
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#اربعین
#شام
#مربه_ترکیب
بعد این فتح و ظفر، رنج و بلایی سخت است
دخترم! بی تو شوم کرببلایی سخت است
از تو دل کندن و اینگونه جدایی سخت است
بین ویرانه بمانی و نیایی سخت است
مضطرم! بین تو و رفتن و ماندن، چه کنم؟
تو که راحت شدی از درد، ولی من چه کنم؟
آنکه بی جنگ، ز خولی و سنان بُرده تویی
آنکه از غربت بابای خودش مُرده تویی
من علی هستم و زهرای لگد خورده تویی
صورتت سوخته، حوری دل آزرده تویی
گل رخسار ترا قرمزی لاله نشست
تن مجروح ترا آن زن غساله نشست
کاش با ما، تو هم از شام سفر می کردی
باز هم ناله از آن درد کمر می کردی
دختران را ز سر کوچه خبر می کردی
معجرت را سر بازار، به سر می کردی
چقدر نُقل زبانِ همه زن ها شده ای
به غرورِ همه بَرخورده که تنها شده ای
ما که رفتیم ولی بر موی ما، چنگ نخورد
به سر و صورت ما مُشت هماهنگ نخورد
از روی بام، به پیشانی ما سنگ نخورد
وقت افتادن سرها، دُهُل جنگ نخورد
خاطرات بدم از شام، فقط این ها نیست
دیگر آن دخترِ بی چاک و دهان، اینجا نیست
آن همه دوری و هجران! چقدر سخت گذشت
غم موهای پریشان! چقدر سخت گذشت
سکّوی بَرده فروشان! چقدر سخت گذشت
تشت و چوب و لب و دندان! چقدر سخت گذشت
وقت برگشت، به ما طعنه ی تیزی نزدند
بی حیاها به زنی حرف کنیزی نزدند
#رضا_دین_پرور