eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.6هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
hosenihnohe.mihanblog.com4_5792043804185855305.mp3
زمان: حجم: 649.4K
شهادت امام سجاد )ع( زمزمه من امام ساجدینم      ای مدینه دل غمینم ای مدینه آمد امشب       لحظه‌های آخرینم ای مدینه بوده‌ام من یار عشق       بود‌ه‌ام من قافله سـالار عشق ای مدینه با دو دست بـسته‌ام        رفته‌ام من بر سر بـازار عشق وای من ای وای من ای وای من ** ماندم از كجا بگویم      از غم و بلا بگویم ای مدینه بـا تو امشب   من ز كربلا بگویم دیده‌ام پـر خون دل آواره را          دیده‌ام تن های پاره پاره را من بروی دست بابایم حسین    دیده‌ام لبخند شیــر خواره را وای من ای وای من ای وای من ** جان من بر لب رسیده      دیده‌ام گلهای چیده مثل عمه بوسه دادم        من به رگهای بریده بی كفن جسم بابامو دیده‌ام          از تماشایش به خود لرزیده‌ام خم شدم من تن پاره پاره رو                 در میان بوریـا پیچیده‌ام وای من ای وای من ای وای من ** من ز غم افسرده بودم       مثل گل پژمرده بودم اگر عمه نبود اونجا            توی خیمه مرده بودم كاروان اشك و ناله دیده‌ام               چیدن یك باغ لاله دیده‌ام نیمه شب در گوشه ویرانه من     داغ زهرای سه ساله دیده‌ام وای من ای وای من ای وای من ** كنج ویران در برم بود       او سه ساله خواهرم بود من خودم دیدم كه رویش        مثل زهرا مادرم بود طفل خسته پیكرش آزرده بود       پیش چشمم تـازیانه خورده بود گر نمی شد عمه من سپرش          او براه شام و كوفه مرده بود وای من ای وای من ای وای من @majmaozakerine
4_5789845996406048448.mp3
زمان: حجم: 1.11M
علیه السلام سبک: شعر: مسیر عمرم حکایت عشق میون قلبم حرارت عشق سلام نوکر با چشمای تر به کربلا و به حضرت عشق عمریه دارم ازت میخونم / تا که زندگیم حسینی شه سخته رو به راه بشم من امّا / فاطمه دعام کنه میشه در، هوای، شب روضه ها پر می‌گیرم من، برات، زیارت رو آخر می‌گیرم (یا حسین ۳ جان) ۳ هنوزم از غصه میرم از حال توو ذهنمه خاطرات گودال یه آب خوش از گلوم به پایین نرفته واللّهْ توو این چهل سال عمر من شد سپری با روضه / روضه های غربت بابام یه چِشَم گریونِ گوداله و / اون یکی خونْ واسهْ شهرِ شام آه، از اون روز، که تنها و بی یار و مظلوم از، قفا می بُریدن سرش رو جلو روم (وای حسین ۳ وای) ۳ یه عمر از این داغِ جاودانه زدم زیر گریه بی بهانه زخمی که مونده رو دل تا حالا زخمِ اسیریِ عمه جانه سخته گفتنش برام این روضه / ما کجا و کوچه و بازار با دو دست بسته بُردن ای وای / عمّه مون و وسط انظار حتی فکرش، برای من عین عذابه جون، سپرد خواهر بی کَسم توو خرابه (وای حسین ۳ وای) ۳ @majmaozakerine
نوحه شهادت امام سجاد ع شاعر رسول چهارمحالی(ساقی) سبک قدم قدم با یه علم ---------------------------- بابا حسین،بابا حسین ،شهید بی کفن حسین (2) ---------------------- ----- قدم قدم از کربلا تا کوفه و شام بلا یک قافله بچه و زن با دشمنان عهد شکن زنجیر و غُل به دست و پا سرها همه به نیزه ها از سر شیر خواره بگیر تا ساقی آ ن میر دلیر -------------------------- بابا حسین،بابا حسین ،شهید بی کفن حسین (2) ------------------------ من داغ خواهر دیده ام جسم برادر دیده ام من غمگسار زینبم با ناله های یا ربَّم رقیه را کتک می زد به زخم دل نمک می زد امان که دستم بسته بود عمّه ی ما چه خسته بود -------------،------- بابا حسین،بابا حسین ،شهید بی کفن حسین (2) ----------------------- یه عمریه گریه کنان بودم ز داغی روضه خوان به یاد طفل بی قرار روضه می خوندم از نگار با لب تشنه غرقه خون جسم تو را دید عمّه جون بوسه به رگ های تو زد دشمن به جاش سیلی میزد ------------------------ بابا حسین،بابا حسین ،شهید بی کفن حسین (2) ----------------------- یا رحمة للعالمین مائیم به سوگ ساجدین امشب بقیع بی زائر است اینجا عزایش دائر است هر شیعه شد سینه زنان زهرا رسید گریه کنان مهدی سر قبرت رسید اشک از دو چشمانش چکید --------------------- مولا امام ساجدین ،آقام زین العابدین(2) -------------------- موقع غسل بدنت دیدند جراحات تنت از گردن و بازو و دست دشمن به تو زنجیر بست چهل منزل از کوفه و شام هر خطبه با صدها پیام شد راوی کرب و بلا با اشک و آ ه و ناله ها -------------------- مولا امام ساجدین ،آقام زین العابدین(2) --------------------- @majmaozakerine
بخش سوم از شب شهادت امام سجاد _زمینه - محمود کریمی4_5773640427668243726.mp3
زمان: حجم: 2.69M
وای حسین.. با این دل پر خونم چشم انتظار میمونم با هر نفس میخونم حسین غریب مادر داغ تو دیده این دل به خون تبیده محنت کشیده قامت خمیده بابا امشب بیا دنبال من ای سر بریده ای سر بریده ای سر بریده بابا دلم توی کرب و بلاس این لحظه ها با یاد تو ای بابا جاریه از کنج لبش خون دل سجاد تو ای بابا با این دل پر خونم.... هنوز با یاد اون سفر خون تو چشمام میباره اشکام میلرزه دستام ای وای از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام3 اون راهی که با هر قدم جونم میومد روی لبم ای بابا مثل تموم قافله مدیون عمه زینبم ای بابا تو آسمون غوغا بود خودش یه عاشورا بود ذکر همه لبها بود حسین غریب مادر هنوز توی گوش منه بعد از چهل سال3 اون ناله جانسوز تو از بین گودال 3 از قتله گه تا خیمه ها صدای زهرا میرسید ای بابا تو ازدحام قتلگاه از نیزه ها خون میچکید ای بابا داغ تو کرده پیرم دیگه دارم میمیرم بازم زبون میگیرم حسین غریب مادر ای کشته دور از وطن دور از وطن3 وای وای وای ای تشنه صد پاره تن ای بی کفن وای 3 چشمای زینب خونه اشک علی بارونه مادر براش میخونه حسین غریب مادر ای کشته دور از وطن دور از وطن3 وای وای وای ای تشنه صد پاره تن ای بی کفن وای 3 @majmaozakerine ____________________
194.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬛️🔥 🔥 🔥⬛️اَلسًلَامُ عَلَى ⬛️🔥قَلْبِ زِيْنَبِ الصًبُور تو زیر پا رفتی ولی بیچاره زینب ازاین به بعدوبعدازاین آواره زینب بایدخودت یاری کنی ورنه محال است بوسه بگیرد از گلوی پاره زینب خون گلویت را کسی تا آسمان برد پیراهن و عمامه ات را این و آن برد آیا نگفتم در بیاور خاتمت را راضی شدی انگشترت را ساربان برد گفتند که پیراهنت را می کشیدند تصویر غارت کردنت را می کشیدند نه اینکه نیزه برتنت میریخت دشمن بلکه به نیزه ها تنت را می کشیدند رفتی و دستم بر ضریح دامنی بود رفتی ز دستم رفتنت چه رفتنی بود؟ تا آن زمانی که به یادم هست داداش وقتی که می رفتی تنت پیراهنی بود رفتی که اشک خواهرت را در بیاری بغض گلوی دخترت را در بیاری آیا نمی شد ای سلیمان زمانه قبل از سفر انگشترت را در بیاری؟ ⚫️🔥یاجبـل_الصبـر💔🍂 🔥 آه از دل زين
چهل سال از تمام عمر خود را فقط با گریه ها و ناله سر کرد امام ساجدین در روضه میگفت مرا آن حرمله خونین جگر کرد امان از شام و آن بازار و کوچه که جانم از بدن آنجا سفر کرد وَ جانم بر لب آمد لحضه ای که حرامی بر نوامیسم نظر کرد من و بزم شراب و عمه جانم که دشمن قلب زارم پر شرر کرد یزید لعنتی مشغول شطرنج جسارت بر سر زارِ پدر کرد سه ساله دختری یک پیرزن شد به گریه اهل عالم را خبر کرد رقیه دختری شیرین زبان بود ولی سیلی دشمن بد اثر کرد میان آن خرابه با تنی زار به پیش مادرش زهرا سفر کرد ز یاد من نرفته ظلم دشمن یقینا شام جانم را به در کرد امان از شام،امان از سنگ بامش امان از دشمن و نیش کلامش امان از شام و آن چشمان ناپاک همان مردان بی فهم و مرامش منم با اشک و ناله سر نمودم به سوی شاه عطشان پرگشودم میان کوچه ها در شام گفتم الهی من در این دنیا نبودم عبدِ کریم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
‌ 🏴 🏴 🔟 گفتگوی امام`سجاد با پیرمرد شامی 🔹 موقع عبور اسرا از کوچه های شام پیرمردى آمد و به زنان و خاندان امام حسین علیه السلام نزدیک شد و گفت: ستایش، خدایى را که شما را کشت و هلاکتان کرد و کشور را از [شرّ] مردان شما، آسوده نمود و شما را در اختیار امیر مؤمنان نهاد! 🔸امام زین العابدین علیه السلام به او فرمود: «اى پیرمرد! آیا خوانده‏ اى؟». 🔹گفت: آرى. 🔸فرمود: «آیا آیه: «بگو: بر آن (رسالت)، اجرى، جز مهرورزى با نزدیکانم از شما نمى‏ طلبم» را خوانده‏ اى؟». 🔹پیرمرد گفت: آن را خوانده ‏ام. 🔻امام علیه السلام به او فرمود: «اى پیرمرد! آن نزدیکان، ما هستیم. 🔸آیا در سوره بنى اسرائیل خوانده ‏اى: «و حق نزدیکان را به آنها بده»؟». 🔹پیرمرد گفت: آن را خوانده ‏ام. 🔻امام زین العابدین علیه السلام فرمود: «اى پیرمرد! آن نزدیکان، ما هستیم. 🔸آیا این آیه را خوانده‏ اى: «و بدانید که یک‏ پنجم آنچه به دست مى ‏آورید، براى خداوند، پیامبر و نزدیکان است»؟». 🔹گفت: آرى. 🔻فرمود: «اى پیرمرد! آن نزدیکان، ما هستیم. 🔸 آیا این آیه را خوانده ‏اى: «خداوند، اراده آن دارد که آلودگى راى تنها از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند»؟». 🔹پیرمرد گفت: آن را خوانده ‏ام. 🔻امام علیه السلام فرمود: «ما آن اهل بیت هستیم و خداوند، آیه طهارت را مخصوص ما کرده است، اى پیرمرد!». 🔹پیرمرد، خاموش گشت و از گفته خویش، پشیمان شد و گفت: تو را به خدا، شما آنان هستید؟ 🔸زین العابدین علیه السلام فرمود: «به خدا سوگند، بدون شک، ما همان‏ها هستیم و به حقّ جدّمان پیامبر خدا صلى الله علیه و آله، ما همان‏ها هستیم». 🔹پیرمرد گریست و عمامه‏ اش را پرت کرد و سپس سرش را به سوى آسمان، بلند کرد و گفت: خدایا! من از دشمن خاندان محمّد جن باشد یا انس، به تو پناه مى‏ برم. روزگارى دراز، قرآن را خوانده ‏ام؛ امّا تا امروز، به این، پى نبرده بودم. 🔹 و سپس گفت: آیا مى‏توانم توبه کنم؟ 🔸زین العابدین علیه السلام به او فرمود: «آرى. اگر به سوى خدا باز گردى، خدا هم به سوى تو باز مى‏ گردد و تو با ما خواهى بود». 🔹پیرمرد گفت: من توبه‏ کارم. ماجراى پیرمرد به یزید بن معاویه رسید و فرمان داد او را بکُشند. 📚 منابع: الملهوف: ص ۲۱۱، بحار الأنوار: ج ۴۵ ص ۱۲۹ الفتوح: ج ۵ ص ۱۲۹، مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی: ج ۲ ص ۶ 💐🌿💐🌿💐🌿💐🌿💐
امام سجاد ع روزی که پیکرم را بر روی ناقه بستند                        در یک لحظه جدایی قلب مرا شکستند آنجا غریب و تنها بودم میان اعدا                               دیدم که عمه ام را به تازیانه بستند من اینچنین جدایی هرگز ندیده بودم                        همه نعش و عزدار هر دو به خون نشستند امام سجاد طفل صغیر می دید گریه می کرد ، آب می آوردند وضو بگیرد گریه می کرد ، اگر اسیری می دید احترامش می کرد ، اگر می دید گوسفندی را ذبح  می کنند گریه می کرد ، می فرمود : آبش دادید یا نه ؟ آری آقا ، ما مسلمانیم با گریه می فرمود :عده ای هم در کربلا می گفتند ما مسلمانیم ولی بابای من لب تشنه کشتند . هر وقت یاد شهر شام می افتاد گریه می کرد . آقا چرا اینقدر گریه می کنی ؟ ( آقا شرح می داد ) می فرمود : اول صبح بود وارد شهر شام شدیم ما را عصر رساندند به مجلس یزید ، آقا خیلی راه نیست چرا اینطور ؟ فرمود : ما را  سر هر کوچه و بازار نگ می داشتند تا این مردم ما را نظاره کنند ما را از محله یهودیان بردند آن ها به ما سنگ می زدند عزیزان پیغمبر را وارد مجلس نا محرم کردند ، ما را خرابه های شام جای دادند تو این خرابه یکی از خواهران من آنقدر گریه کرد ، سراغ بابا را گرفت خواهر چشم انتظار من با لبان تشنه و شکم گرسنه جان داد 
امام سجاد ع روزِ شهادتِ امام زین العابدین علیه السلامِ .. دلا باید بره مدینه و قبرستانِ بقیع کنارِ آن قبورِ با خاک یکسان شده ..   اَلسَّلامُ عَلَىک یا عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ یَا زَینَ العابِدینَ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ ..   ان شالله به همین زودی از نزدیک عرضِ ادب کنیم تو حرمِ مطهرشون .. اونجا گریه کنیم برا اون آقایی که همۀ مصائبِ کربلا رو دیده .. همۀ مصائبِ کوفه و شام رو دیده .. تا قریبِ به چهل سال کارش همه گریه و ناله بود ...   جوان میدید گریه میکرد .. طفلِ شیرخواره میدید گریه میکرد .. غذا میاوردن میل کنه ، تا چشمش به می افتاد روضه می خواند .. قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ  جَائِعاً .. آب می آوردن بنوشه ، گریه میکرد .. صدا میزد پسرِ رسولِ خدا رو با لبِ تشنه کشتن .. ای حسین جانم ..   امان از اون لحظه ای که میدید میخوان گوسفندی رو ذبح کنن .. حسینیا .. با گریه سوال میکرد ، آیا آبش دادید یا نه ؟!   میگفتن آقا ما مسلمانیم .. آب ندیم ذبح نمی کنیم .. گریه و ناله اش بیشتر میشد .. میفرمود کربلا پدرِ منو با لبِ تشنه کشتن ...   حسین ...    سوال کردن آقا تو این سفر به شما کجا خیلی سخت گذشت ؟!! سه مرتبه فرمود الشام .. الشام .. الشام .. اونجا دیگه هم رنجِ اسارت بود و خاکستر به سر و روشون ریختن .. هم خارجی خطابشون کردن .. مقابلشون همه مزمار و نی و چنگ و دف و تار زدن .. بانگِ شادی سر هر کوچه و بازار زدن .. ان شالله غلط باشه این چیزی که منتسبِ به وجودِ نازنینشِ ..   اُقاد ذَلیلا فی دمشق كاننی مِنَ الزَنج عبدُ غاب عنه نصیر   *چون غلام ما رو به غل و زنجیر بسته اند ... من که حورانن کنیزند و بُوَد غِلمان غلامم*   و جَدی رسول الله فی كل مشهد و شَیخی امیرالمؤمنین امیر   فیالیت اُمی لم تلدنی و لم اكن یزید یَرانی فی البلادِ اسیر   *یعنی ای کاش مادر منو نمیزایید .. تا یزید منو این سان اسیر نبینه .. *   تا نمیدیدم یزید این سان اسیرِ هر دیاری کاش در این عالم فانی نمیزایید مامم
🔊 روضه سوزناک حضرت زینب سلام الله علیها 🔘 🔻 **** ( به سینه هر که تمنای کربلا دارد همیشه در دل خود روضه ای به پا دارد ) ۲ ( کسی که عشق تو دارد، دِگر چه کم دارد؟ )۲ *هر سر موی مرا با تو هزاران کار است ما کجاییم و ملامت گر بی کار کجا؟ بزار هر کی میخواد، هر چی بگه بگه حسین جان، آقا جون اینقدر حرفا به ما میزنن، میگن بابا شما کار و زندگی ندارید، همش دنبال این پرچم هایید، میگن شما افسردگی دارید همش دنبال گریه اید، آره از وقتی زینب افسرده شد... یه روز عبدالله گفتش که خانم این که نمیشه که تو همش داری گریه میکنی، من یه باغی تهیه کردم، فضایی مهیا کردم، پر از گُله، خانم بیا یه چند وقتی برو تو این باغ، تو این بستان بشین، بلکی دلت بازشه، بلکی این غم یادت بره، خانمو با خَدَموهَشَم برد گذاشت باغ بعد یه هفته اومد سر بزنه به بی بی ببینه حالش چطوره، این خدمه ریختن دور عبدالله گفتن چی کار کردی؟ اینقده داره گریه میکنه، گفت چرا؟ گفت یا میره میشینه کنار نهر آب، هی این نهرو نگاه میکنه گریه میکنه، میگیم خانم چرا گریه میکنی؟، میگه نگاه میکنم میبینم این مورچه ها میان آب میخورن میرن، داداشم هی گفت جیگرم داره میسوزه، میگیم خوب دیگه نبریمش کنار نهر، میبریمش تو بوستان پهلو گلها، تا بردیم پهلو گلها نشست اینقدر گریه کرد، گفتیم خانم حالا چرا گریه میکنی؟ یدونه ازاین شاخه گلها رو گرفت یه تکون داد گلبرگها ریخت، گفت گلهای منو یکی یکی همینجور پر پر کردن، به کوچیک و بزرگمون رحم نکردن، قنچه ی ربابو جلو چشم من...* (کسی که عشق تو دارد، دگر چه کم دارد؟)2 (الحمدلله) بدون عشق تو عالم کجا بَها دارد؟ آقا به غیر تو که کرم، میچکد زِ انگشتت کجای پادشهی، این همه گدا دارد؟ حسیـــــــــن، دلم یه کربلا میخواد حسیــــــــن، یه گنبد، طلا میخواد حسیــــــــــن، دلم امام رضا میخواد حسیـــــــــن، سایت یه عمره رو سرم حسیــــــــن، خیلی شما رو دوست دارم حسیـــــــن، بگی برو کجا برم آقا تو هم چو من، سَرِ کویَت هزارها داری (اگه من نیام یکی دیگه، الحمدلله بازارت داغه) آقا تو هم چو من سر کویت، هزارها داری ولی بدان که گدایت فقط، تو را دارد ( حسیــــــــــن، خدا عشقه تو رو ازم نگیره حسیــــــــن، آقا مادرم برات بمیره )2 اومد خدمت امام سجاد گفت آقا، دو راهیه، این ور میره مدینه این طرف کربلا، کجا برم؟ آقا گریان شدن، فرمود از بزرگتر ما بپرس، ببینید عمه جانم چی میگه هر چی عمه جانم بگه، اومد از خانم سوال کرد خانم، این طرف مدنیه این طرف کربلا، نذاشت حرف ساربان تموم شه کربلا، ما هنوز خودمونو برا حسین نزدیم، تاحالا هر چی زدن اونا زدن، بعضی ها این طوری میگن، بعضی ها این طوری آوردن، هنوز نرسیده به قبرها، از دور دیدن دونه دونه از بالای ناقه ها زمین افتادن، زن های بنی اسد اومدن اونایی که کربلان اومدن، خانم قبرا جلوتره، چرا این جا زمین افتادی؟ یکی صدا زد همین جا قاسم رو پاره پاره کردن، یکی گفت علی اکبرو اینجا زدنش، آخ بمیرم عمه سادات چی فرمود؟، صدا زد کجا بودید صبح یازدهم، اسباشونو نعل تازه زدن، تمام این صحرا بوی حسینو گرفته، اینقدر اسب رو بدنش... حسیــــــــــن (شکسته بال ترینم، کبود آمده ام )۲ من از محله ی قوم، یهود آمده ام اِنقدر زدنم، اما داداش، یادته اون روز دوتا بچمو کشتم بیرون نیومدم، یه وقت تو خجالت نکشی، حالا جان زینب، هر چی میپرسی بپرس، اما از اون دختر کوچیکت سوالی نپرس، نذار زینب خجالت بکشه، انقدر کتکش زدن، گوشه ی خرابه جا ماند حسیــــــــــــــــن 🎤 حاج حيدر خمسه @majmaozakerine
اشعار محمل اشعار اربعین امام حسین علیه السلام صفحه اصلی اربعین اربعین آمد دلم را غم گرفت بهر زینب(س) عالمی ماتم گرفت سوز اهل آسمان آید به گوش ناله ی صاحب زمان آید به گوش جان اهل بیت عصمت بر لب است کاروان سالار آنها زینب است جمله مستان سوی ساقی آمدند مست مست از جام باقی آمدند سینه ها آماج رگبار بلا جای زخم ریسمان بر دستها هوش از سر رفته و دل باخته جسم خود را بر زمین انداخته هر یکی در جستجوی تربتی بر لب هر یک کلامی، صحبتی قلبها پر شکوه از بیداد بود آشنای قبر ها سجاد(ع) بود رهبر زینب(س) امام راستین حجت حق بود زین العابدین(ع) با کلامش عمه را مغموم کرد تا که قبر یار را معلوم کرد آمده همراه دخت بوتراب بر سر آن قبر کلثوم و رباب زخمهای این سفر سر باز کرد هر کسی درد دلی آغاز کرد زینب ازم‍‍ژگان خود یاقوت ساخت داستان این سفر را باز گفت گفت ای سالار زینب السلام ماه شام تارزینب السلام بر تو پیغام سفر آورد ام از فتوحاتم خبر آورده ام کرد با من این مسیر عشق طی راس تو منزل به منزل روی نی معجرم نیلی شد و مویم سپید از غم دوری تو قدم خمید گر که دست رحمت و صبرت نبود زینبت در راه کوفه مرده بود ظلم دشمن تا که بی اندازه شد ماجراهای سقیفه تازه شد ریسمان بر گردن سجاد بود غربت بابا مرا در یاد بود دیدی از نی دست خواهر بسته بود؟ گوییا دستان حیدر بسته بود یاسها را جوهر نیلی زدند کودکان را یک به یک سیلی زدند ازشماتت کردن دشمن مپرس از سه ساله دخترت از من مپرس شد سرت یک نیمه شب مهمان او با وصالت بر لب آمد جان او مرد در ویرانه و من زنده ام بی رقیه(س) آمدم شرمنده ام بارها از دوریت جان باختم بین مقتل من تو را در یافتم گر تو ای لب تشنه برداری سرت حال نشناسی دگر این خواهرت...