eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
253 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
576 ویدیو
296 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
(س) ام الشهید و همسر شهیدم در زیر بار درد و غم خمیدم منم زار و حرین، منم ام البنین من مادرم پسر ندارم نور بصر، قمر ندارم واویلتا آه و واویلا 4بار گرکشته گشته چهار نور عینم دارم چه غم فدا سر حسینم منم مظهربذل،مادر اباالفضل عباس من دستش جدا شد در علقمه فرقش دوتاشد واویلتا آه و واویلا 4بار برنقش چهارقبر سر گذارم روزم سیه شمس و قمرندارم بقیع شد بهرمند، چنان بیت الحزن دادم زکف دار و ندارم من برحسینم سوگوارم واویلتا آه و واویلا 4بار من داغهای جانگداز دیدم اما من از داغ حسین خمیدم گلانم پرپر است،حسین بی مادر است حسین من مادر ندارد تا اشک غم بهرش ببارد واویلتاوآه وواویلتا4بار.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عن َ(علیها السلام): «أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین، …أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین». حضرت ام البنین (علیها السلام): «از ابا عبدالله الحسین (ع) به من خبر بده! …فرزندانم و تمام کسانی که زیر آسمان کبودند، همه به فدای ابا عبدالله الحسین (ع) باد!» (منتهی المقال، ج 2، ص 70 تذکره الشهداء، ص 443)
حضرت علی (ع) بعدازدرگذشت نزد اصحاب خود فرمودند: من دلم خیلی بحال ابوذر می سوزد خدا رحمتش کند. اصحاب پرسیدند چطور ؟ مولا فرمودند: آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند. ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت: شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید' دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟ تمام ثروت های دنیا را که جمع کنید و به من بدهید با یک تار موی علی عوض نمی کنم. آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست. مولا گریه کردند و فرمودند: به خدایی که جان علی در دست اوست قسم ،آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمان محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند. مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ در این زمان علی فروش نشویم!!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای شده محرم به ولای ولی فاطمۀ دوّم بیت علی اختر تابندۀ برج ادب شیر زن خیل زنان عرب امّ بنین امّ ادب امّ نور چشم بد از قدر و جلال تو دور اختر تابندۀ برج شرف همسر ارزندۀ شاه نجف یار علی مادر صدق و صفا مرّوج مکتب عشق و وفا باغ گل یاس، سلامٌ علیک مادر عبّاس، سلامٌ علیک فخر تمام شهدا کیست تو شیر زن شیر خدا کیست تو معرفتت زبانزد عالم است هر چه بگویند به وصفت کم است مقاوم و صابر و آزاده ای چار پسر بهر علی زاده ای چار پسر نه، چار قرص قمر چار ستاره چار نور بصر ای به علی پس از وفات بتول همچو خدیجه در سرای رسول درود بر سه سرو بستان تو بر گل عبّاسی دامان تو تو گفته ای، ای گل باغ عفاف با پسر فاطمه شام زفاف کی همه جا چشم و چراغ همه منم کنیز مادرت فاطمه همدم نور احدی فاطمه عروس بنت اسدی فاطمه تو بانوی بیت ولی گشته ای دور حسین ابن علی گشته ای تا که در آن بیت مقرّب شدی از دل و جان عاشق زینب شدی به پاس اخلاق ز گل بهترت خواند بهین دخت علی، مادرت حق به تو یک بهشت احساس داد دسته گلی به نام عبّاس داد دید چو بر عشق ادب قائمت داد خدا ماه بنی هاشمت حق به تو در بیت ولا راه داد تا به تو سه ستاره یک ماه داد ماه تو از ماه فلک خوب تر پیش علی از همه محبوب تر ستارگانت همه خورشید نور چشم بد از جمال شان باد دور سزد که ناموس خدا خوانمت مادر کلّ شهدا خوانمت در بغلت بود گل یاس تو یعنی قندانۀ عبّاس تو بود چو خورشید رخش منجلی خواستی دهی به دست علی مشام تو شنید بوی حسین چشم تو افتاده به روی حسین فدایی خون خدا خواندی اش دور سر حسین گرداندی اش ای ادب از تو ادب آموخته به پای مصباح هدی سوخته دلم گرفته ذکر امّن یجیب زیارت مدینه ام کن نصیب که گریم از برای تو در بقیع به یاد گریه های تو در بقیع بقیع از اشک تو آید به جوش صدای گریۀ تو آید به گوش کرده به داغ چار فرزند صبر کشیده ای چهار تصویر قبر اشک مصیبت ز بصر ریختی به یادشان خون جگر ریختی چشم تو از بس که فراوان گریست به گریۀ تو چشم مروان گریست تو نالۀ وا ولدا می زدی اهل مدینه را صدا می زدی بدین سخن فکند آهت طنین که کس نگوید به من امّ البنین من که دگر امّ بنین نیستم مادر چار نازنین نیستم چار گلم ز تیغ پرپر شدند چار مَهَم به خون شناور شدند امّ بنین باغ گل یاس داشت دسته گلی سرخ چو عبّاس داشت ای ثمر دل گل احساس من ساقی اهل بیت عبّاس من شنیده ام دست تو از تن زدند به فرق تو عمود آهن زدند شنیده ام تا که تو رفتی ز دست پشت حسین ابن علی هم شکست شنیده ام که جای من فاطمه به دیدنت آمده در علقمه شنیده ام شعله به خشمت زدند شنیده ام تیر به خشمت زدند شنیده ام سکینه بی تاب بود جام به کف منتظر آب بود شنیده ام که دشمنان صف زدند کنار جسم بی سرت کف زدند شنیده ام که شد ز شمشیر تیز پیکر تو چو برگ گل ریز ریز گریه کنم روز و شب ای نور عین بهر تو نه بلکه برای حسین تو در مدینه مادری داشتی مادر خونین جگری داشتی اگر که پاره پاره شد پیکرت بود به دامان برادر سرت حسین فاطمه برادر نداشت کشته شد و مثل تو مادر نداشت تو را فراق اشجع النّاس کشت داغ حسین و داغ عبّاس کشت جز غم و اندوه و فغانت نبود حیف که آن چار جوانت نبود تا که بگریند برایت همه فاطمه یا فاطمه یا فاطمه سلام بر اشک تو یا فاطمه جزای تو اجر تو با فاطمه گریه ی تو به جز عبادت نبود وفات تو کم از شهادت نبود داغ تو یک شرارۀ نار بود برای اهل بیت دشوار بود مدینه در وفات امّ البنین ناله اش افکند به گردون طنین ز ناله و سوز پر آوازه شد دوباره داغ فاطمه تازه شد سلام «میثم» به گل یاس تو به دست و چشم و سر عبّاس تو.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در دفتر عشق کز سخن سرشار است هر چند، قصیده و غزل بسیار است از امّ بنین چهارگل پرپر شد این ناب‌ترین رباعی ایثار است. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا