#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
صید این صحرا همه آهوست یاهویی بزن
وَحدهُ را وقت إلّاهوست آهویی بزن
از خراسان می دمد خورشید، والشمسی بخوان
صبح نزدیک است آری پرده را سویی بزن
جان همه صحن و سرای اوست، اسفندی بسوز
دل همه فرش رواق اوست، جارویی بزن
چلچراغی نیستی گر در شبستان، لااقل
قطرهی اشک زلالی باش و سوسویی بزن
راه اگر دور است نزدیکان او کم نیستند
نامهای بنویس و بر بال پرستویی بزن
ای دل از رفتن مشو غافل، رسیدن با تو نیست
هر طرف رو می کنی دریاست، پارویی بزن
#مهدی_جهاندار
#امام_رضا_ع_مدح
"یاحسینی" اگر از صحن رضا برخیزد
میرود تا بسوی عرش خدا دستبهدست...
#مهدی_جهاندار
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
جواد آنکه به نزدش سخا و جود گداست
جواد آنکه خدا نیست، خندههای خداست
جواد آنکه هم از کودکی امام شده است
شبیه حضرت عیسی و حضرت یحیاست
جواد آنکه کریم بن هفت اقیانوس
جواد آنکه جواد بن هشتمین دریاست
جواد آنکه جواب تمام پرسشها
جواد آنکه امام تمام بارانهاست
جواد آنکه به دل بردن از پدر مشهور
جواد آنکه علیاکبر امام رضاست
جواد آنکه پدر از پسر غریبتر است
یکی به غربت مشهد، یکی به سامرّاست
جواد آنکه به فرزندیاش گمان بردند
غریب طعنه زدنهای مردم دنیاست
جواد آنکه به لبهای تشنه جان داده است
جواد آنکه پر از کلّ یوم عاشوراست
جواد آنکه به نزدیک با بصیرتیاش
ریا و خدعهی مأمون و معتصم رسواست
دلم شکسته ولی پر تلاطم است هنوز
که عشق فاصلهی کاظمین و کرب و بلاست
شاعر:
#مهدی_جهاندار
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
شاید امسال به این بادیه باران برود
شاید امسال به این دشت، بهاران برود
شاید امسال خدا را تو چه دیدی، شاید
یوسف گمشده اینبار به کنعان برود
شاید امسال حسین از سفر کربوبلا
منصرف گردد و شاید به خراسان برود
شاید امسال کسی آب نبندد به کسی
یا اگر بست، از این کرده پشیمان برود
شاید امسال اباالفضل نیفتد از اسب
شاید امسال اباالفضل به میدان برود
شاید امسال اذان علیاکبر در شهر
تکیه در تکیه، شبستان به شبستان برود
شاید امسال علیاصغرِ آغوش حسین
سوی گهوارهی خود با لب خندان برود
شاید امسال حبیب و وهب و جُون و زهِیر
نگذارند که آتش سوی طفلان برود
شاید امسال نه از گوش کسی خون آید
و نه در پای کسی خار مغیلان برود
شاید این قافله تا کوفه و از کوفه به شام
تازیانه نخورد دیگر و آسان برود
خیزران شرم کند از همه شاید امسال
چه رسد اینکه بسوی لب و دندان برود
روضهخوان! از دم دروازهی ساعات نرو
دختر شیر خدا ازچه پریشان برود؟...
#مهدی_جهاندار
#امام_عصر علیهالسلام
#انتظار_و_عاشورا
#غزل
🔹غریباند نیستانیها🔹
یوسف، ای گمشده در بیسروسامانیها!
این غزلخوانیها، معرکهگردانیها
سر بازار شلوغ است، تو تنها ماندی
همه جمعاند، چه شهری، چه بیابانیها
چیزی از سورۀ یوسف به عزیزی نرسید
بس که در حق تو کردند مسلمانیها
همه در دست، ترنجی و از این میرنجی
که به نام تو گرفتند چه مهمانیها...
«این چه شمعیست که عالم همه پروانۀ اوست؟»
این چه پروانه که کردهست پرافشانیها؟
یوسف گمشده! دنبالۀ این قصه کجاست؟
بشنو از نی که غریباند نیستانیها
بوی پیراهن خونین کسی میآید
این خبر را برسانید به کنعانیها
#مهدی_جهاندار
#استقبال_ازماه_محرم #مناجات_با_امام_حسین
شاید امسال به این بادیه باران برود
شاید امسال به این دشت، بهاران برود
شاید امسال خدا را تو چه دیدی، شاید
یوسف گمشده اینبار به کنعان برود
شاید امسال حسین از سفر کربوبلا
منصرف گردد و شاید به خراسان برود
شاید امسال کسی آب نبندد به کسی
یا اگر بست، از این کرده پشیمان برود
شاید امسال اباالفضل نیفتد از اسب
شاید امسال اباالفضل به میدان برود
شاید امسال اذان علیاکبر در شهر
تکیه در تکیه، شبستان به شبستان برود
شاید امسال علیاصغرِ آغوش حسین
سوی گهوارهی خود با لب خندان برود
شاید امسال حبیب و وهب و جُون و زهِیر
نگذارند که آتش سوی طفلان برود
شاید امسال نه از گوش کسی خون آید
و نه در پای کسی خار مغیلان برود
شاید این قافله تا کوفه و از کوفه به شام
تازیانه نخورد دیگر و آسان برود
خیزران شرم کند از همه شاید امسال
چه رسد اینکه بسوی لب و دندان برود
روضهخوان! از دم دروازهی ساعات نرو
دختر شیر خدا ازچه پریشان برود؟...
شاعر:
#مهدی_جهاندار
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#روز_تاسوعا؛ #شب_تاسوعا؛ #شب_عاشورا؛ #جناب_حر_بن_یزید_ریاحی_ع
عباس! تو را اگرچه در دل غوغاست
شمشیر اگرچه در کفت بی پرواست
یک امشب را ز دشمنان مهلت گیر
حرّ بن یزید، صبحِ فردا با ماست
#مهدی_جهاندار
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#روز_تاسوعا؛ #شب_تاسوعا؛ #شب_عاشورا؛ #جناب_حر_بن_یزید_ریاحی_ع
عباس! تو را اگرچه در دل غوغاست
شمشیر اگرچه در کفت بی پرواست
یک امشب را ز دشمنان مهلت گیر
حرّ بن یزید، صبحِ فردا با ماست
#مهدی_جهاندار
#امام_حسین علیهالسلام
#شهیدان_کربلا
#غزل
🔹من الغريب الی الحبیب🔹
مِن الغریب نوشتی إلی الحبیب سلامی
حبیب رفت به میدان چه رفتنی چه قیامی
سحر نسیم گذشت از سر مزار شهیدان
هنوز در پی بویی که میرسد به مشامی
یکی حسین امیرش شد و چه خوب امیری
یکی حسین امامش شد و چه خوب امامی
یکی بدون زره مرگ را گرفت در آغوش
یکی نماز تو را شد سپر بدون کلامی
یکی سیاه ولی روسپید؛ چون تو گرفتی
سر غلام به دامان خود چه حسن ختامی
یکی علی شد و اکبر شد و چه ماه منیری
یکی عمو شد و سقّا شد و چه ماه تمامی
به روی نیزه و در باد، گیسوان پریشان
چنان شدند که باقی نماند کوفه و شامی
دلم به حسرت یا لیتنا رسید و نگاهم
به سردر حرم افتاد، اُدخلوا بِسلامی...
#مهدی_جهاندار