eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
247 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
533 ویدیو
292 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
تا از رخ ماه ما نقاب افتاده است از چشم ملایك آفتاب افتاده است ای مانده به گرداب گناهان برخیز كشتی نجات ما به آب افتاده است * از سوره "والشمس"دلم شد آگاه كه از پی خورشید ز راه آید ماه یك روز پس از حسین عباس آمد لا حول ولا قوه الا بالله * معبود علی بن حسین بن علی مسجود علی بن حسین بن علی گفتم به خدا زینت عُباد تو كیست فرمود علی بن حسین بن علی. «محسن عرب خالقی»
مدح و میلادیه حضرت امام زمان عَجّلََ اللهُ تعالی فَرَجَهُ الشَّریف آیت الله محمد حسین غروى اصفهانى ( کمپانی ) فیض روح قدسى باز، طبع مرده را جان داد عندلیب نطقم را دستگاه دستان داد بلبل غزل خوان را جاى در گلستان داد طوطى شکر خا را ره بشکرستان داد کام تشنه ما را خضر آب حیوان داد موج عشق بى پایان قطره را بدریا برد باد، مشت خاکى را برتر از ثریا برد دستبرد اسکندر هر چه داشت دارا برد عشق یار شهر آشوب عقل را بیغما برد از تنم توانائى برد و آه سوزان داد آسمان به آزادى کوس خیر مقدم زد زهره با دو صد شادى نغمه دمادم زد عشرت خدا دادى ساز عیسوى دم زد صورت پریزادى راه نسل آدم زد فتنه رخش بر باد نقد دین و ایمان داد شمع شاهد وحدت باز در تجلى شد نقش باطل کثرت محو لا و الا شد تا که رایت نصرت زیب دوش مولا شد ساز نغمه عشرت تا بعرش اعلى شد عیش و کامرانى را شاه عشق فرمان داد شادباش اى مجنون صبح شام غم آمد با قدى بسى موزون لیلى قدم آمد اسم اعظم مکنون مظهر اتم آمد گنج گوهر مخزون معدن کرم آمد تخت پادشاهى را عز و شان شایان داد آفتاب لاهوت از مشرق ازل سر زد تا ابد شرر اندر آفتاب خاور زد باز سینه سینا شعله از جگر بر زد باز پور عمران را مرغ شوق دل پر زد دور باش غیرت داد در حریم امکان داد صورتى نمایان شد از سرادق معنى طلعتى بسى زیبا قامتى بسى رعنا فرق فرقدان سایش زیب تاج کرمنا رانده رفرف همت تا مقام او أدنى بزم ((لى مع الله )) را رونقى بپایان داد سر مستسر آمد در مظاهر اعیان غیب مستتر آمد در مشاهد عرفان شاه مقتدر آمد در قلمرو امکان سیر منتصر آمد در ممالک امکان درد دردمندان را حق صلاى درمان داد آنکه نسخه ذاتش دفتر کمالاتست مصحف کمالاتش محکمات آیاتست اولین مقاماتش منتهى النهایاتست طور نور و میقاتش پرتوى از آن ذاتست جلوه دلارایش جان گرفت و جانان داد مبدأ حقیقت را اوست اولین مشتق خطه طریقت را اوست هادى مطلق مسند شریعت را اوست حجت بر حق کشور طبیعت را اوست صاحب سنجق بندگان او را حق حشمت سلیمان داد بزم غیب مکنون را اوست شاهد مشهود ذات حق بیچون را اوست فیض نامحدود عاشقان مفتون را اوست غایت مقصود دوستان دلخون را اوست مهدى موعود در قلوب مشتاقان نام نامیش جان داد اى ز ماه تا ماهى بندگان فرمانت مسند شهنشاهى لایق غلامانت بزم لى مع اللهى خلوتیست شایانت جلوه اى بکن گاهى تا شویم قربانت جان ز کف توان دادن لیک یار نتوان داد اى حجاب ربانى تا بچند پنهانى اى تو یوسف ثانى تا بکى بزندانى شد محیط امکانى همچو شام ظلمانى جلوه کن به آسانى همچو صبح نورانى بیش از این نشاید تن زیر بار هجران داد.
منت خدای را که شب غم سرآمده صبح وصال با همه خوبی بر آمده درمشرق جلالت خورشید کربلا ماهی ز آفتاب فروزانتر آمده خورشید هم به گرد شکوهش نمیرسد این ماه کز حریم حسینی بر آمده زیبا رخی که آمده درخانهء حسین پیغمبرست یا که علی اکبر آمده درخلق وخلق وصورت وسیرت چنان نبی باور کن ای مدینه که پیغمبر آمده تبریک بر حسین که امشب پدر شده لیلا عروس فاطمه هم مادر آمده سرچشمهءجدا شده از کوثر بهشت آئینهءتمام پیام آور آمده دارد حسین شوق مضاعف که بهر او تنها نه یک پسر که بر او یاور آمده نام علی برای حسین ست افتخار این افتخار با پسرش اکبر آمده آن خال هاشمی که ز زینب ربوده دل سیراب بوسهء پدر و مادر آمده عشق مجسم است که در دیده جلوه کرد روح مجرد است که در پیکر آمده گیسوی او روایت حبل المتین کند ابروی ذوالفقاری او صفدر آمده کمتر گلی به خوبی او دیده شهر وحی گلخانه ای که آن همه گل پرور آمده زیبایی جمال علی را نداشته است هرجا ملک به صورت انسان در آمده یوسف که دلبرانه دل از مصریان ربود دیوانه ی کرشمه ی این دلبر آمده قرآن کند وجاهت یوسف بیان ولی یوسف بیا ببین ز تو زیباتر آمده اکبر که حُسن از رخ او وام برده است اکبر که چرخ در بر او اصغر آمده از منطقش مپرس که چون مصطفی بود از صولتش مگوی که چون حیدر آمده انگشتر رسالت خیرالانام را از مخزن مشیت حق گوهر آمده بهر دفاع از حرم قدس کربلا این تکسوار عشق به جان و سر آمده شش‌گوشه قبرحضرت اوعقل دید و گفت جانم که پیش پای پدر با سر آمده از ما سلام باد به ششگوشه مرقدش آنجا که قبلهء حرم داور آمده فردا بهشت عاشق و مشتاق زائری است که امروز عاشقانه سوی این در آمده منت خدای را که «موید» دوباره هم مدحتگر حسین و علی اکبر آمد.
https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
علامه‌طباطبائی:یک «صلوات» تبدیل به چنان نوری در عالم برزخ برای مردگان مےشود، که آنها را از گرفتاریهای آن عالم نجات مےدهد. 🌸تا می توانید برای اموات خود صلوات بفرستید که چشم انتظارند.🌸
شعبان که مه سرور هر مردوزن است تابان ز وجود جلوه ی چهار تن است هم مولد سجاد و اباالفضل و حسین هم مولد پاک حجت بن الحسن است.
حضرت اکبر(ع)-ولادت یـازده روز گـذشت از مـه شعبـان معظـم که عیان گشت دوباره رخ پیغمبر اکرم ذات حق- جلّ جلاله- پسری داد به لیلا کـه سـراپــای بــود آینــۀ جــد مُکــرّم نه عجب اینکه به‌یوسف بدهدوام ز حُسنش یـا دهـد از نفسش روح بـه ریحانـۀ مریـم مگـر اوصـاف ورا شـرح دهـد یوسف زهرا ورنه آرند به وصفش ملک وجن و بشر کم می‌سزد تا که شود گوش همه عالم هستی تـا ز وصفش زنـد آقـای رسـولان خدا دم یوسف فاطمه درمنطق ودر خصلت و خُلقت اشبه‌النـاس ورا خوانــد بـه پیغمبـر خـاتم صلواتـی کـه خداوند فرستد به محمّد به جمال وبه کمال و به جلالش همه با هم ابرویش خیـل ملک راشده محراب عبادت صــورتش قبلــۀ جــان و دل ذرّیــۀ آدم اگر از جـام تـولاش یکـی جرعــه بنـوشد پسـر هاجـر تـا حشــر کنـد نـاز بـه زمـزم دشمنش گفت که اوراست همان شأن امامت تا بـه وصفش چـه بگوینـد دگـر مردم عالم ما کـم از ذرّه و اوبیشتـر از مهـر درخشـان مایکـی قطـره ولی وسعت اوبیشتـراز یم   یوسفِ یوسف زهراست که ازحضرت یوسف به جمـال وبه کمال وبه جلال است مقدم هدفش یـاری بابا شرفش حیدر و زهـرا سخنش آیت عظماقـدمش ثـابت و محکم گویـی از دامــن گهـواره و آغــوش ولایت درره دوست بـه بـذل سروجان بود مصمم بایـد او را بــه رسـول مدنـی کـرد شبیهش او کـه ســر تـا بـه قـدم آمـده پیغمبر خاتم هرطرف چشم برآن مرقدشش‌گوشه گشودم تــن صدپـارۀ اودرنظــرم گشـت مجسم من وتوصیف جوانی که ولی خوانده امامش چه به یادم؟چه نویسم؟چه بخوانم؟چه بگویم؟ پسر خون خدا خون خـدا خون محمّد که بـود زنـده ز خـویش مـه پرشور محرم نام نامیش علـی بـودکه شد در پـی قتلش در صف کـرب‌و‌بـلا ایـن همه جلّاد، فراهم سنگ‌هـا بر سـر او بـود به از لاله و ریحان زخم بـرزخـم تنش بود به از دارو و مـرهم بس‌که چشمش به ره تیـر بلا بود به هرسو بس‌که فرقش سپـر تیر بلا گشت به هر دم اوکه سرتا به قدم رشک جنان بود جمالش غـرق خـون شد بدنش از ستم اهـل جهنم آسمـان! دور مـزارش ز بصـر اشک بیفشان که شودغرقه به خون جگرت دفتر "میثم" استاد
به بیت وحی افزون یک پسر شد که طوبی نخل عصمت را ثمر شد بیا مطرب نوایی ساز کن چون حسین بن علی امشب پدر شد. «میلاد یعقوبی»
برسبط نبی هدیه زداور آمد درگلشن دین شبه پیمبر آمد از آل محمّد به گلستان وجود در جلوه رخ علی اکبر آمد. " مرحوم مردانی"
(ع) ای ملائک شیر مردی همچو حیدر آمده در جمال و خلق و خو گویا پیمبر آمده گوهر پاک حسین ابن علی خون خدا دانش آموز اباالفضل دلاور آمده بنگرید از دامن لیلا گلی زیبا شکفت مظهر مهر و وفا در عالم اکبر آمده. «وحید زحمت کش شهری»
#محمد_جواد_غفورزاده بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب که روزگار، بسی فتنه زیر سر دارد تو در هجوم حوادث، صبور باش، صبور که صبر میوۀ شیرین‌تر از ظفر دارد در آستان ولا، جای ناامیدی نیست بهشت پاک اجابت هزار در دارد دل شکسته بیاور، که با شکسته‌دلان نسیم مهر خدا، لطف بیشتر دارد...
پرتو نور حق بود روشني جمال تو هستي ما خلق بود در كنف كمال تو هركه زروي صدق دل وصل توراطلب كند محرم راز مي‌شود در حرم جلال تو دانة دام عاشقان در رخ تست آشكار طاير دل بجان زند نقش خيال خال تو تا كه جمال روي تو منظر چشم جان شود مُژّه به هم نمي‌زنم در هوس خيال تو تا كه خلاص يابم از درد فراق، هر شبي تا به سحر نخفته‌ام در طلب وصال تو خوش به خرام درچمن باقد معتدل كه تا كور شوند كافران از قد اعتدال تو سحر سخن گشائي ار، با لب لعل موسوي جمله سخنوران بود لال ز قيل و قال تو تا كه كنار مي‌زني از رخ خود نقاب را دل به تحيّر افتد از طلعت بي‌مثال تو يافت نجات هر كسي بر تو چو اقتدا نمود حبل متين حق بود آيت اتصال تو جلوة نور احمدي(ص)زادة آل حيدري(ع) جمله خصال اوليا هست به حق خصال تو كن نظري ز مرحمت «فاني» غم كشيده را تا كه به عمر خود كنـد مدح خصال آل تو.