eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
370 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
1_113190612.mp3
7.7M
🎙موکبای آشنا و ... نذریای بی ریا (زمینه) 🔺با نوای: حاج میثم مطیعی 🏴 اربعین حسینی @majmaozakerine
مداح : میثم مطیعیمناسبت مذهبی : ۲۰صفر، اربعین حسینیشخصیت : امام حسین (ع)نوع قطعه : زمینه مرثیه سرایی به مناسبت اربعین سید و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع) با صدای میثم مطیعی، سال ۱۳۹۶ از اینکه راهم دادی ممنونم بهشتمو هیئتت می دونم برای داغت هنوز بارونم گریه بر تو بال من شد، کوثر زلال من شد روزی حلال من شد آقا خواب کربلاتو دیدم، تا خیام تو دویدم عشقتو به جون خریدم آقا می رسه پیاده دل ما به اربعینت گریه می کنیم دوباره واسه اسم نازنینت ثارالله حسین وای وای با تو رقم می‌خوره تقدیرم برات کرب و بلا می گیرم یه اربعین واسه تو می میرم قدرت نخست دنیا لشگر پیاده ما با دم یا فاطمه یا حسین موکبای آشنا و نذریای بی ریا و راه سرخ کربلا و حسین آسمون می‌بینه پرستاره این زمینه بس که آبله به پای زائرای اربعینه ثارالله حسین وای وای ما و تولای تو یا مولا بی سر شدن پای تو یا مولا مثل شهیدای تو یا مولا جاده نوحه خون عشقه، هر ستون ستون عشقه گریه ها نشون عشقه آقا هم حبیب و هم بریره، همقدم با ما زهیره زائر عاقبت به خیره آقا راهیان قدسیم با لوای یا لثارات تا نبرد آخر حق عازمیم مثل شهیدات ثارالله حسین وای وای
"ڪنار قدم های جابر"... به زانو گرفتم سرم را هوای زیارتــ گرفته دوباره همه پیڪرم را من و یاد آن طعم شیرین تاول به ڪام قدم هام تضاد عجیبی ڪه پر ڪرده سرتاسر دفترم را 🥀
متن مداحی التماس دعا زائر كربلا : تا میبینم یك زائری راهی كربلا میشه با زیارت نرفته ها دل من هم نوا میشه اگه رفتی زیر قبه حسین  یادم كن اگه رفتی تو بین الحرمین یادم كن میون سینه زنی و شور شین یادم كن یادم كن تو دلمه غم اربابم یادم كن كنار حرم اربابم التماس دعا زائر كربلا التماس دعا زائر كربلا بیخیال دنیا فقط غصه من شده همین نمیشه انگار امسالم كربلا باشم اربعین رسیدی به موكب امام رضا یادم كن شب جمعه رسیدی به قتلگاه یادم كن
4_787035929310137551.mp3
408.1K
💠 سبک شور امام حسین (ع امشبو حال و هوایی دارم دل مست و مبتلایی دارم منو کربلا نبردی، باشه به خدا منم خدایی دارم خاطره ی کربلا ، یاد حرمت آقا ، گریه شده عادتم خاطره ی اولم ، نگاه به گنبدت ، کی میرسه نوبتم اگه امسال بره کربلا نرم این دفعه میشکنه قلب مادرم تو بگو چقد دیگه دعا کنم چقده دیگه بگم حرم حرم اللهم الرزقنا (کربلاء 4) یاد کربلا میفتم مستم همیشه میون هیئت هستم به ضریح شیش گوشت آقاجون الهی که برسه باز دستم در به در روضه هام ، انگاری تو کربلام ، تا بگیری دستمو مجنونم و بی قرار ، یه نگاهی کن ببین ، این دل شکستمو من که لاف عاشقی هی میزنم یادته از بچگی سینه زنم تا نفس هست تو سینم پات میمونم روزیمو بده برات گریه کنم اللهم الرزقنا (کربلاء 4) شاعر : حامد قراباغی ➖➖➖➖➖➖➖ @majmaozakerine
خواهرت آمده در این صحرا بعدِ یک اربعین ولی تنها خیز و بین پیکر کبودم را صورتم مثل مادرم زهرا   این چهل روز قوتمان غم شد هرچه شد جرعه جرعه، کم کم شد قامت خواهرت ببین خم شد خواهرت کوه صبر و ماتم شد     لحظه های غروب یادم هست بارش سنگ و چوب یادم هست ناله های تو خوب یادم هست به تنش پا نکوب ... یادم هست   تو زمین خوردی آسمان افتاد از تنت نیزه ی سنان افتاد خاتمت دست ساربان افتاد شعله بر خیمه ی زنان افتاد   بین این مردمان خدا گم شد عزت و احترام ما گم شد دختری زیر دست و پا گم شد پیکرت زیر نیزه ها گم شد   رمق از ذکر روی آن لب رفت تن تو زیر سمّ مرکب رفت روی آن جسمِ نامرتب رفت چه به حال خراب زینب رفت   من بمیرم پر تو خاکی شد صورت اطهر تو خاکی شد بین مقتل سر تو خاکی شد چادر خواهر تو خاکی شد   بعد از آن پیکر تو غارت شد به زنان حرم جسارت شد روزی مردها شهادت شد قسمت بانوان اسارت شد   در میان حرامیان رفتیم لاجَرَم، بین این و آن رفتیم وسط بزم کوفیان رفتیم سر بازار شامیان رفتیم   در شلوغی گذارمان افتاد رنگ از روی دختران افتاد معجرم دست  این و آن افتاد سر عباس از سنان افتاد   صحبت گوشواره شد بد شد گوش ها پاره پاره شد بد شد چشم ها پر ستاره شد بد شد به زنانت اشاره شد بد شد   تا نگاهش به سوی آب افتاد یاد شش ماهه اش رباب افتاد دردهای من از حساب افتاد گذرم مجلس شراب افتاد   نیمه شب پشت کاروان جا ماند بارها زیر و دست و پاها ماند سعی کردم برادر، امّا ماند دخترت در خرابه تنها ماند   وحید محمدی
گرچه غمدیده و بی تاب ولی برگشتم من به خاک غمت امروز معطر گشتم من چهل روز فقط همسفر شمر شدم من چهل روز فقط همقدم سر گشتم هر کجا صحبت آزار شد و کعب نی ای سپر دخترکان تو برادر گشتم چشم عباس به دور، آه نمی دیدی کاش من چهل روز پی چادر و معجر گشتم چشم واکن که ببینی قد زینب تا شد خیز از جا و ببین هم قد مادر گشتم   نظر لطف خدا بود عزیز الزهرا سایه ات بر سر ما بود عزیز الزهرا   هر کجا از نوک نیزه سر تو خورد زمین پا به پای سر تو خواهر تو خورد زمین دست بسته چقدَر سخت زمین می خوردیم از روی ناقه اخا، دختر تو خورد زمین نیزه ها در کف کفّار چه مستی می کرد هی تکان خورد و سر اصغر تو خورد زمین شام شد مثل مدینه، به غمم خندیدند پیش زینب، سر آب آور تو خورد زمین ما که از کوچه به جز غم نکشیدیم حسین وسط کوچه، چه بد مادر تو خورد زمین   قصّه ی غربت مولا چقدَر غم دارد روضه ی چادر زهرا چقَدَر غم دارد   یادمان هست همینجا کفنت را بردند گرگ ها، یوسف من پیرهنت را بردند یادمان هست همینجا به زمین افتادی نیزه ها تا لب گودال تنت را بردند سنگ هاشان به لب قاری قرآن می خورد رمقِ مانده ی ناله زدنت را بردند یادمان هست که گودال قیامت شده بود با سرِ تیغ، عقیق یمنت را بردند ناگهان بر نوک نیزه سر تو بالا رفت ده نفر زیر سم اسب تنت را بردند   دختر فاطمه شد قافله سالار، حسین رفتی و زینب تو رفت به بازار حسین وحید محمدی
امام حسین(ع)-حضرت زینب(س)-وداع قتلگاه   تو سر نداری، من سرِ رفتن ندارم ماندی به رویِ خاك و عالم كربلا شد بندِ دلم بودی و هر بندِ تن تو انگار جایِ گندم ری آسیا شد بی دردسر سرگرم سر بود و نشست و آن قدر دست و پا زدی تا اینكه پا شد یكبار بوسیدم گلویت را چگونه... ...جایِ همان بوسه دوازده ضربه جا شد زینب زمین خورده ولی تو سنگ خوردی این زخم ها از ضربه های بی هوا شد آتش میان خیمه ی عباس افتاد دستی كنار معجر من بی حیا شد تو سر نداری دخترت معجر ندارد یعنی بریدند و كشیدند و جدا شد
من آن عقیله، بضعه ی پاک بتولم من روضه خوان مقتل آل رسولم من کوه صبرم، داغِ غم بسیار دیدم من مادرم بین در و دیوار دیدم من فرق خونین پدر را دیده ام... آه در طشت خون، لخته جگر را دیده ام... آه ای وای من دیدم تمام صحنه ها را بالای تل، غوغای شمر و ضربه ها را من کاخ ظلم شامیان ویران نمودم با خطبه های حیدری طوفان نمودم من کوفه را یک بار دیگر فتح کردم من شام را با چند دختر فتح کردم من زیر و رو کردم بساط ظالمان را من آبرو بردم، تمام کافران را پیغمبرم، پیغام تو تا شام بردم اما هزاران سنگِ رویِ بام خوردم من زینبم با سینه ای خون و دلی ریش من زینبم اما کمی نیلی تر از پیش ای عالم و آدم گرفتار و فقیرت بودم بلاگردان طفلان اسیرت هر چند زینب بعد تو بی بال و پر شد هر جا که آمد ضربه ای، زینب سپر شد از کربلا تا شام خوردم تازیانه سر تا به پایم گشته چون گل پر نشانه برخیز و خواهر را ببین، ای یار زینب من زینب شرمنده ام، سالار زینب رفتیم از این خاک غربت با رقیه برگشته ام حالا ببین ... اما رقیه
تو رفتی و بی تو زندگی برام عذاب شد تو رفتیو زینب بی تو ذره ذره آب شد تو رفتیو دنیا روی سر من خراب شد وای بد حالم وای بد حالم شکسته بالم میدونم امشب میای دنبالم میای دنبالم یک سال و نمیه که روتو ندیدم رفتی ندیدی که من چی کشیدم تو رفتیو من شکستم خمیدم تو رفتیو بی تو زندگی برام عذاب شد تو رفتیو زینب بی تو ذره ذره آب شد تو رفتیو دنیا روی سر من خراب شد این پیراهن چقدر می ارزه به یاد گودال تنم میلرزه تنم میلرزه دیدم که پیراهنت رو دریدن من زنده بودم سرت رو بریدن آتیش به چادر نمازم کشیدن تو رفتیو نیزت قاتل من و رباب شد تو رفتیو گردنبند خواهرت طناب شد تو رفتیو دنیا روی سر من خراب شد دانلود مداحی تو رفتی و بی تو زندگی برام عذاب شد محمود کریمی وای بد حالم شکسته بالم وای بد حالم شکسته بالم میدونم امشب میای دنبالم میای دنبالم تو رفتیو بی تو زندگی برام عذاب شد تو رفتیو زینب بی تو ذره ذره آب شد تو رفتیو دنیا روی سر من خراب شد من میدونم به یادم هستی من میدونم به یادم هستی تو اون ویرونه به ما پیوستی به ما پیوستی قبل از من اونی که حاجت روا شد یک شب تو ویرونه از ما جدا شد از دوری تو رقیه فدا شد تو رفتیو دلم برای دخترت کباب شد تو رفتیو نگم که چی تو مجلس شراب شد تو رفتیو دنیا روی سر من خراب شد تو رفتیو بی تو زندگی برام عذاب شد تو رفتیو زینب بی تو ذره ذره آب شد تو رفتیو دنیا روی سر من خراب شد حسین تو رفتیو بی تو زندگی برام عذاب شد تو رفتیو زینب بی تو ذره ذره آب شد تو رفتیو دنیا روی سر من خراب شد تو رفتی و دنیا روی سر من خراب شد حاج محمود کریمی
مجنون الحسین ❤️ نـوشـــت: ❤️جان وقتی ڪه در خانه ی تو باز شود از برڪٺ تو به خلق اعجاز شود شیرینی زندگی به این اسٺ ڪه‌صبح با نام دلارای تو اربـاب آغاز شــود صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين ❤️ سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام خامس آل عبا
بسم اللّه النّور❤️ 🗓 امروز چهارشنبه ☀️ ۹ مهر ۱۳۹۹ ه.ش 🌙 ۱۲ صفر ۱۴۴۲ ه.ق 🎄 ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۰ میلادی ذکر روز چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه 💞یا حی یا قیوم💞 حسیـــن جان...💚 مانده سٺ در دلم ڪہ بگویم بہ یڪ ڪلام یڪ بار هم مرا بطلب ڪربلا، تمام !🕌🙏 امسال دوباره چو هر سال مےدهم از دور با اشڪ دیده ،بہ ٺو.ســلام😞😥 ▪️السلام.اے.ساڪن.ڪرببلا😔✋ ❤️السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَيْنِ 💚وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ❤️وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ 💚وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْن 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
1020.mp3
521.5K
🔰روز چهارشنبه روززیارتی 🌸 امام کاظم علیه السلام 🌸 امام رضا علیه السلام 🌸 امام جوادعلیه السلام 🌸 امام هادی علیه السلام دعا 🤲.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از کربلایی سعید صادقی
453.4K
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
این اربعین در خانه ماندن درد دارد در خانه از گودال خواندن درد دارد ما زائر هر ساله و جا مانده امسال جا ماندن و دل را پراندن درد دارد پای پیاده زائر شش گوشه بودیم دل را به دوریت کشاندن درد دارد دست دلی که دور از شش گوشه مانده جز کربلا جایی رساندن درد دارد هر ساله اندر قتلگاهت روضه خواندیم امسال این روضه نخواندن درد دارد تا سر شکستن پیش رفتیم و شنیدیم بر سینه ات مرکب دواندن درد دارد ماییم و دست خالی و لطفت حسین جان دلداده پیچ و خم زلفت حسین جان...
ایام شهادت حضرت امام رضا علیه السلام *صدا زد اباصلت اگه بیرون اومدم از کاخِ مامون ، دیدی عبا به سر انداختم بدون کارم تمومه .. اباصلت میگه دل تو دلم نبود .. دم در ایستادم ببینم امام رضا کی میاد بیرون .. من پیش مرگش بشم .. دیدم آقا از درِ کاخ بیرون آمد ، اما عباشُ رو سرش کشیده .. گفتم بیچاره شدم .. از کاخ این نانجیب تا خونه ی امام رضا زیاد راهی نبود ، میگن پنجاه مرتبه امام رضا رو زمین نشست .. (یه گریز بزنم؟!) آی گریه کنا .. یه آقای دیگه ام از مسجد که بهش خبر دادن خانومت از دنیا رفت .. میگه از مسجد تا خونه هی با صورت به زمین میخورد ..فاطمه جان ..* از دلِ کفر تا که بیرون زد همه دیدند عبا به سر دارد گاه بر خاکِ کوچه میافتد زیر لب ناله از جگر دارد کوچه ها را یکی یکی طی کرد عرقِ سرد از جبین می ریخت عطر زهرا به کوچه می پیچید گل اشکش که بر زمین می ریخت راه خانه نداشت فاصله ای راهِ کوتاه شد چه طولانی خسته بود و نفس نفس میزد رفت تا خانه با پریشانی با چه زحمت به خانه اش آمد همگی آمدند استقبال خم به اَبرو نداشت با اینکه در دل کوچه رفته بود از حال خواجه میگفت با پریشانی زردیِ چهره ی شما از چیست با نگاهی به خادمش فرمود نگرانم نباش چیزی نیست از درون سوخت و صبوری کرد تا غلامان همه غذا خوردن تا طعام همه تمام شَود منتظر ماند سفره را بردند همه‌ی عمر این چنین زهری دلِ تاریخ هم ندارد یاد تا که از حجره اش همه رفتند ناله کرد و بر زمین افتاد نتوانست بهر آتشِ دل از زمین ظرفِ آب بردارد هیچ کس درد او نمیفهمد از دلش مجتبی خبر دارد .. بس که در حجره اش به خود پیچید کمرش مثلِ مادرش تا شد ناله ای زد کجایی ای پسرم چشم بر هم زد و دری واشد *اباصلت میگه ، دیدم امام رضا از پنجره ی حجره هی به بیرون نگاه میکنه هی بلند میشه با چه سختی از این پنجره یه نگاه به بیرون میکنه دوباره رو زمین می افته .. گفتم آقا منتظر کسی هستید؟ فرمود اباصلت بیرونِ حجره بایست .. میگه نگاه کردم دیدم همه درا بسته بود ، اما یه آقازاده ای وارد حجره شد .. گفت من درهارو بسته بودم شما از کجا وارد شدید؟! گفت اون خدایی که منو از مدینه به طوس آورده قادرِ از در بسته رد کنه .. یا جواد الائمه .. میگه دویدم به امام رضا خبر دادم جوانت اومد .. با اون حال امام رضا بلند شد .. خاکای لباسُ داره می تکاند .. آقا چرا اینطور میکنید؟! اخه نباید جوونم منو خاکی ببینه .. جوونم نباید ببینه رو زمین افتادم .. مثه یه مارگزیده به خودش می پیچید ..* من ایستاده بودم دیدم که مادرم را دشمن گهی به کوچه گاهی به خانه میزد *دیگه امام رضا هم با این روضه گریه میکنه ..* گردیده بود همدست قنفذ با مغیره او با غلاف شمشیر او تازیانه میزد *با همه زحمت نشست امام رضا ، بالاخره اومدی جوادم .. این همه وقت به چشم انتظاری نشستم .. قاعدش اینه پدر لحظه ی آخر چشم انتظارِ پسر و جوونش باشه .. این قاعده همه جا در عالم همین شکله .. یه جا این قاعده عوض شد .. جوون زمین افتاده .. منتظرِ بابا به دیدنش بیاد .. تا صداش بلند شد دیدن ابی عبدالله مثل باز شکاری داره میره .. بالاسر این بدن ساحَ صَبعَ مَرّان ... بلند بلند داد میزد .. ولدی .. پسرم .. هفت بار داد زد ابی عبدالله ، فرمود علی عَلَی الدُنیا بعدک العفا ..* الا تمام محبین ز دیده خون بارید از این وداع وداعی دگر به یاد آرید همان وداع که شاه غریب و بی یاور نهاد صورت خود بر رخ علی اکبر پسر نگاه به اشک غم پدر میکرد پدر نگاه به زخم سر پسر میکرد *تا اینجاشُ ابی عبدالله گذروند میانِ میدان ، با اینهمه سختی اینهمه دشمن .. تا دید یه دستی رو شونش اومد ، برگشت نگاه کرد دید زینبِ .. بگم صدا ناله ت بلند شه .. علی جان ببین به چه روزی منو انداختی .. علی جان تاحالا ندیده بودم پاتو جلو من دراز کنی ..* خیز از جا آبرویم بخر عمه را از بین نا محرم ببر حسین...
(چل روز تمام شد ،صبرم به سرآمد   بابایم نیامد) خونابة جانم ، از چشم تر آمد  بابایم نیامد بر ما چه بلاها ، در این سفر آمد  بابایم نیامد هر لحظة غربت ، غم در نظر آمد  بابایم نیامد ** چل روزِ عزا به ناله طی شد با چهرة خون به ژاله طی شد یا آن که به شلّاق ستمگر یا در غم آن سه ساله طی شد   صبر من و کودکان سر آمد خوناب یتیمه ها در آمد جز داغ و جدایی ،  نشنیدیم از سوی پدر ها خبر آمد   بابایم نیامد     بابایم نیامد     بابایم نیامد صبرم به سرآمد   صبرم به سرآمد   صبرم به سرآمد   (چل روز تمام شد ،صبرم به سرآمد   بابایم نیامد) ** چل وادیِ غم گذر نمودیم با خون جگر سفر نمودیم غیر از سرِ بر سنان نشسته کِی سوی دگر نظر نمودیم   در آینه ، تصویر عزا بود هر دیده ، به تسخیر بلا بود در پیش دو چشم غصّه داران بر ناوک  نِی ، رأس جدا بود   بابایم نیامد     بابایم نیامد     بابایم نیامد صبرم به سرآمد   صبرم به سرآمد   صبرم به سرآمد   (چل روز تمام شد ،صبرم به سرآمد   بابایم نیامد) ** در این سفرِ تلخِ اسارت در کوفه و شامِ پُر شرارت هر روز و شبی به اوج سختی شد صبر درونِ سینه غارت   هر لحظه دو دیده ام به در بود رخسارم از این حادثه ، تر بود بیداری و خوابم به  غریبی در حسرت برگشت  پدر بود   بابایم نیامد     بابایم نیامد     بابایم نیامد صبرم به سرآمد   صبرم به سرآمد   صبرم به سرآمد   (چل روز تمام شد ،صبرم به سرآمد   بابایم نیامد) ** همراه رقیّه گریه کردم تلعینِ  بنیّ  امیه کردم آن شب که در آن خرابه پر زد تحسینِ دلِ رقیه  کردم   چل روزِ تمام ، غصه خوردن هر لحظه شدن  ، به مرزِ مُردن از حال سکینه ، سروری گو از بار عزا به سینه بُردن   بابایم نیامد     بابایم نیامد     بابایم نیامد صبرم به سرآمد   صبرم به سرآمد   صبرم به سرآمد   (چل روز تمام شد ،صبرم به سرآمد   بابایم نیامد)
. 🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹 به سمت‌گودال از خیمه دویدم من شمر جلو تر بود دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تورو بردن دیر رسیدم من یه گوشه ی گودال مادر و دیدم من که رفته بود از حال دیر رسیدم من صدا زدی من رو خودم شنیدم من صدای رگ هات بود دیر رسیدم من میون‌گودال پاره پاره بود تنت میون‌گودال پیرمردا زدنت میون‌گودال شده پامال بدنت میون‌گودال چی به سرت آوردن پیراهنت رو بردن تا که تو رفتی داداش مارو همش آزوردن به دورمون چرخیدن جلو سرت رقصیدن جای ابالفضل خالی به اشکامون خندیدن برادر عمرم سر اومد برادر نوحه گر اومد برادر معجر زینب برادر از این در اومد برادر بزم شراب و کنج خرابه رو دست من ببین هنوز طنابه رقیه میگفت عمه عزیزی کجا برم با این مریضی من کنیزی عمتی المظلومه قلوبنا محزونه عمه جانم عمه جان قد کمانم [عمه جان دست نگهدار بهم میریزد مو که کم شد بسیار بهم میریزد شانه ام گم شد و سنجاق سرم را بردن حق بده موی سرم این بار بهم میریزد چه ببافی چه نبافی همه اش سوخته است هر چه سعی هم کنی انگار بهم‌میریزد چادری را که عمو داد به من دزدیدن من ک از این همه آزار بهم میریزد من اگر خم شدم آب شدم پیر شدم دل من در پس بازار بهم میریزد آب و آینه بیارید پدرم آمده است آخ خستس ک از راه سفر اومده است عشقم این بود که از دور تماشات کنم آمدی تا که تورا باز مباهات کنم بابا چشم بد دور دوبار بغلت کردم من بابا از عمه بپرسم ک چه خیرات کنم نرو تا من نروم در وسط لشگر شام زیر پاها وسط معرکه پیدات کنم راستی پاره شده پیراهنم در بازار باید از چشم بد امروز مراعات کنم وقت برگشتن از این شهر فقط فکری کن من چه کاری در دواره ی ساعات کنم همه جا پر شده انگشتر تو گم شده است تو خبر دار شدی دختر تو گم شده است حرف حق زد چقد نیزه به خوردش دادن آب میخواست سر نیزه به خوردش دادن حرف حق زد دهنش را پر خون کرد سنان نیزه در حلق حسین کرد و در آورد سنان] ........... 🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶 👇