#فاطمیه
نگاه مادری حتی به هیزم میکند زهرا
و آتش را پر از گلهای گندم میکند زهرا
مراقب بود در آتش نسوزد چادرش، شاید
که زینب را در این چادر تجسم میکند زهرا
به گوشت خورده آیا آب اتش را بسوزاند؟!
میان موجی از آتش تلاطم میکند زهرا
ملائک کودکی را از میان شعلهها بردند
و با آهنگ لالائی تکلم میکند زهرا
دلیل زندگی را در تماشای علی میدید
علی را در شلوغی ناگهان گم میکند زهرا
صدای پای رفتن از در و دیوار میآید
علی تابوت میسازد، تبسم میکند زهرا
علی را با چه حالی از میان کوچهها بردند
که با خاک عبای او تیمم میکند زهرا
نمیگنجد درون خاک، اقیانوس بیپایان
مزارش را نهان در قلب مردم میکند زهرا
#سید_حمیدرضا_برقعی
📚 #سوره_ی_برائت 📚
خداوندی که رحمان و رحیمه
عیار مهربونیش بی شماره
توو قرآنش توو اون دریای رحمت
فقط یک سوره بسم الله نداره
فقط یکجا خدا نامهربونه
فقط یکجا خدا کوتاه نمیاد
خدا جایی که بحث حب و بغضه
به هیچ وجهی با هیچ کس راه نمیاد
جدا از اختلافاتی که داریم
جدا از جر و بحثای سیاسی
برائت جزو ارکانه توو اسلام
تو قرآن سوره داره اختصاصی
آره این سوره بسم الله نداره
خدا می خواد بگه وقت عذابه
اشداء علی الکفار یعنی
تبری حد و مرزش بی حسابه
توو دل یا جای نوره یا که ظلمت
یقیناً نور و ظلمت مشترک نیست
دلی که مست انگور سقیفه است
دیگه میلش به خرمای فدک نیست
خدا هم لعن کرده تویه قرآن
همون لعنی که کاره هر امامه
پیمبر گفت لعنت به کسی که
تخلف کرده از جیش اسامه
اگه اندازه ی بال مگس هم
به بعضی ها ارادت داشته باشی
میری تو قعر دوزخ پس نمیشه
ولایت بی برائت داشته باشی
برائت جزو ارکان نمازه
فقط کافیه کوته بین نباشیم
برائت میکنی ده بار هر روز
میگی کاش از والضالین نباشیم
چقدر از اون دوتا نفرت داری تو
همون قدرم علی رو دوست داری
اگر تو قلب آدم غیر از این بود
دیگه فایده نداره هیچ کاری
خدا لعنت کنه هر آدمی رو
که وقت مردم و اینقد تلف کرد
خدا لعنت کنه اونی که یک عُمر
ما رو مشغول جایی جز نجف کرد
ما اصلا کاری با دنیا نداشتیم
ما دنیامون تماشای علی بود
ما اوج کیف دنیامون بولله
یه لقمه نون و خرمای علی بود
ما اصلا کاری با دنیا نداشتیم
حالا مشغول وام و قسط و کاریم
یه روز میریم نجف واسه همیشه
دیگه با هیچ کسی کاری نداریم
ما جامون تویه فردوس برین بود
قرار بود با پیمبر ها بشینیم
سقیفه بخت دنیا رو بهم زد
نذاشتن اصل تاریخ و ببینیم
کسی مونده تویه پول اجارهش
کسی وضعیت مالیش ضعیفه
کسی قفله اگه بخت جوونش
بگه لعنت به شورای سقیفه
طاها
.
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرج
حبیبی یا اباصالح
تویی آقا تویی مولا حبیبی یا اباصالح
تویی آیت تویی عظمیٰ حبیبی یا اباصالح
تویی طاها تویی حیدر تویی قرآن تویی عترت
تویی نور دل زهرا حبیبی یا اباصالح
تویی بالاترین توشه در این دنیا در آن دنیا
تویی محشر تویی کبریٰ حبیبی یا اباصالح
تویی مهدی تویی منجی تویی حجت تویی صاحب
تویی ماء مَعین ما حبیبی یا اباصالح
اگر یک دم ز من، غافل شوی ویران ویرانم
منم طفل و تویی بابا حبیبی یا اباصالح
نمی میرم بدون تو که معدومم بدون تو
منم ماهی تویی دریا حبیبی یا اباصالح
تویی دلسوز دیروزم تویی دلسوز اکنونم
تویی دلسوز من، فردا حبیبی یا اباصالح
به الطاف تو محتاجم نه این لحظه که هر لحظه
در این دنیای وانفسا حبیبی یا اباصالح
#محمدعلی_نوری
#مناجات_فاطمیه_امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه
تا به کی آقای ما تنهاست یا زهرا مدد
تا به کی آواره در صحراست یا زهرامدد
تا به کی خیمه نشین آستان غیبت است
شیعه را این غصه غم افزاست یا زهرا مدد
ماجرای غیبت از مولای ما آغاز شد
این همان غمهای عاشوراست یا زهرا مدد
قصه ی سرداب هم از بیت الاحزان شد شروع
جای این ویرانه در دلهاست یا زهرا مدد
قصه ی غصب فدک پایان یک سیلی نبود
آری این ارثیه ی طاهاست یا زهرا مدد
دردها تبعیدها زنجیرها آزارها
تا هنوز این ماجرا بر جاست یا زهرا مدد
فاطمی گشتن بنای کربلایی بودن است
چون حسینی بودن از اینجاست یا زهرا مدد
آن مسلمانی که بی مهر تو دارد ادعا
حکم او والله بی امضاست یا زهرا مدد
آخر ای منصور از منصور امت دست گیر
نام تو انسیه ی حوراست یا زهرا مدد
گر بیاید انتقامت را بگیرد مهدی ات
بر لبش این زمزمه زیباست یا زهرا مدد
#محمود_ژولیده
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
من نوشتم دوستت دارم کران تا بیکران
پس سراغم را بگیر از نامه ی نامه بران
هر کسی در دار دنیا دل به یاری بسته است
من دلم با تو خوش است و دیگران با دیگران
من اگر فردا نباشم ، امشبم خرج تو شد
این همه من آمدم یک شب تو هم بد بگذران
قصه ی بی کربلایی ، غصه ی شیرین ماست
ما اگر که زهر هم خوردیم بوده شوکران
شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی
ای فدای آن لب خشکت تمام نوکران
اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی
بعد قتلت رفته بالا ناله های چاکران
فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی
کاش تو تنها نبودی در میان کافران
وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی
رد شدند از روی تو با اسب ها ، غوغاگران
لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی
میشنید این خطبه را در خیمه گوش خواهران
کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی
میرود حالا رباب از حال بین مادران
تا پدر از پا بیفتد طفل شیری را زدند
داغ روی داغ میدیدند آن غم پروران
اصغر و زهرا کتک خوردند چون جای امام
این اصول عشق باشد بین این همسنگران
«میخ» کار نیزه کرد و«در»بجای خیمه سوخت
فاطمه هم داشت گودالی که افتاده در آن
خونی و خاکی شده در کوچه قرآنِ علی
کوثر افتاده ست زیر دست و پای ابتران
آه یا فضه خذینی ! بند بندم خرد شد
اینقدر که رد شدند از روی در خیره سران
ثلث سادات جهان را پشت در انداختند
گوهر من را به خون کشتند این بی گوهران
هر چه هم ماتم ببینم گریه مال کربلاست
مضطری بودم چنین شد ، وای بر آن مضطران
این علی را سالم از مسجد به خانه میبرم
شیرخواره اش آنچنان شد ، شد علیِ اکبر آن
من به ضربی گوشوارم در میان کوچه ریخت
وای از دستان خولی ها و وای از زیوران
#علیرضا_وفایی_خیال
#امیرالمومنینسلاماللهعلیه
#حضرتصدیقهطاهرهسلاماللهعلیها
#غزل
دردا که علی چو کوه درد است هنوز
صدها سال است فرد فرد است هنوز
جز با چاهی که محرم اسرار است
راز دل خود فاش نکرده است هنوز
آتش زده اند خانهی فاطمه را
غافل که علی مرد نبرد است هنوز
خون است دل ملائک از یاس کبود
رنگ رخ جن و انس زرد است هنوز
تازه ست هنوز داغ زهرا به دلش
فضّه به لبانش آه سرد است هنوز
آن پرده نشین خانهی حیدر سوخت
خونخواه ولی در پس پرده ست هنوز
#عباس_گودرزی
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_مناجات
این روزها که میگذرد، غرق حسرتم
مثل قنوتهای بدون اجابتم!
بستهست چشمهای مرا غفلت گناه
تو حاضری! منم که گرفتار غیبتم!
یک گام هم به سوی شما برنداشتم
ای مرحبا به این همه عرض ارادتم!
خالیست دست من، به چه رویی بخوانمت؟
دل خوش کنم به چه؟ به گناهم؟ به طاعتم؟
من هر چه دارم از تو، از این دوستیِ توست
خیری ندیدهای تو ولی از رفاقتم
بگذر ز رو سیاهی من، أیها العزیز!
حالا که سویت آمدهام غرق حاجتم
بگذار با نگاه تو مانند حُرّ شوم
با گوشهچشم خود بِرَهان از اسارتم
آن روز میرسد که فدایی تو شوم؟
من بیقرار لحظۀ ناب شهادتم
#یوسف_رحیمی
[السلام علی الصدیقه الشهیده]
هرگز نمیفهمم چرا باور زمین خورد
هرگز نمیفهمم چگونه بر زمین خورد
حتی تصور کردنش هم درد دارد
وقتی تجسم میکنم مادر زمین خورد
"فضه خزینی" های مادر پشت هم بود
یعنی که چندین بار پشت در زمین خورد
مردم زمین افتادنش را خنده کردند
هر دفعه با افتادنش حیدر زمین خورد
هر دو پسرهایش زمین...همراه مادر
بابا زمین...فضه زمین...دختر زمین خورد
فرزندها را دور کن…این صحنه تلخ است؛
محسن کمی از دیگران بدتر زمین خورد...!
هی میشنیدم که کسی با خنده میگفت:
دیدید مردم ! فاطمه آخر زمین خورد…!
از شدت زخمی که روی صورتش بود
فهمیده ام که مادرم با سر...زمین خورد...!.
نیما نجاری
یاصاحب الزمان(عج)
#غم هجران
#غزل
ازغم هجران تو برلب رسیده جان من
درکجایی درکجایی یوسف کنعان من
ای نگارم دوری تو علت بی طاقتی است
میتوانی حل کنی این مشکل آسان من
ازگناه بیشمار خود خجالت میکشم
گشته حایل بین ما این پرده ی عصیان من
مهدی زهرا دوچشم اشکبارم را ببین
باتو درمان میشود این درد بی درمان من
العجل ای منتظر در انتظارت مانده ام
بی تو این دنیای فانی میشود زندان من
این (بهار) عاشقت باگریه گوید روز و شب
درکجایی درکجایی یوسف کنعان من
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
دادخواه جرم تاریخ
«امینی»، رهنوَدِ آهنین پی
روان در ژرفراه عمق تاریخ
عدالت، با قضاوتنامه ی وی
خیانت پیشگان را کرده توبیخ
«امینی» تک سوار دشت همّت
که دارد روز و شب هر سو تکاپو
گُدازد از حَرورِ عشق و غیرت
حقیقت جو دلی در سینه ی او
«امینی»، آنکه با برهان و حُجّت
دهانِ یاوه گویان را فرو بست
به جز تسلیم در پیش حقیقت
زهر باطل گرایی رشته بگسست
درون تیره ابر اختلافات
درخشد چهره ی مردانه ی او
که می پرسد به صد افسوس و هیهات
حقیقت کو؟محمّد کو؟ علی کو
«امینی»، دادخواه جُرم تاریخ
شکایتنامه ی او «الغدیرش»
نهال تلخ باطل کنده از بیخ
کلام حق نشان دلپذیرش
«امینی»، رهبر آزادگان را
به ملّتهای روشندل نشان داد
پریش و تیره دل نسلِ جوان را
صفا بخشید ، از عشق و توان داد
شاعر :مرحوم حبیب الله چایچیان (حسان )
#شب_جمعه_شب_زیارت_ارباب_بی_کفن
در قتلگاهت آمدم و سر نداشتی
یک جای سالمی تو به پیکر نداشتی
دیدم تو را چه دیدنی ای پاره ی دلم
حتی لباس کهنه ای در بر نداشتی
جز روی حنجری که همه بوسه اش زدند
جایی برای بوسه ی خنجر نداشتی؟
زینب بمیرد این همه خونی نبیندت
خواهر شود فدای تو یاور نداشتی؟
ته مانده های پیرهنت هم ربوده شد
چیزی برای غارت لشکر نداشتی
ای وای سینه ی تو پر از جای پا شده
یکی دو تا که ارث ز مادر نداشتی
بی کس شدی ز پشت سرت نیزه خورده ای
حق می دهم حسین، برادر نداشتی
#رضارسول_زاده
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#مناجات
#غزل
دیگر مهارِ بغضِ جانکاه؛ کارِ من نیست
ماندن میانِ طوفانِ آه؛ کارِ من نیست
در چاهِ نفْس درگیر با ظلمتم شب و روز
دیگر نفس کشیدن در چاه؛ کارِ من نیست
یک عمر از رفیقِ ناباب ضربه خوردم
دیگر رفاقتِ با گمراه؛ کارِ من نیست
از توبه گفته ام به، هر عاصیِ پشیمان
تفسیرِ آیهٔ یأس...که راهکارِ من نیست
با هر إلهي العفو چون رویِ خوش نشان داد
پس ناامیدی از این درگاه؛ کارِ من نیست
دل کندن از بهشتی که وعده داده شاید...
دل کندن از خدایِ دلخواه؛ کارِ من نیست
*
شمر(لع) آمد و به هم ریخت با گریه حالِ شعرم
توصیفِ وضعِ گودال؛ والله کارِ من نیست
خنجر کشید و میگفت استادِ قتلِ صبرم
کُشتن که در زمانِ کوتاه؛ کارِ من نیست
آقایِ ما عطش داشت! شمشیر خورد و شرحِ
بارانِ نیزه هایِ ناگاه؛ کارِ من نیست!
#مرضیه_عاطفی