#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
پیش پای من اگرچه راه غیر از چاه نیست
شکر، اما دستم از دامان تو کوتاه نیست
از زمانی که پیاده تا حریمت آمدم
تازه دیدم تا بهشت آنقدرها هم راه نیست
گنبدت خورشید تابانیست در شبهای شهر
آنقَدَر که در غزلها صحبتی از ماه نیست
گاه و بیگاه آمدن یا گاهگاهی آمدن
هیچکس نشنیده از دربانِ اینجا "شاه نیست"
پنجره فولادِ تو طوری گره وا میکند
که ضریحت نیز از غمهای ما آگاه نیست
اشکهای شوق بر مژگان جارو شاهدست
هیچ کاری در حرم همراه با اکراه نیست
در زیارتنامههایت مهربانی جاری است
هیچ یک اما به خوبیِ امین الله نیست
#احمد_حیدری
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
پیش پای من اگرچه راه غیر از چاه نیست
شکر، اما دستم از دامان تو کوتاه نیست
از زمانی که پیاده تا حریمت آمدم
تازه دیدم تا بهشت آنقدرها هم راه نیست
گنبدت خورشید تابانیست در شبهای شهر
آنقَدَر که در غزلها صحبتی از ماه نیست
گاه و بیگاه آمدن یا گاهگاهی آمدن
هیچکس نشنیده از دربانِ اینجا "شاه نیست"
پنجره فولادِ تو طوری گره وا میکند
که ضریحت نیز از غمهای ما آگاه نیست
اشکهای شوق بر مژگان جارو شاهدست
هیچ کاری در حرم همراه با اکراه نیست
در زیارتنامههایت مهربانی جاری است
هیچ یک اما به خوبیِ امین الله نیست
#احمد_حیدری
بهمناسبت #روز_مباهله
کشیده در گره ابروی ابلاغ صریحش را
ملائک در تکاپویند آیات فصیحش را
به یک چشمش هدایت میشود نجران نصرانی
بنازم صورت تأکید در حشو ملیحش را
اگر دم را به نفرینی بر آرد هیچ ترسایی
نمیماند که بر لب آورد نام مسیحش را
پیمبر آمده با اهل بیتش، پنج سوگندی
که تضمین میکند در هر جدل قول صحیحش را
کشیشان دل به شک ماندند تا آن روز در وعده
کتاب توبه را خوانند یا شعر مدیحش را
**
کلیسا اشک میریزد برای مصطفی وقتی
میان کوفه بیند رأس فرزند ذبیحش را
ذبیحی که هزاران مسجد و دیر و کلیسا هم
به غبطه بوسه میبارند آغوش ضریحش را
#احمد_حیدری
#حضرت_علی_اصغر_شهادت
خواست از عالم بالا خبری داشته باشد
پر زند سمت پدر بال و پری داشته باشد
خواست خونش برسد تا دل بارانی طوفان
ابر با مرثیه اش چشم تری داشته باشد
گرچه شش ماهه ولی مرد خطر بود نمیخواست
سهم کم حادثه و بی اثری داشته باشد
غنچه میخواست در این دسته ی گل جای بگیرد
بین سرهای سر نیزه سری داشته باشد
رفت میدان و فقط غصه اش این بود: خدایا
نکند تیر به بابا نظری داشته باشد
نکند رد شود از حنجره کوچکم و بعد...
نکند وای برایش خطری داشته باشد
پسری خواست برای پدرش با سر و گردن
جلوی تیر سه شعبه سپری داشته باشد
#احمد_حیدری
#امام_حسین_ع_شهادت
#ورود_کاروان_به_کربلا
چنان ز خون من این خاک سیر خواهد شد
که از تمام جهان دستگیر خواهد شد
علیِ اکبرم امروز مثل دریاییست
که قطره قطره نصیب کویر خواهد شد
به جای آب و نوازش، به جای جرعهٔ شیر
گلوی اصغر من سهمِ تیر خواهد شد
چه بگذرد به دل ساقی حرم وقتی
که چشم مشک به باران، نظیر خواهد شد
به ساربان بدهم خرج این سفر را چون
به نرخ خاتم خونین، اجیر خواهد شد
میان خلعت غم خواهرم در این طوفان
به دست بادِ مخالف اسیر خواهد شد
سپردهام به بیابان و خار، طفلم را
سهسالهای که به یک روز پیر خواهد شد
#احمد_حیدری
اشعار #شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا
چنان ز خون من این خاک سیر خواهد شد
که از تمام جهان دستگیر خواهد شد
علیِ اکبرم امروز مثل دریاییست
که قطره قطره نصیب کویر خواهد شد
به جای آب و نوازش، به جای جرعهٔ شیر
گلوی اصغر من سهمِ تیر خواهد شد
چه بگذرد به دل ساقی حرم وقتی
که چشم مشک به باران، نظیر خواهد شد
به ساربان بدهم خرج این سفر را چون
به نرخ خاتم خونین، اجیر خواهد شد
میان خلعت غم خواهرم در این طوفان
به دست بادِ مخالف اسیر خواهد شد
سپردهام به بیابان و خار، طفلم را
سهسالهای که به یک روز پیر خواهد شد
شاعر:
#احمد_حیدری
#امام_حسن_مدح
به دست های کریمت کرم بدهکار است
برای گفتن مدحت قلم بدهکار است
در احترام تو باید چه گفت حیرانم
که لفظ پیش تو ای محترم بدهکار است
به محضرت نرسیده گرفت حاجت را
گدا به جود تو چندین قدم بدهکار است
شکوه خاتم تو ذکر حسبی الله است
به این عبودیتت کعبه هم بدهکار است
چهار وارث خود را به کربلا دادی
چهار شعر به تو محتشم بدهکار است
غریب هستی و دنیا چقدر شرمنده است
که پای مرقد تو یک حرم بدهکار است
#احمد_حیدری
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
به دستهای کریمت کرم بدهکار است
برای گفتن مدحت قلم بدهکار است
در احترام تو باید چه گفت حیرانم
که لفظ پیش تو ای محترم بدهکار است
به محضرت نرسیده گرفت حاجت را
گدا به جود تو چندین قدم بدهکار است
شکوه خاتم تو ذکر حسبی الله است
به این عبودیتت کعبه هم بدهکار است
چهار وارث خود را به کربلا دادی
چهار شعر به تو محتشم بدهکار است
غریب هستی و دنیا چقدر شرمنده است
که پای مرقد تو یک حرم بدهکار است
#احمد_حیدری
#تبری
#رباعی
بوده ست اُحد مدرسه ای از عبرت
معنا شد از آن روز در عالم وحدت
همراه نبی فقط علی میماند
بر آن سه خلیفهٔ فراری لعنت
#احمد_حیدری
#تبری
#رباعی
بوده ست اُحد مدرسه ای از عبرت
معنا شد از آن روز در عالم وحدت
همراه نبی فقط علی میماند
بر آن سه خلیفهٔ فراری لعنت
#احمد_حیدری
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
عرش از جریان خانهاش میلرزید
از روضهٔ عاشقانهاش میلرزید
دیوار و دری سوخته بود و یک مرد...
مردی که پس از تو شانهاش میلرزید
#احمد_حیدری