بهار دل، شده خزون؛ دردامو از چشام بخون
من اومدم یهبار دیگه، پاسفرهی ماهرمضون
توو گیر و دار زندگی، عادّی شده برام خطا
با اینهمه روو سیاهی، بازم به من گفتی: بیا
ای خالق بنده نواز! میخوام که از تو، دور نشم
خیلی داره دیر میشهها؛ یهکاری کن، عوض بشم
ببین دارم داد میزنم؛ گناه منو بیچاره کرد
توو صحرای هوای نفس، دل منو آواره کرد
ای که تویی به هر زمان، قرار قلب بیقرار
گناه این بندتو باز به پای نادونیش بزار
به زیر بار معصیّت، قدکمون اومدم خدا
به محضرت یهباردیگه پشیمون اومدم خدا
ببین پاسفرهی دعا، اشکای این سینهزنو
میگه میون گریههاش، ببخش منو؛ ببخش منو
ای خالق آلالهها! منو یهشب ببر حرم
از در خونهی حسین، کجارو دارم که برم؟!
آی عاشقا مثل شما، این همهی حرف منه
فقط امید ما همین، گریه و سینهزدنه
مرثیهخونی کارمه؛ مثل تموم عالمین
میون گریه هی میگم: حسین حسین حسین حسین
آقا شنیدم که یهروز، خون به دل شما شده
میون گودال بلا، سر از تنت جداشده
آقا شنیدم سرتو، بهروی نیزهها زدن
با کعب نی، نامحرما به تن بچّهها زدن
بین زمین و آسمون، با اشک جاری از دو عین
یهمادری ناله میزد، غریب مادر؛ ای حسین
هر شام ز ماه رمضان صبح امیدی است
هر روز ازین ماه مبارک شب عیدی است
هر آه جگرسوز که از سینه برآید
در دامن صحرای جزا سایه بیدی است
هر نوع شکستی که ترا روی نماید
چون موج درین بحر پر و بال جدیدی است
تا خلوت یوسف که صبا راه ندارد
از دیده یعقوب عجب راه سفیدی است
در دامن دشتی که تو می می کشی امروز
هر لاله او شمع سر خاک شهیدی است
صائب اگرت دیده بیدار نخفته است
در پرده شبگیر عجب صبح امیدی است
#صائب_تبریزی
#ماه_مبارک_رمضان
#رمضانیه
#امام_رضا_علیه_السلام
#مناجات
#محاوره
#چارپاره
روحِ من مُرده یه کاری کن خدا
من و زنده کن نذار بشم تباه
خسته از راه اومدم، بد کِسِلم
سنگینی کرده رو دوشِ من گناه
حالم و گرفته نفْس ِ لعنتی
جَوونیم رفته و دیگه برنگشت
آبِروم رفته خدایا چه کنم؟
عمر من بدونِ بندگی گذشت
روبروت میشینم و زار میزنم
تا حلالم کنی منت میکشم
کمتر از همه ثوابِ منه و
بیشتر از همه خجالت میکشم
دادی آب و نونم و نفهمیدم
تو رو قرآن یه کمی به روم بیار
غصه میخورم که روبِرا نکرد-
-بندگیم و نِعمتایِ بیشمار
مطمئنم واسه تو کاری نداشت
ببَری پیش ِ همه آبِروم و
ولی دستم و گرفتی گم نشم
کردی روشن روزایِ پیشِ روم و
قربونت برم! نفهمیدم، ببخش
اومدم برای درمان...چه کنم؟!
رفته لذّت گناهام و بگو...
با تبِ عذابِ وجدان چه کنم؟!
داره زجرم میده احساس ِ گناه
یکی آرامش ِ باطنم بشه
کارِ من پیش ِ خدا، گیره و کاش
یه نفر بیاد و ضامنم بشه
یادم اومد که بابام بهم میگفت
نکنه هر جایی زانو بزنی
مادرم میگفت عزیزم نکنه
وقتِ غم به هر کسی رو بزنی
ضامنم حاضره و وقتِ سحر
از حرم همراهِ زائرا میام
ای خدا تا از سرم راضی بشی
شب هشتم با امام رضا(ع) میام
گفتم آقاجون پادرمیونی کن
گفته ناراحت نباش میخرَمت
من و بخشیده و شد ذکر لبم:
«قربونِ این همه لطف و کرَمت»
از سرم راضی شده امام رضا(ع)*
داره لبخندِ رضایت میزنه
خدا هم داره یکی یکی یکی
خط به خط گناهام و خط میزنه!
* یا وَلِيَّ اللّهِ! إنّ بَيْنى وَ بَيْنَ اللّهِ عز و جل ذُنُوباً لا يَأْتى عَلَيْها إلّا رِضاكُمْ
اى ولىّ خدا! بى گمان ، ميان من و خداوند عزوجلّ، گناهانى است كه جز رضايت شما، آنها را محو نميكند.
(فرازی از زیارت جامعهٔ کبیره)
#مرضیه_عاطفی
#امام_رضا_علیه_السلام
#مناجات
#محاوره
#چارپاره
روحِ من مُرده یه کاری کن خدا
من و زنده کن نذار بشم تباه
خسته از راه اومدم، بد کِسِلم
سنگینی کرده رو دوشِ من گناه
حالم و گرفته نفْس ِ لعنتی
جَوونیم رفته و دیگه برنگشت
آبِروم رفته خدایا چه کنم؟
عمر من بدونِ بندگی گذشت
روبروت میشینم و زار میزنم
تا حلالم کنی منت میکشم
کمتر از همه ثوابِ منه و
بیشتر از همه خجالت میکشم
دادی آب و نونم و نفهمیدم
تو رو قرآن یه کمی به روم بیار
غصه میخورم که روبِرا نکرد-
-بندگیم و نِعمتایِ بیشمار
مطمئنم واسه تو کاری نداشت
ببَری پیش ِ همه آبِروم و
ولی دستم و گرفتی گم نشم
کردی روشن روزایِ پیشِ روم و
قربونت برم! نفهمیدم، ببخش
اومدم برای درمان...چه کنم؟!
رفته لذّت گناهام و بگو...
با تبِ عذابِ وجدان چه کنم؟!
داره زجرم میده احساس ِ گناه
یکی آرامش ِ باطنم بشه
کارِ من پیش ِ خدا، گیره و کاش
یه نفر بیاد و ضامنم بشه
یادم اومد که بابام بهم میگفت
نکنه هر جایی زانو بزنی
مادرم میگفت عزیزم نکنه
وقتِ غم به هر کسی رو بزنی
ضامنم حاضره و وقتِ سحر
از حرم همراهِ زائرا میام
ای خدا تا از سرم راضی بشی
شب هشتم با امام رضا(ع) میام
گفتم آقاجون پادرمیونی کن
گفته ناراحت نباش میخرَمت
من و بخشیده و شد ذکر لبم:
«قربونِ این همه لطف و کرَمت»
از سرم راضی شده امام رضا(ع)*
داره لبخندِ رضایت میزنه
خدا هم داره یکی یکی یکی
خط به خط گناهام و خط میزنه!
* یا وَلِيَّ اللّهِ! إنّ بَيْنى وَ بَيْنَ اللّهِ عز و جل ذُنُوباً لا يَأْتى عَلَيْها إلّا رِضاكُمْ
اى ولىّ خدا! بى گمان ، ميان من و خداوند عزوجلّ، گناهانى است كه جز رضايت شما، آنها را محو نميكند.
(فرازی از زیارت جامعهٔ کبیره)
#مرضیه_عاطفی
#مناجات
حسن گل دردامن صحرامشخص می شود
قطره وقتی جمع شد دریامشخص می شود
گرچه زاهداهل تسبیح ودعا درجلوت است
وقت خلوت شدت تقوا مشخص می شد
ماهمه عبدیم در دربار سلطان نجف
رزق نوکر محضرمولا مشخص می شود
چای ریز و منبری مداح ،شاعر ، سینه زن
هرکدام ازجانب زهرا مشخص می شود
اشک چشم گریه کن ازآب حوض کوثراست
لطف ساقی در کف سقا مشخص می شود
رزق هر چشمی نخواهدبود گریه برحسین
چشم تر درعالم بالا مشخص می شود
(قدر زر زرگرشناسدقدرگوهرگوهری)
قیمت این اشک هافردامشخص می شود
پلک چشمم داغ شدازگریه برداغ حسین
شدت عشق ازهمین گرما مشخص می شود
شیرخوارش تشنه بودو آب مهر مادرش
اوج مظلومیتش اینجا مشخص می شود
غنچه ی پرپر اگر درپشت خیمه دفن شد
ماه رفته پشت ابر اما مشخص می شود
#علی_اصغرشاهسنایی
✔
یا صاحب الزّمان!
تقدیم به ماه مبارک روی شما.
ببخشید آقای ما... دیر شد.
قرار بود این هدیهی دستهجمعی به نیمهی شعبان برسد.
(از زحمت دوستان خیلی متشکّرم)
ابر است، حائل است، تماشا نمیشوی
خورشید من! ولی تو که حاشا نمیشوی
#رضا_خوبرو
سرمازده است باغ جهان، ای بهار جان!
صبحِ سپیدِ این شب یلدا نمیشوی
#حنیف_ذاکر
ما فکر هر کهایم به غیر از تو، ای غریب!
حق داری آشنای دل ما نمیشوی
#علی_سلطانی
صحرانشین عالم امکان! بگو چرا
مهمان خانههای دل ما نمیشوی؟
#مهدی_توکلی
قربانیام کنند به پیش قدوم تو
کاش آن زمان که وارد کاشانه میشوی!
#احمد_قاسمی
الغوثهای ما به تو دارند التجا
پس مُستغاث میشویام یا نمی شوی؟
#محمدسعید_عطارنژاد
تاریکی فراق به امروز هم رسید
ای روزگار شبزده! فردا نمیشوی؟
#جواد_هاشمی_تربت
یک روز میرسد که بگویند او رسید
ای روز جمعه! صدر خبرها نمیشوی؟
#محمدعلی_فراتین
بیخود میان زشتی خود دست و پا مزن
دنیای بی امام! تو زیبا نمیشوی
#محمد_معارفوند
یوسف! بدان که با همهی دلرباییات
هرگز شبیه یوسف زهرا نمیشوی
#سید_حسین_فراتی
هرگز وجود "غایب حاضر" شنیدهای؟
گفتم به شیخ، همنظر ما نمیشوی؟
#محمدعلی_فراتین
حُسن ختام شعر خدا! هر چه میکنم
در وصف شاعرانهی من جا نمیشوی
#حسین_بابانژاد
غزلی دوازده بیتی از ۱۱ شاعر.
#مناجات
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
آنچنانکه درصدف، دُرّ و گهر ارزنده است
ناله های بنده ات وقت سحر ارزنده است
درهم و برهم خریدی تا بفهمانی به من
بندهء بدکار تو هم اینقدر ارزنده است
بدتر از حُرّ پشیمانم ولی زخم سرم
مثل زخم فطرس بی بال و پر ارزنده است
پیش چشم این و آن بشکن شبی ظرف مرا
عاشقی وقتی که دارد دردسر ارزنده است
کاهلی این گدا از لطف صاحبخانه است
دست خالی آمدم چون بیشتر ارزنده است
گر بدانم آخرش مادر به دادم می رسد...
هرچه هم بیرون بمانم، پشت در ارزنده است
خواهش محتاج را زهرا به چشمش می کشد
پیش حیدر التماس رهگذر ارزنده است
جان به لب آمد هزاران بار و گفتم یاعلی
در نجف جانم بگیری، این سفر ارزنده است
تا مُحرّم، روزی شش گوشهء من را بده
تا نمُردم یک حرم من را ببر ارزنده است
هرسحر گفتم حسین و گریه کردم با حسن
بردن اسم حسن از هر نظر ارزنده است
قاسم آمد پیش ارباب و صدا زد ای عمو
مادرم گفته برو! این چشم تر ارزنده است
آبرویم ریخت پیش فاطمه ردّم نکن
دستخط مجتبایت را بخر ارزنده است
مثل اکبر قد کشید اندازه عباس شد
پیش داغ اعظمش درد کمر ارزنده است
#رضا_دین_پرور
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
#دوبیتی
دَر آمده با رزم تو از دشمن آه
ازرق شده مغلوب تو با نیم نگاه
تکرار حسن بودی و میگفت حسین:
لا حول ولا قوة الا باالله..
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#حضرت_قاسم_ولادت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جبــریل درخانه ی خیرالنسا
دسته گل آورده زعرش خدا
خبـــربـده بـه سائل بی نــوا
پــدرشــده کـــــریم آل عبــا
ولیمــه میدهد همـه شهررا
جـودوکـرم چنین کنداقتضا
نــورعلی نــورعلی نــور،یا...
بــروی دستهــای ، شیـرخدا
دوباره مجتبی رسیــده آیا؟
ماهِ مدینه تاسحر می شود
مَحــو دراین شمـایل دلـربا
آقــا زاده آمـــده، مـــرحبـــا
یاقاسم بن الحسن المجتبی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نــورخدای ذوالمنــن راببین
سبط رســول مؤتمن راببین
به روی دست حسن بن علی
آینـــه ی حُسنِ حسن راببین
به سیــدشبــاب اهل بهشت
تبسّــــــــمِ پدرشـدن راببین
شبنمِاشکِ شوقِچشمانِاَبر
به روی برگِ یاسمن راببین
به گوشاواذان بگویاحسین
ولــذّت عمـــوشـدن را ببین
امام مجتبی به خنده گوید
زینب جان دوباره من راببین
سخت،دلِ پـدرشــده مبتلا
یاقٰاسِم بنِ الحَسَنِ الْمُجتَبیٰ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به حُسنِرحمــانیقاسم،سلام
به نــور پیشــانی قاسم،سلام
نوررخشحسرتخورشیدوماه
به وجـه نـــورانی قاسم،سلام
قلبش،بیتُ الحَسَنِ والحُسَین
به قلــب ربـّــٰانی قاسم،سلام
حُسنش،حُسنِ حَسَنِ بن علی
به حُسنِ یزدانیِ قاسم،سلام
عَلَم گرفت روزطَفرویدوش
به عَلَـم گَـردانی قاسم،سلام
اِنْ تُنْـکِـرونیٖ فَاَنَابنُالْحَـسَن
به رزم طـوفانی قاسم،سلام
سلام ای جلــوه ی بی انتها
یاقاسم بن الحسن المجتبی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لطف توچون پدرتمـام،قاسم
مرحمتت عَلَیالـــدوام،قاسم
جـودبه ارث بردی وکـــرامت
مِنْ آبـائِکَ الکِـــــــــرام،قاسم
ماه صیــام حُسنِ مَطْلـــعِ تو
مُحـــرَّمت حُسنِ خِتام،قاسم
حریم توست مسجدالحرامم
قسـم به مسجدالحرام،قاسم
حضــرت عباس علیـهالسلام
کنـــدبه پـای توقیـــام،قاسم
هرشبجمعهحجتبنالحسن
دهـد به تـربتت سلام،قاسم
چـه کــردهای بادل آل عبـــا؟
یاقاسِــم بنِ الحسنِ المُجتبیٰ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ایهمهعالمزتودرهایوهو
وارثحُسنِحَسَنیموبهمو
نقاببردارزصورتکه ماه
دارد ،دیــــدنِ تــورا آرزو
خشنـودمیشود زدیدار تو
بنشین پیش پدرت روبرو
بزن به قلبلشگردشمن و
اِنّیٖ اَنَالقــاسمِ جانانه گو
رزم تو رزم حسن بنعلی
دشمن از تیـغ تو بی آبرو
ای به فنارفته ز شمشیرتو
ازرق شامی و پسرهای او
ای نوه ی حضرت خیبرگشا
یاقاسِم بنِ الحسنِ المُجتبیٰ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دل توگشت مبتلای حسین
درسرتوحالوهوای حسین
وگشتـه ای نیـابتـاً ازحسن
هم سفــرکــرببـلای حسین
چقدرگریه کردی ازغصهی
غریبی و سوزصدایحسین
بی زره ازحرم وداع کردیو
پشت سرتوگریه های حسین
مروکه نوعروس گریانتوست
ببین که افتـاده به پایحسین
این قدردستوپانزن،خودترا
بگذاریک لحظه به جایحسین
پانکش از درد به روی زمین
سختاستاینصحنهبرایحسین
چـادرنــوعــروس آتش گرفت
همینکهسوختخیمههایحسین
ســر تورفت بـرروی نیـــزه ها
یاقـاسِـــمِ بنِ الحسنِالمُجتَبیٰ
#محمدعلی_قاسمی_خادم
#حضرت_قاسم_ولادت
#حضرت_قاسم_مدح
از همان اول عزیز قلب این دنیاشده
پیش این یوسف قدم هر صورتی رسواشده
سجده براین ماه پاره مستحبی واجب است
تا ببوسد هر که آمد بر قد او تا شده
این عسل یا که طلا باشد ز نهردولبش
هرنداری از پر قنداق او دارا شده
باز دیده از نبی دنیا جمال دیگری
آن نمک درچهره احمد در او پیداشده
آمده پایین که آقایی کند بر هر چه هست
بی خبر ماییم که آقا بر آن بالا شده
بی بهانه بر گدا بخشید آقای کریم
خوشبحال اهل یثرب چون حسن بابا شده
گر نخوانم قاسمش نام حسن آید به او
بین مدینه چون دوباره صاحب مولا شده
دارد او چشمی به بابا و نگاهی بر عمو
درصفا و مروهٔ عشقش چه او زیبا شده
#حامد_آقایی
#حضرت_قاسم_مدح
مثل دستی که مزین به عقیق یمن است
این پسر زینت بابای کریمش حسن است
از شجاعت زره حیدر اگر پشت نداشت
پشت و روی تو زره نیست همان پیرهن است
#محسن_قاسمی_غریب
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
ای گدایان رو کنید امشب که آقا قاسم است
تا سحر پیمانه ریز کاسه ی ما قاسم است
یادمان باشد اگر روزی بقیع را ساختیم
ذکر کاشی های باب المجتبی یا قاسم است
از همان روزیکه رزق نوکران تقسیم شد
کربلای سینه زنهای حسن با قاسم است
این کریمان به نگاه خود گره وامیکنند
آنکه عمری درد ما کرده مداوا قاسم است
گوسفندی نذر او کردیم و مرده زنده شد
آنکه نامش میکند کار مسیحا قاسم است
روی ابرویش اگر تحت الهنک بسته حسین
در حرم زیباترین فرزند زهرا قاسم است
نعره زد : ان تنکرونی ریخت لشکر را بهم
وارث شیر جمل شاگرد سقا قاسم است
مرد نجمه بود و صاحب خیمه شد در کربلا
سایه ی روی سر مادر به هر جا قاسم است
با اشاره هر کجا میگفت : یا زینب ببین
آن سر عمامه بسته روی نی ها قاسم است
زیر سم اسبها با هر نفس قد میکشید
گفت با گریه حسین ، این تن خدایا قاسم است
نعل های خاک خورده دنده هایش را شکست
مثل مادر این تنی که میخورد پا قاسم است
چونکه قاسم بود بین گرگها تقسیم شد
یوسف پاشیده از هم بین صحرا قاسم است
#قاسم_نعمتی