eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
253 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
579 ویدیو
297 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
... الهی، الهی، خطا کرده ایم تو بر ما مگیر آنچه ما کرده ایم گنه کارم و عذر خواهم توئی چه حاجت بپرسش؟ گواهم توئی به گیتی نداریم غیر از تو کس به لطف تو داریم امید و بس مرا مایه ای بس گران داده ای به شهر غریبم فرستاده ای که تا دولت هر دو عالم خرم کنم سود و سرمایه باز آورم کنون می روم کیسه پرداخته همه سود و سرمایه در باخته به خود روی خود را سیه کرده ام به بد، کار خود را تبه کرده ام مگر هم تو بر حال فردای من کنی رحمتی، ورنه، ای وای من در آن دم که جان عزم رفتن کند، ز سودای جان مرغ دل پر زند، مرا ذوق شهد شهادت چشان به نام خودم ساز و شیرین زبان ندارم بغیر از تو فریاد رس الهی در آن دم به فریاد رس گنه کارم و آنگه امید وار که دریای فضلت ندارم کنار مگر باز پوشد گنه داورم وگر باز ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنان که حسینی روش و پاک سرشتند دلدار حسینند چه زیبا و چه زشتند فرموده چنین رهبر دین حضرت صادق یاران حسین ابن علی اهل بهشتند. کربلایی حسن @majmaozakerinsalmanfarsi https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi/3058
... آب ... مرحوم سید رضا حسینی سعدی زمان بستند چون به عترت «ختمی ‌مآب»، آب رفت از زمین به اوج فلک، بانگ آب، آب در حیرتم که خاک نشد از چه ناپدید؟ روزی که خواست زاده‌ی «اُمّ‌ الکتاب»، آب سوز حرارت عطش و سوز آفتاب جا دارد ار روان شود از آفتاب، آب طغیان چو کرد سیل سرشک مخدّرات گفتی روان شده است، مگر از سحاب، آب هر کس که دید گریه‌ی اصغر، گمان نمود سوزد به روی آتش و ریزد کباب، آب قنداقه‌اش به دست، امام مبین گرفت گفتا به قوم دون، شده طفلم ز تاب، آب فرمود: ای سپه! ز چه رو بی‌حمیّتید! بر طفل من دهید ز راه ثواب، آب این طفلِ بی‌گنه که ز نسلِ پیمبر است آتش گرفته، خواهد از اهل عذاب، آب در هیچ مذهبی نبُوَد طفل را گناه شورا کنید، بلکه شود انتخاب، آب مادر نشسته است،«حسینی»! به خیمه‌گاه می‌گفت می‌دهند به طفلم، رباب، آب؟ سهل است این که آب ندادند، کوفیان دادند با خدنگ سه پهلو، جواب، آب.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مناجات الغوث خلصنا من النار عبدم ولی عبد گنه کار هم روسیاهم هم گرفتار معبود من ای حیّ دادار من بندۀ عاصی، تو غفار الغوث خلّصنا من النّار دستم بگیر از پا نشستم یک عمر عهدم را شکستم عفو تو باشد بود و هستم تو آبرویم را نگهدار الغوث خلّصنا من النّار من خسته از بار گناهم مویم سفید و روسیاهم این عفو تو این اشک و آهم باز آمدم با جرم بسیار الغوث خلّصنا من النّار اگرچه مستحق نارم روزم شده چون شام تارم مولا علی را دوست دارم بر حرمت حیدر کرّار الغوث خلّصنا من النّار یا سیدی تا زنده هستم از عفو تو شرمنده هستم شرمنده زین پرونده هستم خواندم تو را با این دل زار الغوث خلّصنا من النّار از جرم بسیارم چه گویم؟! حتی نیاوردی به رویم پیوسته دادی آبرویم در بین خلق ای حیّ دادار الغوث خلّصنا من النّار یارب یارب یا الهی بر جرم سنگینم ...
نوحه سنتی حضرت خدیجه سلام الله علیها سلام ما به مادر مومنین به اشک چشم خاتم المرسلین به هستی قائمه مادر فاطمه بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است کفن شده با جامه ی پیمبر غسلش شده از آب چشم کوثر سیه پوش آسمان علی شد نوحه خوان بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است دلهای مومنین عزاخانه اش گریه کنم به قبر ویرانه اش گشته چون پیمبر چشم آسمان تر بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است.
هر شام ز صبح امیدی است هر روز ازین ماه مبارک شب عیدی است هر آه جگرسوز که از سینه برآید در دامن صحرای جزا سایه بیدی است هر نوع شکستی که ترا روی نماید چون موج درین بحر پر وبال جدیدی است تا خلوت یوسف که صبا راه ندارد از دیده یعقوب عجب راه سفیدی است در دامن دشتی که تو می می کشی امروز هر لاله او شمع سر خاک شهیدی است اگرت دیدۀ بیدار نخفته است در پردۀ شبگیر عجب صبح امیدی است. @majmaozakerinsalmanfarsi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا