#وداع
شده موسم آخرین گفت و گو
حسین گشته با زینبش رو به رو
دل زینبش خون
حسین گشته محزون
حسین غریب۲
بگوید حسین جان من زینبم
به وقت جدایی جان بر لبم
روی سوی میدان
منم دیده گریان
حسین غریب۲
تویی خواهرم ای مرا نور عین
مسوزان دلم را به حق حسین
چو مادر غیوری
نما تو صبوری
حسین غریب۲
روی سوی میدان دلم خون شده
گلان تو در خیمه محزون شده
شده غم نصیبم
دگر بی شکیبم
حسین غریب۲
برای تو خواهر به تاب و تبم
ببینی مرا غرق خون زینبم
الا نور دیده
شوم سر بریده
حسین غریب۲
صفای حرم از حرم می روی
تو با خود حسین جان دلم می بری
شوم من فدایت
بمیرم برایت
حسین غریب۲
ببینی به مقتل که خنجر کشد
ز کین شمر بی دین سرم را برد
ببینی روی خاک
مرا با تن چاک
حسین غریب۲
عزیز دل و جان زهرا حسین
ببوسم گلوی تو را یا حسین
به عشقت اسیرم
دعا کن بمیرم
حسین غریب۲
#رضا_یعقوبیان
#روز_عاشورا
#محرم
#دم_پاره
#امام_زمان_محرم
آجرک الله یا امام زمان
بْنْما فرج بر کار ما شیعیان
#شب_اول_محرم
ماه محرم موسم عزا شد
هر سینه ی غم دیده کربلا شد
پیغام من را بشنو پور حیدر
رو سوی کوفه زینبت نیاور
#شب_دوم_محرم
اينجا شود گلهای لاله پرپر
اینجا شود سبط پیمبر بی سر
#شب_سوم_محرم
شیب الخضیب من پدر پرت کو؟
ای کُشته ی لب تشنه پیکرت کو؟
#شب_چهارم_محرم
کردم خطا اما مرا ببخشا
بر جان زینب ای شها ببخشا
محمد و عون منند فدايی
در راهِ تو شهیدِ کربلایی
#شب_پنجم_محرم
عمو فدای تو تن و جان من
عبدالَّهم من نونهال حسن
#شب_ششم_محرم
در کام من شهدِ عسل نشسته
در چَشم من خَشمِ جمل نشسته
#شب_هفتم_محرم
آه از بُریده حَنجرت علی جان
شرمنده ام از مادرت علی جان
#شب_هشتم_محرم
اُميد من بودی به وقت پیری
کی باورم میشد که تو بمیری
#شب_نهم_محرم
عباس من پُشتِ مرا شکستی
ازچه میان موج خون نشستی
#شب_دهم_محرم
امشب علی در آغوش رباب است
فردا دلش از داغ او کباب است
امشب دل زينب به شوروشين است
فردا روی نیزه سرِ حسین است
از زبان حضرت زینب👇
من که جدا از تو نبودم یک آن
من را به همراهت بِبَر حسین جان
از زبان امام حسین👇
خواهر بِمان و خیمه را یاری کن
از بعدِ عباسم علمداری کن
#روز_عاشورا
جسم شهيدان بر روی زمین است
قلب اسیران زین عزا حزین است
#فراق_کربلا
ای حرمت فوق جَنان یاحسین
بر حَرمت ما را رِسان یاحسین.
#دودمه #محرم
#امام_زمان_محرم
ای به دستت تیغِ صلح و انتقام مرتضی
یا اباصالح بیا یا اباصالح بیا
روضه خوانِ روضه ی لب تشنه ی کرببلا
یا اباصالح بیا یا اباصالح بیا
#هلال_محرم
#شب_اول_محرم
جامه ی مشکی بپوشید، سینه را غم آمده
ماه ماتم آمده ماه ماتم آمده
تسلیت یابن الحسن ماه محرم آمده
ماه ماتم آمده ماه ماتم آمده
#حضرتمسلم_عزاداری
کوفه شد دارِ مکافات من ای مولای من
یاحسین آقای من یاحسین آقای من
کُن حَذر از کوفه، برگرد ای همه دنیای من
یاحسین آقای من یاحسین آقای من
#شب_دوم_محرم
ای حسین جان این دیار پُر محن آخر کجاست
در نگاهم آشناست در نگاهم آشناست
زينب من اين دیار پُر محن دشت بلاست
قتلگاهم کربلاست قتلگاهم کربلاست
#شب_سوم_محرم
قرص ماهِ من بیا به روی دامانم نشین
حال و روزم را ببین حال و روزم را ببین
صورتم نیلی و پایم خون و آهم شد حزین
حال و روزم را ببین حال و روزم را ببین
#شب_چهارم_محرم
#حضرت_حر
رو سیاه و پُر گناه و غرقِ در آه و بَدم
ربی العفو الحسین ربی العفو بالحسین
هر چه هستم من، ولی بر دَرگهِ شاه آمدم
ربی العفو الحسین ربی العفو بالحسین
#شب_چهارم_محرم
#طفلان_حضرت_زینب
ای برادر این دوطفل من فدایِ اصغرند
هدْیْه های خواهرند
در رَه آزادگی بُگذَشْته از جان و سرند
هدْیْه های خواهرند
#شب_پنجم_محرم
عمه دستم را رها کن تا که من یاری کنم
بر عمو کاری کنم بر عمو کاری کنم
دست خود را من سپر وقت گرفتاری کنم
بر عمو کاری کنم بر عمو کاری کنم
#شب_ششم_محرم
در میانِ معرکه، از خون سر دارم وضو
ای عمو جانم عمو ای عمو جانم عمو
از فَرس افتاده ام، دیگر ندارم رنگ و بو
ای عمو جانم عمو ای عمو جانم عمو
#شب_هفتم_محرم
روی دست من زدی پرپر علیِ اصغرم
بی قرار و مضطرم بی قرار و مضطرم
شد سه شعبه قاتل تو ای گُل نازِ حرم
بی قرار و مضطرم بی قرار و مضطرم
#شب_هشتم_محرم
ای تمامِ حاصل و اُمّید لیلا اکبرم
شِبه طاها اكبرم شِبه طاها اكبرم
پیکَرت شد پیش چِشمم ارباً اربا اکبرم
شِبه طاها اكبرم شِبه طاها اكبرم
#شب_نهم_محرم
خیز و بِنْگَر حال من را ای پناه خواهرم
ای علمدار حرم ای علمدار حرم
گَشته زائر بر تَنِ غرقِ به خونَت مادرم
ای علمدار حرم ای علمدار حرم
#شب_دهم_محرم
امشب از عرش خدا، بانگ عزا آید به گوش
شام تیره سر مشو شام تیره سر مشو
دیگر از فرط عطش، رفته علی اصغر زِ هوش
شام تیره سر مشو شام تیره سر مشو
#شب_دهم_محرم
امشبی را چون امان عالمی، دارد امان
غم بِبار ای آسمان غم بِبار ای آسمان
عصر فردا میشود جِسمَش شکار دشمنان
غم بِبار ای آسمان غم بِبار ای آسمان
#ظهر_عاشورا
میروی از خیمه ها و میکنم بر تو نگاه
وعده ی ما قتلگاه وعده ی ما قتلگاه
بعدِ تو دیگر ندارم، من در اين صحرا پناه
وعده ی ما قتلگاه وعده ی ما قتلگاه
#عصر_عاشورا
ای زنان باید به دورِ ذوالجناح شیوَن کنید
کار مولا شد تمام کار مولا شد تمام
بعد از اين رَخت اسارت را دگر بر تن کنید
كار مولا شد تمام کار مولا شد تمام
#شب_یازدهم_محرم
آسمان خون و زمين خون و جهان غوغا شده
شام عاشورا شده شام عاشورا شده
در غمِ شاه شهيدان روضه خوانْ زهرا شده
شام عاشورا شده شام عاشورا شده
#فراق_کربلا
از فراقِ کربلا باشد به سینه ناله ها
کربلا یا کربلا کربلا یا کربلا
حَقِ این ماه عزا، کُن اربعین روزی ما
کربلا یا کربلا کربلا یا کربلا.
#علی_مهدوی_نسب
(دم بازاری روز عاشورا)
روز عاشورا و اندر کربلا غوغا بود
پر ز خون قلب همه زین ماتم عظمی بود
روز عاشورا بود
خونجگر زهرا بود
از غم اکبر خروش و ناله دارد مادرش
چون شود از جور دشمن پاره پاره پیکرش
روز عاشورا بود
خونجگر زهرا بود
در کنار گاهواره یک زنی در اضطراب
او نمی باشد به غیر مادر اصغر رباب
روز عاشورا بود
خونجگر زهرا بود
نجمه گوید قاسم من ای مرا نور دو عین
رو بگیر اذن جهاد از دست عمویت حسین
روز عاشورا بود
خونجگر زهرا بود
چون بود امروز بر هر کس شهادت افتخار
تا به جان داری رمق دست از عمویت برندار
روز عاشورا بود
خونجگر زهرا بود
در میان جان نثاران چون حبیب پیر هست
در میان عاشقان هم اصغری بی شیر هست
روز عاشورا بود
خونجگر زهرا بود
کودک شش ماهه روی دست بابا تیر خورد
او سه شعبه تیر دشمن را به جای شیر خورد
روز عاشورا بود
خونجگر زهرا بود
تا که بگرفت از حسین ساقی لشکر اذن آب
کرد سوی علقمه ماه بنی هاشم شتاب
روز عاشورا بود
خونجگر زهرا بود
در کنار علقمه جان داد عباس رشید
غیر او ساقی عطشان بر لب دریا که دید
روز عاشورا بود
خونجگر زهرا بود
بار الها عفو کن از ما همه جرم و خطا
حرمت لب تشنگان وادی کرب و بلا
روز عاشورا بود
خونجگر زهرا بود.
#حسین_مقدم
#روز_عاشورا
(وداع)
فرمود زینب با حسین،کرده وصیت مادرت
اندر وداع آخرین،زینب ببوسد حنجرت
پیراهنی را مادرم،یک روز دست من سپرد
او را طلب کردی زدی،آتش به جان خواهرت
تو سوی میدان می روی،عطشان لب و دل پر ز خون
با خنجر دشمن شود،رأست جدا از پیکرت
بی یار باشی و معین،گردی شهید از راه کین
خونین جگر از این ستم،گردد سکینه دخترت
جان برادر می شود،زینب ز بعد تو اسیر
جسمت میان خاک و خون،بر نیزه می گردد سرت
ای زینب خونین جگر،بهر مقدم کن دعا
حق حسین تشنه لب،آن نازنین برادرت.
زمینه:این فاطمه خیر النساست،او را میازار ای زمین
#حسین_مقدم
#روز_عاشورا
(تل زینبیه)
دید از روی تل،خواهر با وفا
می برد شمر دون،سر شه از قفا
وای از این مصیبت،داد از این مصیبت
زینب از شدت،غم سوی مدینه
رو نمود و بگفت،ای رسول خدا
وای از این مصیبت،داد از این مصیبت
جدی هذا الحسین،بین ز راه ستم
شد مرمل به خون،پاره پاره اعضا
وای از این مصیبت،داد از این مصیبت
زیر تیغ دشمن،اوفتاده حسین
نی به سر عمامه،نی به پیکر ردا
وای از این مصیبت،داد از این مصیبت
شد هوا تیره و،تار در کربلا
تا که رأس حسین،شد ز پیکر جدا
وای از این مصیبت،داد از این مصیبت
آه از آن دم که شد،ذوالجناح حسین
یال غرقه به خون،عازم خیمه ها
وای از این مصیبت،داد از این مصیبت.
زمینه:همه جا کربلاست،همه جا نینواست
#حسین_مقدم
#روز_عاشورا
#دودمه
تیغ خود بردار ای ظالم ز روی حنجرم(پیش چشم خواهرم)
وای اگر سازی جدا ای بی حیا از تن سرم(پیش چشم خواهرم)
در کف کیست سر زلف تو ای صبح امید(سر یارم نبرید)
تکیه بر بوسه گه حضرت زهرا مزنید(سر یارم نبرید)
ذوالجناحا چهره از خون خضاب آورده ای(وا حسینا وا حسین)
بر سکینه در حرم خون جای آب آورده ای(وا حسینا وا حسین)
روز عاشوراست این جا محشر کبری بود(کربلا غوغا بود)
این صدای العطش از زاده ی زهرا بود(کربلا غوغا بود)
شمر گفتا این من و این ضربه های آخرم(این من و این خنجرم)
شاه گفتا راضی ام من بر رضای داورم(این من و این حنجرم)
#روز_عاشورا
چون نوبت قتال به سلطان دین رسید
افغان اهل بیت ، به عرش برین رسید
غوغای "الوداع" و هیاهوی "الفراق"
از چار سوی ، بر فلک هفتمین رسید
چون هیچ کس نبود که گیرد رکاب او
بر کف رکاب ، خواهر وی ، دل غمین رسید
پس حلقِ خشک و چِشم تر و نقد جان به کف
با تیغ کینه جوی به میدان کین رسید
کُشت آن قَدَر ز کوفی و شامی که در مصاف
بر جانش ، آفرین ز جهان آفرین رسید
مهلت عدو نداد که نوشد کفی ز آب
لب تشنه ، بی مُعین ، لبِ آبِ مَعین رسید
بنشست بس که تیر سه پهلو به سینه اش
او را هزار همدم و پهلو نشین رسید
چون یاوری نبود که جان سازدش نثار
جنّ و ملائکش ز یسار و یمین رسید
از پشت زین فتاد ، چو سرو قدش به خاک
گفتی که پشتِ عرش به روی زمین رسید
در حیرتم نکرد قیامت ، چرا قیام ؟
بر حنجرش چو خنجر شمر لعین رسید.
#خاکی_شیرازی
#روز_عاشورا
آه از آن لحظه که مهر عالمین
سرور آزادگان دین حسین
همچو موجی با دل دریائی اش
تکیه زد بر نیزۀ تنهائی اش
سنگدل مردی به سنگی چنگ زد
بر جبین اطهر او سنگ زد
جبهۀ نورانی او را شکست
قطره های خون به رخسارش نشست
تا بلا نازل نگردد بر زمین
خواست آن خون را بگیرد از جبین
من نگویم پیرهن بالا زد او
چون شرر بر عالم اعلا زد او
آن که خورده مُهر حق بر سینه اش
پرده را برداشت از گنجینه اش
خواست دشمن خط کشد بر مُهر عشق
مهر را در خون کشد در ظهر عشق
شب پرستی از سپاه کفر و شر
سوی او انداخت تیر چار پر
تیر زهرآلوده بر سینه نشست
رشتۀ جان ورا از هم گسست
تا که آه از سینۀ محزون کشد
خواست تا آن تیر را بیرون کشد
دامن او گشت دریائی ز خون
تیر از سینه نمی آمد برون
تیر را از پشت سر بیرون کشید
دشت را با خون خود در خون کشید
قلب هستی ناگهان بی تاب شد
شمع جانش زین شراره آب شد
گفت با این سوختن دین زنده است
پرچم حق تا ابد پاینده است
تا نسوزد شمع کی نوری دهد
تا نباشد عشق کی شوری دهد
می دهد درس وفا کانون ما
نخل دین سیراب شد از خون ما
با دلی از داغ یاران چاک چاک
بر زمین افتاد آن روحی فداک
زیر لب می کرد با حق گفتگو
یا الهی شیعتی می گفت او
از شهادت بر کف خود جام داشت
با خدایش خاطری آرام داشت
خلوتش را ناگهان برهم زدند
دشمنان از کشتن او دم زدند
عده ای با خنجر کین آمدند
سوی یک گل چند گلچین آمدند
دسته ای با نیزه او را می زدند
گه به سینه گه به پهلو می زدند
سنگ ها چون بر تنش آمد فرود
آسمان خون گریه کرد و شد کبود
در کنار ساحل شط فرات
در خطر افتاد کشتی نجات
در میان دود و آه وهمهمه
ناگهان آمد صدای فاطمه
ای عزیز جان من ای نور عین
ای غریب خفته در خون ای حسین
دلغمین از صوت خاموش توام
تا قیامت من سیه پوش توام
چشم هستی تار شد در قتلگاه
شب پرستی آمد آنگه سوی ماه
ماه سر از سجده دیگر برنداشت
نخل دین افتاده بود و سر نداشت
ای وفایی با غمش دمساز باش
لب ببند و محرم این راز باش.
#سید_هاشم_وفایی
#روز_عاشورا
حسین مظهر ذات خدای لم یزلی است
حسین زاده زهرا و نور چشم علی است
به شأن و رتبه ی او مصطفی بسی فرمود:
که من از آن حسینم،حسین از آن نبی است.
#حسین_مقدم
#روز_عاشورا
https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
گذار ساعتی ای شمر بدمَنِش به منش
كز آب دیده كنم چاره زخم های تنش
بده اجازه برم سویِ سایۀ پیكر او
كه آفتاب نسوزد جراحت بدنش
در آتشم من از این غم كه از عطش دم مرگ
بلند جای نفس بود دود از دهنش
به كهنه پیرهنی كرد او قناعت و آه
كه بعد مرگ برون آورند از بدنش
به بوی پیرهنی قانعم ز یوسف خویش
ولی نه یوسفم اینك بُوَد نه پیرهنش
طمع بریدم از او آن زمان منِ ناكام
كه دوخت سوزنِ پیكان بهم لب و دهنش
مراست آرزوی گفت و گوی او اما
ز نوك نی شنوم بعد از این مگر سخنش
اگر به تربت"جودی"گذر كنی روزی
عجب مدار اگر نافه آید از كفنش.
#جودی_خراسانی
#روز_عاشورا
(امام حسین ع)
سر سلسله و سرور عشاق حسین است
مصباح هدی در همه آفاق حسین است
کشتی نجات است و به ایثار و شهادت
بیش از همه کس طالب و مشتاق حسین است.
▪️
ای اهل ولا حسین ثار الله است
پور علی و سبط رسول الله است
ما دست به دامان حسین آویزیم
زیرا که حسین وجیه عند الله است.
#حسین_مقدم
#روز_عاشورا
https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
عشق بازی کار هر شیاد نیست
این شکار، دام هر صیاد نیست
عاشقی را قابلیت لازم است
طالب حق را حقیقت لازم است
عشق، از معشوق اول سر زند
تا به عاشق، جلوه دیگر کند
تا به حدی که برد هستی از او
سر زند صد شورش و مستی از او
شاهد این مدعی خواهی اگر
بر حسین و حالت او کن نظر
روز عاشورا در آن میدان عشق
کرد رو را جانب سلطان عشق
بارالها این سرم این پیکرم
این علمدار رشید، این اکبرم
این سکینه، این رقیه، این رباب
این عروس دست و پا خون در خضاب
این من و این ساربان، این شمر دون
این تن عریان میان خاک و خون
این من و این ذکر یارب یاربم
این من و این نالههای زینبم
پس خطاب آمد ز حق کی شاه عشق
ای حسین یکه تاز راه عشق
گر تو بر من عاشقی ای محترم
پرده برکش من به تو عاشقترم
غم مخور که من خریدار توام
مشتری بر جنس بازار توام
هر چه بودت دادهای در راه ما
مرحبا صد مرحبا خود هم بیا
خود بیا که میکشم من ناز تو
عرش و فرشم جمله پا انداز تو
لیک خود تنها نیا در بزم یار
خود بیا و اصغرت را هم بیار
خوش بود در بزم یاران بلبلی
خاصه در منقار اوبرگ گلی
خود تو بلبل، گل؛ علی اصغرت
زودتر بشتاب سوی داورت.
#ناصرالدین_شاه
#روز_عاشورا
روایت است که چون تنگ شد براو میدان
فتاد ازحرکت ذوالجناح و از جولان
نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت
نه سیّدالشّهدا برجدال طاقت داشت
کشید پازرکاب آن خلاصهٔ ایجاد
به رنگِ پرتوِ خورشید برزمین افتاد
بلند مرتبه شاهی زصدرِ زین افتاد
اگرغلط نکنم عرش برزمین افتاد
هوا زبادِ مخالف چو نیلگون گردید
عزیزِ فاطمه ازاسب سرنگون گردید
شفیعِ روز قیامت به خاک مسکن کرد
زمین ماریه را رشکِ دشتِ ایمن کرد
نه مادری که سرش را زخاک بردارد
نه مرهمی که کسی زخمهاش بگذارد
نبود برسر آن تشنه کام غمخواری
نداشت جز جگرپاره پاره دلداری
کسی که خون زرخش شست اشکِ جاری بود
کسی که سوخت براو زخمهای کاری بود
هزارو نهصدو پنجاه زخم بربدنش
بسانِ خانهٔ زنبور گشته پیرهنش
کسی نبود به بالین آن شهید زمن
زمین گرفت سرِ بی تنش بر دامن.
#مقبل_کاشانی
#روز_عاشورا
(روز عاشورا)
شده در روز عاشور،به پا شور قیامت
خزان گردیده امروز،گلستان ولایت
حسین جانم حسین جان۲
عجب حال و هوایی،عجب شور و نوایی
غبار غم گرفته،عجب کرب و بلایی
حسین جانم حسین جان۲
حسین غریب و تنهاست،اسیر ظلم اعداست
در این دشت بلاخیز،به پا آه و واویلاست
حسین جانم حسین جان۲
گل باغ خدایی،شده اصغر فدایی
همه پژمرده گشته،گلان کربلایی
حسین جانم حسین جان۲
در این صحرای غمناک،رسد عطر گل یاس
کنار نهر علقم،فتاده دست عباس
حسین جانم حسین جان۲
در عاشورای خونین،تمامی گشته گلچین
حسین در موج خون است،رسیده شمر بی دین
حسین جانم حسین جان۲
خزان بنموده از کین،گل باغ ولا را
بریده شمر ملعون،سر خون خدا را
حسین جانم حسین جان۲
#رضا_یعقوبیان
#روز_عاشورا
(روز عاشورا)
در گوشه ای ز میدان،مانده غریب و تنها
از بهر کشتن او،پر شده دشت و صحرا
ای وای از این مصیبت۲
اهل حرم صدای،هل من معینش آید
با سنگ کین دشمن،خون از جبینش آید
ای وای از این مصیبت۲
بس که زدند بر او تیر،دیگر ز پا فتاده
در موج خون نشسته،سر بر زمین نهاده
ای وای از این مصیبت۲
نور خدای داور،از چهره اش هویداست
شمر آمده به سویش،در قتلگه چه غوغاست
ای وای از این مصیبت۲
ای وای من ز چه شمر،بر سینه اش نشسته
سوی حسین خواهر،دخیل گریه بسته
ای وای از این مصیبت۲
شمر لعین بی دین،خنجر ز کین کشیده
قامت زینب او،از این ستم خمیده
ای وای از این مصیبت۲
پرده ی حرمتش را،از ظلم و کین دریدند
سر مقدسش را،در موج خون بریدند
ای وای از این مصیبت۲
حسین میان گودال،خون از گلویش جاری است
اهل حرم پریشان،هنگام سوگواری است
ای وای از این مصیبت۲
بعد از شهادت او،آتش زده به خیمه
تنش به روی خاک و،سرش به روی نیزه
ای وای از این مصیبت۲
#رضا_یعقوبیان
#روز_عاشورا
(روز عاشورا)
در گوشه ای ز میدان،مانده غریب و تنها
از بهر کشتن او،پر شده دشت و صحرا
ای وای از این مصیبت۲
اهل حرم صدای،هل من معینش آید
با سنگ کین دشمن،خون از جبینش آید
ای وای از این مصیبت۲
بس که زدند بر او تیر،دیگر ز پا فتاده
در موج خون نشسته،سر بر زمین نهاده
ای وای از این مصیبت۲
نور خدای داور،از چهره اش هویداست
شمر آمده به سویش،در قتلگه چه غوغاست
ای وای از این مصیبت۲
ای وای من ز چه شمر،بر سینه اش نشسته
سوی حسین خواهر،دخیل گریه بسته
ای وای از این مصیبت۲
شمر لعین بی دین،خنجر ز کین کشیده
قامت زینب او،از این ستم خمیده
ای وای از این مصیبت۲
پرده ی حرمتش را،از ظلم و کین دریدند
سر مقدسش را،در موج خون بریدند
ای وای از این مصیبت۲
حسین میان گودال،خون از گلویش جاری است
اهل حرم پریشان،هنگام سوگواری است
ای وای از این مصیبت۲
بعد از شهادت او،آتش زده به خیمه
تنش به روی خاک و،سرش به روی نیزه
ای وای از این مصیبت۲
#رضا_یعقوبیان
#روز_عاشورا
(وداع)
بر عاشقان رسیده،وقت وداع آخر
حسین عزیز زهرا،آمد کنار خواهر
واویلتا واویلا۲
گوید چنین به خواهر،بنگر که در ملالم
وقت وداع رسیده،زینب نما حلالم
واویلتا واویلا۲
گوید الا برادر،بنگر به حال خواهر
امام مهربانم،آهسته رو برادر
واویلتا واویلا۲
با قامت خمیده،من زینبم حسین جان
وقت وداع با تو،جان بر لبم حسین جان
واویلتا واویلا۲
خواهر دل شکسته،آمده رو به رویت
خواهم به جای مادر،بوسه زنم گلویت
واویلتا واویلا۲
شد موسم جدایی،ای یار دلنوازم
بگو به خواهر خود،بی تو حسین چه سازم
واویلتا واویلا۲
#رضا_یعقوبیان
#روز_عاشورا
(وداع)
شده موسم آخرین گفت و گو
حسین گشته با زینبش رو به رو
دل زینبش خون
حسین گشته محزون
حسین غریب۲
بگوید حسین جان من زینبم
به وقت جدایی جان بر لبم
روی سوی میدان
منم دیده گریان
حسین غریب۲
تویی خواهرم ای مرا نور عین
مسوزان دلم را به حق حسین
چو مادر غیوری
نما تو صبوری
حسین غریب۲
روی سوی میدان دلم خون شده
گلان تو در خیمه محزون شده
شده غم نصیبم
دگر بی شکیبم
حسین غریب۲
برای تو خواهر به تاب و تبم
ببینی مرا غرق خون زینبم
الا نور دیده
شوم سر بریده
حسین غریب۲
صفای حرم از حرم می روی
تو با خود حسین جان دلم می بری
شوم من فدایت
بمیرم برایت
حسین غریب۲
ببینی به مقتل که خنجر کشد
ز کین شمر بی دین سرم را برد
ببینی روی خاک
مرا با تن چاک
حسین غریب۲
عزیز دل و جان زهرا حسین
ببوسم گلوی تو را یا حسین
به عشقت اسیرم
دعا کن بمیرم
حسین غریب۲
#رضا_یعقوبیان
#روز_عاشورا
چون نوبت قتال به سلطان دین رسید
افغان اهل بیت ، به عرش برین رسید
غوغای "الوداع" و هیاهوی "الفراق"
از چار سوی ، بر فلک هفتمین رسید
چون هیچ کس نبود که گیرد رکاب او
بر کف رکاب ، خواهر وی ، دل غمین رسید
پس حلقِ خشک و چِشم تر و نقد جان به کف
با تیغ کینه جوی به میدان کین رسید
کُشت آن قَدَر ز کوفی و شامی که در مصاف
بر جانش ، آفرین ز جهان آفرین رسید
مهلت عدو نداد که نوشد کفی ز آب
لب تشنه ، بی مُعین ، لبِ آبِ مَعین رسید
بنشست بس که تیر سه پهلو به سینه اش
او را هزار همدم و پهلو نشین رسید
چون یاوری نبود که جان سازدش نثار
جنّ و ملائکش ز یسار و یمین رسید
از پشت زین فتاد ، چو سرو قدش به خاک
گفتی که پشتِ عرش به روی زمین رسید
در حیرتم نکرد قیامت ، چرا قیام ؟
بر حنجرش چو خنجر شمر لعین رسید.
#خاکی_شیرازی
#روز_عاشورا
با لبان تشنه آن ساعت که افتادی به خاک
لَم تَقُل شیئا سِوا: قُم یا اخا! أدرِک اخاک !
مشک دور از دست گریان است و قدری دورتر
مانده بر صحرا لبی خندان و جسمی چاک چاک
عِندَما کُلُ یَرَونَ المَوتَ اَحلی مِن عَسَل
خاک گلگون را نمی شویند جز با خون پاک
کلُّ مَن فِی الموکبِ قالَ خُذینی یا سُیوف
تشنگان عشق را از جان فدا کردن چه باک؟
یَلمَعُ النُّور الذی سَمّاهُ مصباحَ الهُدی
تا قیامت می درخشد این چراغ تابناک
داوری عادل تر از تاریخ در تاریخ نیست
نور هرگز در شب ظلمت نمی گردد هلاک.
#فاضل_نظری
#روز_عاشورا
آه از آن لحظه که مهر عالمین
سرور آزادگان دین حسین
همچو موجی با دل دریائی اش
تکیه زد بر نیزۀ تنهائی اش
سنگدل مردی به سنگی چنگ زد
بر جبین اطهر او سنگ زد
جبهۀ نورانی او را شکست
قطره های خون به رخسارش نشست
تا بلا نازل نگردد بر زمین
خواست آن خون را بگیرد از جبین
من نگویم پیرهن بالا زد او
چون شرر بر عالم اعلا زد او
آن که خورده مُهر حق بر سینه اش
پرده را برداشت از گنجینه اش
خواست دشمن خط کشد بر مُهر عشق
مهر را در خون کشد در ظهر عشق
شب پرستی از سپاه کفر و شر
سوی او انداخت تیر چار پر
تیر زهرآلوده بر سینه نشست
رشتۀ جان ورا از هم گسست
تا که آه از سینۀ محزون کشد
خواست تا آن تیر را بیرون کشد
دامن او گشت دریائی ز خون
تیر از سینه نمی آمد برون
تیر را از پشت سر بیرون کشید
دشت را با خون خود در خون کشید
قلب هستی ناگهان بی تاب شد
شمع جانش زین شراره آب شد
گفت با این سوختن دین زنده است
پرچم حق تا ابد پاینده است
تا نسوزد شمع کی نوری دهد
تا نباشد عشق کی شوری دهد
می دهد درس وفا کانون ما
نخل دین سیراب شد از خون ما
با دلی از داغ یاران چاک چاک
بر زمین افتاد آن روحی فداک
زیر لب می کرد با حق گفتگو
یا الهی شیعتی می گفت او
از شهادت بر کف خود جام داشت
با خدایش خاطری آرام داشت
خلوتش را ناگهان برهم زدند
دشمنان از کشتن او دم زدند
عده ای با خنجر کین آمدند
سوی یک گل چند گلچین آمدند
دسته ای با نیزه او را می زدند
گه به سینه گه به پهلو می زدند
سنگ ها چون بر تنش آمد فرود
آسمان خون گریه کرد و شد کبود
در کنار ساحل شط فرات
در خطر افتاد کشتی نجات
در میان دود و آه وهمهمه
ناگهان آمد صدای فاطمه
ای عزیز جان من ای نور عین
ای غریب خفته در خون ای حسین
دلغمین از صوت خاموش توام
تا قیامت من سیه پوش توام
چشم هستی تار شد در قتلگاه
شب پرستی آمد آنگه سوی ماه
ماه سر از سجده دیگر برنداشت
نخل دین افتاده بود و سر نداشت
ای وفایی با غمش دمساز باش
لب ببند و محرم این راز باش.
#سیدهاشم_وفایی
#روز_عاشورا
عشق بازی کار هر شیاد نیست
این شکار، دام هر صیاد نیست
عاشقی را قابلیت لازم است
طالب حق را حقیقت لازم است
عشق، از معشوق اول سر زند
تا به عاشق، جلوه دیگر کند
تا به حدی که برد هستی از او
سر زند صد شورش و مستی از او
شاهد این مدعی خواهی اگر
بر حسین و حالت او کن نظر
روز عاشورا در آن میدان عشق
کرد رو را جانب سلطان عشق
بارالها این سرم این پیکرم
این علمدار رشید، این اکبرم
این سکینه، این رقیه، این رباب
این عروس دست و پا خون در خضاب
این من و این ساربان، این شمر دون
این تن عریان میان خاک و خون
این من و این ذکر یارب یاربم
این من و این نالههای زینبم
پس خطاب آمد ز حق کی شاه عشق
ای حسین یکه تاز راه عشق
گر تو بر من عاشقی ای محترم
پرده برکش من به تو عاشقترم
غم مخور که من خریدار توام
مشتری بر جنس بازار توام
هر چه بودت دادهای در راه ما
مرحبا صد مرحبا خود هم بیا
خود بیا که میکشم من ناز تو
عرش و فرشم جمله پا انداز تو
لیک خود تنها نیا در بزم یار
خود بیا و اصغرت را هم بیار
خوش بود در بزم یاران بلبلی
خاصه در منقار اوبرگ گلی
خود تو بلبل، گل؛ علی اصغرت
زودتر بشتاب سوی داورت.
#ناصرالدین_شاه
#روز_عاشورا