eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.6هزار دنبال‌کننده
9 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
باید که تو را حضرت منان بنویسد در حد قلم نیست که قرآن بنویسد هر دست گدایی که به سوی تو دراز است مفهوم قنوتی است که در بین نماز است سمت حرم توست دلم باز روانه «ای تیر غمت را دل عشاق نشانه» ایوان دلم خاک، طلایی بده مولا قدری به من خسته بهایی بده مولا آن چیست که در حج و طواف است...؟نشانه است «مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه است» تکفیر نما عقربه ی قبله نمارا چون اوست که سمت تو نشان داده خدا را احمد(ص) به خدا غیر علی(ع) یار نمی خواست پیغمبر ما همسفر غار نمی خواست رفتند به بیراهه و خوردند به بن بست «تا بوده علی(ع) بوده و تا هست علی(ع) هست» بر اسب سوار است قیامت شده بر پا دشمن به فرار است ازین حالت مول ا شمشیر کشیده است که لشگر بگشاید باید برود یک تنه خیبر بگشاید «یا قادر» و «یا قاهر» و «یا فاتح» و «یا هو» این جرأت و این هیبت و این قدرت بازو... مخصوص علی(ع) هست علی(ع) شیر خداوند آن یکه جوانمرد به تعبیر خداوند... ...از ترس ز دستان عدویش سپر افتاد «با خشم علی(ع) هرکه در افتاد ور افتاد» احمد(ص) زند آیا نفسی غیر علی(ع)...؟نه بالا برود دست کسی غیر علی(ع)...؟ته «من کنتُ» که بر حیدر کرار (ع)رسیده است حقّ است و سرانجام به حقدار رسیده است
چون ذات علی، ولیّ حق، مظهر هوست گر نام ورا خدا علی خواند نکوست در خانه‌ی حق، علی به دنیا آمد "از کوزه همان برون تراود که در اوست" دریاست علیّ و جمله هستی چون جوست مغز است همه علیّ و عالم همه پوست در کعبه اگر علی به دنیا آمد "از کوزه همان برون تراود که در اوست" تا حبّ علی مرا بُوَد در رگ و پوست رنجم ندهد سرزنش دشمن و دوست جز نام علی، لب به سخن وا نکنم "از کوزه همان برون تراود که در اوست" گفتم به خرد: ای که تو را رأی نکوست! آثار خداست در علی یا هُوَ هوست؟ گفتا به خدا! که او خدا نیست ولی "از کوزه همان برون تراود که در اوست" (ظاهرا") ر شکر کنم تا ابد الدهر نکوست جا کرده محبت علی در رگ و پوست من مهر علی دارم و دشمن بغضش از کوزه همان برون تراود که در اوست گفتم كه علي،گفت بگو سِرُّ الله گفتم كه علي،گفت بگو عين الله گفتم كه به وصفش چه بگويم گفتا لا حول و لا قوه إلّا بالله
کسی دکان نگشوده‌ست بی‌جواز علی که رزق هیچ کسی نیست بی‌نیاز علی خدا به داد ترازوی عادلان برسد اگر حساب بسنجند با تراز علی جهان سوال بزرگی‌ست، کشف خواهد شد اگر که چاه بگوید چه بود راز علی گره به کار خود انداختی طناب! چرا؟ چه خواستی که نداده‌ست دست باز علی بپرس از آنکه دو دستی غلاف را چسبید چه دیده از دو دم تیغ یکه‌تاز علی به کوفه نیست امیدی که مسجدش نشکست نماز هیچ کسی را به جز نماز علی
از پیمبر یا خدا درباره ی حیدر بپرس یعنی از گوهرشناسان قیمت گوهر بپرس گل به خوبی می شناسد باغبان خویش را وصف ساقی نجف را از می کوثر بپرس معنی مرد خدا را نیمه شب از نخل ها معنی شیر خدارا روز از لشکر بپرس هیچ دیواری نمی شد مانع راه علی از شکاف کعبه و دروازه ی خیبر بپرس در دل تاریخ آوای((سلونی))زنده است مشکلات سخت را از صاحب منبر بپرس نه !فرار از جنگ هرگز درمرام شیر نیست قصه را از بدر یا احزاب یا خیبر بپرس گاه برترمی شود یک نوکر از صد پادشاه این تناقض علتی دارد که از قنبر بپرس در جهنم با علی یا در بهشت بی علی؟ شوق آتش را از ابراهیم پیغمبر بپرس جمع خواهد شد محمد با علی در یک بدن؟ ما نمی فهمیم این را از علی اکبر بپرس
شیر جنگاور بنت اسدی یا حیدر مظهر روی خدای صمدی یا حیدر همه ی عرش خدا را بلدی یا حیدر همه جا ذکر لبانم مددی یا حیدر می کند نام قشنگت به خدا دلبری ام از طفولیت خود تا به کنون حیدری ام نفسی دارم اگر از کرمت دارم و بس میل بوسیدن خاک قدمت دارم و بس در سرم شوق طواف حرمت دارم و بس در دل خود بخدا درد و غمت دارم و بس دل که شد جای علی قیمت زر میگیرد مرده با ذکر ”علی” جان دگر میگیرد ازتوگفتن بخدا کار کمی نیست که نیست خطّی از مدح تو حد قلمی نیست که نیست پیش توحاتم طایی رقمی نیست که نیست سرکوی توسخن از اِرمی نیست که نیست این چه حرفیست که درعالم بالاست بهشت هرکجا نام علی هست همانجاست بهشت آسمان پای قدم های تو سر خم کرده و زمین زیر قدومت چه قدر دم کرده دشت را سرخی رگ هات جهنم کرده هیبت تو به خدا روی همه کم کرده رقص تیغ دو سر تو چه تماشا دارد ملک الموت اگر جان بدهد جا دارد به تو و گرمی بازار تو ماشاءالله به وفاداری و ایثار تو ماشاءالله به غلامان فداکار تو ماشاءالله هیچ کس نیست جلودار تو ماشاءالله فن شمشیر زنی را ز که آموخته ای؟ که به یک ضربه زمین رابه زمان دوخته ای مرد میدان نبرد و یل بی باک علی باعث رونق هستی گل افلاک علی ثمر رزق حلال و نطفه ی پاک علی طبق فرمایش خالق پدر خاک علی ای همه هستی وآرامشم ای جانم علی در شب اول قبرم به تو مهمانم علی
ماه مولا شد حدیث طیر را با ما بخوان در ولایش آشنا و غیر را با ما بخوان در توسل شبّر و شبّیر را با ما بخوان «یا مَن أرجوهُ لكلِّ خیر» را با ما بخوان با نمازی، با دعایی از گناهانت برآی هم‌چنان بنت اسد بر درگه یزدان درآی دانه اشكی چنان آیینه صافت می‌كند سوز آهی محرم بزم عفافت می‌كند رو به مسجد كن ببین رحمت طوافت كند ذات حق دعوت برای اعتكافت می‌كند معتكف در مسجد آن‌چه دید جز آن‌جا نبود اعتكاف هیچ كس چون مادر مولا نبود مادری كاو را ببخشد عالیِ اعلی علی پیش كعبه كس نداند حال او الّا علی می‌رسد بر گوش جانش نغمه‌های یا علی اعتكافش در حریم كعبه باشد با علی چون سر آمد اعتكافش، عشق شد هم‌دوش او تا برآمد آفتابی بود در آغوش او ای حرم در باز كن جانانه را در بر بگیر تیرگی بس، شمع با پروانه را در بر بگیر چون صدف این گوهر یك‌دانه را در بر بگیر خانه را بگشا و صاحب‌خانه را در بگیر در ز دیوار حرم وا كن، به مردم در ببند خود كمر در خدمت این كودك و مادر ببند ای حرم غسل زیارت كن جمالش را ببین چهره‌ی چون ماه و ابروی هلالش را ببین خط بكش بر روی بت‌ها و خط و خالش را ببین بر سر دست رسول‌الله مقالش را ببین كز زبور و مصحف و تورات ای جان جهان هر چه فرمایی بخوانم، گویدش قرآن بخوان چون به رخسار پیمبر چشم حیدر باز شد از نگاهش عقده‌ی غم به پیمبر باز شد شهر علم مصطفی را بر جهان در باز شد حجت داور لبش با نام داور باز شد ای حریم كعبه! بشنو این ندای دلنشین آیه‌های مؤمنون را از امیرالمؤمنین اختیارش با خدا و عالمش در اختیار مرد میدان‌های علم و حلم و مجد و افتخار جُرج جُرداق مسیحی گفت در هر روزگار كاش می‌شد یك علی وین ویژگی‌ها آشكار این نخواهدشد ولی از مكتب ایثار او كاش خیزد هر زمان چون میثم تمّار او مرحوم
اگر بیرون کند از بیشه‌ی تمکین خود سر را به لرزش آورد ارکان أرض و چرخ أخضر را به ظاهر، تا بلی گفتیم، نفس از پرده بیرون شد پسندیدم علی را تا پسندیدم پیمبر را مراعات نظیر ذوالفقار از موج کوثر کن میاور با فرات و نیل یکجا تیغ حیدر را اگر نازک کند روز قیامت پشت پلک خویش نمی‌بیند بهشت آن روز حتی روی قنبر را ز فیضش لال، خط نامه را بر کور می خواند ز لطفش کور دارد رهنمایی مردم کر را کتابی هست اگر، شرحی است بر آن متن گیسویت خدا بهر تماشای تو میزان کرد محشر را غبار رحمتی شد باده بر آسمان پیچید به شعله‌ی یادش گرفتم دامن تر را بدان بازو کدامین طعمه را پاس ادب دارم که جاه باز بستی از کرم بال کبوتر را شرافت داشت دست بولهب بر پلّه‌ی شأنش مشرّف گر نمی‌فرمود با پادوش منبر را فقیهان را به زین اسب کرسی شجاعت داشت اگر می‌بست هنگام قتال آن شیر نر، سر را ز قدرت می‌کِشد از نیستی ها کرّه‌ی هستی مقدر می‌کند بر نیستی امر مقدر را حدیث روی آتشناک تو با خاک زایل نیست به دوشم می‌کشم بعد از وفاتم نیز ساغر را ز چین تا روم اگر دیبای خوبان موج خیز افتد نخواهم داد از کف دامن اولاد حیدر را عیالات خدا را تهمت همسنگی از کفر است مبندی بر زنانش غیر زهرا شأن همسر را
امشب به لبم همین ترانه ست، علی !!! مقصود تویی ، کعبه بهانه ست، علی !!! این بیت ، ز مستجار ، فریاد زند ... خانه منم و صاحب خانه ست ، علی ... ....... جز حب علی نیست نجاتی دیگر جز خندهٔ او نیست براتی دیگر تا شاد شود قلب محمد صلوات بر حیدر و زهرا صلواتی دیگر
در مخزن لايموت دردانه علي است در كون و مكان امير فرزانه علي است در كعبه ظهور كرد تا بر همه كس معلوم شود كه صاحب خانه علي است
وجه تو وجه خالق یکتاست یاعلی دست تو دست حی تعالاست یاعلی روی خدا که دیده نگردد به دیده ها در روی حق نمای تو‌ پیداست یاعلی زیبایی ورودی جنت به نام توست الحق چقدر نام‌تو زیباست یاعلی ای جان عالمی به ید با کفایتت شرط قبولی عمل ما ولایتت دین خدا بدون تو‌ کامل نمی شود قرآن بدون مهر تو‌ نازل نمی شود خیرالعمل محبت تو مهر فاطمه است بیچاره آنکه کسی است که قائل نمی شود بی انتهاست رحمت ذات خدا ولی بر منکر ولای تو‌ شامل نمی شود لوح عمل بنام تو مُهر است یاعلی دین بدون مِهر تو‌ کفر است یاعلی یزدان هماره مدح تورا در کتاب کرد ذات حکیم علیِ حکیمت خطاب کرد نام خدا علیست زبس دوست داردت نام تورا ز نام خودش انتخاب کرد کردم دعا به روز ازل حیدری شوم شادم خدا دعای مرا مستجاب کرد هر صبح و شام ورد لبم بی حد و عدد من کلب آستان توام یاعلی مدد دل زنده می شود ز کلام تو یاعلی عالم به پا بود به دوام تو یاعلی بال و پرش بسوزد اگر در خیال خود جبریل پر زند به مقام تو یاعلی زیباست لحظه ای که تمامی انبیا صف میکشند بهر سلام تو یاعلی محشر محیط سلطنت توست یاعلی باغ بهشت مرحمت توست یاعلی یزدان وجود را به تو تحکیم می کند قرآن به هر ورق ز تو‌ تکریم می کند هر روز جبرئیل امین بهر کسب فیض بر گنبد طلای تو‌ تعظیم می کند حق حکیم گردش لیل و‌ نهار را با گردش نگاه تو تعظیم می کند ای رزق کائنات ز لطف مدام تو تو‌ پادشاه عالمی و من غلام تو شکر خدا که مهر تو دست مرا گرفت عشق تو‌گنج و‌ در دل ویرانه جا گرفت روزیکه که گفت حق «الستُ بربکم» اقرار بر وجود تو از انبیا گرفت وقتی که پا به خانه کعبه گذاشتی حرمت ز مقدمت‌ حرم‌کبریا گرفت ای عشق تو حقیقت حی علی الصلاح ای پیرویت معنی حی علی الفلاح روزم بدون نام علی سر نمی شود قلبی که با علی است مکدر نم شود کوثر از آن خوش است که ساقیش حیدر است کوثر بدون ساقی کوثر نمی شود رزق تمام عالم هستی به یمن اوست بی اذن او‌ که رزق مقدر نمی شود هستی ما هم از کرم مرتضی علیست آرام جان ما حرم مرتضی علیست رخسار مرتضی که پدیدار میشود خورشید در زوال خود انکار می شود خورشید بوسه گر نزند بر جبین او از تیره گی مثال شب تار می شود رغبت به پادشاهی عالمی نمی کند هرکس غلام حیدر کرار می شود آب و‌ گلم خدا بسرشته است یاعلی بر روی لوح سینه نوشته است یاعلی اسلام با نبرد علی آبرو گرفت دین خدا به نام علی رنگ و بو گرفت تا اینکه بر زبان ببرم ذکر یاعلی باید ز آب کوثر و ‌زمزم وضو‌ گرفت روز جزا علیست که ساقی کوثر است خوشبخت آن کسی که ز دستش سبو گرفت بنشین براه و منتظر یک نگاه باش ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش بی حب او بهشت مهیا نمی شود بی مهر او‌ قلوب مصفا نمی شود روز ازل دٙرِ دل خود بسته ام به غیر این در به روی غیر علی وا نمی شود گویند اگر تمامی ذرات یاعلی یک یاعلیِ حضرت زهرا نمی شود در هر تپش صدای نفس های ما علیست ای دل غمین مباش که مولای ما علیست شام و سحر به‌ دست علی بوسه می زند شمس و قمر به دست علی بوسه می‌زند وقتی که استلام حجر می کند علی حتی حجر به دست علی بوسه می‌زند وقتی به ذوالفقار زند بر دل سپاه تیغ ظفر به دست علی بوسه می‌زند سهم‌ طعام خود به یتیم و اسیر داد اندر رکوع خاتم خود بر فقیر داد این مرد کیست در دل اشرار آمده در کف گرفته تیغ شرربار آمده از بهر حفظ جان پیمبر به امر حق حیدر به قلب لشکر کفار آمده هرکس که دید تیغ علی را به نعره گفت باید گریخت حیدر کرار آمده این دست حیدر است که اعجاز می کند در آسمان سر است که پرواز می کند
کعبه خلوت گه اسرار فراوان علی ست بیت حق جلوگر از عارض رخشان علی ست در جهان مرد عمل باش علی را بشناس که ترازوی عمل کفه میزان علی ست دادگاهی که به فردای قیامت برپاست حکم حکم علی و محکمه دیوان علی ست ای ابوبکر مکن غصب خلافت زیرا به خدا بعد نبی سلطنت از آن علی ست کشتن مَرحب و بگرفتن درب خیبر خاطرات خوش دیباچۀ دوران علی ست دور شو ای پسر عبدود از دیدۀ او که شجاعان عرب پشۀ میدان علی ست این حسینی که رئیس الشهدایش خوانند با خبر باش که شاگرد دبستان علی ست گر چه «خوشزاد» ز دیدار نجف محروم است در عوض ریزه خوره سفرۀ احسان علی ست
ﺷﺄﻥ تو در اندیشه ما جا شدنی نیست در کوزه که جا دادن دریا شدنی نیست هرچند که توصیف تو مولا شدنی نیست تو لطف کنی ناشدنی ناشدنی نیست طبعی که نپرداخت به نام تو تلف شد بر خاک نوشتند علی درّ نجف شد ماییم و دلی مست در ایوان طلایی احسنت چه معماری انگشت‌نمایی تاریخ ندیده به خود این‌گونه بنایی دارد هنر شیخ بهایی چه بهایی هرکس که تو را دید به زانو زدن افتاد در صحن تو خورشید به جارو زدن افتاد در خلقت تو هرچه خدا داشت عیان شد در روز ازل هرچه دلت خواست همان شد هر کس که گدای تو شد آقای جهان شد از برکت نام تو اذان نیز اذان شد سردار بجز میثم تمار نداریم ما غیر علی با احدی کار نداریم از ظرفیت خویش فراتر چه بگویم؟ گنگ است زبان پیش تو دیگر چه بگویم؟ از تو که خدا گفته مکرر چه بگویم؟ هیچ است علی پیش تو من هر چه بگویم مقصود تویی کعبه و بت‌خانه بهانه‌ست چیزی که عیان است چه حاجت به بیان‌ست نام تو شده قدرت بازوی پیمبر در غزوه احزاب تویی یک تنه لشکر یک ضربه‌ا‌‌ت از کل عبادات فراتر با فاطمه شد قدرت تو چند برابر غیر از تو علی هیچ کسی حصن حصین نیست یا فاطمه گفتی رجزی بهتر از این نیست باید که به رخ‌ها بکشانی هنرت را آسوده کن این مرتبه تیغ دوسرت را رندی کن و یک گوشه رها کن سپرت را صفین محیاست بیاور پسرت را چشم تو گره خورده به ابروی اباالفضل وصل است به تو قدرت بازوی اباالفضل